You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

آلنوش طریان

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

ایران چمبر[ویرایش]

Alenoush Terian


Alenoush TerianAlenoush Terian, was born in an Armenian family in 1920 in Tehran. She graduated in physics from the University of Tehran in 1947. She began her career in physics laboratories of the same university upon graduation and was elected as the chief of laboratory operations in the same year.

She continued her studies at the Sorbonne University in Paris, graduating with a degree in atmospheric physics in 1956. She returned to Iran to work as an assistant professor in thermodynamics at the University of Tehran.

Alenoush Terian got a scholarship to study solar physics for four months in Germany, after which she became Iran’s first female physics professor in 1964.

In 1966, she became a member of the geophysics committee of Tehran University and was elected as the chief of the solar physics studies three years later in 1969.

She was one of the founders of the solar observatory of the Institute of Geophysics at the University of Tehran, where she also worked until her retirement in 1979.

Alenoush Terian is regarded as the first Iranian woman, teacher of physics, and the founder of the first solar telescopic observatory in Iran.

The Iranian-Armenian scientist was honored during a ceremony in Tehran on Nov. 9. Members of the Iranian Parliament and many Iranian-Armenians paid tribute to Alenoush Terian at her 90th birthday.


The 90th birth anniversary of Alenush Terian was celebrated at the Ararat Club in Tehran

“She always said she had a daughter named sun and a son named moon,” said lawmaker Hassan Ghafourifard, Terian’s former student at Tehran University.

On March 4, 2011, the Iran’s first female astronomer Alenoush Terian passed away at the age of 91.


آرمنین ویکلی[ویرایش]

TEHRAN, Iran—On March 4, Iran’s first female astronomer Alenoush Terian passed away at the age of 90, reported Iranahayer News Portal. The Iranian-Armenian scientist was honored during a ceremony in Tehran on Nov. 9. Members of the Iranian Parliament and more than 100 Armenians paid tribute to Terian.

“She always said she had a daughter named sun and a son named moon,” said lawmaker Hassan Ghafourifard, Terian’s former student at Tehran University.

A statement from the Primate of the Armenian Diocese of Tehran, Archbishop Sebouh Sarkissian, marking Terian’s birthday was also read out loud at the ceremony.

Born in an Armenian family in 1920 in Tehran, Alenoush Terian graduated in physics from the University of Tehran in 1947. She began working in physics laboratories of the same university upon graduation and was elected as the chief of laboratory operations in the same year.

She continued her studies at the Sorbonne University in Paris, graduating with a degree in atmospheric physics in 1956. She returned to Iran to work as an assistant professor in thermodynamics at the University of Tehran.

Terian got a scholarship to study solar physics for four months in Germany, after which she became Iran’s first female physics professor in 1964.

In 1966, Terian became a member of the geophysics committee of Tehran University and was elected as the chief of the solar physics studies three years later.

She was one of the founders of the solar observatory of the Institute of Geophysics at the University of Tehran, where she also worked until her retirement in 1979.


پانوراما[ویرایش]

Մահացել է Իրանի առաջին կին ֆիզիկոսը` հայուհի Ալենուշ Տերյանը Մարտի 6-ին 90 տարեկան հասակում մահացել է Իրանի փայլող աստղ և առաջին կին ֆիզիկոս Ալենուշ Տերյանը: Այդ մասին տեղեկացնում է իրանական «ԻՍՆԱ» լրատվական գործակալությունը: Հիշեցնենք, որ 2010թ. նոյեմբերի 9-ին Թեհրանի «Արարատ» մարզամշակութային կենտրում տեղի էր ունեցել Ալենուշ Թերյանի մեծարման երեկոն: Ալենուշ Տերյանը ծնվել է 1920թ. Թեհրանում: 1947թ. ավարտել է Թեհրանի համալսարանը: Այնուհետև ուսումը շարունակել է Սորբոնի համալսարանում: 1966թ. ընտրվել է Թեհրանի համալսարանի Երկրաֆիզիկայի կոմիտեի անդամ, իսկ երեք տարի անց նշանակվել` Թեհրանի համալսարանի Երկրաֆիզիկայի ամբիոնի արևային ֆիզիկայի հետազոտությունների խմբի նախագահ: Արևային ֆիզիկայի աստղադիտարանի հիմնադրման գործում մեծ է հայուհի Ալենուշ Տերյանի ներդրումը:

آرمن پدیا[ویرایش]

Ālenush Teriān (Armenian: Ալենուշ Տէրեան; Persian: آلنوش طریان; also: آلنوش تریان‎; November 9, 1920 – March 4, 2011), was an Iranian-Armenian astronomer and physicist and is called 'Mother of Modern Iranian Astronomy'.

Teriān graduated in 1947 in the Science Department of University of Tehran. She began her career in the physics laboratory of this university and was elected the chief of laboratory operations in the same year.

She signed for scholarship to study in France but Dr. Hesabi didn't accept it. He believed it's already enough for a woman to study this much.[3] At last she left Iran for France, by her Father's financial support, where in 1956 she obtained her doctorate in Atmospheric Physics from Sorbonne University. Upon this she returned to Iran and became Assistant Professor in thermodynamics at University of Tehran. Later she worked in Solar Physics in the then West Germany for a period of four months through a scholarship that was awarded by the German government to University of Tehran. In 1964 Dr. Teriān became the first female Professor of Physics in Iran.

In 1966, Professor Teriān became Member of the Geophysics Committee of University of Tehran. In 1969 she was elected chief of the Solar Physics studies at this university and began to work in the Solar Observatory of which she was one of the founders. Professor Teriān retired in 1979. At the time of her death she was living in Tehran.[6]

Professor Teriān's 90th birthday celebration in Tehran was attended by a number of Iranian parliamentarians and over 100 Iranian Armenians.[7]

Terian died on March 4, 2011.


ژورنال[ویرایش]

https://books.google.com/books?id=1VQlBAAAQBAJ&pg=PA48&lpg=PA48&dq=alenoush+terian&source=bl&ots=bNLRRc-6Ko&sig=ETpqKcPSmSnd_OGPJz1VHwGo5XE&hl=en&sa=X&ved=2ahUKEwiRqq-x2IPeAhUMI3wKHQdGCoM4ChDoATABegQICRAB#v=onepage&q=alenoush%20terian&f=false


پیوند[ویرایش]

فرهیختگان آنلاین[ویرایش]

