You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

انبوه خلق و امپراطوری

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد. امپراتوری (2000) مقاله اصلی: امپراتوری (کتاب نگری و هارد) به طور کلی، این کتاب یک گذار مداوم از یک پدیده «مدرن» امپریالیسم، با محوریت تک تک دولت‌ ملت ها، به یک ساختار پست مدرن نوظهور ایجاد شده در میان قدرت‌های حاکم را که نویسندگان آن را «امپراتوری» می‌خوانند، با اشکال مختلف جنگ تئوریزه می‌کند:

... بر اساس امپراتوری هارت و نگری، ظهور امپراتوری پایان درگیری ملی است، "دشمن" اکنون، هر که باشد، دیگر نمی تواند ایدئولوژیک یا ملی باشد. اکنون باید دشمن را نوعی کنشگر دانست، کسی که تهدیدی برای یک نظام سیاسی یا یک ملت نیست، بلکه برای قانون است. این دشمن تروریست است. در "نظم جدیدی که تمام فضای تمدن را در بر گرفته است"، جایی که درگیری بین ملت ها بی ربط شده است، "دشمن" همزمان "تقلیل" داده می شود (به یک شی تقلیل می یابد). مانند سرکوب معمول پلیس و مطلق مانند دشمن، تهدیدی مطلق برای نظم اخلاقی».

امپراتوری ایده های مختلفی را در مورد قوانین اساسی، جنگ جهانی و طبقه توضیح می دهد. از این رو، امپراتوری توسط یک پادشاهی (ایالات متحده و G8، و سازمان‌های بین‌المللی مانند ناتو، صندوق بین‌المللی پول یا سازمان تجارت جهانی)، یک الیگارشی (شرکت‌های چند ملیتی و سایر دولت‌های ملی) و یک دموکراسی تشکیل شده است. (سازمان های مختلف غیر دولتی و سازمان ملل متحد). بخشی از تحلیل کتاب به «تصور مقاومت» می پردازد، اما «نکته امپراتوری این است که آن نیز «کل» است و مقاومت در برابر آن تنها می تواند به شکل نفی باشد - «اراده برای مخالفت». امپراتوری کامل است، اما نابرابری اقتصادی پابرجاست، و با از بین رفتن همه هویت‌ها و جایگزینی هویت جهانی، هویت فقرا پابرجاست.

انبوه خلق: جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری (2004) نوشتار اصلی: کثرت: جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری انبوه خلق به این مسائل می پردازد و موضوعی را که Empire متوقف کرده است انتخاب می کند. برای انجام این کار، هارت و نگری استدلال می کنند، ابتدا باید پیکربندی کنونی جنگ و تضادهای آن را تحلیل کرد. این تحلیل در فصل اول انجام شده است و پس از آن فصل های دوم و سوم به ترتیب بر کثرت و دموکراسی تمرکز دارند. انبوه خلق چندان دنباله‌ای نیست، بلکه تکراری از دیدگاهی جدید در سبکی جدید و نسبتاً قابل دسترس است که از سبک نثر عمدتاً آکادمیک امپراتوری متمایز است. نویسندگان اصرار دارند که با وجود موضوع همه جا حاضر و لحن تقریباً معمولی آن، کتابی فلسفی که به جای ارائه پاسخی به این سؤال که «چه باید کرد؟»، زمینه ای مفهومی برای فرآیند سیاسی دموکراتیزاسیون را شکل دهد، همچنان باقی است.[۱]

یکی از جریانات اصلی در جنبش ضدسرمایه‌داری جریان استقلال‌باوری (اتونومیسم) بود که در نتیجه سرخوردگی چپ ایتالیا از حزب کمونیست در دهه اواسط دهه 1970 و از سوی نگری پایه‌گذاری شد. کالینیکوس با سیر تحول فکری نگری در مورد کارگرباوری توضیح می‌دهد که در دهه 1970 حرکت ایدئولوژیکی اصلی او جایگزین‌کردن مفهوم کارگر اجتماعی به‌جای توده کارگر بود. نگری چنین استدلال می‌کند که فرایند استثمار سرمایه‌داری امروز در گستره عمومی و کلان جامعه رخ می‌دهد به شکلی که گروه‌های اقتصادی و اجتماعی حاشیه‌نشین، نظیر دانشجویان، بی‌کاران و کارگران موقت جایگزین بخش اصلی پرولتاریا شده‌اند. نقد کالینیکوس به نگری این است که او «مارکس را بر اساس فوکو می‌نویسد. در واقع آنچه نگری در جستجویش بود، محدود‌کردن مارکسیسم به نظریه جامع و فراگیری بود که نیروهای دگرگون‌ساز تاریخی را به نظریه محض قدرت سیاسی مبدل کرد».[۲]



This article "انبوه خلق و امپراطوری" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:انبوه خلق و امپراطوری. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]