تاریخچه صنعت فولاد (1970-1850)
قبل از سال ۱۸۰۰ میلادی، صنعت آهن و فولاد در جایی قرار داشت که مواد خام، تامین انرژی و آب شیرین به راحتی در دسترس بود. پس از سال ۱۹۵۰، صنعت آهن و فولاد شروع به ایجاد شده در مناطق وسیعی از زمینهای صاف نزدیک بنادر دریایی کرد. تاریخچه صنعت فولاد مدرن در اواخر دهه ۱۸۵۰ آغاز شد. از آن زمان به بعد، فولاد به عنوان یکی از عناصر اصلی اقتصاد صنعتی جهان تبدیل شده است. این مقاله تنها به بعد تجاری، اقتصادی و اجتماعی این صنعت میپردازد، زیرا تولید انبوه فولاد به دلیل توسعه کانورتر بسمر توسط هنری بسمر، در سال ۱۸۵۷ آغاز شد. قبلاً، تولید فولاد بسیار گران بود و تنها در محصولات کوچک و گران قیمت مانند چاقو، شمشیر و زره استفاده میشد.
فناوری[ویرایش]
فولاد یک آلیاژ است که از بین ۰.۲ تا ۲.۰ درصد کربن و مابقی آهن تشکیل شده است. از دوران پیش از تاریخ تا ایجاد کوره بلند، آهن از سنگ آهن به عنوان آهن خام با خلوص ۹۹.۸۲ تا ۱۰۰ درصد آهن تولید میشد و فرایند تولید فولاد شامل افزودن کربن به آهن بود، معمولاً به صورت اتفاقی، در کارگاه یا از طریق فرآیند سیمانهسازی. معرفی کوره بلند این مشکل را برگرداند. یک کوره بلند آهن خام تولید میکند - یک آلیاژ حدود ۹۰ درصد آهن و ۱۰ درصد کربن. هنگام شروع فرآیند تولید فولاد با آهن خام، به جای آهن خام، چالش حذف مقدار کافی کربن برای کاهش آن به مقدار ۰.۲ تا ۲ درصد برای فولاد است.
پس از سال ۱۸۹۰، فرآیند بسمر به تدریج توسط فولادسازی بازوپخت جایگزین شد و تا نصف قرن بیستم دیگر استفاده نمیشد. فرآیند بازوپخت در دهه ۱۸۶۰ در آلمان و فرانسه شکل گرفت. فرآیند معمول بازوپخت از آهن خام، سنگ آهن و خرده استفاده میکرد و به عنوان فرآیند سیمان-مارتین شناخته شد. فرآیند آن اجازه کنترل نزدیکتر بر ترکیب فولاد را داد؛ همچنین، مقدار قابل توجهی از خرده معادل در شارژ قابل جذب بود. فرآیند قورباغهگیر برای تولید فولاد آلیاژ با کیفیت بالا تا قرن بیستم اهمیت داشت. تا سال ۱۹۰۰، کوره قوس الکتریکی به تولید فولاد اعمال شده بود و تا دهه ۱۹۲۰، هزینه کاهش یافته الکتریسیته اجازه داد که به طور عمده فرآیند قورباغهگیر را برای فولاد های ویژه جایگزین کند.
بریتانیا[ویرایش]
قرن نوزدهم[ویرایش]
بریتانیا با تعهد اولیه خود به استخراج زغال سنگ، قدرت بخار، کارخانههای نساجی، ماشینآلات، راهآهن و کشتیسازی، رهبر جهان را در انقلاب صنعتی بازوزد. تقاضای بریتانیا برای آهن و فولاد، به همراه سرمایه فراوان و کارآفرینان پرانرژی، آن را به رهبر جهان در نیمه اول قرن نوزدهم تبدیل کرد. فولاد نقش حیاتی در طول انقلاب صنعتی داشت.
در سال ۱۸۷۵، بریتانیا ۴۷ درصد از تولید جهانی آهن خام را تأمین میکرد، سومین بخش آن از منطقه میدلزبرو و تقریباً ۴۰ درصد از فولاد میآمد. ۴۰ درصد از تولید بریتانیا به آمریکا صادر میشد که به سرعت زیرساخت راهآهن و صنعتی خود را احداث میکرد. دو دهه بعد در سال ۱۸۹۶، با این حال، سهم بریتانیا از تولید جهانی به ۲۹ درصد برای آهن خام و ۲۲.۵ درصد برای فولاد سقوط کرده بود و کمتر به آمریکا ارسال میشد. آمریکا اکنون رهبر جهان بود و آلمان به بریتانیا رسیدگی میکرد. بریتانیا بازار آمریکای خود را از دست داده بود و در جای دیگر نقش خود را از دست میداد؛ به واقع محصولات آمریکایی اکنون در بریتانیا فولاد خود را پایینتر قیمت میدهد.
قرن بیستم[ویرایش]
آبه (1996) به بررسی سابقه شرکتهای آهن و فولاد در انگلستان ویکتورین به تحلیل شرکت پرداخت. این شرکت برای مدت زمان طولانی به فناوری قدیمی وارث شده متشبث شده بود و بسیار دیر به روش کوره باز پیوست. آبه نتیجه میگیرد که این شرکت - و صنعت فولاد بریتانیا - از عدم کارآفرینی و برنامهریزی رنج میبرد.
استرالیا[ویرایش]
در قرن نوزدهم، چندین پروژه تولید آهن وجود داشت و فولاد هم تولید میشد، اما تنها به مقیاس بسیار کوچک.
