You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

تاریخ آمل

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

الگو:پیش‌نویس امیدبخش

خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد.

آمل یکی از شهرهای کهن ایران است. این مقاله شامل تاریخ آمل از پیش از تاریخ تا به امروز است.

نظریه دوران اولیه[ویرایش]

شاهنشاهی ماد (۵۵۰ پ. م) نخستین شاهنشاهی آریایی تباران در ایران

در مورد پیدایش آمل سه نظریه وجود دارد که اولین نظریه مربوط به دوران مرد آمارد، دومین نظریه مربوط به دختری به نام آمله و سومین نظریه مربوط به دوران طهمورث، جمشید، کیومرث از پادشاهان پیشدادیان بوده‌است. طبق تحقیقات باستان‌شناسی، استانهای ساحلی دریای خزر احتمالاً از ۰۰۰‘۷۵ سال پیش محل زیست انسان بوده‌است.[۱] در سال ۱۳۳۰ کارلتون استیونز کون باستان‌شناس آمریکایی اسکلت‌هایی از انسان نئاندرتال را که ظاهراً نیای کهن اقوام ساکن کرانهٔ دریای خزر بوده‌است، در غارهای هوتو و کمربند کشف کرد. از جملهٔ این اقوام ورکانیان یا همان هیرکانیان در گرگان، تَپوران در منطقهٔ کوهستانی البرز، آماردها یا همان مَردها در مازندران مرکز آمل، و کادوسان در گیلان و مادها در فارس بودند. آماردها در کنار ضلع غربی رود هراز سکنی گزیدند و شهر آمل را مرکز خود کردند که اسم شهر آمل به احتمال بسیار زیاد از نام آنان گرفته شده‌است.[۲] در اساطیر ایرانی از پیکار میان آریائیان و دیوان که اشاره به این اقوام است در این ناحیه یاد شده‌است.[۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]

ایگور دیاکونوف ایران‌شناس روس نیز اشاره دارد که ماردها در کنار دریای خزر می‌زیستند:

حدود سه هزار سال پیش از میلاد انبوهی از مردم هند و اروپایی در مسیر مهاجرت خود به سمت هندوکش و دسته‌ای به سوی فلات ایران سرازیر و چون از خاک ورگانا گذشتند و به سرزمین مردها رسیدند، منطقه را سبز و خرم یافته، رحل اقامت افکندند، آنان میزبانان را دوا، بربر و تور نامیدند. عقب مانده بودن تپورها و آماردها نسبت به آریایی‌های مهاجر یا القاب دوا، تور و بربر، هم از نظر زبانشناسی و هم از نظر تاریخی جای تأمل و نقد دارد.

ابن اسفندیار در مورد نظریه دوم در کتاب تاریخ تبرستان نوشته‌است، آمل مأخوذ از نام آمله دختر اشتاد است که به اتفاق برادرش یزدن به دلیل کشتن شخصی از تبار دلیم به نواحی آمل فعلی آمد و روستایی را بنا نهادند. وی در تاریخ تبرستان می‌نویسد:

بنای آمل به فرمان آمله همسر فیروز شاه بلخ ساخته شد.[۱۴]

آمله دارای پسری به نام خسرو بود که پس از مرگ پادشاه بلخ، پادشاهی مقتدر گردید و آمل را پایتخت خود برگزید و بیشترین سعی و کوشش خود را صرف ساختن قلعه‌های محکم و ساختمان‌های زیبا و آبادانی این شهر نمود. حتی دستور داد در بیرون شهر ساختمان و قصرها بسازند و عمران و آبادی بنمایند. شهر آمل در این دوره دارای چهار دروازه به نام‌های دروازه گیلان، دروازه گرگان، دروازه کوهستان و دروازه دریا بود و مقدار زمینی که برای ساختن اولیه شهر فراهم کردند چهار صد هکتار بود.[۱۵]

برخی دیگر از مورخان، سابقه آمل را به دوره پیشدادیان و کیانیان نسبت داده‌اند.[۱۶]

در این باره دولتشاه سمرقندی در تذکرةالشعرا می‌نویسد:

اما شهر آمل از بلاد قدیم است و بنای آن گویند جمشید کرده و بعضی گویند که افریدون ساخته، حالا چهار فرسنگ علامت شهر است که محسوس می‌شود و هر جا که زمین را بکاوند خشت پخته و سنگ ریخته ظاهر شود و چهار گنبد است در آن شهر که مقبره افریدون و اولاد او گویند آنجاست. فی کل حال از روزگار افریدون تا زمان بهرام گور تختگاه ربع مسکون آمل بود.[۱۷]

دوران‌ها[ویرایش]

دوران اساطیری[ویرایش]

تاریخچه اساطیری شهر در هاله‌ای از اسطوره در پیچیده، و در نگاه کلی از آمل به عنوان یک شهر اساطیری که نبردهای فریدون، آرش کمانگیر، ضحاک، کیخسرو در زیر پای دیو سفید یعنی دماوند رخ داده یاد می‌شود. در تحلیل سیمای این شهر، در کتب مختلف آمده که از لا به لای هزاره‌های مه گرفته تمدن‌های پیش مادها در فلات ایران رخ نموده و پیشینهٔ تاریخی آن با افسانه‌ها و اساطیر ایرانی در هم آمیخته‌است. فریدون، پادشاه اسطوره‌ای که ضحاک ماردوش را درون چاهی در دماوند کوه آویخت، خود پرورش یافتهٔ دامان البرز بود و پژوهشگران، پایتخت او را حوالی آمل می‌دانند و امروز نیز باشندگان لاریجان، دشت خرمی در پای دماوند را تخت فریدون می‌خوانند. سال‌ها بعد، در عصر پادشاهی نوادهٔ وی منوچهر، سپاه توران از جیحون گذشت و سراسر شمال و شمال شرقی ایران را تصرف کرد، ولی به واسطهٔ مقاومت ایرانیان، پشت دروازه‌های آمل زمین گیر شد و به موجب پیمان صلحی، آرش کمانگیر تیری از دماوند کوه در اطراف آمل تا فرارود در آسیای میانه رها کرد و جان داد و مرزهای ایران را باز تا آن سوی جیحون کران داد.

تاجگذاری منوچهر به روایت نسخه خطی شاهنامه

همچنین به گفته ابن خردادبه، در زمان بهرام گور آمل پایتخت ربع مسکون بوده‌است.[۱۸][۱۹][۲۰]منوچهر یکی از پادشاهان پیشدادی که از تبار فریدون است در آمل تاجگذاری کرد. منوچهر به کین‌خواهی نیای خویش ایرج، سلم و تور را کشت. در جنگی که میان منوچهر و افراسیاب درگرفت، منوچهر شکست خورد و در تبرستان گرداگرد راه بر او بسته شد. به ناچار میان ایرانیان و تورانیان آشتی پدید آمد. بنابر شاهنامه فردوسی، پایتخت منوچهر را در آمل طبرستان دانسته‌اند.[۲۱]پس از فریدون نیز به هنگام فرمانروایی منوچهر نژاد مانوش باشندگان کوهستان‌های پیرامون دماوند پایتخت، اندکی از جایگاه خویش به سوی خراسان به پیش می‌رود و در شهر آمل پای می‌گیرد و این گفتار چنان می‌نماید که بدان هنگام آمل پایتخت ایران بوده‌است.[۲۲][۲۳]

پیش از اسلام[ویرایش]

نقشه‌ای مربوط به ۱۵۸۰ به زبان لاتین که در آن دریای آمارد ذکر شده‌است

طبق تحقیقات باستان‌شناسی، استان‌های ساحلی دریای خزر احتمالاً از ۰۰۰‘۷۵ سال پیش محل زیست انسان بوده‌است. در سال ۱۳۳۰ کارلتون استیونز کون باستان‌شناس آمریکایی اسکلت‌هایی از انسان نئاندرتال را که ظاهراً نیای کهن اقوام ساکن کرانهٔ دریای خزر بوده‌است در مازندران پیدا کرد.

امیانوس مارسلینوس سیاح و مورخ نامدار رومی می‌گوید:

نام شهر آمل از مردم آمارد گرفته شده‌است.

بیشترین نظریه تاریخ شناسان تاریخ اولیه و پیش از اسلام آمل به قوم مردم آمارد بر می‌گردد. مردم این قبیله آریایی پیش از ورود گروه‌های بعدی آریایی‌ها یعنی ماد، پارس و پارت در قسمتی از مازندران و گیلان کنونی زندگی می‌کردند. نام اصلی این قبیله آمو بود که در فارسی باستان به آمرد یا اَمرد به معنی زیان‌بخش و ویرانگر تبدیل شد. همچنین در برخی کتاب‌ها به آن‌ها «مارد» نیز گفته‌اند. آن‌ها مردمی جنگجو و هنرمند بودند و با همسایگان خود در کشمکش دایمی بودند. هم اسکندر مقدونی با آن‌ها جنگیده‌است هم فرهاد پنجم اشکانی که آن‌ها را به سوی قفقاز در غرب دریای خزر رانده‌است. برخی معتقدند شعبه‌ای از قبیله آماردها در کنار رود جیحون می‌زیسته‌اند.[۲۴][۲۵]

اردشیر برزگر می‌نویسد:

هزاران سال، پیش از آمدن آریایی‌های ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دوره‌های پیشین آن چندان روشن نیست. نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود، نام گروه مرد در نوشته‌ها «مارد» یا «آمارد» آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژه‌های آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی، آی مردی، جوانمرد، جوانمردی بوده‌است.

قوم ماد به روزگار کوروش بزرگ تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند.[۲۶]

هخامنشیان[ویرایش]

پیشینه شهر به شکل واضحی د این دوره بیان نشده اما مراودات مردم در این دوره نمایان است. در دوران هخامنشیان مردمان آمل در جنگ‌های مختلفی شرکت کردند. در کتابخانه دانش عمومی آمده‌است که کنستانتین چهارم در ۶۸۶ میلادی (سده هفتم) دوازده هزار از مردی‌ها را، که قبیله‌ای جنگجو و ایرانی نژاد بودند که در بخش‌های شمالی دریای خزر می‌زیستند، برای سد و جلوگیری تاختن‌های مسلمانان به سرزمین لبنان کوچانید.[۲۷]

در نبرد گوگمل، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایرانی، جنگ آوران هندی، کاری، آناپاست و تیراندازان ماردی «آمارد» نیز گرداگردش صف بسته بودند.[۲۸]به هنگام حمله اسکندر در سال ۳۳۱ ق. م، تمامی اقوام کناره خزر یعنی آماردها، کادوسی‌ها، تپوری‌ها، هیرکانی‌ها و کاسپی‌ها سپاهی مرکب از هشت هزار نفر پیاده و سواره تشکیل داده و به کمک داریوش سوم هخامنشی فرستادند. قوای اسکندر در بیشه‌های متراکم و ارتفاعات جنگلی با آماردها درگیر شدند و تلفات و خسارات فراوانی متحمل شدند. سرانجام آماردها نمایندگانی اعزام داشتند و راه سازش پیش گرفتند.[۲۹] آماردها در جنگ با کرزوس پادشاه لیدی نیز متحد کوروش بوده‌اند و به همراه او و دیگر قبایل متحد به مدت چهارده ماه سارد را محاصره نمودند و آنطور که سایکس می‌گوید عامل اصلی نفوذ به درون شهر سارد نیز یک آماردی بوده‌است. هی رویاس سردار و جنگجو آماردی بود که در گشودن دروازه سارد کمک زیادی به ارتش ایرانیان نمود.[۳۰]

استرابون مورخ و جغرافی‌نویس یونانی دربارهٔ مردم آمل در این دوره می‌گوید:

مردم آمارد ردای سیاه می‌پوشیدند و موی بلندی داشتند و از همه شجاع‌تر بودند. آن‌ها همچنین مجاز به ازدواج با هر زنی بود. در تاریخ امپراتوری پارسی، مردها افراد خوش‌قیافه، توانا و شجاعی بودند که در قلب ارتش حضور داشتند و مسئول دفاع از فرمانده در نبردها به‌شمار می‌رفتند.