كهولت سن، خانه سالمندان، تنهایی و فراموشی... این واژه‌ها را كه در كنار نام «مادر نجوم نوین ایران» می‌خوانی به جز افسوس، نخستین چیزی كه به ذهنت می‌رسد این است كه با یك دسته گل به دیدنش بروی، به همین منظور با جمع كوچكی از همكاران انجمن بیستون، به دیدن بانوآلیش طریان رفتیم. هنگام ورود با شگفتی بانویی خوش‌رو و با نشاط را دیدیم كه در بین گفت‌وگو، تنها از امید و رضایتمندی و غرور برای ما می‌گفت. از زندگی‌اش راضی بود و گله‌ای نداشت و می‌گفت: «من در ایران به دنیا آمدم، پدرم در جلفای اصفهان ولی مادرم در تهران به دنیا آمده، ما از قرن‌ها پیش ایرانی هستیم.» بگذارید از شاهنامه آغاز كنیم، در مورد شاهنامه چه چیزی می‌توانید برای ما بگویید؟ خیلی شاهنامه را دوست دارم. ما یك شاهنامه قدیمی داریم، پدرم خودش نویسنده بود و به شاهنامه خیلی علاقه داشت و همیشه آن را می‌خواند و همین باعث شد ما از بچگی با شاهنامه آشنایی پیدا كنیم. پدر می‌گفت فردوسی بزرگ‌ترین نویسنده دنیا است و این را هم بگویم كه به ادبیات كشورهای اروپایی هم كاملا وارد بود اما با این وجود باز می‌گفت كسی نظیر فردوسی وجود ندارد. درباره دكتر حسابی چی؟ خاطره‌ای یا گفت‌وگویی از وی به یاد دارید؟ دكتر حسابی استاد ما بودند، مرد خوب و بسیار باسوادی بود. هر وقت سوالی داشتیم همیشه جواب می‌داد. این‌ را هم بگویم، اگر ذره‌ای در جواب شك داشت، می‌گفت فردا بیا. آنقدر كه در كارش دقیق بود. بله، من برای آقای دكتر خیلی احترام قائل بودم، یعنی همه دانشجوها اینگونه بودند، بعد هم فراموش نكنید كه آقای دكتر حسابی دانشكده علوم را تاسیس كرد. یعنی دانشجویان باید برای وی احترام فوق‌العاده‌ای قائل باشند. دكتر سیاسی دانشكده ادبیات را كه تاسیس كرد، سپس دكتر حسابی دانشكده علوم را تاسیس كرد. و شما هم كه پژوهشكده نجوم را پایه‌ریزی كردید؟ من از اروپا كه برگشتم، آن وقت از من خواستند، این كار را انجام دهم. من هم فورا گفتم باید یك تلسكوپ تهیه كنید، مشخصات را به آنها دادم، گفتم بخرید بگذارید آنجایی كه رصدخانه خواهد بود، تا بچه‌ها بتوانند دست‌كم آسمان را ببینند. آقا اول این چیزها فقط در ایران بوده! اولین رصدها در ایران بوده، حالا ما از اروپایی‌ها عقب مانده‌ایم، چون یك عده فكر نكردند كه باید كشور را جلو ببرند، این را به شما بگویم، اروپا كه رفتم خود اروپایی‌ها و دانشمندها، به من گفتند اولین كشوری كه در علوم و نجوم تحقیق كرده ایران بوده، این بزرگ‌ترین افتخاره، ولی حیف كه ادامه ندادند. چه شد كه از اروپا برگشتید؟ چون اینجا با دانشجویانی كه تحصیلات عالی دارند همراهی نمی‌شود، بنابراین آنها اكثرا می‌مانند آنجا. به من هم می‌گفتند تو دیوانه‌ای! اینجا می‌خواهند تو را استخدام كنند چرا نمی‌مانی؟ پاسخ دادم من میهن‌پرستم، می‌خواهم بروم به كشورم، به بچه‌های كشورم خدمت كنم. من ایران را دوست داشتم، اینجا به دنیا آمده‌ام، پدرم، مادرم، همه در ایران به دنیا آمدند. در آن موقع كه عثمانی‌ها شروع به كشتن ارامنه كردند. خانواده‌های ارامنه كه نزدیك سرحد ایران بودند، به ایران فرار می‌كنند، یكی از اجداد پدر من از آن خانواده‌هایی بودند كه فرار كردند به ایران. شاه عباس، آن موقع شاه ایران بود. جلفا را كه شما دیدید، آن زمین را شاه عباس به ارامنه داد و گفت اینجا ساختمان درست كنید و زندگی كنید بعد از این اتفاق خیلی از ارامنه به ایران آمدند و در آنجا سكونت كردند. پدر من در جلفا بزرگ شده، بعد برای كار به تهران آمد. پدرم ۲۰ سال آخر عمرش رئیس بانك سپه ایران بود. مادرم هم در مدرسه، زبان فرانسه تدریس می‌كرد، چون مادرم در سوئیس درس خوانده بود، من هم كه دیگر می‌دانید. راستی از شاعرهای دیگر كشورمان كدام را بیشتر دوست دارید؟ خیلی‌ها را، چون پدر خودم شاعر بود و از بچگی ما به شعر عادت داشتیم. پدر نه فقط اشعار خودش را برای ما می‌خواند، بلكه اشعار نویسندگان بزرگ را هم برای ما می‌خواند. از بچگی گوش ما به شعر عادت كرده بود و خیلی شعر دوست داشتیم. من حافظ را خیلی دوست داشتم، اخوان و فریدون مشیری و بسیاری از شاعرهای خوب معاصر را دوست داشتم. همچنین باید بگویم، چند تا از اشعار فردوسی را هم پدرم به ارمنی ترجمه كرده بود. در مورد فردوسی بزرگ چند جمله‌ای برای ما حرف می‌زنید؟ سخته، آخر من خیلی كوچكم كه راجع به فردوسی بزرگ حرف بزنم، «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده كردم بدین پارسی» حالا كمی از دوران دانشگاه برای ما بگویید؟ وارد دانشگاه كه شدم من یك دختر بودم، كه همكلاسی‌هایم ۴۰ تا پسر بودند. سال اول، آن موقع، والدین دیگر به پدرم گفته بودند تو چطور دخترت را فرستادی بین این همه پسر؟ مادرم گفته بود ما اگر بچه‌مان را خوب تربیت كرده باشیم هیچ اشكالی ندارد. به خدا قسم می‌خورم در آن زمان یك جوان با من با صدای ناجور یا یك جمله ناجور حرف نزد؛ هرگز. این ۴۰ پسر آنقدر با من با احترام رفتار كردند كه هیچ‌وقت رفتار بامحبت این بچه‌ها را فراموش نمی‌كنم. خانم دكتر شما در تهران به دنیا آمدید، اولین بار كه جلفا و اصفهان را دیدید چه احساسی به شما دست داد؟ خیلی خوشحال شدم، وقتی كه اصفهان رفتم، بزرگ بودم. با پدرم رفته بودم، پدرم ماموریت داشت و مرا هم همراه خودش برد. خوشحال شدم چون هم اصفهان را ندیده بودم، هم جلفا را. شما می‌دانید كه ارامنه جلفا اجدادشان را شاه عباس به ایران آورده بوده و خیلی خوب شد كه آورد، چون بعد عثمانی‌ها حمله كردند و همه را كشتند. دیگر كجای ایران را از نزدیك دیدید؟ شیراز رفتم، تمام شمال را گشته‌ام، پدرم ما را به آنجا برده. من می‌توانم بگویم تقریبا تمام شهرهای زیبای‌های كشورم را دیده‌ام. در شیراز خیلی احساس غرور كردم، اروپایی‌ها وقتی پز می‌دادند می‌گفتم بروید، ببینید تخت‌جمشید چیه؟ خودشان هم قبول داشتند؛ البته كه تخت جمشید فوق‌العاده ا‌ست. نوروز را چگونه می‌گذراندید؟ من بارها گفتم عید ایرانی عید زیبا است، اول بهاره، عید مسیحی‌ها وسط زمستانه؟ البته كه آن را بیشتر دوست داشتم. در خانه ما هر دو عید گرفته می‌شد، یعنی خانه ما هم ژانویه جمعیت می‌آمد و هم فروردین. اما بهترین فصل نوروز هست، پدرم كه بود عید ما را به شمال می‌برد، تا زمانی كه پدر بود؛ آدم خوب زندگی می‌كنه، اروپا هم میره. یك پرسش تكراری، برای ما جوان‌ها چه گفته‌ای دارید؟ به خدا پدر و مادر من، هر دو برای خودشان كم گذاشتند تا مرا بفرستند خارج. می‌گویم حتما درس بخوانند، به مردها می‌گویم یك زن تحصیلكرده، خوب بچه تربیت می‌كند یا بیسواد؟ بگذارید همان‌طور كه در سابق ایران درجه اول بود، باز هم ما درجه اول شویم. چه كسی این كار را می‌كند؛ جوان‌های یك كشور. وقتی مادر تحصیل نكند چطور می‌تواند یك بچه درست و حسابی تحویل جامعه دهد؟ آن موقع آیا تحصیل شما ساختارشكنی بود؟ آیا برای تحصیل یك خانم محدودیت وجود داشت؟ محدودیت‌هایی بود، ولی همان زمان در دانشكده ادبیات خانم‌ها حضور داشتند. قبل از من هم دو تا خانم همین دانشكده علوم را به پایان برده بودند.من هیچ مشكلی نداشتم، از همكلاسی‌هایم كه ۴۰ تا جوان بودند در كلاس، جز ادب چیزی ندیدم. راه پیشرفت را چه می‌دانید؟ من ایران را خیلی دوست دارم، می‌دانید كه، اروپا می‌خواستند مرا نگه دارد ولی نماندم. گفتم باید بروم به میهنم خدمت كنم. توصیه می‌كنم كه همه درس بخوانند، اكتفا نكنند به دوره متوسطه. آقا یك وقتی ایران از لحاظ علمی درجه اول بود، حالا معلوم نیست درجه چندمه. باید جوان‌ها درس بخوانند تا باز مثل سابق ایران درجه اول شود. میهن‌پرستی كجا رفته؟ الان دنیا روی تحصیلات عالی می‌گردد، وقتی بچه‌ها‌ی ما درس نخوانند فایده‌اش چیست؟ البته بگویم، اغلب هم پدرها نمی‌گذارند، چون می‌خواهند فرزندان‌شان زود سر كار بروند یا چین چیزی. وضع اقتصادی هم برای بسیاری سخت است. فكر می‌كنند بچه همان متوسطه را كه گرفت باید مشغول كار شود، ولی من می‌دانم همان موقع كه من تحصیل می‌كردم بچه‌هایی بودند كه هم كار می‌كردند و هم درس می‌خواندند؛ یعنی پول خودشان را در می‌آوردند. الان هم هستند كسانی كه درس می‌خوانند و كار می‌كنند و میهن‌پرستند.... اصل كار میهن‌پرستیه؛ میهن‌پرستی كه شد همه چیز بهتر می‌شود، باید آدم میهن‌پرست باشد و فكر ‌كند كه چه كاری باید انجام دهد تا همان‌طور كه ایران یك وقتی از لحاظ معلومات و همه‌ چیز مافوق همه بود دوباره به آن مقام برسد، حالا ما كجاییم؟ دیگر در آن مقام نیستیم الان اروپا در آن مقام است، چرا؟ تنبلی. نه، فقط تنبلی نیست خانواده هم باید به بچه‌ها كمك كند، نقش خانواده‌ها هم خیلی مهمه، خیلی... برای بار دوم كه به دیدار بانو آلینوش طریان رفتیم، ما را هنوز به یاد داشت و مانند بار پیش با خوشرویی به همه پرسش‌هایمان پاسخ دادند. كمی درباره جشن‌ها و آیین‌های ایرانی گفت‌وگو كردیم. او از جشن مهرگان خاطره‌ها داشت و برگزاری همایش‌ها و یادمان‌هایی را برای بزرگان ایرانی بایسته و مهم می‌دانست. سیب پارچه‌ای را كه نشان همایش‌مان بود به وی پیشكش كردیم و با رایانه كوچكی كه همراه داشتیم فیلم گفت‌وگوی پیشین را برایشان به نمایش گذاشتیم. این بار هم گفت‌وگوی ما بیش از دو ساعت به درازا كشید كه چكیده آن را در زیر می‌خوانید. گفته بودید كه پدرتان چند شعر از شاهنامه را به ارمنی ترجمه كرده، آیا این شعرها تاكنون جایی چاپ شده است؟ بله كتاب اشعار پدرم به چاپ رسیده، دو تا هم شعر به فارسی نوشته كه آن را هم در كتاب جا دادیم. بعد از فوت پدر، من و مادرم خیلی سعی كردیم تمام اشعار را جمع‌آوری كنیم و آنها را فرستادیم به یك چاپخانه ارمنی در ایتالیا كه به چاپ رسید. انگیزه پدرتان از برگردان ارمنی شاهنامه چه بود؟ پدرم می‌گفت اینجا بسیاری از ارامنه هستند كه فارسی خواندن را خوب بلد نیستند. باید این اشعار ترجمه شود كه آنها با فردوسی بزرگ آشنا شوند. به هر حال وقتی كتاب‌ها را فرستادند ما آنها را به تمام مراكز مهم؛ از ایران گرفته تا خارج فرستادیم و به برخی ادبا دادیم. آیا به خاطر دارید كه نام كتاب چه بود؟ اشعار آریزاد، دیوان اشعار آریزاد، یعنی آریازاد. این عنوان نویسندگی پدر بود، پدر تا زنده بود نخواست كتابش چاپ شود، هرچه مادر گفت، ما گفتیم، پاسخ داد: من برای من می‌نویسم. چون اصولا در محیط آن موقع به كتاب‌هایی كه چاپ می‌شد زیاد اهمیت نمی‌دادند. كسی نمی‌خرید، اما حالا زمانه فرق كرده، آن موقع اینگونه بود، مادر گفت ما باید این اشعار را چاپ كنیم تا از بین نرود. دوباره می‌پرسم این روحیه‌ای كه شما در طول این سالیان دارید را چگونه حفظ كرده‌اید؟ چون هم پدرم و هم مادرم این روحیه را داشتند. قبلا گفتم قرن‌ها پیش ارامنه در آسیای صغیر بودند. آن وقت عثمانی‌ها كه آسیای صغیر را تصرف كردند شروع كردند به كشتن ارامنه! آن عده‌ای كه نزدیك ایران بودند فرار كردند به سمت ایران، زمان شاه عباس بود و شاه عباس زمین جلفا را داد به آنها و گفت اینجا ساختمان بسازید و زندگی كنید. مشهوره كه چندتا از مقامات گفته‌اند این لامذهب‌ها را چرا آورده‌اید؟ شاه عباس می‌گوید اینها لامذهب نیستند، اینها مسیحی هستند، ملت خوب و نجیب و جدی‌ای هستند، آن وقت كه آقایان می‌فهمند لامذهب نیستیم، دیگر هیچ‌وقت در ایران ما ناراحتی نداشتیم. ایرانی هیچ‌وقت در ایران ناراحتی نداشت، همیشه با محبت رفتار شده، بله. باز هم بیشتر برای ما بگویید؟ خب من اولین زنی هستم كه در دانشكده علوم به استادی رسیدم، اگر تبعیض بود خب من استاد نمی‌شدم، من جز محبت از تمامی استادان چیز دیگری ندیدم، دو نفر از اساتید خوب من، دكتر جناب و دكتر خمسوی بودند. همچنین دكتر حسابی هم استاد خیلی خوب و جدی‌ای بود. برای انجمن‌های مردم‌نهاد چه توصیه‌ای دارید؟ پندی كه دارم و همیشه هم به بچه‌ها گفتم این دست كه درس بخوانند، من دلم می‌سوزه كه ایرانی باز اون مقام اول خودش را ندارد، سعی كنیم به اون مقام برسیم، من فقط این را می‌خوام از جوون‌های ایرانی. بگویید، توصیه كنید به جوون‌ها كه درس بخوانند، به میهن‌شان خدمت كنند، دوباره می‌گم، اروپا كه بودم به من می‌گفتند تو را می‌خواهند استخدام كنند چرا برمی‌گردی؟ گفتم این بی‌وفاییه، من به خرج بابام آمده‌ام اینجا كه درس بخوانم و بروم به میهنم خدمت كنم، حالا چون اینها می‌خواهند من را نگه دارند، بمانم؟! گفتم هرگز، من نمی‌مانم، من باید برگردم و به چند تا بچه هم كمك كنم كه درس بخوانند به این هم من راضی‌ام، چون در گذشته ایران كشور درجه اول بوده ولی حالا نیست، منظورم از لحاظ علمی بود. حالا نیست! شما باید این سعی را بكنید كه ایران به مقام اول خود برسد، نه اینكه اروپا افاده كنه كه خودش كجا رسیده ما پایین موندیم، این من رو خیلی متاثر كرد، در فرانسه هم گفتم وقتی شما تو جنگل‌ها بودید ما تمدن داشتیم، به خیلی‌ها من گفتم، گفتند ما می‌دونیم ولی حالا چی؟ خوب جوابی نداشتم، اون ایرانی كجا، این ایرانی امروزی كجا؟ چرا اینطور باشه؟ چرا سعی نمی‌كنه دوباره به اون مقام اول خود برسه، من این‌رو می‌خوام، دلم می‌خواد كه ایران اون بشه. اگه ممكنه یك خاطره قدیمی را كه به یاد دارید تعریف كنید؟ من هیچ یادم نمی‌رود كه یك روز كسی از مادرم پرسید اگر شما نمی‌توانستید هم پسر و هم دختر خود را به تحصیلات عالی بفرستید كدام‌شان را می‌فرستادید؟ مادرم گفت دخترم را! گفتند چطور؟! گفت پسر از هر راهی می‌تونه نونش رو در بیاره، ولی زن باید یك كاری داشته باشه مطابق شخصیت و آبروی خودش. تلاش كنید. هر قدر می‌توانید بیشتر، كه به اون پایه قدیمی ایران را برسانید. كه اروپایی برای ما ژست نگیره كه خودش كجاست ما كجاییم، آخه آنها هم ژست می‌گیرند دیگه! قرن‌ها بعد از ایران آنها (به تمدن رسیدند). ولی خوب ببینید كجاها رسیدند الان، البته كه همت ملت‌شان بوده، ملت ما هم باید همت كند تا از آنها جلو بزند، لااقل به آنها برسد، این لازمه، بله، مثلا چرا ما باید برویم خارج برای تكمیل معلومات؟ چون اینجا امكانات نبود دیگه! شما زمان‌های غیركاری را چگونه می‌گذراندید؟ یك برادرزاده‌ام را كه فرستادم خارج آنجا مانده، مرتب برای من كتاب می‌فرستاد، من بدون عینك دیگر نمی‌توانم مطالعه كنم، چشم‌هایم ضعیف شده، ولی خب من مطالعه نكنم، نمی‌تونم زندگی كنم. این روزها بیشتر به خاطرات گذشته فكر می‌كنم، من واقعا راضی هستم. من بزرگ‌ترین خوشحالی‌ام این است كه خیلی از بچه‌ها، چه دخترها چه پسرها، را كشاندم به تحصیلات عالی. الان هم هیچ ناراحتی‌ای ندارم.