اولین تولید تجاری فولاد در استرالیا توسط شرکت ویلیام سندفورد در کارخانه اسکبنک در لیتگو، نیوساوت ولز، در سال ۱۹۰۱ بود. این کارخانه در سال ۱۹۰۷ به اولین کارخانه یکپارچه آهن و فولاد استرالیا تبدیل شد. بعدها توسط چارلز هاسکینز گسترش یافت. اولین ریلهای فولادی استرالیا در سال ۱۹۱۱ در آنجا تولید شد. بین سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۲، فعالیتها در لیتگو، تحت مدیریت سسیل هاسکینز، به کارخانه جدیدی در پورت کمبلا منتقل شد؛ همچنان محل بیشتر تولید فولاد استرالیا است.
ایتالیا[ویرایش]
در ایتالیا، کمبود ذغال سنگ باعث تخصص صنعت فولاد در استفاده از انرژی هیدروالکتریک شد، با بهرهگیری از ایدههایی که توسط ارنستو استاسانو از سال ۱۸۹۸ (کوره استاسانو) پیشرو شده بود. با وجود دورههای نوآوری (۱۹۰۷-۱۴)، رشد (۱۹۱۵-۱۸) و تثبیت (۱۹۱۸-۲۲)، انتظارات اولیه تنها تا حدی برآورده شد. تولید فولاد در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به میانگین حدود ۲.۱ میلیون تن متری میرسید. مصرف بر سر نفر کمتر از میانگین غرب اروپا بود. فرایندهای الکتریکی جایگزین مهمی بودند، اما رقابتپذیری را بهبود ندادند یا قیمتها را کاهش ندادند. به جای اینکه رقابتپذیری را بهبود بخشند، دوقطبیت بخش را تقویت کرد و حلقهٔ بدبینانهای را آغاز کرد که باعث جلوگیری از گسترش بازار شد. ایتالیا صنعت خود را در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مدرن ساخت و به سرعت رشد کرد، تنها دوم به آلمان غربی در دهه ۷۰ شد. اتحادیههای کار قوی باعث حفظ سطوح بالای اشتغال شدند. با این حال، مشکلات پس از سال ۱۹۸۰ زیاد شدند، زیرا رقابت خارجی سختتر شد. در سال ۱۹۸۰، بزرگترین تولیدکننده نوا ایتالسیدر [که در حال حاضر لیوا (شرکت) نامیده میشود] ۷۴۶ میلیارد لیرا در عملکردهای ناموثق خود از دست داد. در دهه ۱۹۹۰، صنعت فولاد ایتالیایی، که بیشتر دولتی بود، به طور گسترده رشد یافت. امروزه این کشور هفتمین صادرکننده فولاد جهان است.
ایالات متحده آمریکا[ویرایش]
از سال ۱۸۷۵ تا ۱۹۲۰ تولید فولاد آمریکا از ۳۸۰،۰۰۰ تن به ۶۰ میلیون تن سالانه رشد کرد و آمریکا را به رهبر جهان تبدیل کرد. نرخ رشد سالانه فولاد در بازه ۱۸۷۰-۱۹۱۳ 7.0٪ برای آمریکا؛ 1.0٪ برای بریتانیا؛ 6.0٪ برای آلمان؛ و 4.3٪ برای فرانسه، بلژیک و روسیه، تولیدکنندگان اصلی دیگر بود. این رشد نقطهای آمریکایی بر پایههای فناورانه قوی و گسترش مداوم و سریع زیرساختهای شهری، ساختمانهای دفاتر، کارخانجات، راهآهنها، پلها و بخشهای دیگر استوار بود که به صورت فزاینده فولاد نیاز داشت. استفاده از فولاد در خودروها و لوازم خانگی در قرن بیستم آغاز شد.
فولاد بتلهم[ویرایش]
در دهه ۱۹۲۰، چارلز ام. شواب (1862-1939) و یوجین گریس (1876-1960) باعث تبدیل فولاد بتلهم به دومین شرکت بزرگ فولاد آمریکایی شدند. شواب قبلاً سرپرست عملیاتی کارنگی استیل و یو اس استیل بود. در سال ۱۹۰۳، او شرکت کوچک فولاد بتلهم را خریداری کرد و در سال ۱۹۱۶ گریس را به عنوان رئیس انتخاب کرد. نوآوری در آن زمان اصل مهمی بود وقتی که یو اس استیل تحت نظارت البرت هنری گری به طور کند حرکت میکرد. بتلهم بر روی قراردادهای دولتی مانند کشتیها و زرههای دریایی و بر بارگذاریهای ساختمانی، به ویژه برای ابربازارها و پلها تمرکز کرد. شرکت فرعی آن، شرکت ساخت کشتی بتلهم در جنگ جهانی دوم در ۱۵ کشتیسازی فعالیت میکرد. این شرکت ۱،۱۲۱ کشتی تولید کردکه بیشتر از هر سازنده دیگر در طول جنگ و به تقریب یک پنجم از ناوگان نظامی ایالات متحده را تشکیل داد. حداکثر تعداد کارگران آن ۱۸۰٬۰۰۰ نفر و حداکثر تعداد کارگران در زمان جنگ در سطح شرکت که ۳۰۰٬۰۰۰ نفر بود. پس از سال ۱۹۴۵، بتلهم ظرفیت فولاد خود را دو برابر کرد. با این حال، شرکت به فناوریهای جدیدی که در آن زمان در اروپا و ژاپن توسعه مییافت، توجه نکرد. پس از بازنشستگی گریس، مدیران بر روی سودهای کوتاه مدت تمرکز کردند و نوآوریهای منجر به ناتوانی در طولانی مدت را به تأخیر انداختند. در نهایت شرکت در سال ۲۰۰۱ وارد وضعیت ورشکستگی شد.
This article "تاریخچه صنعت فولاد (1970-1850)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:تاریخچه صنعت فولاد (1970-1850). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.