مردم آمل در دوره ساسانیان ساتراپ و نگهبانان دریاهای ایران بودند. کوینت کورس و دیگر مؤخران ذکر کرده‌اند که مردم آمارد در نبرد ترموپیل و نبرد گوگمل جزو گارد جاویدان (هخامنشی) بودند.[۳۱][۳۲] در جنگ خانگی مشهور به نبرد کوناکسا بین اردشیر هخامنشی و برادرش کوروش کوچک، کادوسیان به حمایت از اردشیر پرداختند. در این جنگ فرمانده قوای کادوسی به نام آرته گرس کشته شد. بعد از این جنگ آماردها و کادوسیان همچنان در حلقه اتحاد کوروش باقی ماندند و در اکثر جنگ‌های زمان او شرکت فعال داشتند.[۳۳][۳۴]

ساسانیان و اشکانیان[ویرایش]

پیش از اسلام، آمل از مهم‌ترین شهرهای این منطقه و مرکز مازندران به حساب می‌آمد. برخی منابع، زمان ساخت شهر آمل را در دوره ساسانیان و توسط پیروان مزدک می‌دانند، و طبق گفته تاریخ پارتی، نام آمل از اَمردها گرفته شده که در این صورت باید گفت، شهر آمل پیش از ساسانیان و در دوره اسکندر وجود تاریخی داشت. در دوره ساسانیان به دلیل فرار پیروان مزدک به این شهر، بر اهمیت این آمل افزوده شد. در این دوره بر روی سکه‌های ساسانی، نام شهرهایی که سکه در آن‌جا زده شده با علامت اختصاری مشخص می‌گردید که علامت آمل آم 𐭠𐭬 بوده‌است. آمل تنها شهر شمال ایران بود که در آن ضرابخانه‌های ساسانی به شکل ثابت وجود داشت و دایر بود.[۳۵] در طول دوره بهرام گور، آمل مرکز ایران و در دوره خسرو پرویز و دودمان گاوباریان آمل به عنوان مرکز مازندران قرار داشت. در این دوره در شهر آمل، پل، بازار و آتشکده بنا شد. ابن حوقل در کتاب خود آمل را از قزوین باشکوه تر خواند.[۳۶]

سکه ضرب شده خسرو پرویز در آمل

با توجه به اسناد تاریخی این شهر حداقل از دوره ساسانی تا دوره مغول پایتخت مازندران بوده‌است. آمل در دوره اشکانیان آباد بود و در این زمان تحت سلطه سیاسی اداری ساتراپی هیرکانیه قرار داشت.[۳۷] یوستین، مورخ رومی هم در اشاره خود به جنگ فرهاد، آمردها را مردمی دلاور و نیرومند می‌داند. با توجه به موقعیت جغرافیایی قلمرو امردها می‌توان اهمیت این قلمرو را برای فرهاد در راه ارتباطی پارت و هیرکانیه و پیرامون آن دانست.[۳۸] در عهد ساسانیان فرمانروایان طبرستان عنوان اسپهبد داشتند و شهر آمل از عمران و آبادانی برخوردار بود و مرکز ایالت مهم طبرستان بوده‌است. آمل در این دوره در طی مراحل تکوین خود از زیرساختها و عناصری چون ارگ حکومتی، محلات، آتشکده و بازار برخوردار گردید. در این الگوی استقرار قصر و عمارت حکومتی در موضع مکانی برتر با حصاری به دور آن قرار داشته‌است. بخش‌های ورای آن نیز شبستان یا سواد یا حومه را در بر می‌گرفته که مامن سکونت قشر اشراف و مردم عادی بوده‌است. در این دوره معبد آتشگاه و دژبانی در منطقه ای که به نام عوام کوی نامیده می‌شد احداث شد.[۳۹] در این دوره در زمان سلسله باوندیان که دومین سلسله طولانی تاریخ ایران بودند حریم آمل مکان بزرگی را متشکل بود و مرز وسیع آن، از قائمشهر کنونی تا رویان را تشکیل می‌داد. ماقبل از باوندیان اولین سلسله یعنی پادوسبانیان آمل را کرسی منطقه جلگه ای و اراضی پست ساحلی انتخاب نمودند. شاهنشاهی ساسانی از بخش‌های جغرافیایی مختلفی تشکیل شده بود. یکی از این مناطق جغرافیایی مازندران بود که در منابع قدیم با نام تبرستان ذکر شده‌است که احتماال بعد از آماردها و اسکان تازه قوم تپور در این مکان و تشکیل شهربی در اواخر دوره ساسانی به این منطقه تبرستان اطالق می‌گشت. سرزمین تبرستان در اواخر دوره ساسانی در گوشه جنوب شرقی دریای خزر و به مرکزیت شهر آمل قرار داشت.[۴۰]

پرونده:Bandboride.jpg
آثار به جای مانده از تنگه بند بریده، راه باستانی ری - آمل

هرودوت در کتاب تواریخ در توضیح عایدات داریوش از ممالک و اقوام زیر نفوذ، از اقوام تیبارینها، ماکروینها، موزیکانها و مارد یا آمردها نام برده‌است. در زمان ساسانیان شهر آمل از عمران و آبادانی برخوردار بود و مرکز ایالت مهم طبرستان بوده‌است. به‌طور کلی بر اساس اسناد و مدارک تاریخی، تکوین شهر به زمان ساسانی بر می‌گردد. شهر طی مراحل تکوین خود از زیر ساختها و عناصری چون ارگ حکومتی، محلات، آتشکده و بازار برخوردار بود. در این دوره امیر ساسانی دستور به ساخت جاده آمل به ری را دادند که به نام تنگه بند بریده معروف است.[۴۱] در کتاب حدود العالم در مورد آمل گفته‌است که، شهر بزرگی با بیشترین خندق و قلعه بوده و منشأ بازرگانان برای خرید و فروش فرش، حصیر، شمشاد، آجر و مدال طلا یافت است. سرزمین تبرستان در اواخر دوره ساسانی در گوشه جنوب شرقی دریای خزر و به مرکزیت شهر آمل قرار داشت. به نقل از ابن فضل‌الله عمری، تبرستان دارای سرزمینی وسیع و شهرهای زیادی بود و در همسایگی جبال و دیلمان قرار داشت و از شهرهای مهم آن را آمل قلمداد کرده‌است.[۴۲] آمل در زمان اشکانیان نیز معمور و آبادان بود که آن را همو می‌نامیدند.[۴۳] در دوران امپراتوری اشکانی، آمل به عنوان یکی از مراکز ایران شمرده می‌شد. اسکندر مقدونی با لشکرکشی به ناحیه دریا آماردیا به جنگ پرداخت ولی در مطیع ساختن ماردها توفیق نیافت. ربودن اسب محبوب اسکندر بنام بوسیفا یا بوسیفالوس کارایی این قوم را در جنگ با او را نشان داد. فرهاد یکم پادشاه اشکانی، با مردم آمل به جنگ پرداخت و از آنجا که جنگ با این مردم سخت بود جنگ فرهاد با ماردها چندین سال به دراز کشید و بعد از مدت‌ها آماردها را در منطقه آمل مغلوب کرد و وی گروهی از این قوم را به سرزمین پارت در شمال خراسان کوچ داد و آنان در غرب آمودریا که آن را آمُلِ زَم نیز می‌خوانند ساکن شدند.[۴۴]در دوره ساسانیان، باوندیان به عنوان دومین سلسله طولانی تاریخ ایران بر طبرستان حکمرانی می کردنند که در کنار فریم، آمل به عنوان پایتخت آن‌ها بوده‌است.[۴۵][۴۶]

پس از اسلام[ویرایش]

عباسیان، علویان و زیدیان[ویرایش]

به‌طور کلی آمل، در دوره دو سلسله علویان و مرعشیان، پایتخت شمال ایران یعنی دیلمان و طبرستان بود. در قرن چهارم هجری اکثر مناطق ایران زمین به دین اسلام درآمده‌بودند؛ ولی در طبرستان و گیلان وضع متفاوت بود. مردم این نواحی هنوز به دیانت زرتشتی وفادار بودند. چون تا آن زمان حاکمان مسلمان نتوانسته بودند بر این مناطق چیره شوند، نوعی آزادی دینی و سیاسی در منطقه حاکم بود. بخشی از مردم تحت تأثیر علویان زیدی، که از دست خلفا به منطقه می‌گریختند، به مذهب تشیع گرویدند[۴۷] و تا قرون چهارم و پنجم هجری هنوز نیمی از مردم زرتشتی بودند و نیمی دیگر شیعه شده‌بودند.[۴۸] ساکنان آمل در دوران حکومت مهدی (۷۷۵–۷۸۵)، خلیفه عباسی به اسلام روی آوردند. آمل بعد از اسلام پایتخت سلسله باوندیان و سلسله زیاریان بود. باوندیان دومین سلسله طولانی تاریخ ایران است و خاندانی ایرانی از پادشاهان طبرستان بودند که در حدود ۷۰۰ سال، بیشتر در مناطق کوهستانی آن ناحیه، فرمان راندند. مردم آمل در ابتدا در برابر اعراب مقاومت کردند چون آن‌ها مردمانی بسیار ستیزه‌جو بودند و در برابر اعراب ایستادگی کردند، اما بی‌عدالتی اجتماعی و اختلافات طبقاتی مردم را به دین اسلام سوق داد. در زمان حکومت خلافت عباسی در سده نهم میلادی، آمل یکی از بزرگ‌ترین شهرهای مهم منطقه به‌شمار می‌رفت. خالد بن برمک قصری را در شهر بنا و چندین سال حکومت کرد. در این دوره افراد خاندان کارنوندیان پس از چند سال از راه رسیدند و با خلافت عباسیان می‌جنگیدند تا پادشاهی را به دست آورند.[۴۹] در زمان هارون الرشید در ۱۷۷ قمری مسجد جامع آمل به فرمان ابراهیم‌بن عثمان بن نَهیک بنا شد.[۵۰] دیوارهای آمل نیز به فرمان عبدالملک بن قعقاع تعمیر و مرمت گردید.[۵۱] در دوره خلافت اموی، در دوران حکومت معاویة بن ابی‌سفیان، سعید بن عاص عهده‌دار فتح حاکمیت در آمل شد و با ارتشی از ۴۰۰۰ سرباز به آنجا هجوم برد و جنگ بین او فرخان بزرگ دو سال تمام به طول انجامید، اما پس از مدتی به تعویق افتاد. این اختلاف تا زمان عباسی به طول انجامید و تا حمله ونداد هرمزد به پایان رسید.[۵۲] فتح طبرستان تا زمان خلافت عباسیان به تعویق افتاد تا آنکه ابوالخصیب نخستین والی طبرستان از سوی عباسیان پس از فتح این ناحیه به آمل آمد و دو سال فرمان راند. عمربن علاء از سوی ابوالخصیب با ۰۰۰‘۱۰ مرد به آمل آمد. مرزبان که از جانب اسپهبد بر آمل گمارده شده بود به مقابله او پرداخت، ولی در جنگ کشته شد.[۵۳] پس از خالد عده‌ای دیگر در طبرستان حکومت کردند تا آنکه نوبت به عبدالحمید مضروب رسید. مردم که از ستم او به ستوه آمده بودند، با کمک خاندان کهن ایرانی که این زمان بر کوهستان حکومت داشتند، به رهبری ونداد هرمزد از خاندان قارن‌وند در یک روز همهٔ مأموران خلیفه را کشتند و مدتی دست امرای بنی‌عباس را از طبرستان کوتاه کردند.