  • این گفت‌وگو توسط اعضای انجمن فرهنگی بیستون انجام و به صورت محاوره‌ای تنظیم شده است.

خبرگزاری مهر[ویرایش]

نخستین بانوی استاد فیزیک ایران و بنیانگذار نخستین رصدخانه تاریخ نجوم کشور در خانه سالمندان توحید درگذشت.[۱]

آلینوش طریان در سال 1299 در خانواده ای ارمنی به دنیا آمده و برای تکمیل تحصیلات خود به فرانسه رفت.[۲] او بعد از فارغ التحصیلی در رشته دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن پاریس، به ایران بازگشت و به عنوان اولین استاد زن، در مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران مشغول به کار شد.[۳]

وی نخستین کسی بود که در رصدخانه دانشگاه تهران به تدریس فیزیک ستاره پرداخت. علاقه او به علم و دانش سبب شد وصیت نامه ای تنظیم کند و منزل مسکونی خود را بعد از مرگ به ارامنه جلفا و دانشجویانی که محل اسکان مناسبی ندارند ببخشد او تا سالهای اولیه انقلاب مشغول فعالیت بود.[۴]


پیمان[ویرایش]

روزنامه ایران[ویرایش]

آلنوش طریان یکی از بزرگترین استادان فیزیک ایران است.[۵] یکی از شاگردان دکتر حسابی و نخستین کسی که درس فیزیک ستاره‌ها را تدریس کرد. طریان متولد سال 1299 بود و در خانواده‌ای ارمنی در تهران متولد شد. پدرش آرتو طریان دانش آموخته بازیگری و نمایش از مسکو و پایه‌گذار دومین مرکز آموزشی هنرهای دراماتیک و تئاتر در ایران بود و مادرش وارتو طریان در رشته ادبیات و هنر سخنوری در کشور سوئیس تحصیل کرده بود و نخستین زن ایرانی ارمنی بود که شعرهای فارسی را دکلمه کرد.[۶]

طریان پس از اینکه لیسانسش را در رشته فیزیک و از دانشگاه تهران گرفت با هزینه شخصی‌اش به فرانسه رفت و تحصیلش را تا دکترا در رشته فیزیک اتمسفر در دانشگاه سوربن ادامه داد.[۷] او پیشنهاد استادی دانشگاه سوربن را رد کرد[۸] و به ایران بازگشت[۹] و با سمت دانشیار فیزیک رشته ترمودینامیک در گروه فیزیک مشغول به کار شد.[۱۰] اما مدتی بعد و با بورس دولت آلمان غربی آن زمان برای مطالعه رصد خانه فیزیک خورشیدی به این کشور رفت[۱۱] و دوباره به ایران بازگشت و به عنوان نخستین فیزیکدان زن که در ایران به مقام استادی دست پیدا کرده، مشغول به تدریس شد[۱۲] تا اینکه در سال 1358 و به درخواست خودش بازنشسته شد.[۱۳] بنیانگذاری نخستین رصدخانه و تلسکوپ خورشیدی تاریخ نجوم ایران، از کارهای ماندگار آلنوش طریان است و باعث شد به او لقب «مادر نجوم» داده شود.[۱۴] او هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت[۱۵] اما منزلش را در جلفای نو اصفهان وقف دانشجویانی کرد که محل اسکان مناسبی ندارند.[۱۶] آلنوش طریان سال‌های آخر عمرش را در آسایشگاه سالمندان گذراند و 15 اسفند 1389 در 90 سالگی درگذشت.[۱۷]


آلیک[ویرایش]

۱۵ اسفند ماه، هفتمین سالگرد درگذشت دکتر آلنوش طریان، ستاره درخشان عرصه نجوم ایران و نخستین زن فیزیکدان کشور و دارنده عنوان مادر ستاره نجوم ایران است[۱۸]

آلنوش طریان در تهران و در تاریخ سه‌شنبه ۹ نوامبر ۱۹۲۰ (۱۸ آبان ۱۲۹۹) از پدر و مادری تحصیل کرده از ارمنی‌های ایران زاده شد. [۱۹]


وی درمهرماه همان سال به عنوان کارمند آزمایشگاه فیزیک دانشکده علوم استخدام و یک سال بعد به عنوان متصدی عملیات آزمایشگاهی در دانشکده علوم منصوب شد.[۲۰] طریان مدتی بعد با هزینه شخصی به بخش فیزیک اتمسفر دانشگاه پاریس رفت[۲۱] و دانشنامه دکتری دولتی‌اش را از دانشگاه علوم پاریس در سال ۱۹۵۶ میلادی (۱۳۳۵ خورشیدی) دریافت کرد.[۲۲]

طریان به رغم امکان تدریس در دانشگاه سوربن به ایران بازگشت[۲۳] و با رتبه دانشیاری در رشته ترمودینامیک در گروه فیزیک مشغول به کار شد.[۲۴]

در سال ۱۳۳۸ دولت فدرال آلمان غربی بورس مطالعه رصدخانه فیزیک خورشیدی را در اختیار دانشگاه تهران قرار داد[۲۵] که وی برای این بورس انتخاب شد[۲۶] و از فروردین سال ۱۳۴۰ به مدت ۴ ماه به آلمان رفت[۲۷] و پس از انجام مطالعات به ایران بازگشت.[۲۸]

دکتر طریان ۳ سال بعد در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۴۳ به مقام استادی ارتقا پیدا کرد و اولین فیزیکدان زنی شد که در ایران به مقام استادی رسیده است.[۲۹]

وی در آبان ماه سال 13۴۵ به عضویت کمیته ژئوفیزیک دانشگاه تهران درآمد[۳۰] و در سال 13۴۸ به ریاست گروه تحقیقات فیزیک خورشیدی موسسه ژیوفیزیک دانشگاه تهران منصوب شد[۳۱] و در رصدخانه فیزیک خورشیدی که خود وی در بنیانگذاری آن نقش عمده‌ای داشت، فعالیت خود را آغاز کرد.[۳۲]

دکتر طریان در سال ۱۳۵۸ تقاضای بازنشستگی داد و به افتخار بازنشستگی نائل شد.[۳۳] اما علاقه او به علم و دانش سبب شد تا وصیت‌نامه‌ای تنظیم کند و منزل مسکونی خود را پس از مرگ به ارامنه جلفا و دانشجویانی که محل اسکان مناسبی ندارند، ببخشد. او در سال‌های جوانی به مردی علاقه‌مند بوده است، اما مرگ او سبب شد تا دکتر طریان تصمیم بگیرد برای همیشه مجرد باقی بماند و پس از گذشت سالیان دراز از آن روزها، زندگی بدون وارث را در کنج آسایشگاهی در قلب پایتخت (آسایشگاه سالمندان توحید) تجربه کند.