نقشه قلمرو علویان

شهر آمل در سال ۱۴۰ هجری قمری توسط اعراب مسلمان تسخیر شد. پیش از وردود علویان در ابتدا به ورود اعراب واکنش نشان دادند و نزدیک به دو هزار نفر از مردمان شهر و دو مرزبان آملی شهر به روی آن‌ها گشوده شد. این دوره مصادف با به قدرت رسیدن علویان می‌باشد و شهر آمل به عنوان مرکز طبرستان مورد توجه قرار گرفت. مرکزیت سیاسی، موقعیت سوق الجیشی و مجاورت شهر با گذرگاه‌های بین منطقه‌ای، رشد و توسعه شهر را در ابعادی اجتماعی رقم زد.[۵۴][۵۵] علویان گروهی از بزرگان اولاد علی ابن ابی‌طالب به نام ائمه علوی بایزیدی در قرن دوم هجری در طبرستان قیام کردند. در نتیجه عمر بن علاء آمل را تصرف کرد و آمل پایتخت والیان خلفا در طبرستان شد.[۵۶] طبرستان در دوران طاهریان، تحت نظر آنان اداره می‌شد. شخصی به نام محمد بن اوس بلخی از نمایندگان طاهری در طبرستان، با اشغال کردن زمینی بایر و بدون مالک، که مردم از آن بهره می‌بردند، موجب نارضایتی مردم از کارگزاران طاهری شد. حسن بن زید ملقب به داعی کبیر از سادات حسنی اهل مدینه بود که از حجاز به ری کوچ کرد و در سال ۲۵۰ هجری در ناحیه طبرستان ظهور کرد و عده بسیاری از افراد ناراضی و دست‌نشاندگان خلیفه طاهریان او را تقویت کردند و وی به دعوت و نشر آئین تشیع زیدی پرداخت. حسن بن زید پس از تحقیق و اطمینان از پدیدار شدن زمینه‌های قیام در منطقهٔ طبرستان، این دعوت را پذیرفت و به همراه خویشان و بستگان از ری به طبرستان کوچید. سرانجام در رمضان ۲۵۰ هجری وارد منطقه ای در آمل به نام رویان شد و دودمان علویان را بنیان نهاد. داعی کبیر پس از رسیدن به حکومت طبرستان، پایتخت خود را از ساری که جایگاه طاهریان بود به آمل منتقل کرد تا به حامیان و هوادارانش نزدیک‌تر باشد.[۵۷][۵۸] در ابتدا پس از آنکه روس‌ها متوجه اعلام استقلال طبرستان شدند، در زمان ایگور، شاهزادهٔ کی‌یفی حاکم بر روس‌های واریاگ، با لشکری مجهز به این منطقه حمله‌ور گشتند. این افراد که از راه دریا آمده‌بودند، توانستند بر جزیرهٔ آبسکون تسلط پیدا کنند. داعی پس از اطلاع از ورود مهاجمان روس به آبسکون، سپاهی را برای مقابله با آنان به درون جزیره فرستاد و توانست آنان را شکست بدهد.[۵۹][۶۰]

نقشه سرزمین‌های تحت حاکمیت خلافت عباسی در سال‌های پایانی حکومت معتمد (۸۹۱–۸۹۲)
سرزمین‌هایی که به صورت مستقیم تحت کنترل دستگاه خلافت بودند به رنگ سبز تیره و سرزمین‌هایی که دارای حکومت خودمختار یا حاکمان شورشی بودند، به رنگ سبز روشن به نمایش درآمده‌اند

در سال ۲۶۰ قمری، یعقوب لیث به طبرستان لشکر کشید و پس از خروج داعی کبیر وارد آمل شد، اما حکومت او نیز دوام چندانی نمی‌یابد و بار دیگر علویان این شهر را به تصرف خود درمی‌آورند. علویان حکومت این شهر را تا زمان زیاریان و آل بویه که دست پروردهٔ آنان و شیعی مذهب بودند در اختیار داشتند.[۶۱] یعقوب لیث صفار، حاکم صفاریان، پس از برانداختن دودمان طاهریان از نیشابور راهی آمل شد. یعقوب لیث پیش از ورود به خاک طبرستان، مخفیانه با احمد بن سکنی ارتباط برقرار کرده و او را با خود متحد نمود و در برابر به او قول باقی ماندن بر سر حکومتش را داد سپس نامه‌ای به داعی کبیر نوشت و عبدالله بن صالح و دو برادر او را از داعی خواست. داعی کبیر آن‌ها را تحویل نداد و یعقوب از دهستان و گرگان، به سوی ساری رفت و آنجا حسن بن محمد عقیقی، به مقابله با او برخاست. سرانجام صفاریان توانستند ساری را در سال ۲۶۰ هجری قمری، فتح کنند. سید عقیقی به آمل عقب‌نشینی نمود و نیروهای علوی در آن شهر متمرکز گشتند ولیکن یعقوب با شکست دادن علوی‌ها، داعی را وادار به گریختن سوی گیلان و دیلم کرد. یعقوب چهار ماه به تعقیب و گریز در طبرستان ادامه داد ولی مردم از تحویل دادن حسن بن زید، که حال متواری شده‌بود، به یعقوب خودداری می‌کردند. یعقوب لیث، در این نبردها فقط توانست مقداری غنیمت کسب کند و محمد بن زید، برادر داعی، را دستگیر کرده و به سیستان بفرستد. سرانجام برای جبران کردن تلفات سنگینش در طبرستان، خراج دو ساله را به زور از مردم گرفت و پس از شنیدن اخبار نامطلوب از خراسان، مجبور به ترک طبرستان شد. سرانجام داعی کبیر در سال ۲۶۱ قمری، دوباره حکومت طبرستان را به دست گرفت.[۶۲] ناصرالحق اطروش در سال ۳۰۱ هجری قمری اقدام به دعوت مردم برای قیام کرد. وی امیر طبرستان که ابو العباس صعلوک بود را شکست داد و بر طبرستان تسلط یافت. این زمان بود که علم‌های سفید که نشانه علویان و شیعیان بود در همه طبرستان و دیلم و جرجان بر پا گردید. وی ۱۲ سال در آمل حکومت کرد و دین اسلام اثنی‌عشری را رونق بخشید. در دوره حاکمیت وی اولین مدرسه اسلامی ساخته شد که بعدها امام حسن عسکری نام گرفت.[۶۳][۶۴] در ۴۲۶ قمری شهر آمل مورد حملهٔ سلطان مسعود غزنوی قرار گرفت و خرابی زیادی بر شهر وارد آمد و آمل به ویرانه‌ای بدل شد. در ۶۰۶ قمری در آمل علاءالدین محمد خوارزمشاه نامدارترین پادشاه خوارزمشاهیان خطبه خواند و از آن پس خراج آنجا را به خوارزم می‌فرستاد. این وضع تا حملهٔ مغول به آمل نیز ادامه داشت. اردشیر دوم باوندی در دوره باوندیان ابتدا به آبادانی خرابی‌های مغولان پرداخت و با پادشاهان رستمدار هم‌پیمان شد و چون ساری در معرض یورش مغولان بود، مرکز حکومتش را به آمل منتقل کرد و در خراط کلاته خانه‌ای ساخت و بارگاهش را بر لب جوی هِرهِر قرار داد و آمل مرکز کینخواریه شد و این شاخه از باوندیان از سال ۶۳۵ تا ۷۵۰ هجری قمری بر طبرستان حکومت داشتند.[۶۵] سلطان محمد خوارزمشاه در روزگار دربه‌دری، زمانی به آمل پناه برد که به هنگام یورش مغولان، آمل مورد حمله قرار گرفت و بیش از دیگر شهرهای این ناحیه صدمه دید. ولی در عهد ایلخانیان آمل دوباره آباد شد، به‌گونه‌ای که شهر ۷۰ مدرسه داشت.[۶۶]

کاسه مرتبط به سده ۱۱ آمل که در موزه هنر کلیولند اوهایو نگه‌داری می‌شود

پس از مرگ قابوس بن وشمگیر، منوچهر رسماً در سال ۴۰۳ هجری بر تخت امارت زیاریان نشست و سکه و خطبه به نام خود کرد. منوچهر نیز در سال ۴۲۰ هجری کشته شد و پسرش نوشیروان بر تخت حاکمیت نشست. در طول این دوره، در سال ۱۰۳۵ آمل به عنوان پایتخت ایران برگزیده شد و تا سال ۱۰۹۰ پایتخت ماند. تا این زمان از آغاز حکومت طاهریان تا دوره غزنویان تجارت از راه دریا و همچنین به وسیله کاروان‌ها در قرن دهم میلادی رونقی بسزا داشت، آمل و ساری بندرگاه‌های مهم ایران در کرانه دریای مازندران به‌شمار می‌رفتند که با خوارزم و قفقاز و نواحی رود ولگا و روس تجارت می‌کردند و جهاز روس‌ها در سواحل آمل پهلو گرفته و کالاهای خود را با کالاهای ایرانی مبادله می‌کردند.[۶۷][۶۸] سلسله چلاویان در دوره قبل از صفویه شکوفا شد. این سلسله در آمل توسط کیا افراسیاب چلاوی بنیان نهاده شد و در سال ۱۳۴۹ پادشاهی باوندیان را شکست داد و خود به عنوان پادشاه منطقه در آمل بر روی تخت نشست. بار دیگر در آمل بیماری وبا شیوع یافت و کیا افراسیاب چلاوی که رقیب خاندان آل باوند بود، فخرالدوله حسن را در حمام آمل به قتل رسانید و تا ۷۶۰ قمری بر منطقهٔ آمل فرمان راند. در این دوره شیخ خلیفه مازندرانی از آمل، رهبر جنبش سربداران بود.[۶۹]در همین دوره پس از بدون حکومت ماندن طبرستان پس از حمله مغولان، موجب شد مردم حسام‌الدوله اردشیر ملقب به کینخوار را به عنوان حاکم بخشی از طبرستان برگزینند. پایتخت کینخواریه به شهر آمل منتقل شد و این شاخه از باوندیان از سال ۶۳۵ تا ۷۵۰ هجری قمری بر طبرستان حکومت داشتند. ابتدا مغولان در حکومتشان دخالت می‌کردند. آنان پس از سلطنت حسن دوم، توسط کیا افراسیاب چلاوی منقرض شدند.[۷۰]

سرزمین طبرستان قرن دوم از لاهیج تا جرجان به مرکزیت آمل

در سال ۳۲۰ آل بویه بر تمامی ایران و عراق عرب غیر از خراسان سلطه داشتند، در رونق بخشیدن به شهرهای آمل، ری، اصفهان، شیراز و شهرهای خوزستان کوشیدند. در این دوره طبرستان بزرگ‌ترین مرکز پرورش کرم ابریشم بود و آل بویه مراکز را برای تولید پارچه‌های ابریشمی و نخی را تشویق می‌کردند.[۷۱] در سال ۳۳۳ هجری اولین حاکم پادوسپانی که لقب خود را به استندار تغییر داد، به حکومت رسید و در یکی از درگیری‌های این دوره توانست برای مدتی شهر آمل را تصرف کند و در این شهر سکه به نام خود ضرب کرد.[۷۲]پس از آن، زرین‌کمر یکم و باحرب استندار شدند که هر دو با آل بویه وصلت کردند و سرانجام در زمان اردشیر یکم بود که طغرل بیگ به طبرستان لشکر کشید، ولی به قلمرو پادوسپانیان خللی وارد نکرد. در دوره هزار اسپ یکم اسماعیلیان الموت به دست حسن صباح در جوار پادوسپانیان قدرت یافتند و زین پس سلجوقیان در آمل به حاکمیت پرداختند.[۷۳] آمل در قرن پنجم هجری، در عصر صدارت خواجه نظام الملک طوسی در دولت سلجوقیان، همپای فرهنگ شهرهای بزرگ آن روزگار جهان یعنی نیشابور، بلخ، هرات، بغداد و اصفهان دارای مدرسهٔ معتبر نظامیه شد. دو قرن پیش از آن محمد بن جریر طبری، مفسر و مورخ نامدار در این شهر متولد شد. شهر آمل اولین شهری بود که بعد از اسلام به زنان حق رای و امور سیاسی داد.[۷۴]

صفویان و مرعشیان[ویرایش]

پس از برافتادن مغول، مرعشیان در مازندران ظهور کردند. در سال ۷۶۰ هجری قمری میر قوام الدین مرعشی، معروف به میربزرگ حکومت مرعشیان را تأسیس کرد.[۷۵] قیام مرعشیان از آمل آغاز شد. قوام‌الدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت مرعشی را تأسیس کرد. مرعشیان پس از کسب قدرت در اندک مدتی تمام سرزمین‌ها و نواحی اطراف مازنداران را تصرف کردند و قلمرو خود را از استرآباد تا قزوین گسترش دادند.[۷۶] میربزرگ با استفاده از بعد ستم ستیزی تشیع توانست بر حکام ظالم و ستمگر منطقه پیروز شود، از ویژگی‌های دیگر این قیام بسط عدالت و مساوات اجتماعی بود. با آزاد شدن سید قوام به دست مردم و قدرت یافتن میر بزرگ، کیا افراسیاب چلاوی که با رسیدن به هدف خود از مسلک درویشی خارج شده بود به جهت قدرت و حکومت خود به طرف رقیبان قدیمی خود یعنی کیا جلالیان رفته و جهت مبارزه با میربزرگ ایشان را دعوت به همکاری کرد. جلالیان نیز از ترس قدرت گرفتن سید قوام با افراسیاب چلاوی متحد شدند و تصمیم به از بین بردن میر بزرگ گرفتند. این اتحاد چلاویان و جلالیان منجر به بروز جنگی میان ایشان و یاران سید قوام الدین مرعشی که این جنگ در پایان به علت انگیزه بالای یاران میر بزرگ به نفع یاران او به اتمام رسید. در این جنگ کیاافراسیاب چلاوی همراه با سه پسر وی کشته شدند. این پیروزی باعث قدرت یافتن میربزرگ در منطقه گردید. سید قوام پس از قتل کیا افراسیاب آمل را فتح کرده و حکومت مرعشیان را تأسیس کرد.[۷۷]

سکه ضرب شده مرعشیان در آمل

دولت مرعشیان از سال ۷۶۰ هجری تأسیس شد و تا سال ۱۰۰۵ هجری قمری با فراز و نشیب‌های فراوان به دست سادات مرعشی اداره گردید. اوج قدرت این دولت از زمان تأسیس تا سال ۸۹۶ هجری بود که با جمله تیمور گورکانی این دولت به صورت کامل متلاشی شده اما پس از مرگ تیمور با بازگشت فرزندان و نوادگان مؤسس این دولت به صورت محلی و تابع حکومت‌های وقت دوباره تشکیل حکومت داد. در سال ۷۹۴ هجری جنگ سختی بین مرعشیان و لشکر تیمور روی داد که مرعشیان شکست خورد و به قلعه ماهانه سر پناه بردند.[۷۸] امیر تیمور گورکانی پس از گشودن قلعه ماهانه‌سر، به قتل‌عام اهالی آمل و ساری و دیگر نقاط مازندران پرداخت. ماهانه سَر در پایان قرن هشتم ه‍.ق به دست امیر تیمور تخریب شد. تیمور، قلعه ماهانه سَر را که سادات مرعشی بدانجا پناه بردند با مساعدت یک بحریه که کشتیبانان جیحون برای وی فراهم ساخته بودند، متصرف شده و پس از تصرف آن به ساری مراجعت نمود. در زمان صفویه مرعشیان تابع آنان شدند. در زمان شاه عباس یکم شورش‌های پیاپی در طبرستان، وی را بدان واداشت که از پایتخت حاکم را تعیین کند. صفویان در سال ۹۰۷ هجری قمری به‌دست شاه اسماعیل یکم بنیان گذاشته شد و در ۹۱۸ هجری قمری شاه اسماعیل یکم به مازندران یورش برد و پس از زد و خوردهایی آمل را ترک کرد. به دستور شاه اسماعیل صفوی دریاچه کوهستان لاریجان که دریوک نام‌داشته به جهت جبران خسارت جنگی، شکافته و آب دریاچه عظیم به طرف آمل جاری شد و شبانه تمامی شهر و آبادی‌های اطراف را فرو گرفت و هیچ جنبنده‌ای زنده نماند و تمام خانه‌ها و بناها در اثر سیل ویران شدند. در دوره صفویان به صورت تدریجی و نهایتاً در عصر شاه عباس، در سال ۹۹۰ قمری، مازندران کلاً تحت سیطره مستقیم صفویان درآمد و سادات مرعشی به شیراز، هند، اصفهان، کاشمر و کرمان تبعید شدند. در دوره شاه عباس یکم پادشاهان و ملاکین محلی تا حدود زیادی برچیده شدند و ملک بهمن لاریجانی و ملک عزیز سلطان دو نفری بودند که در عهد شاه تهماسب یکم در مازندران علیه او قیام کردند.[۷۹] شاه اسماعیل یکم بعد از آرام شدن نسبی شرایط در منطقه برای شکست قاتل پدرش از خوانین لاریجان کمک گرفت. شاه اسماعیل میرزا، به همراه هفت تن از اعیان صوفیه لاریجان، عازم اردبیل شد و هر چه به این شهر نزدیک‌تر می‌شد، بر تعداد یارانش افزوده می‌شد. او در سال ۹۰۵ با نیروی هفت هزار نفری به جنگ فرخ یسار، قاتل پدرش رفت و او را شکست داد. در ادامه، قلعه باکو را فتح کرد، بناها را با خاک یکسان کردو بعد وارد تبریز شد. قلعه کهرود دیگر بنا موجود در آمل بود که تا اواسط دوران حکومت صفوی باقی مانده بود، و زمانی که صفویه حکومت‌های ملوک الطّوایفی را برانداختند این قلعه را مانند سایر قلعه‌های طبرستان ویران کردند.[۸۰] در عصر صفوی آمل رونق فراوان گرفت و حکام صفویه به مازندران دلبستگی خاص داشتند. شاه عباس که به آمل علاقه زیاد داشت به دستور او جاده کنار رودخانه هراز، آباد شد و در طول راه برای توقف چهارپایان و افراد کاروانسرا ایجاد کردند. جاده شوسه‌ای که ساری و گرگان را به آمل وصل می‌کرد، در زمان او احداث شد.[۸۱] آمل، یکی از محل‌های مورد علاقه شاه عباس دوم بود که اغلب به آن رفت و آمد می‌کرد. در این زمان چندین پل در این منطقه، از آن سوی رودخانه هراز ساخته شد. در دوران صفویه، به ویژه در زمان شاه عباس دوم، مازندران مورد توجه قرار گرفت و جاده ای از استرآباد و ساری به آمل ساخته شد. در آمل از طریق موقعیت شهر یک مرکز تجارت تأسیس شد. در این دوره با کاوش‌های انجام شده، سرامیک و شیشه‌های لعاب دار مربوط به دوره‌های اسلامی و مدرن کشف شد. اما پس از حمله مغول این منطقه در معرض ویرانی قرار گرفت و در این زمان بود که ساری به عنوان پایتخت اعلام شد. در آغاز قرن هفتم، حسام الدین اردشیر، پایتخت را از ساری به آمل منتقل کرد و کاخ خود را در آمل بنیان نهاد. در این زمان، یک کاخ و آب انبار به دستور شاه عباس ساخته شد و مقبره میربزرگ مرعشی که توسط سپاه تیمور تخریب شده بود، به صورت باشکوهی بازسازی شد. از این زمان به بعد، آمل به دلیل حملات متعدد افول کرد و دیگر نقشی برجسته در امور ملی نداشت، زیرا بابل که روزی یکی از قصبه‌های آمل بود و مرکز مازندران یعنی ساری از نظر جمعیت از آمل پیشی گرفتند. در این دوره در کنار رودخانه هراز معدن ذغال سنگ و آهن ایجاد شد و آهن زیادی نیز از آن استخراج گردید.[۸۲][۸۳][۸۴][۸۵]

ابن فریغون در سفرنامه خود این شهر را نیکوترین و جامع‌ترین و آبادترین و پرآب‌ترین و پر علم‌ترین شهر سرزمین پارسی‌گویان شرح داده‌است:

آمل شهریست عظیم و زیبا و پرآب و بزرگ‌ترین مرکز علمی پارسیان و بزرگ‌ترین قلمرو حکومتی طبرستان است و او شهری است با خندق‌های فراوان و مقر ملوک آریایی‌ها در طبرستان و جای بازرگانانست و خواسته بسیار است و اندر وی علمای هر علمی بسیارند و افضل عرفاً و آبهای روان است و از وی جامعه کتان و برنج و دستار حنین و فرش و چوب شمشاد و حصیر طبری و طلا که به همه جای جهان جای دگر نبود و از وی ترنج و نارنج خیزد و گلیم سپید و گلیم دیلمی زربافت گوناگون و کمیخته خیزد و از ی آلات چوبین خیزد و چون کفشه و شانه و شانه نیام و ترازو و خانه و کاسه و از طلاهایش داغگین.[۸۶]

ابن حوقل در کتاب صوره الارض در مورد آمل ابن حوقل می‌نویسد:

آمل بزرگ‌ترین شهر طبرستان و در قرن چهارم هجری قمری حاکم نشین طبرستان بوده‌است. آمل از قزوین بزرگتر است و دارای بنا و عمارات در هم آمیخته و از نواحی دیگر قدیمی تر و بزرگسال تر است. در تمامی طبرستان ابریشم به دست می‌آید که به همه جا می‌فرستند، هیچ جای دنیا در کثرت ابریشم به پای طبرستان نمی‌رسد و جامه‌های طبری را گران‌قیمت و با کیفیت توصیف می‌کند که از همین ابریشم تهیه می‌شده‌است.[۸۷]

افشاریان و زندیان[ویرایش]

آمل در زمان افشاریه و زندیه دچار تحول دیگری شد و بر اساس موقعیت خود به عنوان شهری برای تجارت و ساخت و ساز ادوات جنگی بود. به واسطه موقعیت شهر در آمل توپ خانه‌ها بنا نهاده شد و مراکز داد و ستد از پیش بیشتر شد. پس از سقوط کامل صفویان و مقارن با قیام جهانشاه‌خان امیرافشار در آمل و شورش محمد علی خان و ذوالفقار خان و متعاقباً لشکر کشی نادرشاه به مازندران برای مهار شورش نعیم شاه کلاردشتی بود که نهایتاً قیام نعیم‌شاه توسط نادر سرکوب شد.

درر زمان نادرشاه در شهر کارگاه برای ساخت گلوله توپ، باروت، نعل اسب و لنگر کشتی تأسیس شد.[۸۸] این اولین کارگاه ساخت توپخانه و کوره تولید آهن در ایران بود.[۸۹] جوناس هنوی که در زمان نادر شاه به ایران آمده بود و از آمل دیدن کرد در مورد این شهر نوشت:

آمل شهرت و اعتبار خود را کمی از دست داده بود ولی به واسطه کانی‌های سنگ آهن فراوان به فرمان نادر آنجا را مهم‌ترین مرکز ریخته‌گری و ذوب آهن نمود و در آنجا گلوله توپ و تفنگ و نعل اسب تهیه می‌شد و حتی تصمیم گرفته شد که نیروی دریایی ایران را در آمل بسازند. این امر بعدها در بوشهر شکل گرفت.[۹۰][۹۱]در سال ۱۱۵۳ ه‍.ق لشکر نادرشاه از راه مازندران و استرآباد، عازم داغستان شد.[۹۲]

حوادث سیاسی اواخر عهد زندیه نقطه عطفی در تاریخ بین دو شهر آمل و بارفروش محسوب می‌شود. در این دوره محمدحسن‌خان قاجار که توانسته بود پس از غلبه بر آزادخان افغان، اصفهان را اشغال کند، برای تأمین آذوقه سپاهش به غارت اموال مردم مبادرت ورزید و طبق روایت نویسنده رستم التواریخ، فریاد ستمدیدگان از ظلم محمدحسن خان به آسمان برخاست. همین رفتار، مقدمه ای برای شکست‌های پی درپی خان قاجار شد. وی از پس کریم‌خان زند در شیراز برنیامد و به دنبال آن، اصفهان را هم به خان زند واگذاشت. کریم خان، به سرعت دفاع را به حمله تبدیل کرد و محمدحسن خان در برابر فوج سپاهیان زند، از آمل و بابل به استرآباد گریخت، اما هم طایفه ای‌های وی، با کریم خان سازش کردند و پس از شکست محمدحسن خان در استرآباد، او را که در صدد فرار بود، به قتل رساندند و سر او را نزد کریم‌خان زند فرستادند.[۹۳][۹۴]ساموئل گوتلیب گملین، گیاه‌شناس آلمانی که در سال‌های آخر حکومت زندیه به ایران سفر کرده در سال ۱۱۸۵ هجری به آمل رفت و در باب شهر می‌نویسد:

معلوم می‌شود که آمل از تمام بلاد دیگر ایران بیشتر استحکام داشته زیرا ارگ آن خصوصاً هنوز موضع مستحکم خوبی است و برج و باروهای آن که از هر سو آن را جهت دفاع آماده ساخته، سالم و پایدار است.[۹۵]

قاجاریان[ویرایش]

کتیبه شکل شاه، به دستور ناصرالدین شاه قاجار از شمایل وی و وزیران و رجال قاجار در تاریخ ۱۲۹۵ ه‍.ق در جاده هراز حجاری شده‌است

در شکل‌گیری حکومت قاجاریان در ابتدا مردم و حاکمان لاریجان و آمل در حمایت از خاندان زند در برابر آغا محمدخان قاجار مقاومت کردند و وی را شکست دادند. در کنار همراهان و موافقان قاجار، دسته ای از طوایف و خوانین در راس آنان بزرگان سوادکوه و لاریجان به رهبری سبزعلی خان لاریجانی در شمار مخالفان جدی حضور و قدریابی قاجاران در مازندران محسوب می‌گشتند. در طغیان بزرگان لاریجان پیش از تأسیس قاجاریه، مقیم خان بیگلربیگی ساری و شماری از بزرگان دیگر که از موافقان قاجار محسوب می‌شدند، از سوی لاریجانی‌ها جریمه یا کشته شدند.[۹۶]