"پایه‌گذاری نخستین رصدخانه فیزیک خورشیدی"، "پایه‌گذاری نخستین تلسکوپ خورشیدی"، "ارائه دروس فیزیک خورشیدی و اختر فیزیک برای نخستین بار در کشور" و "وقف منزل خویش به دانشجویان برای گسترش دانش و بهره‌گیری دانشجویان ارمنی" از جمله خدمات علمی آلنوش طریان محسوب می‌شود.[۳۴]

استاد طریان، مادر نجوم ایران، توانست دانشجویان فراوانی را از نزدیک با مباحث مربوط به فیزیک آشنا کند و تجربه کار با تلسکوپ و دیگر ابزار رصدخانه‌ای را برای آنها امکان‌پذیر کند.


نجوم[ویرایش]

پس از طی یک سال سمت کارمندی آزمایشگاه فیزیک دانشکده علوم دانشگاه تهران، به مقام متصدی عملیات این آزمایشگاه منصوب می‌شود.[۳۵]


در سال ۱۳۳۵ دانشنامه دکتری خود را از دانشگاه علوم پاریس دریافت می‌کند. او پس از بازگشت به تهران در‌‌ همان سال، با سمت دانشیاری فیزیک در دانشگاه تهران مشغول به کار می‌شود. [۳۶]

در سال ۱۳۳۸، آلینوش طریان با دریافت بورس مطالعاتی در رصدخانه فیزیک خورشیدی که از طرف دولت فدرال آلمان غربی در اختیار دانشگاه تهران قرار گرفته بود[۳۷] به آلمان سفر می‌کند. او سرانجام در خرداد ۱۳۴۳ به عنوان نخستین فیزکدان زن ایرانی به مقام استادی فیزیک دانشگاه تهران نائل می‌شود. [۳۸]

آلینوش طریان به عنوان اولین مدرس عنوان فیزیک ستاره‌ها، نقش عمده‌ای در ساخت و راه اندازی رصدخانه خورشیدی دانشگاه تهران ایفا کرد و سرانجام در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد.[۳۹]

پیکر این بانوی دانشمند، فردا دوشنبه (۱۶ اسفند ۱۳۸۹) ساعت ۱۳ از کلیسای مریم مقدس در تهران تشییع می‌شود.[۴۰]


روزنامه آفرینش[ویرایش]

خانم دكتر طريان در خرداد سال 1326 با درجه ليسانس فيزيک از دانشکده علوم دانشگاه تهران فارغ التحصيل و در مهرماه همان سال به سمت کارمند آزمايشگاه فيزيک دانشکده علوم استخدام شد و يک سال بعد به عنوان متصدي عمليات آزمايشگاهي در دانشکده علوم منصوب شد.پس از تلاش بي نتيجه براي متقاعد کردن استادش (دکتر حسابي) براي کمک به اعزام وي به خارج از کشور، با هزينه شخصي خود به بخش فيزيک اتمسفر دانشگاه پاريس رفت. خانم طريان دانشنامه دکتراي دولتي خود را از دانشکده علوم دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1956 ميلادي (1335 شمسي) اخذ کرد و براي خدمت به کشور، پيشنهاد کرسي استادي دانشگاه سوربن را رد کرد و به ايران بازگشت و با سمت دانشيار فيزيک رشته ترموديناميک در گروه فيزيک مشغول به کار شد.

در سال 1338 دولت فدرال آلمان‌غربي بورس مطالعه رصد خانه فيزيک خورشيدي را در اختيار دانشگاه تهران قرار داد و دکتر طريان براي اين بورس انتخاب شد و از فروردين سال 1340 به مدت 4 ماه به آلمان رفت و بعد از انجام مطالعات به ايران بازگشت.در سال 1343 دکتر طريان به مقام استادي ارتقا پيدا کرد و بدين ترتيب او اولين فيزيکدان زن در ايران است که به مقام استادي دست پيدا کرده.

وي در سال 1345 به عنوان عضوي از کميته ژئو فيزيک دانشگاه تهران انتخاب شد و در سال 48 رسما به رياست گروه تحقيقات فيزيک خورشيدي موسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران منصوب شد و در رصدخانه فيزيک خورشيدي که خود در بنيانگذاري آن نقش عمده اي داشت، فعاليت خود را آغاز کرد.دکتر طريان که اولين کسي بود که در ايران درس فيزيک ستاره‌ها را تدريس مي‌کرد، در سال 1358 تقاضاي بازنشستگي کرد و به افتخار بازنشستگي نائل آمد.

دکتر آلنوش طريان نخستين بانوي استاد فيزيک ايران، بعد از بنيانگذاري نخستين رصدخانه و تلسکوپ خورشيدي تاريخ نجوم ايران، فارغ‌التحصيلي از دانشگاه سوربن پاريس و 30 سال تدريس در دانشگاه، با خيالي آسوده و خاطراتي خوش روي تخت آسايشگاه سالمندان، تنها افتخار خود را تربيت دانشجويان موفق (استادان امروز) مي‌داند.

در سال 1389 مراسم جشن نودمين سالروز تولد خانم دکتر آلنوش طريان، نخستين بانوي فيزيکدان ايرن، مادر ستاره شناسي، موسس نخستين رصدخانه و تلسکوپ خورشيدي و اولين استاد زن در دانشگاه هاي ايران، در محل باشگاه آرارات تهران و به همت انجمن بانوان ارامنه ايران و موسسه ترجمه و تحقيق هور برگزار شد.

آلنوش طريان نخستين بانوي فيزيکدان ايراني 14 اسفند سال 1389 چشم از جهان فروبست.

کیهان لندن[ویرایش]

https://kayhan.london/fa/wp-content/uploads/2016/12/Page-08_92.pdf


ایسنا[ویرایش]

/اداي احترام جامعه علمي به دكتر آلنوش طريان/ جشن نودمين سالروز تولد «مادر ستاره‌شناسي ايران» برگزار شد

جشن نودمين سالروز تولد دكتر آلنوش طريان، نخستين بانوي فيزيكدان و مادر ستاره‌شناسي ايران، شب گذشته با حضور جمعي از اهالي علم و پژوهش، همكاران، شاگردان و علاقمندان استاد در محل باشگاه آرارات تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر منيژه رهبر، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در سخناني در اين مراسم اظهار كرد: اولين باري كه با نام دكتر آلنوش طريان آشنا شدم، قبل از رفتن به دانشگاه بود و تا آن زمان تنها دو نفر به مقام استادي رسيده بودند كه يكي دكتر طريان و ديگري از دانشكده ادبيات بود كه هر دو خانم بودند.

وي افزود: براي من جاي تاسف داشت كه دكتر آلنوش طريان در سال 58 تقاضاي بازنشستگي دادند درحالي كه بايد اين شرايط فراهم مي‌شد تا دانشجويان از تجربيات و دانش وي بهره‌مند شوند.

عضو هيات علمي دانشگاه تهران با بيان اين كه اگر توانسته‌ايم قدمي برداريم در اثر تلاش‌ها و تشويق‌هاي خالصانه اساتيدي چون دكتر طريان بوده است، گفت: دكتر طريان گفته بودند كه "ماه و خورشيد، پسر و دختر من هستند". مي‌خواهم به خانم دكتر طريان بگويم كه تمام فارغ‌التحصيلان فيزيك كه علاقه و انگيزه‌شان را در اين علم تقويت كرديد ، پسرها و دخترهاي شما هستند.

به گزارش ايسنا، در ادامه مراسم مهندس گئورك وارطان، نماينده ارامنه تهران و شمال كشور در مجلس شوراي اسلامي به ايراد سخناني پرداخت.

همچنين دكتر شهرتاش، مديركل امور اجتماعي مرکز امور زنان و خانواده رياست جمهوري نيز در اين مراسم اظهار كرد: طريان، عزيزي است كه سال‌هاي متمادي از عمر خود را در شناساندن رمز و راز هستي و نشان دادن عظمت خالق در چشم مخلوقان صرف كرد. ما هرگز اين گونه تلاش‌ها را در جبهه‌هاي مقدس علمي از ياد نخواهيم برد.

وي تصريح كرد: بانوي بزرگي كه در فيزيك، ستاره و نجوم چنان تلاش كرد كه خود به ستاره‌اي در‌آسمان علم و دانش تبديل شد.

دكتر سيد حجت‌الحق حسيني، عضو هيات علمي مركز ستاره‌شناسي تهران نيز سخناني كوتاه را ايراد كرده و پس از آن پيام اسقف اعظم ارامنه قرائت شد.