در محرم ۱۱۹۵ در بارفروش، آقا محمدخان به اسارت لاریجانی‌ها درآمد و با وساطت حاجی خان حلال خور و عباسقلی بیگ لاریجانی به همراه همسر و فرزندان برادر در بندپی تحت الحفظ نگهداری می‌شد. مدتی نگذشته بود جماعت حلال خوریه با نیروی نظامی، او و حرمش را در بازگشت به بار فروش و رهایی کمک کردند. پس از فتح تهران در ۱۱۹۸، آقا محمد خان دستور داد آسیه خانم و دو فرزندش از مازندران به تهران بیایند و از آن پس محل استقرار آنان تهران بود. آقا محمدخان در ۱۲۰۰ رسماً بر تخت سلطنت تکیه زد و سلسله قاجار، حکومت بر ایران را آغاز کرد.[۹۷] در کتاب خواجه تاجدار نوشته ژان گور که ذبیح‌الله منصوری آن را به پارسی برگردانده‌است آمده‌است:

محمد قلی خان سیاه و سفید دو سردار لاریجان از هالی گزنک حاضر به سرسپردن به حکومت آقا محمد قاجار نمی‌شوند و این امر نبرد سختی را میان خوانین لاریجان و آقا محمد خان قاجار به میان آورد در اولین نبرد که در حوالی پارک میرزا کوچک خان هراز امروزه آمل به وقوع پیوست لاریجانی‌ها به رهبری محمد قلی سیاه و سفید به پیروزی می‌رسند و آقامحمدخان قاجار را به اسارت می‌برند که بعدها توسط حاجی حلال خور بابلی موجبات آزادی او فراهم می‌شود در نبر بعدی خوانین لاریجان شکست می‌خورند املاک آنها مصادره می‌شود و محمد قلی سفید را در رودخانه هراز غرق می‌کنند و محمد قلی خان سیاه را پس از کشتن در یکی از روستاهای طراف آمل دفن می‌کنند و از سر سربازانش در سبزه میدان آمل مناره می‌سازند.

[۹۸]

در باب گسترش خانات آمل و لاریجان تا این دوره قبل از اعلام شدن تهران به عنوان پایتخت، شمیرانات به همراه لواسانات و رودبار قصران، جزئی از استان مازندران (تبرستان) بوده‌است.[۹۹] در سال ۱۳۲۶ با تشکیل استان مرکزی تابع این استان شده و در سال ۱۳۳۵ بنا به تصمیم دولت وقت استان مرکزی به مرکزیت تهران منحل و ری و شمیران در تهران ادغام گردید.[۱۰۰]پیش از این روستاهای آمل تا سر حد لاریجان و قصران ادامه داشت و بخش‌های بزرگ تاریخی تبرستان باستانی و آغاز اسلام عبارت از، رویان، رستمدار، پتشخوارگر پیروز کوه، قصران که شامل شمیرانات، لواسانات و دماوند که هر یک فرمانروایی جداگانه داشته و برخی از آنها مانند دماوند در آغاز اسلام و مازندران در سده دوم و فرشوادگر در سده سوم به دست خلفای راشدین و عباسی منقرض و پاره ای مانند گذشته در دست فرمانروایان بومی بود و یک جور خود آزادی داشتند که در آینده یعنی در سده یازدهم اسلامی به دست شاهان صفوی منقرض و بعضی از آنها در سده اخیر به مقتضیات سیاسی و تقسیمات کشوری دوره قاجار و پهلوی از تبرستان و آمل جدا و پیوست شهرستان‌های همسایه شده‌است.[۱۰۱] در نزدیکی به سال ۱۲۰۰، فتحعلی‌شاه با توجه به علاقه خود به مازندران و آمل، نوا را به عنوان خوش نشین خود انتخاب کرد و یک مولود خانه در این محل دایر نمود. در سال ۱۲۰۳ دو فرزند او یعنی محمدعلی دولتشاه و عباس میرزا که از شاهزادگان قاجار و مادرشان آسیه‌خانم دولو بود در نوا آمل به دنیا آمدند. در ادامه نیز مردمان این دیار به تدریج به مناسبات حکومتی در دربار قاجار رسیدند.[۱۰۲][۱۰۳]

در عصر قاجار، جاده و راه‌آهن از تهران به آمل، آمل از محمودآباد کشیده شد. بندر آمل در دریای خزر در قصبه کوچکی به نام اهلم وجود داشت. جیمز فریزر که در سال ۱۲۳۸ به عنوان تاجر و دانشمند وارد ایران شد و در سفرنامه خود دربارهٔ آمل گفت، شهری واقعاً بزرگ و وسیع است. مردم ساکن آن بزرگ اندیش، آراسته و قابل احترام بودند. چندین رهبر انقلاب مشروطه ایران در سالهای ۱۹۰۵ و ۱۹۱۱ از آمل ورود کردند. ملا علی کنی، یکی از اصلاح‌طلبان آملی و رهبر مخالفت با امتیازنامه رویتر بود که مردم را هدایت می‌کرد و در دستیابی به اهداف انقلاب مشروطه ایران نقش داشت.[۱۰۴] در این دوره، خانه‌های زیادی در شهر ساخته شده‌است. کارخانه پنبه پاک کنی آمل در سال ۱۹۰۶ توسط روس‌ها ساخته شد.[۱۰۵] پیش از آن، دو شرکت روزنبلوم و اوسر در یکی از مناطق آمل، یعنی بارفروش فعال بودند. در قرن نوزدهم، آهن و کالاهای مربوط، از آمل به سراسر ایران و تا خارج از کشور مانند بغداد، موصل و دمشق تجارت می‌شد. امروزه صنایع اصلی شهر فرآوری مواد غذایی، برنج، مغازه‌های کوچک نجاری و چند کوره پزی آجر است. آمل شهری باشکوه با چهار دروازه است. اگرچه هیچ‌یک از دروازه ای به جا نمانده‌است، یعنی دروازه تهران یا لاریجان، بارفروش، تلیک سر و نور.[۱۰۶] اگرچه امروزه آمل در هر دو طرف رودخانه هراز بسیار گسترش یافته‌است، اما عملکردهای آن همچنان مانند هفتاد یا هشتاد سال پیش است.

پیر آمدی ژوبر سفیر اعزامی ناپلئون به دربار فتحعلی شاه قاجار از آمل دیدن کرده و مطالبی دربارهٔ رودخانه هراز و تمرکز کارگاه‌های ذوب آهن در کرانه‌های آن در کتاب خود ذکر کرده‌است:

خیلی کارگر آهنکار در آمل بچشم می‌خورد، در پیرامون قلمرو آنجاست که معدن‌های مازندران را استخراج می‌کنند. بیشتر کوره‌ها و کارگاه‌های آهنگری در قلمرو نور و بر روی رود هراز و شعبه‌هایش گردهم آمده‌اند، می‌بینیم که این محصولات بهیچوجه کافی برای نیازمندیهای ایران و بین‌النهرین نیست، روس‌ها کمبود آنراپر می‌کنند، با این همه آهن‌های مازندران را به بغداد، موصل و تا دمشق می‌برند. من نمی‌دانم که اینکار برای آنست که جنس آهن آنجا برای برخی کارها مناسبتر است یا آنکه بهای آن ازمال اروپا ارزانتر تمام می‌شود، با اینکه این همه راه میان آنجا و دریای خزر است یک بازرگان به من گفت که او هر کنتال را تقریبأ شصت فرانک در موصل می‌فروشد. آمل از زلزله و طغیان‌های رودخانه هراز صدمات بسیار دیده‌است.[۱۰۷] در آمل و سایر نواحی استان مازندران تاکنون تحقیقات باستانشناسی بسیار کم صورت گرفته معهذا از کاوشهای گذشته آثاری از مدنیت شکوفان این منطقه بدست آمده‌است، سفال نقاشی شده متعلق بدوره سامانی در نواحی غربی ایران و بیشتر در آمل و ایالت مازندارن پیدا شده‌است، تزیینات چند رنگ آن‌ها شامل شکل پرندگان و برگ و نوشته بخط کوفی و شکل ترنجی مدور در وسط به ظروف زیبای ارغوانی و قرمز و سبز زیتونی است. در ادامه این با عبور ناصرالدین شاه از لاریجان با توجه به اهمیت راه آمل به عراق عجم، دستور مرمت راه لاریجان به امیرنظام گروسی وزیر فوائد عامه داده شد، آلبرت ژوزف گاستیگر مهندس اتریشی جاده‌ای ارابه رویی ساخت که شهر آمل را از دامنهٔ شرقی کوه دماوند به تهران متصل می‌کرد.[۱۰۸]

در میانه این دوره عین الهم یا علمده امروزی و آبسکون مهم‌ترین بندرگاه‌های حاشیه جنوبی دریای خزر در این دوره بود که به احتمال فراوان مسیر ارتباطی مردم طبرستان با قفقاز و ترکستان، روسیه و اروپای شرقی بوده‌است. در میان این دوره در سال ۱۲۴۸ طاعون بزرگ در ایران به خصوص در آمل شدت یافت و در زمان ورود فریزر به شهر آمل در همین سال طاعون در این شهر بیداد می‌کرد.[۱۰۹] طاعون در آمل شدیدتر از سایر مناطق گیلان و مازندران بود و تلفات فراوانی گرفته بود. به گفته او در آمل دیّاری دیده و صدایی شنیده نمی‌شد، تنها چند نفر که از طاعون در این زمان جان سالم به در برده بودند، حضور داشتند و اکثر سکنه به ییلاقات مهاجرت کرده بودند. این چند نفر از حضور فریزر در این زمان بحرانی در آمل تعجب کرده بودند.[۱۱۰] در این دوره کل درآمد مالیاتی منطقه مازندران ۱۷۱۱۸ تومان و ۹۰ قران و دو شاهی بوده‌است که سهم مالیات شهر آمل ۸۱۶ تومان برآورد شده‌است. این گزارش توسط کنسول ابوت به هنری جان تمپل داده شد.[۱۱۱] در فاصله زمانی بین اشغال ایران در جنگ جهانی اول، اتحاد ملی طبرستان که با نام انجمن طبرستان نیز معروف بود توسط امیرمؤید سوادکوهی، با پشتیبانی مردم مازندران و استرآباد از جمله افراد با نفوذ آمل، برای مخالفت با انگلیس و روسیه تأسیس شد. استاروسلسکی مرکز فرماندهی را در آمل برای تصرف سایر شهرهای مازندران ایجاد کرد. میرزا کوچک خان جنگلی برای مقابله با وی، از طریق بندر اهلم با خان آمل وارد شهر شد و پس از درگیری طولانی با قوای قزاق، شهر را ترک کرد. پیش‌درآمد نخستین جلوه نارضایتی و تحرکات مردمی در ولایت در آستانه انقلاب مارس ۱۹۷۱ روسیه در میان اقشار شهرنشین به منصة ظهور رسیده بود. در پی حریق در آمل، چند آتش‌سوزی نیز در بارفروش بوقوع پیوست. به دنبال آن، اعلامیه و در میان آنها ۵۸ شبنامه در شهر منتشر شد که سواد تعدادی از آنها در دست است. دو اعلامیه از سوب گروهب صادر شده که خود را دوازده نفر فدایب مرتبط با کمیتة مرکزی سری تهران معرفی کرده بودند.[۱۱۲] در پی تحولات متعدد داخلی در این دوره با حمایت شاه و ثروت محمدحسین امین‌الضرب که قدرتمندترین تاجر کشور بود، آمل به عنوان مرکز صنعتی مورد توجه قرار گرفت[۱۱۳] و از همین رو اولین خط راه‌آهن مدرن ایران در آمل تأسیس شد.[۱۱۴] ساخت راه‌آهن به طول بیست و یک کیلومتر از آمل و معادن آهن ماهان نور به بندر محمودآباد به نام ناصریه تصویب شد.[۱۱۵] در سال ۱۸۸۷، امین‌الضرب پس از سه بار بازدید از اروپا، قرارداد ساخت راه‌آهن را در پاریس با شرکت انگلیسی قوزی و یک شرکت بلژیکی به امضا رسانید.[۱۱۶] در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، این خط آهن در سال ۱۸۹۱ تکمیل شد اما به دلیل درگیری مردم محلی بخاطر منفعت طلبی شخصی با روس‌ها هرگز مورد استفاده قرار نگرفت و تنها ساختمان آجری ایستگاه آمل برجای ماند. برای ساخت این راه‌آهن حدود ۷۰۰٬۰۰۰ تومان سرمایه‌گذاری شد که شامل یک دستگاه لکوموتیو و دوازده واگن باری بود. در ادامه به دنبال سیاست‌های توسعه تکنوکراسی ایران توسط امین‌الضرب، ساخت اولین کارخانه تولید فولاد و ریخته‌گری ذوب آهن ایران در آمل تأسیس شد.[۱۱۷] در سال ۱۸۸۷، امین الضرب برای تأسیس کارخانه ذوب به مدت ۳۰ سال از ناصرالدین شاه مجوز انحصاری گرفت و کوره ای هشت متری با ظرفیت تولید ۱۵ تن آهن را به مدت ۲۴ ساعته از فرانسه خریداری کرد و در آمل مستقر کرد؛ اقدامات امین‌الضرب نه در میان تفکر توسعه‌ستیز آن زمان جایگاهی داشت و نه به مذاق دولت‌های استعمارگر وقت خوش آمد و همین باعث شد وی به تقلب در ضرب سکه متهم و با این اتهام به زندان بیفتد تا این تجربه مسکوت بماند.[۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰][۱۲۱] در اواخر این دوره با بازدید ویلیام اوزلی تأیید شد که بیش از هشت اثر تاریخی و کارگاه‌ها در آمل بر اثر آتش‌سوزی و زمین لرزه به کلی از بین رفت. همچنین در ۷ جمادی الثانی ۱۳۳۵ قمری مصادف با ۱۲۹۶ خورشیدی حریقی در آمل درگرفت که وزش باد به آن دامن زد. آتش سریعاً در سطح شهر گسترش یافت و علاوه بر ابنیه و خانه‌ها، انبارهای برنج را نیز به کام خود فرو برد. انعکاس وسعت خسارات فاجعهٔ هولناک آتش‌سوزی احمدشاه را به واکنش واداشت. احمدشاه، در غیاب مجلس شورای ملی، کمیسیونی با ۷ عضو را به ریاست مستوفی الممالک و نیابت مشیرالدوله مأمور گردآوری اعانه جهت کمک به اهالی آمل کرد و خود نیز در پرداخت اعانه پیشقدم شد. منشأ این آتش‌سوزی دکان آهنگری بود. وزش شدید باد آتش را شعله‌ور ساخت و آن را به سمت بازار و خانه‌ها کشاند. این آتش‌سوزی که دو ساعت و نیم طول کشید قدرت جلوگیری و توان مهار را از مردم سلب کرد و چهارصد و هفتاد باب از ۵۰۰ باب مغازه بازار به آتش کشیده شد. آتش به محلات شهر نیز گسترش پیدا کرده و مساجد و کاروانسراهای زیادی نیز از بین رفت و شماری از اهالی نیز جان باختند. بنا به اسناد مشهوده، از شش دانگ آمل فقط یک دانگ آن سالم ماند. به دنبال وقوع آتش‌سوزی بسیاری از مردم تنگدست و تاجران و پیشه وران سرمایه‌های خود را از دست دادند و نامه برای دریافت اعانه به هیئت دولت فرستادند. به دستور شاه کمیسیون‌هایی در تهران و شهرستان‌ها برای جمع‌آوری کمک تشکیل و وزارت داخله دستور بررسی علت وقوع حادثه و برآورد میزان خسارت‌های وارده را صادر کرد.[۱۲۲] در بخش بیرون از شهر تا پایان این دوره خوانین لاریجان قدرت منطقه‌ای زیادی داشتند و دارای املاک شخصی با پشتیبانه قدرت مالی و حمایتی دولت مرکزی بودند. متنفذان محلی و خاندان‌های سرشناس مازندرانی یکی از گروه‌هایی بودند که با تکیه بر جایگاه اقتصادی و اجتماعی خود به تجاوز در املاک عمومی و خالصجات و تیول‌ها پرداخته و آنها را وارد ملک شخصی خود می‌کردند و از طرفی برای سرکوب طوایف دیگر به نقاط مختلف ایران سفر می‌کردند. در پایان دوره قاجار شهر آمل با توجه به پایان نیافتن طرح راه‌آهن، تخریب کاروانسراها و همچنین وقوع آتش‌سوزی رو به افول رفت و بیماری دوباره در این شهر شدت یافت و در پی این مشکلات، فقر در شهر بیش از پیش پدیدار شد.[۱۲۳][۱۲۴]

معاصر[ویرایش]

میدان ۱۷ شهریور

پهلوی[ویرایش]

بازدید محمدرضا پهلوی از پروژه‌های آمل در سال ۱۳۲۷
میدان بهمن آمل در زمان پهلوی در سال ۱۳۵۰

پس از یک دوره رکود و فترت در اواخر دوره قاجار، شهر شاهد گام‌هایی چند در جهت احیای خود بوده‌است در این دوره خندق‌های اطراف شهر خشک شد. در دوره پهلوی اول خندق دور شهر خشک گردید، معابر تنگ و باریک را خراب کردند و مجدداً بر اساس نقشه‌های غربی ساخته شد. در زمان رضاشاه پهلوی، کلیت چهره شهر تغییر کرد. در حال حاضر نیز بیشتر مدارس و خیابان‌ها و ساختمان‌های دولتی فعلی آمل مربوط به همین دوره است. در این دوره، به دستور رضاشاه، مهندسان اتریشی و آلمانی، پل معلق، عمارت شهرداری، هتل شهرداری، کاخ چای‌خوری، ساختمان دارایی و انبار برنج را ساختند. در طول این دوره، ساخت یک جاده جایگزین جاده هراز توسط شرکت روسی به دستور رضاشاه صادر شد و ساخت جاده به شرکت روسی ترسکینسکی واگذار گشت.[۱۲۵][۱۲۶]

جیمز فریزر که در سال ۱۲۳۸ به عنوان بازرگان و دانشمند وارد ایران شد در سفرنامه خود می‌نویسد:

آمل به راستی شهری عالی و وسیع بود. سکنه شهر مردمانی آبرومند و محترم بودند.[۱۲۷]

تزریق عملکردهای جدید شهر، آن را از تحرکی چند برخوردار می‌سازد و این تحرک در بعد کالبدی با توسعه‌های جدید به دور شهر قدیم تشدید گردید. الگوی تقلیدی مداخله کالبدی در تهران، از این پس با حضور حیات انتشاری، دامنگیر شهرهای دیگر از جمله آمل نیز می‌گردد. شکل این مداخله با ایجاد فعالیت‌های مستقیم در محور خیابان مهدیه و انقلاب در ضلع جنوبی بازار شهر و احداث خیابان‌های چاکسر فعلی تحقق یافت و این در حالی است که هسته اولیه شهر، علیرغم چنین مداخلاتی در محیط خود و استقرار عناصر جدید تزریق شده به تدریج انسجام کالبدی خود را با بافت‌های مجاورش کاهش داد.[۱۲۸]

در زمان رضا شاه پهلوی اول بروز جنگ جهانی اول تحولات زیادی در مازندران رخ داد. رضا شاه با فروش نفت ایران با پیاده کردن طرح‌های مختلف از جمله طرح‌های عمرانی در مازندران رونقی تازه به این منطقه بخشید. وی در آمل ادارات جدید، مدارس، پل و مراکز درمانی جدیدی ایجاد نمود.[۱۲۹] در منش سیاسی این خطه نیز در ۲۸ تیرماه ۱۳۲۹ لایحه قرار داد الحاقی نفت گس گلشاییان از سوی دولت ساعد به مجلس داده شد در استان‌های کشور از جمله در مازندران و شهرهای آن به ویژه در آمل و بابل روحانیونی به جمعیت ایرانی هواداران صلح پیوستند و اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی را امضا و منتشر کردند. با روی کار آمدن محمدرضا شاه پهلوی دوم در جهت سهولت جریان روابط کالایی وابسته، مداخلات کالبدی بیشتری در بافت شهر صورت گرفت. در این دوره نیز مداخلات تحقق یافته در دوره قبل با احداث خیابان طالب آملی در ضلع غربی محدوده شهر قدیم و تعریض آن در سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ تکمیل و انقطاع کالبدی بافت با مجموعه‌های جدید پیرامونی را موجب شد. در این دوره خیابان شاهپور، خیابان رضا شاه کبیر، بیمارستان شیر و خورشید، خیابان فرهنگ، شهناز، کاخ شمالی و سعدی ساخته شده و توسعه یافتند. در این دوره به دستور محمدرضا پهلوی با مشارکت دو کارخانه بزرگ کوبوتا و گروندیگ کارخانه‌های نساجی، تولید پوشاک جین و شالیکوبی در آمل احداث شدند و مراکز گردشگری در رینه و آبعلی توسعه یافتند و در نزدیکی شهر امامزاده عبدالله مرمت گشت. در طول این دوره با پیگیری وزارت خانه مرتبط و همچنین نماینده آمل در مجلس شورای ملی، سیستم فاضلاب شهری در سال ۱۳۳۷ و احداث چاه در سال ۱۳۳۳ و مدرنیزه کردن برق شهر اجرا شد و تسهیلات بین راهی تقویت و استفاده از زمین‌های کشاورزی تسطیح گشت. در پایان این دوره قراردادی بین وزارت کشاورزی ایران و وزارت امور اقتصادی جمهوری خلق چین در زمینه توسعه هم‌کاری‌های فنی کشاورزی برای توسعه تحقیقات و افزایش تولید برنج به امضا رسید و در محل فعلی مؤسسه تحقیقاتی برنج ایران در سال ۱۳۴۰ در آمل به اجرا درآمد.[۱۳۰] در دهه آخر دوره پهلوی نیز جاده اتوموبیل رو هراز در سال ۱۳۴۲ به عنوان یک راه دسترسی اصلی در دره هراز، به بهره‌برداری رسید. کار ساخت این جاده ۲۳ سال به طول انجامید.[۱۳۱]در اواخر این دوره قرار بود یکی از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های دولتی کشور با نام رضاشاه با تلاش نماینده شهر سید جلال تقوی لاریجانی در آمل ایجاد شود. ساخت فاز اول دانشگاه که باید در زمینی به وسعت هزار هکتار در اهلم بنا می‌شد، با یک و نیم میلیون دلار بودجه آغاز شد. بر اساس طرحی که برای هدف گذاری مشخص شده بود، این دانشگاه دارای یک فرودگاه اختصاصی بود و در صورت تکمیل می‌توانست چهره آمل را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای دانشگاهی، تحقیقاتی جهان عوض کند. در انتها ساخت این دانشگاه بعد از مدتی متوقف شد و به سرانجام نرسید.[۱۳۲]

جمهوری اسلامی[ویرایش]

در بین شهرها، شهر آمل در در دوران انقلاب ۱۳۵۷ ایران به عنوان شهری که با مشارکت مردم و حکومت مردمی اداره می‌شد، شهرت پیدا کرده بود.[۱۳۳]در جریان انقلاب ۱۳۵۷، آبان ماه همین سال نقطه پررنگ اعتراضات مردم ایران در شهرهای مختلف بود. در این بین شهرهای آمل و بابل جزو شهرهایی بودند که پیشتاز برپایی تظاهرات بودند.[۱۳۴]هفت روز ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در روز ۱۵ بهمن نیز بازاریان و کسبه مغازه‌ها را تعطیل کردند و راهپیمایی پر جمعیتی در آمل رقم خورد، تظاهراتی که عکس آن روز ۱۶ بهمن در صفحه اول روزنامه اطلاعات چاپ شد.[۱۳۵]