در بخشي از اين پيام آمده است : خانم طريان به عنوان يكي از بنيانگذاران علم ژئوفيزيك در ايران و همچنين به عنوان ستاره شناس و دانشمند، گنج‌هاي انديشه و روح خود را تقديم ميهن خود كرده و در راه تعالي سطح علمي نسل جديد به كار گرفته است. وي در خانواده‌اي با تحصيلات عالي ديده به جهان گشود و فرزندي شايسته براي پدر و مادر خود شد. والدين او داراي تحصيلات عالي بودند كه با ارزاني نمودن مهر خود نسبت به دخترشان، اين مهر را به تمام هم ميهنان خود تسري دادند.

دكتر غفوري‌فرد، عضو هيات رييسه مجلس هم در سخناني با بيان اين كه از شاگردان دكتر طريان بوده اظهار كرد: در فرهنگ ما بر احترام به علم و دانش تاكيد شده و ملت ما با احترام به علم و دانش و فرهنگ بزرگ شده و احترام به بانيان علم و دانش در خون ما است.

در پايان مراسم كه به همت انجمن بانوان ارامنه ايران و موسسه ترجمه و تحقيق هور برگزار شد، استاد طريان پس از دريافت لوح تقدير، شمع نودمين سالروز تولد مادر ستاره شناسي ايران را خاموش كرد.

گفتني است، دكتر آلنوش طريان كه تمامي زواياي زندگي خود را با آسمان و علم افلاك و ستارگان پيوند زد در 9 نوامبر 1920 ميلادي (1299 هجري شمسي) در تهران متولد شد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي در 1326 موفق به كسب مدرك ليسانس رشته علوم فيزيك از دانشگاه تهران شد و بلافاصله در سمت كارمند آزمايشگاه فيزيك در دانشكده علم دانشگاه تهران استخدام شد.

وي پس از يك سال به سمت متصدي عمليات آزمايشگاهي در دانشكده علوم منصوب شد. استاد طريان مدتي بعد با هزينه شخصي براي ادامه تحصيل در رشته فيزيك اتمسفر در دانشگاه سوربن به فرانسه رفت و دانشنامه دكتري خود را در سال 1335 از دانشكده علوم اين دانشگاه دريافت كرد.

استاد طريان علي رغم دعوت براي تدريس در دانشگاه سوربن به ايران بازگشت و با رتبه دانشياري در رشته ترموديناميك، در گروه فيزيك دانشگاه تهران مشغول به كار شد. دكتر طريان در 1343 به مقام استادي ارتقا يافت و به اين ترتيب اولين زن فيزيكداني شد كه در ايران به مقام استادي رسيد.

وي در 1345 به عضويت كميته ژئوفيزيك دانشگاه تهران درآمد و در 1348 رسما به رياست گروه تحقيقات فيزيك خورشيدي موسسه ژئوفيزيك تهران منصوب شد.

طريان، بنيان‌گذار نخستين رصدخانه و تلسكوپ خورشيدي در تاريخ نجوم ايران است.

استاد طريان، مادر نجوم ايران، توانست دانشجويان فراواني را از نزديك با مباحث مربوط به فيزيك آشنا كند و تجربه كار با تلسكوپ و ديگر ابزار رصدخانه‌اي را براي آنها امكان‌پذير كند.

استاد آلنوش طريان پس از 30 سال خدمت صادقانه به كشورش و پرورش اساتيدي ارزشمند، در سال 1358 بازنشسته شد.

از جمله مهمترين خدمات علمي دكتر طريان مي‌توان به پايه‌گذاري نخستين رصدخانه فيزيك خورشيدي و نخستين تلسكوپ خورشيدي ايران و ارائه درس‌هاي فيزيك خورشيدي و اخترفيزيك براي نخستين بار در كشور اشاره كرد.


ف[ویرایش]

ایبنا[ویرایش]

گئورك وارطان، نماينده ارامنه تهران و شمال كشور در مجلس شوراي اسلامي، شامگاه گذشته (سه شنبه 18 آبان) در مراسم گراميداشت دكتر آلينوش طريان گفت: حضور بزرگواراني چون دكتر طريان، نمونه بارز اين مدعاست كه ارامنه در طول تاريخ ايران، نه رفيق نيمه‌راه، بلكه همواره از مسافران غيرتمند اين قافله بزرگ بوده‌اند.

گئورك وارطان، در اين مراسم كه به مناسبت نودمين سالگرد تولد آلينوش طريان، مادر اختر فيزيك ايران، در باشگاه فرهنگي و ورزشي آرارات برگزار شد، با بيان اين‌كه پروردگار پس از آفرينش هستي حد كمال را در آفرينش انسان به ظهور گذاشت، گفت: شايد اين در نتيجه سرشت پاك به امانت سپرده شده در نهان برخي انسان‌هاست كه او را در شمار آن‌هايي قرار مي‌دهد كه با كنجكاوي و شوقي خاص در صدد پژوهش و تحقيق در چگونگي شكل‌گيري و كارآيي پديده‌هايي بر مي‌آيند كه ساخت و صنيع پروردگار است و انسان را فقط ياراي دريافتن بازتاب‌هاي آن بر طبيعت است. طبيعتاً اين گونه انسان‌ها داراي طيف فكري وسيع و بينش ديني قدرتمندي نيز هستند.

وي در بخشي از سخنان خود تصريح كرد: دكتر آلينوش طريان از جمله معدود افرادي است كه توانستند با دانشي كه كسب كرده ‌است خود را به عالم خورشيد و افلاك نزديك كند. گذشته از برخورداري از چنين ويژگي خاصي كه نصيب همه انسان‌ها نمي‌شود، تلاش اين بانوي بزرگوار و وارسته كه براي يافتن توضيحات علمي و لايتناهي بودن قدرت و حكمت خداوند سختي‌هاي فراواني را برخود هموار ساخت، كافي است كه وي را از معدود افراد سعادتمندي بدانيم كه در كنار نزديكي و انس بيشتر با پديده‌هاي الهي، خدمات ارزنده‌اي به پيشرفت علم و پژوهش در كشور ارايه داده‌اند.

نماينده ارامنه تهران و شمال كشور همچنين گفت: به عنوان خادم كوچك ملت ايران در برابر انسانيت و دانش اين بزرگوار كه موجب شده اهل فن، وي را مادر نجوم ايران بنامند، متواضعانه سر تعظيم فرود مي‌آورم.

در ابتداي اين مراسم، تالين بندري، حقوقدان و عضو هيات مديره موسسه ترجمه و تحقيق هور، مروري بر زندگي دكتر آلينوش طريان كرد و گفت: آلينوش طريان، سال 1299 به دنيا آمد و 1326 از دانشكده علوم دانشگاه تهران ليسانس گرفت و به عنوان كارمند آزمايشگاه فيزيك مشغول به كار شد. سال 1335 از دانشگاه پاريس مدرك دكترا گرفت، ولي كرسي تدريس سوربن را به عشق خدمت به ايران ترك كرد و در سال 1343 نخستين فيزيكدان زن ايراني شد كه به مقام استادي رسيد. وي پايه‌گذار نخستين رصدخانه خورشيدي و اولين تلسكوپ ايران است. مهرباني، رفتار دلسوزانه، اعتقاد به تحصيل زنان و خصوصا ميهن‌پرستي از خصايص آلينوش طريان است.

سپس، فيلمي از منزل دكتر طريان و مصاحبه با وي پخش شد. دكتر طريان در اين فيلم درباره تحصيل خود از مدرسه ارامنه و سپس مدرسه زرتشتيان تا دوران بازنشستگي خود در سال 1358 توضيح داده بود.

دكتر منيژه رهبر، نايب رييس اسبق انجمن فيزيك ايران و سردبير مجله رشد آموزش فيزيك از سخنرانان مراسم بزرگداشت دكتر طريان بود.

وي در سخناني خاطرنشان كرد: تمام دانش‌آموختگان رشته فيزيك به نوعي فرزندان دكتر طريان محسوب مي‌شوند. شخصاً اگر توانستم قدمي در راه فيزيك ايران بردارم، نتيجه تشويق او بوده است.

پس از صحبت‌هاي دكتر رهبر، سرودي به زبان ارمني با شعر و آهنگ اريك تمرازيان در وصف معلم اجرا شد و تمرازيان سرود «اي ايران اي ايران» را به دكتر طريان تقديم كرد.