تعدادی از اعضای سربداران در جنگل‌های آمل

با آغاز شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی و جنگ ایران و عراق، آمل در سال ۱۳۶۰ دچار واقعه‌ای شد و قیام جنگلی‌ها به اجرا درآمد. این واقعه که به اختصار قیام آمل نامیده می‌شود، به مبارزه مسلحانه صد نفر از گروهی مائوئیست به نام اتحادیه کمونیست‌های ایران علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در شهر و جنگل‌های اطراف شهر آمل در شمال ایران اشاره دارد. گروه‌های اپوزیسیون جناح چپ، از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران، به فعالیت‌های چریکی دست زدند. در این بین مردم آمل در قالب لشکر ۲۵ کربلا به جبهه‌ها اعزام می‌شدند. در خردادماه سال ۱۳۶۰ و هم‌زمان با عزل بنی‌صدر و درگیری شدید اپوزیسیون و نیروهای مکتبی جمهوری اسلامی، اتحادیه به رهبری سیامک زعیم به این باور رسید که جمهوری اسلامی با به اجرا گذاشتن یک کودتا خواستار یک‌دست نمودن و تصفیه درونی حکومت از طریق بیرون راندن عناصری چون بنی‌صدر و سرکوب توده‌ها خصوصاً دگراندیشان چپ‌گرا هستند. از این رو آنان برای نجات انقلاب از مسیری که به ادعای آنان به انحراف کشیده شده بود به مبارزه مسلحانه توده‌ای روی آورده و اهداف خود را در شماره ۱۴۷ نشریه حقیقت که در آذرماه سال ۱۳۶۰ انتشار یافت و در شهر آمل پخش کردند.[۱۳۶] مهم‌ترین نکته انختاب آمل بحث ظرفیت‌های جغرافیایی این منطقه بود، آمل برای فعالیت کمونیست‌ها دارای عمق استراتژیک بود و شهر به دلیل این‌که از کوه‌های جنگلی تا لب دریا فاصله و عمق قابل توجهی بود که برای برای جنگ و گریز بسیار خوب بود. شاخص مهم دیگر این بود که باید منطقهٔ انتخابی به مرز نزدیک باشد. وجود جاده هراز برای بستن آن و پخش اعلامیه در بین خودروهای عبوری و حمل و نقل گسترده بین آمل و تهران، وجود سلسله‌کوه‌های البرز و زمینه‌های مردمی برای همراهی با آن‌ها و استتار در جنگل وسیع و تأمین آسان غذا و آب و همسایگی استان‌های شمالی ایران با کشورهای شوروی سابق به عنوان قطب اصلی کمونیسم جهانی از مهم‌ترین دلایل انتخاب آمل بود. اتحادیه با استقرار ده‌ها نفر از اعضا و هواداران خود در جنگل‌های آمل درصدد برآمد با حملهٔ نظامی ناگهانی شهر آمل را به تسخیر خود درآورد و مردم شهر را با این قیام خود همراه کند و به تدریج دیگر شهرهای شمالی یکی پس از دیگری به اشغال خود درآورد و به این شیوه قیام سراسری به وجود آورد.[۱۳۷]

پس از چند روز درگیری در ژولای ۱۹۸۱، اعضای اتحادیه کمونیست‌های ایران (گروه سربداران) آماده حرکت به سمت آمل شد، اما از قبل، تعدادی وانت و مینی‌بوس را از جاده هراز ربودند[ و رانندگان را به اسارت گرفتند. پس از ورود به شهر سعی کردند تا کنترل شهر و ساختمان بسیج، اداره دادگستری، شهربانی و بیمارستان را به دست بگیرند. سربداران پس از درگیری ۱۸ آبان در سازماندهی خود تغییراتی را ایجاد کرده بود. نیرویی متشکل از سپاه، بسیج و ارتش با اعزام به منطقه دست به اجرای عملیات چکش و سندان زد که منجر به عقب‌نشینی سربداران تا جنگل‌های منطقه عالی کیا سلطان شد. سربداران در پنجم بهمن با ۱۱۰ از نیروهای خود با طرح عملیاتی با نام اسب تروآ به شهر حمبه کردند. این حمله ساعت ۲۳:۴۵ با شلیک یک موشک آر پی‌جی به ساختمان بسیج آغاز شد. برنامه اصلی، از کار انداختن نیروی سپاه و بسیج و دعوت مردم به قیام بود. تیراندازی و تسخیر شهر تا صبح ادامه داشت اما با آغاز صبح ششم بهمن، ستاد عملیات مرکب از سپاه، اطلاعات و ژاندارمری تشکیل شده و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به این نیرو و گرفتن اسلحه، به مقابله سربداران رفتند.[۱۳۸] به گفته منابع رسمی جمهوری اسلامی از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند. طبق ادعای منابع جمهوری اسلامی عصر روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۶۰، شهر آمل آرام شد و محور هراز نیز پس از ۴۰ ساعت باز شد. سرانجام نیز این شورش به شکست انجامید و برخی از رهبران اتحادیه کمونیست‌های ایران و حزب رنجبران ایران به دار آویخته شدند. این درگیری‌ها به مدت شش ماه به درازا کشید. پس از این واقعه روح‌الله خمینی تنها نام شهر آمل را در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود آورد و نوشت:

باید از مردم آمل تشکر کنیم.[۱۳۹][۱۴۰]

این روز در سال ۱۳۸۶ وارد تقویم رسمی ایران شد و به نام حماسه ۶ بهمن یا حماسه مردم آمل معروف شد.[۱۴۱]

خیابان هراز در شب
میدان قائم

در دوره جمهوری اسلامی در مورد فعالیت ساختاری، شهر با شکل فعلی خود گرچه با روندی کند اما رویه گسترشی به خود گرفت و بزرگراه و خیابان‌های متعددی ساخته شد و برخی از ساختمان‌های ادارای نوسازی شد و در بخش شهرسازی نیز زیباسازی و ایجاد فضای سبز تا حدودی رونق گرفت. در دهه ۷۰ توجه به توسعه روستایی بیشتر از شهر مورد توجه قرار گرفت و به این امر سرعت بخشیده شد. در دهه آغازین جمهوری اسلامی شهرهای محمودآباد و سرخ‌رود و نور از حوزه شهری آمل جدا گشتند.[۱۴۲] برخی از جدیدترین پروژه‌های دهه ۸۰ و ۹۰، بازسازی کامل بازار و خیابان امام رضا و یک طرح جامع برای حفاظت از محله‌های قدیمی شهر بوده‌اند و همچنین پایانه مسافربری و چهار ایستگاه آتشنشانی جدید تأسیس شد. در حال حاضر نیز پروژه‌های ساخت‌وساز در حال انجام است که قصد توسعه فضای شهری را دارند. در چند سال گذشته، بسیاری از میادین، برج، بولوارها و پل‌ها در شهر ساخته شدند. توسعه فضای سبز در دهه ۷۰ با شهردار جدید قوت گرفت و برای مثال، در حال حاضر خیابان هراز به یکی از مدرن‌ترین خیابان‌های مازندران تبدیل شده‌است. به‌طور کلی در دوره جمهوری اسلامی بخصوص در دهه ۸۰ اجرای پروژه‌های زیربنایی و ملی در آمل تضعیف شد و در گزارش سال ۱۳۸۷ ذکر شد که تنها چهار پروژه با بودجه ملی در یک دهه اخیر در آمل مصوب گشت. در یک دهه اخیر برخی از طرح‌ها مانند طرح توسعه شهری مردم محور با پروژه پیاده‌راه‌سازی هسته مرکزی شهر و پروژه توسعه گردشگری پارک ساحلی هراز در سال ۱۴۰۰ آغاز شد. آمل امروزه در حال تبدیل شدن به یک شهر صنعتی است، گرچه در این دوره معظلاتی مانند معظل زباله و عدم تمرکز در گسترش شهر و عدم توجه به زیرساخت‌ها و ترمیم بافت فرسوده به وجود آمده‌است.[۱۴۳]

کاوش‌ها و تاریخچه[ویرایش]

بشقابی ساخته‌شده از نقره و طلا مربوط به قرن‌های ۷ یا ۸ که به سبک ساسانی ساخته‌شده‌است و اکنون در موزه بریتانیا نگه‌داری می‌شود

در طول تاریخ به خصوص در دهه اخیر کاوش‌های زیادی بر روی تپه‌ها و منطقه‌های مختلف از جمله تپه قلعه کش و روستای بلیران صورت گرفته‌است.[۱۴۴] همچنین کاوش‌های جدیدی در شهر قدیم آمل در سال ۱۳۹۴ در حال انجام گرفتن است.[۱۴۵][۱۴۶] در این کاوش‌ها به دست آمده‌است که آمل اولین کانون ذوب آهن ایران بوده‌است. در اولین کاوش‌ها آثاری همچون پیکره حیوانی، ابزار سنگی، ظروف خاکستری و همین‌طور یک تدفین انسانی، ظرف خاکستری و یک دستبند نقره‌ای از دوران و عصر برنز، مس‌سنگی و آهن به دست آمد و کشفیات در عمق ۴ متری شهر و پایین بازار آمل، شامل سیستم فاضلاب شهری بود که نشان از فرهنگ توسعه یافته آمل در زمان گذشته بوده‌است.[۱۴۷][۱۴۸] در کاوش‌های بلیران نیز موجودیت انسان پارینه سنگی فوقانی حدود ۳۵ هزار سال پیش که به ساخت ابزار سنگ‌ها و شکار حیوانات می‌پرداخته نمایان شد.[۱۴۹][۱۵۰] در کاوش‌هایی که در سال ۱۳۸۶ توسط باستان شناسان فرانسوی صورت گرفت، قدمتی بیش از ۳۶ هزار سال برای بلیران تخمین زده شد.[۱۵۱] در دیگر کاوش شکل گرفته در لاریجان امیری، دلارستاق، اسک و شاهاندشت و در انتها قلادوش ملک بهمن در سال ۱۳۵۳ با حضور کارشناسان لهستانی صورت گرفت و آثار مرتبط به دوره هفت خاندان پارتی یافت شد.[۱۵۲] ژاک دو مورگان در حفاری‌هایی که در اطراف آمل انجام داد ابزاری به دست آورد و دانشمندان دانشگاه پنسیلوانیا با تحقیقات خود متوجه شدند که این ابزار خشن متعلق به انسان‌های اولیه است.[۱۵۳] طی آخرین کاوش‌ها در سال ۱۳۹۹ که در منطقه و تپه قلعه کش، توسط معاونت پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با همکاری باستان‌شناسان آلمانی صورت گرفت ظرف پیکرک، سفال‌های خاکستری، گور نوزادان، زیورالاتی همچون گوشواره آویزهای تراش خورده سنگ لاجورد و صدف، سکه‌های برنزی و سفال کشف شد.[۱۵۴]

پیوند به بیرون[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. آمل، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
  2. (بارتولد ۲۳۳–۲۳۴) تاریخ ایران باستان
  3. (حکیمیان، ۱۷)
  4. (خواندمیر، ۲/۴۰۴)
  5. (رابینو، ۵۸).
  6. (ابن اسفندیار، ۱۸۱).
  7. (زرین‌کوب، ۵۴۶)
  8. (اقبال، ۴۰).
  9. (رابینو، ۷۰).
  10. (بارتولد، ۲۴۳).
  11. (کرزن، ۲/۶۰۹؛ محبوبی اردکانی، ۴۱).
  12. (فرهنگ جغرافیایی ایران، ۳/۲۵
  13. (کرزن، ۱/۵۰۲–۵۰۳؛ بارتولد، ۲۴۳–۲۴۴).
  14. تاریخچه شهر آمل، شورا نیوز
  15. تاریخ بهبهانی، از ایران تا جیحون ص. ۱۲۹. سال ۱۳۷۹
  16. آمل، جمهوری اسلامی ایران
  17. آمل - اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران
  18. آمل در یک نگاه، روزنامه قانون
  19. جستاری چند در فرهنگ ایران، ۸۵
  20. تاریخ ایران کمبریج، ۵۳۰
  21. بنیاد نیشابور، فریدون جنیدی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ فوریه ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۹.
  22. آموزگار، ژاله (۱۳۹۱). تاریخ اساطیری ایران. سازمان سمت. ص. ۵۵.
  23. کیا، صادق (۱۳۵۳). شاهنامه و مازندران. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و هنر. صص. ۱۴،۱۹،۲۰،۲۱.
  24. جغرافیای تاریخی مازندران، آمل
  25. Pamiatniki arkhitektury Turkmenistana, A. , Karriev, Leningrad, 1974.
  26. تاریخچه‌ای از کهن شهر آمل
  27. داندامایف، محمد (۱۳۹۴)، تاریخ سیاسی هخامنشی، ص ۸۰
  28. نام "شهر آمل" به چه معناست؟/ از ریشه در افسانه‌ها تا رونقی بی بدیل در عهد کهن
  29. اطلس فرهنگی ایران
  30. (سایکس، ۱۳۶۶: ۱۹۰).
  31. بررسی نقش و جایگاه نظامی ساتراپ‌نشن‌های ایران در ارتش شاهنشاهی هخامنشی (از 550 تا 330 پ. م)
  32. Babur-Nama, by Beveridge, vols. I, II; Bartold, V. V. , Sochineniia, vol. I, Moskva, 1963-1965, vols. I, II(1)
  33. نورورززاده چگینی، ۱۳۶۶: ۲۱، شایان، ۱۳۶۷: ۱۹
  34. نوروززاده چگینی، ناصر، ۱۳۶۶، مازندران در دوره ساسانی (بخش دوم)
  35. واگذاری ضرابخانه به بانک مرکزی
  36. شهرنشینی و ساختارهای آن در طبرستان
  37. خاستگاه و پیشینه آمل در دوره ساسانیان
  38. مرجع شهرهای ایران، آمل
  39. آتشکده آمل | آتشکده‌ای به یادگار از دوران ساسانیان
  40. مارکوارت، یوزف، ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ترجمه مریم میر احمدی، چاپ اول، تهران: انتشارات اطالعات، ۱۳۷۳، ص ۲۴۵.
  41. معرفی شهر و پیشینه
  42. ابن فضل اهلل عمری، احمد بن یحیی، مسالک األبصار فی ممالک األمطار، محقق و مصحح مصطفی مسلم و دیگران، ابوظبی، المجمع الثقافی، بیتا، ص ۱۶۴؛ ابن مستوفی، مبارک بن احمد، تاریخ اربل، محقق و مصحح صقار سامی بن السید خماس، عراق: دار الرشید للنشر، ۱۹۸۰م، جلد دوم، ص ۳۲۷–۳
  43. تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی – م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
  44. تاریخ ایران باستان / از جاده ابریشم تا فلات ایران / ص. ۳۷۵
  45. بررسی نقش باوندیان در تحولات دینی و مذهبی طبرستان
  46. ایران در صورة الارض. ترجمه دکتر جعفر شعار. تهران: امیرکبیر، چ۲.
  47. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۶۰–۱۶۱.
  48. مفرد، ظهور و سقوط آل زیار، ۱۵۰–۱۵۳.
  49. تاریخ تحلیلی اسلام از ظهور عباسیان تا سقوط بغداد - دانشگاه پیام نور
  50. سامی، علی. "سیردانش و فرهنگ ایران درادوار مختلفه بعدازاسلام، مساجد بزرگ نخستین مراکز و مجامع درسی درسده‌های نخستین اسلام".
  51. زوال والیان عباسی در طبرستان - پژوهش در تاریخ
  52. EI2, suppl. fascs. 5-6, Leiden 1982, s.v. "Al-Hasan b. al Kasim" (by W. Madelung).
  53. مبارزهٔ مردم طبرستان برابر تازیان / عبد الرفیع حقیقت (رفیع)
  54. روزگار علویان طبرستان
  55. امیر حسن بن زید علوی
  56. (خواندمیر، ۲ / ۴۰۴)
  57. علویان طبرستان
  58. بنیان‌گذار سلسله علویان طبرستان
  59. واردی کولایی، ۷۰.
  60. حقیقت (رفیع)، ۵۴۵.
  61. تاریخ یعقوبی - صفحهٔ ۷۳۰
  62. طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۸۷؛
  63. آمل نخستین سرزمین تشکیل حکومت علویان
  64. علویان طبرستان، حدود ۲۵۰ تا ۳۱۶ هجری قمری
  65. حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، ج۳، ص۲۰۴، ج ۳: استان دوم، تهران ۱۳۵۵ ش.
  66. گیرشمن، پیشین، ص۷، دیباچه
  67. تاریخچه راه‌های ایران / محمد بهمنی قاجار / روزنامه اطلاعات
  68. حسن پیرنیا مشیرالدوله، تاریخ ایران باستان، چاپ چهارم، تهران، ابن‌سینا، ۱۳۴۴، ص۱۴۸۹، ۱۴۹۰ کتاب ششم.
  69. ابن اسفندیار کاتب، بهاءالدوله محمدبن حسن. (۱۳۶۶). تاریخ طبرستان. تصحیح عباس اقبال. تهران: خاور. چ۲.
  70. Frye, R.N. , “Bāwand”, in: Encyclopaedia of Islam, Second Edition, Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Consulted online on 28 March 2018
  71. (مک داول، ص ۱۵۵).
  72. جامعه‌شناسی تاریخی آمل ص. ۲۵
  73. Iran", in The Cambridge history of Iran , vol.4, ed. R. N. Frye, Cambridge 1975;
  74. درباره آمل
  75. میر قوام الدین مرعشی معروف به میر بزرگ
  76. همگونی تصوف با تشیع و کارکردهای اجتماعی و سیاسی آن در مازندران (760-795 ه‍.ق)
  77. زندگی و زمانه «میربزرگ» | روزنامه همشهری
  78. حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان - SID.ir
  79. Samuel Miklos Stern, " The coins of A ¦mul", in Coins and documents from the medieval Middle East , London 1986.
  80. شاه اسماعیل اول صفوی
  81. آمل در یک نگاه
  82. زنان و زمامداران صفوی / ص ۳۵۱
  83. آشنایی با معماری ایران در دوره صفویه/ عصر شکوفایی نبوغ
  84. تلاش شاه عباس صفوی برای صادرات فرش و منسوجات به اروپا
  85. مجهول المولف. (۱۳۶۲). حدود العالم من المشرق الی المغرب. به کوشش منوچهر ستوده. تهران: طهوری
  86. آمل به چه معناست
  87. کتاب صوره الارض، صفحهٔ ۲۷
  88. کارخانه‌هایی که ساخته و نابود شدند
  89. کرزن، ۲ / ۶۰۹؛ محبوبی اردکانی، ۴۱
  90. سفرنامه هنوی به ایران، سازمان میراث فرهنگی
  91. اضمحلال صفویه و توجه به صنعت کشتی سازی در دوران افشاریه
  92. تاریخ ایران تألیف سرجان ملکم ترجمهٔ حیرت
  93. تاریخ زندیه در آرامش و قدرت / ص. ۴۱۷. انتشارات صبح سپید
  94. کینه شتری آقامحمدخان از زندیه
  95. سفر به شمال ایران / ساموئل گتلیب گملین پزشک و گیاه‌شناس آلمانی، نشر فرهنگ ایلیا
  96. کتاب احسن التواریخ / فتح‌الله محمد بن محمد تقی ساروی. س ۱۳۷۱
  97. زنی که سنگ قبر آقا محمدخان قاجار را به نجف برد
  98. Knowledge Graph / تاریخچه لاریجان و گزنک
  99. «دانشنامه مازندران و تبرستان به زودی رونمایی می‌شود». ایرنا.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  100. «سایت فرمانداری شمیران».صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.[پیوند مرده]
  101. جغرافیای رودبار قصران / محمد میرزا مهندس / به کوشش: مصطفی نوری
  102. سردار بیدار قاجار / ایمنا
  103. سفرنامه اعتضادالسلطنه به لاریجان - پرتال جامع علوم انسانی
  104. ملاعلی کنی و لغو نخستین امتیاز استعماری
  105. «نساجی در عصر قاجار: تولید و تجارت پنبه»، گنجینه اسناد، ۱۳۹۱.
  106. آذری دمیرچی، علاءالدین. "نظری کوتاه به مازندران و آثار تاریخی آن، آمل منطقه‌ای سرشار از آثار باستانی و از کانونهای نخستین ذوب آهن"
  107. لسترنج، گی. (۱۳۷۷). جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. چ۳. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  108. آمل. منطقه‌ای سرشار از آثارباستانی و ازکانونهای نخستین ذوب آهن
  109. تاریخ ایران و مه آلوده به خون / ص ۳۲۶ / نشر اول
  110. حدود العالم، ۱۳۶۲: ۱۴۶
  111. گزارش سفر کنسول ابوت به ساحل بحر خزر در طول اول نوامبر ۱۸۴۷ تا ۱۷ فوریه ۱۸۴۸ (اسناد وزارت امور خارجه انگلستان: محرمانه، شماره ۱۳۶) ترجمه دکتر احمد سیف.
  112. BSE3; The Cambridge history of IRAN, Vol, V, ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968; Gafurov, B. G. , Tadzhiki, Moskva, 1972
  113. امین‌الضرب، محمدحسین، «زندگی‌نامه حاج امین‌الضرب»، سواد و بیاض، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۹
  114. اعتمادالسلطنه، روزنامه، ۵۹۹،۶۲۴
  115. کرزن، ۱ / ۵۰۲–۵۰۳؛ بارتولد، ۲۴۳–۲۴۴
  116. راه‌آهن ناصری به روایت جرج کرزن در ایران و قضیه ایران
  117. جلسه: ۶۶ صورت مشروح مجلس مورخه سه‌شنبه ۲ اسفندماه ۱۳۰۵ مطابق ۱۸ شعبه آن ۱۳
  118. نخستین کارخانه ذوب‌آهن ایران
  119. حاج محمدحسن امین الضرب - مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
  120. تاریخچه صنایع سنگین در ایران: History of heavy industries in
  121. تاریخچه احداث کارخانه ذوب آهن در ایران
  122. ۱۱ فروردین، سالروز آتش‌سوزی در آمل / سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
  123. Ouseley, III, pp. 297-99.
  124. عین السلطنه، روزنامه خاطرات، به کوشش م. سالوروا. افشار، ج ۶، تهران، اساطیر، ۱۳۷۸ش
  125. توسعه و نوسازی ایران در دوره رضا شاه: ٠٢٣١-٩٩٢١ - محمد خلیلی خو،
  126. روزشمار تاریخ معاصر ایران جلد پنجم
  127. کتاب جغرافیای تاریخی آمل، صفحهٔ ۳۳
  128. ارزیابی کیفیت زندگی شهری / شهر آمل
  129. محبوبی اردکانی، حسین. (۱۳۷۴). چهل سال تاریخ ایران. تصحیح ایرج افشار. تهران: اساطیر.
  130. معاونت مؤسسه تحقیقات برنج کشور در آمل/ نیم قرن قدمت یک دنیا مشکلات
  131. شهرام نصیری (۲۵ تیر ۱۳۸۳)، «نگرشی بر زمینلغزش‌های ایران: بررسی موردی ناپایداری شیبها در جاده هراز»، پایگاه ملی داده‌های علوم زمینی کشور، ص. ۱۶
  132. کتاب گنجینه تصاویر آمل در گذر زمان
  133. ساماندهی مبارزات مردم در آمل
  134. قیام عمومی ۱۲ آبان مردم آمل و بابل
  135. روزشمار دهه فجر ۱۳۵۷ در مازندران
  136. سی و ششمین روزِ زمستان / مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی
  137. اسناد اتحادیهٔ کمونیست‌های ایران در واقعهٔ آمل، صفحه ۵۵؛ مقاومت اسلامی مردم هزار سنگر آمل، صفحهٔ ۱۰۱
  138. اسناد اتحادیهٔ کمونیست‌های ایران در واقعهٔ آمل، صفحهٔ ۶۶
  139. وصیتنامة سیاسی ـ الهی امام خمینی
  140. باید از مردم آمل تشکر کنیم
  141. ششم بهمن به عنوان روز «حماسه مردم آمل» وارد تقویم رسمی کشور شد
  142. سیر تحول شهر در دوران معاصر
  143. آمل در محاصره زباله/ آب شرب در معرض آلودگی
  144. گزارش حریم محوطه تاریخی آمل
  145. آمل منطقه‌ای سرشار از آثارباستانی و از کانون‌های نخستین ذوب آهن
  146. کاوش در تاریخ گمشده آمل
  147. نخستین فصل کاوش وجود معماری عصر مفرغ در آمل
  148. کاوشهای باستان‌شناسی در تپه تاریخی قلعه کش آمل
  149. انسان پارینه سنگی فوقانی ۳۵ هزار سال پیش در آمل ابزار سنگ‌ها را می‌ساخته‌است
  150. دومین فصل کاوش در محوطه تاریخی گرم رود بلیران آمل
  151. روستایی به قدمت ۳۶ هزار سال
  152. تاریخچه باستان‌شناسی در حاشیه زیست مردم ایران ص. ۵۰۱
  153. کتاب دوازده هزارسال پیش - صفحهٔ ۸۷
  154. جزئیاتِ کشفِ گورهای نوزادان و کودکان مفرغی بیمار در شمال ایران



This article "تاریخ آمل" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:تاریخ آمل. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]