همچنين، دكتر سيدحجت‌الحق حسيني، عضو هيات علمي مركز ستاره‌شناسي تهران، با اشاره به تقارن سالگرد تولد دكتر طريان با روز جهاني علم، زندگي نامه مادر اختر فيزيك ايران را مرور كرد و گفت: دكتر طريان تمام كتاب‌هاي خود را شامل هزار و 600 عنوان كتاب چاپي و يك كتاب چاپ سنگي به كتابخانه ملي اريان اهدا كرده است.

سبوه سركيسيان، اسقف اعظم ارامنه ايران نيز پيامي به مناسبت نودمين سالگرد تولد دكتر طريان ارسال كرده بود كه در اين آيين قرائت شد.

در اين پيام آمده است: «دكتر طريان نخستين استاد فيزيك زن در ايران است كه نقش ويژه‌اي را در تعليم و تربيت داشته. وي يكي از بنيانگذاران ژئوفيزيك ايران است كه در راه تعالي دانش نسل جديد قدم برداشت. وي مادري است كه با علم خود ستارگان را تسخير كرد.»

اسقف اعظم معتقد است،‌ دكتر طريان مي‌تواند الگويي شايسته براي نسل جديد باشد؛ چرا كه ميهن هر ملت با خدمات فرزندانش پيشرفت مي‌كند.

در ادامه، نمايندگان ارامنه در مجلس شوراي اسلامي و نمايندگان خليفه‌گري، لوح افتخار را به مادر اختر فيزيك ايران اهدا كردند.

در پايان مراسم، دكتر حسن غفوري فرد، عضو هيات رييسه مجلس شوراي اسلامي و از شاگردان دكتر طريان ضمن اشاره به خدمت‌هاي مادر نجوم ايران گفت: ارامنه ايران منشا خدمات ممتاز در عرصه‌هاي علم، فرهنگ و ورزش هستند.

در كنار اين آيين، نمايشگاهي از كتاب‌هاي موسسه ترجمه و نشر هور و فصلنامه پيمان برپا شده بود. فصلنامه پيمان كه هر سه ماه يك بار به زبان فارسي منتشر مي‌شود به اشتراكات ايرانيان و ارمنيان مي‌پردازد. آيين بزرگداشت مقام نخستين بانوي فيزيكدان ايران به بهانه نودمين سالگرد تولد وي، شامگاه گذشته (سه شنبه 18 آبان) با همكاري موسسه ترجمه و تحقيق هور و انجمن خيريه بانوان ارامنه تهران در باشگاه آرارات برگزار شد.

دكتر آلينوش طريان كه هيچ‌گاه ازدواج نكرده است، تمام اموال خود را به كليساي اصفهان بخشيده و كتاب‌هايش را نيز به كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران اهدا كرده است.

فارس[ویرایش]

گفتگوي فارس با نخستين استاد فيزيك زن ايران در آسايشگاه سالمندان كرسي استادي «سوربن» را براي خدمت به كشورم رد كردم خبرگزاري فارس: نخستين بانوي استاد فيزيك ايران بعد از بنيانگذاري نخستين رصدخانه و تلسكوپ خورشيدي تاريخ نجوم ايران، فارغ التحصيلي از دانشگاه سوربن پاريس و 30 سال تدريس در دانشگاه هم اكنون با خيالي آسوده و خاطراتي خوش بر روي تخت آسايشگاه سالمندان، تنها افتخار خود را تربيت دانشجويان موفق (استادان امروز) مي‌داند.

كرسي استادي «سوربن» را براي خدمت به كشورم رد كردم آلينوش طريان در سال 1299 در خانواده ارمني در تهران متولد شد. وي در خرداد سال 1326 با درجه ليسانس فيزيك از دانشكده علوم دانشگاه تهران فارغ‌التحصيل و در مهرماه همان سال به سمت كارمند آزمايشگاه فيزيك دانشكده علوم استخدام شد و يكسال بعد به عنوان متصدي عمليات آزمايشگاهي در دانشكده علوم منصوب شد. پس از تلاش بي‌نتيجه براي متقاعد كردن استادش (دكتر حسابي) براي كمك به اعزام وي به خارج از كشور، با هزينه شخصي خود به بخش فيزيك اتمسفر دانشگاه پاريس رفت. دانشنامه دكتراي دولتي را از دانشگاه علوم پاريس در سال 1956 ميلادي(1335 شمسي) دريافت كرد و به دليل خدمت به كشورش پيشنهاد كرسي استادي دانشگاه سوربن را رد كرد و به ايران بازگشت و با سمت دانشيار فيزيك رشته ترموديناميك در گروه فيزيك مشغول به كار ‌شد. در سال 1338 دولت فدرال آلمان غربي بورس مطالعه رصد‌خانه فيزيك خورشيدي را در اختيار دانشگاه تهران قرار داد و وي براي اين بورس انتخاب شد و از فروردين سال 1340 به مدت 4 ماه به آلمان رفت و بعد از انجام مطالعات به ايران بازگشت. 3 سال بعد در تاريخ 9 خرداد 1343 به مقام استادي ارتقا پيدا كرد و بدين ترتيب او اولين فيزيكدان زن است كه در ايران به مقام استادي رسيد. در تاريخ 29 آبان سال 45 عضو كميته ژئو فيزيك دانشگاه تهران انتخاب شد و در سال 48 رسما به رياست گروه تحقيقات فيزيك خورشيدي موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران منصوب شد و در رصدخانه فيزيك خورشيدي كه خود وي در بنيانگذاري آن نقش عمده‌اي داشت، فعاليت خود را آغاز كرد. وي كه اولين كسي بود كه در ايران درس فيزيك ستاره‌ها را تدريس كرد، در سال 58 تقاضاي بازنشستگي داد و به افتخار بازنشستگي نائل شد. عزت‌الله ارضي رئيس انجمن فيزيك ايران كه مدتي دانشجوي آلينوش طريان بوده است در گفت و گو با خبرنگار اجتماعي فارس گفت: استاد طريان بسيار مهربان بود، با دانشجويان به صورت دوستانه و محترمانه رفتار مي‌كرد و با همه دوست بود. منش و برخورد انساني از ويژگي‌هاي بارز وي است. وي يكي از تاثيرگذاران بر علم فيزيك خورشيدي در ايران بود كه منجر به رشد شاخه اختر فيزيك و فيزيك ستاره‌ها شد. آلينوش طريان منزل خود را وقف كرده و از آنجا كه فرزند و بستگاني در ايران ندارد هم اكنون در خانه سالمندان به سر مي‌برد. براي گفت‌وگو با نخستين بانوي استاد فيزيك ايران به همراه يكي از همكاران قديمي‌اش به آسايشگاه سالمندان توحيد رفتيم. با روي باز و در حالي كه شادي و رضايت در چهره‌اش نمايان بود از ما استقبال كرد و با لبخند ما را دعوت به نشستن كرد. وقتي از وي خواستيم خاطره‌اي از دوران تدريسش در دانشگاه براي ما تعريف كند، خنده‌اي كرد و گفت: تمام خاطراتي كه در دروان تدريس داشتم براي من شيرين است. من دانشجوها را خيلي دوست داشتم و بالطبع دانشجوها هم من را خيلي دوست داشتند و اين مسئله باعث شده بود تا كوچكترين ناراحتي‌اي در دوران تدريسم احساس نكنم و با دانشجويانم مثل دوست رفتار مي‌كردم و اصلا خودم را نمي‌گرفتم. معلم بايد مهربان باشد زيرا مهرباني را بايد به دانشجوها و دانش آموزانش ياد دهد چرا كه اين جوانان آينده كشور هستند . اگر اساتيد بداخلاق باشند، نمي‌تواند درس اخلاق بدهند. * بهترين خاطره 30 سال تدريس در دانشگاه تهران و تاسيس رصدخانه خورشيدي در ايران. * علت اصلي موفقيتتان در دوران تدريس رفتار انساني. يكي از همكارانم روزي از من پرسيد چرا اينقدر دانشجوها به شما سر مي‌زنند و با شما صحبت مي‌كنند در حالي كه اين دانشجويان پيش من نمي‌آيند. من در جواب او گفتم حتما رفتارت طوري نبوده كه بتواند دانشجويان را جذب كند. * براي سفر به فرانسه از بورس تحصيلي استفاده كرديد؟ در دوران تحصيل هميشه نمرات بالا داشتم و مورد توجه معلمين و اساتيد بودم. در زماني كه ليسانس گرفتم از استاد خود براي گرفتن بورس كمك خواستم اما وي به دليل اينكه من زن بودم با بورس من موافقت نكرد و به من گفت تا الان هم زيادي درس خواندم. پدرم گفت من مي‌توانم هزينه تحصيل تو را در فرانسه تقبل كنم و بورس را براي افرادي بگذار كه واقعا احتياج دارند. با هزينه شخصي به فرانسه رفتم و دكتراي خود را از دانشگاه سوربن گرفتم و سپس با وجود پيشنهاد كرسي استادي در دانشگاه سوربن به كشورم بازگشتم. * چه چيزي باعث شد اين پيشنهاد را رد كنيد؟ من علاقه داشتم به كشورم، ايران، خدمت كنم. وگرنه در همان فرانسه در حالي كه هنوز فارغ‌التحصيل نشده بودم، از من دعوت به كار كردند و در جواب استاد فرانسويم كه مي‌خواست من را استخدام كند گفتم كه من بايد برگردم به كشورم و فقط براي بهتر خدمت كردن به كشورم براي تحصيل به فرانسه آمدم. بعد از برگشتن به ايران، خيلي‌ها به من مي‌گفتند كه حماقت كردي، اما من چون وظيفه خودم مي‌دانستم كه برگردم، برگشتم و از برگشتنم به ايران پشيمان نيستم زيرا كه توانستم دانشجويان خوبي تحويل جامعه بدهم و اين مسئله باعث دلخوشي من است. * سفري هم به آلمان داشتيد؟ دولت آلمان بورس مطالعاتي رصد‌خانه فيزيك خورشيدي را به ايران داد كه از ميان همكاران در دانشگاه تهران من انتخاب شدم و به مدت چند ماه براي فعاليت تحقيقاتي به اين كشور سفر كردم. * چطور شد كه به فكر تاسيس رصدخانه خورشيدي افتاديد؟ وقتي به ايران برگشتم و در دانشگاه مشغول به كار شدم ، درخواست كردم كه رصدخانه خورشيدي راه‌اندازي شود تا دانشجويان بتوانند مطالعات و تحقيقات خود را در اين رصدخانه انجام دهند. رصدخانه خورشيدي با نظارت من افتتاح شد. * به چند زبان خارجي آشنايي داريد؟ مادرم در سويس تحصيل كرده بود. هم مادرم و هم پدرم به زبان فرانسه، فارسي و ارمني مسلط بودند و بسياري از مواقع با هم به زبان فرانسه صحبت مي‌كردند. من و برادرم هم كه از كودكي به زبان ارمني و فارسي آشنا بوديم براي فهميدن حرف والدينمان زبان فرانسه هم ياد گرفتيم و آن‌ها را غافلگير كرديم.به زبان تركي و انگليسي نيز آشنايي دارم. زيرا بسياري از مقالات و مجلات علمي به زبان انگليسي هستند. * از حقوق خود راضي بوديد؟ من حقوق بسيار كمي دريافت مي‌كردم. متاسفانه در ايران، ارزش اساتيد را نمي‌دانستند. بعد از فارغ‌التحصيلي يكي از دوستان پدرم كه شركت داشت به من پيشنهاد كار با حقوقي تقريبا 10 برابر داد اما به خاطر علاقه به تحصيل، حرفه خود را رها نكردم. متاسفانه ارزش دانشمند در كشور ما هنوز به جايگاه واقعي خود نرسيده است. * تا كنون سفري به ارمنستان داشتيد؟ متاسفانه تا به حال به ارمنستان سفر نكردم و اين آرزوي دوران جواني من بود. زمان قبل از انقلاب مرزهاي ارمنستان بسته بود و اگر كسي به اين كشور سفر مي‌كرد از كار اخراج مي‌شد، نتوانستم سفر كنم و بعد از انقلاب هم ديگر توانايي سفر به اين كشور را نداشتم. *اگر بتوانيد به عقب بازگرديد، چكار خواهيد كرد؟ اگر به زمان قديم برگردم بازهم همين راه را ادامه مي‌دهم و تغييري در زندگي خود نخواهم داد چون به تحصيل و تدريس خيلي علاقه داشتم من افتخار مي‌كنم كه توانستم در دانشجويانم عشق به فيزيك ايجاد كنم. بسياري از دانشجويان من هم‌اكنون استاد دانشگاه هستند و در زمينه فيزيك حرف براي گفتن دارند. * توصيه‌اي به اساتيد و دانشجويان داريد؟ اساتيد بايد به طور مرتب مطالعه داشته باشند و بايد اطلاعات خود را مطابق با مطالب روز كنند و دانشجويان هم بايد خوب درس بخوانند. انتهاي پيام/ز

بی بی سی[ویرایش]

برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت.[۴۱]

وی در سال ۱۳۳۷ (۱۹۵۶) مدرک دکترای خود را از دانشگاه سوربن کسب کرد[۴۲] و پس از بازگشت به ایران[۴۳]، به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت[۴۴] و در سال ۱۳۴۳ در همین دانشگاه به درجه استادی رسید.[۴۵]

او نخستین فیزیکدان زنی بود که در یکی از دانشگاه های ایران به این مقام علمی دست می یافت.[۴۶]

آلینوش طریان در دوره خدمت علمی خود به ریاست گروه تحقیقات خورشیدی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران رسید و نقشی مهم در تاسیس و ادامه کار رصدخانه فیزیک خورشیدی ایفا کرد.

این فیزیکدان ایرانی برای نخستین بار به تدریس موضوعات فیزیک خورشیدی و اخترفیزیک در دانشگاه تهران پرداخت.[۴۷]

خانم طریان در سال ۱۳۵۸ به درخواست خود بازنشسته شد.[۴۸]

به گزارش خبرگزاری دولتی ایران، آلینوش طریان کتابخانه شخصی خود را به کتابخانه ملی ایران اهدا[۴۹] و خانه شخصی خود را به نفع دانشجویان ارمنی وقف کرده است.[۵۰]

==


This article "آلنوش طریان" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:آلنوش طریان. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.

  1. اولین بانوی فیزیکدان ایرانی درگذشت/ غروب مادر ستاره‌شناسی ایران.
  2. اولین بانوی فیزیکدان ایرانی درگذشت/ غروب مادر ستاره‌شناسی ایران.
  3. اولین بانوی فیزیکدان ایرانی درگذشت/ غروب مادر ستاره‌شناسی ایران.
  4. اولین بانوی فیزیکدان ایرانی درگذشت/ غروب مادر ستاره‌شناسی ایران.
  5. آلنوش طریان مادر نجوم.
  6. آلنوش طریان مادر نجوم.
  7. آلنوش طریان مادر نجوم.
  8. آلنوش طریان مادر نجوم.
  9. آلنوش طریان مادر نجوم.
  10. آلنوش طریان مادر نجوم.
  11. آلنوش طریان مادر نجوم.
  12. آلنوش طریان مادر نجوم.
  13. آلنوش طریان مادر نجوم.
  14. آلنوش طریان مادر نجوم.
  15. آلنوش طریان مادر نجوم.
  16. آلنوش طریان مادر نجوم.
  17. آلنوش طریان مادر نجوم.
  18. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  19. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  20. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  21. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  22. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  23. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  24. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  25. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  26. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  27. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  28. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  29. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  30. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  31. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  32. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  33. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  34. هفت زمستان از غروب «مادر نجوم ایران» گذشت.
  35. استاد آلینوش طریان درگذشت.
  36. استاد آلینوش طریان درگذشت.
  37. استاد آلینوش طریان درگذشت.
  38. استاد آلینوش طریان درگذشت.
  39. استاد آلینوش طریان درگذشت.
  40. استاد آلینوش طریان درگذشت.
  41. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  42. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  43. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  44. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  45. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  46. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  47. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  48. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  49. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.
  50. پیکر 'مادر نجوم ایران' تشییع شد.


Read or create/edit this page in another language[ویرایش]