اثرگذاری فرد بر جامعه
این مقاله، اثرگذاری فرد بر جامعه، اخیراً بهواسطهٔ فرایند ایجاد مقاله ایجاد شدهاست. بازبینیکننده در حال بستن درخواست است و این برچسب احتمالاً بهزودی برداشته میشود.
ابزارهای بازبینی: پیشبارگیری بحث اعلان به نگارنده |
خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد. اثرگذاری فرد بر جامعه؛ تصویر درست از تأثیر فرد در جامعه
تأثیر فرد در جامعه در میان دو دیدگاه افراطی که یکی از آنها «نظریه تفسیر قهرمانانه تاریخ» است قرار دارد که معتقدان به این نظریه درباره تأثیر فرد در جامعه معتقد هستند تاریخ بشر باید بر اساس شرح حال انسانهای بزرگ تفسیر شود و دیدگاه افراطی دیگری که در سوی دیگر این ماجرا قرار دارد معتقدان به نظریه «جبر اجتماعی» هستند که برای فرد هیچ گونه ارزشی قائل نیستند. طرفداران آن همانند هگل، اسپنسر و مارکس معتقد هستند عواملی که باعث میشود نیازهای هر فرد به عرصه ظهور برسد توسط قوانین تاریخی یا به واسطه نیازهای که هر فرد در عصر و زمانه خود در آن قرار دارد مشخص میگردد این نیازها توسط متفکران مختلف به شکل نیازهای فرهگی یا سیاسی بیان شده است. آیتالله مصباح در مفهوم شناسی صحیح تأثیر فرد در جامعه تصویری را ارائه میدهد که همانند دو دیدگاه فوق افراطی و تفریطی نیست بلکه در حد فاصل دو نظریه بالا قرار میگیرد.[i]
از دیدگاه ایشان در ارتباط با اثرگذاری فرد بر جامعه چهار دیدگاه مطرح است:
یک دیدگاه انداموارانگاران؛ معتقدین به این دیدگاه نسبت فرد و جامعه را همانند اعضای بدن انسان می دانند که با هماهنگی كامل كار میكنند و با مجموع كارهای خود، هدف كل بدن را تأمین میكنند به عبارتی معتقدین به این نظریه نسبت فرد به جامعه را همانند اعضای بدن انسان میدانند که هر یک از این اعضا هر چند کارکردی متفاوت دارند ولی همگی آنها همسو و هماهنگ با هم هستند بدین لحاظ افراد جامعه هم هر چند افرادی متفاوت از یکدیگر هستند ولی همگی آنها در راستای اهداف جامعه قدم بر میدارند و روح جمعی بر جامعه حاکم است.[ii] آیت الله مصباح در نقد این نظریه آن را رد میکند و معتقد است این نظریه حتی در میان جامعه شناسان متأخر هم طرفدار ندارد و افراد در برابر جامعه تا حدودی از استقلال برخوردار هستند.[iii]
دوم نظریه قهرمانان تاریخ: مبدع این نظریه توماس کارلایل است البته افراد دیگری همانند ویلیام جیمز و فردریک آدامس وود نیز از طرفدارن این نظریه هستند. این نظریه بر خلاف دیدگاه اندام وارگی جامعه که معتقد به روح جمعی برای جامعه هست برای فرد اصالت قائل است و معتقد است جامعه و تاریخ ساخته دست فرد هستند البته مطابق این نظریه افردی که متنفذ، مهم، بزرگ یا قهرمان باشند و جامعه و تاریخ در دست مردان قهرمان و بزرگ است و عوامل دیگری غیر این مردان بزرگ و قهرمان در تاریخ و جامعه بی اثر هستند مطابق این دیدگاه کارهای بزرگ جامعه تنها به وسیله چند تن از این افراد بزرگ و قهرمان به وجود آمده است و سایر افراد جامعه نقشی در آن ندارند.[iv]
آیت الله مصباح به چند دلیل این نظریه «تفسیر قهرمانانه تاریخ» را رد میکند و آن را نظریه مبالغه آمیز میداند ایشان معتقد هست مطابق این نظریه معیار و سنجشی برای شناخت قهرمان در این نظریه وجود ندارد تا بر اساس آن معلوم شود قهرمان چه کسی است و بر اساس چه معیاری باید قهرمان را سنجید و هم اینکه ایشان در رد این نظریه معتقد است تنها نداشتن معیار هم برای افراد قهرمان کافی نیست بلکه باید دانست این افراد در زمینهای که فعالیت داشتهاند آیا تأثیر قطعی گذاشتهاند. از این رو اثبات قطعی این نظریه که که از سوی طرفدارن آن پذیرفته شده است رد میشود. لذا مهم جلوه دادن افراد بزرگ در تحولات، حوادث اجتماعی، تاریخی و نادیده گرفتن سایر افراد جامعه خلاف واقع است زیرا این طور نیست که فقط افراد خاصی مبدع تحولات جامعه باشند و بقیه افراد نظارهگر و اطاعت جو و منفعل باشند هر چند نمیتوان منکر شخصیتهای بزرگ که تحولآفرین در جامعه بود را نیز نادیده انگاشت ولی آنچه که مطابق با امر واقع است این است که بین افراد تحولآفرین و جامعه تأثیر متقابل است.[v]
دیدگاه سومی که هم جامعه گرایان و هم فردگرایان به آن قائل هستند این است که جامعه معلول تأثیر همه افراد جامعه است و هر فردی جداگانه در ایجاد آن نقش مؤثری داشته است. آیتالله مصباح در نقد این دیدگاه بیان میکند اگر تأثیر فرد در جامعه بهمعنای مشاركت همه افراد جامعه باشد مطلب مسلم و غیرقابل انکاری است که با چیزی که محل اختلاف است فرق دارد.[vi]
دیدگاه چهارم معتقد است هر فردی مقاصد و آثار خاص خود را در جامعه دارد که با مقاصد و آثار فرد دیگری ممکن است متباین و متضاد باشد به عبارتی هر فردی جامعه را به سمت و سوی خود میخواهد هدایت کند که با خواستههای فرد دیگری ممکن است همسو نباشد لذا جامعه در عین اینکه برآیند خواستههای همه افراد جامعه است در مسیر و جهتی ممکن است حرکت کند که مسیر سمتوسوی همه افراد جامعه نباشد آیتالله مصباح در پاسخ به این فرضیه معتقد است؛ دیدگاه مطرح شده تنها در حد یک فرضیه است و این گونه نیست که خواسته هر فردی با خواسته فرد دیگری تضاد داشته باشد و هیچگونه اشتراک و سازگای نداشته باشند بلکه افراد در اکثر امورات زندگی با یکدیگر تعاون و همکاری دارند.[vii]
در میان این چهار تصویر مطرح شده آیتالله مصباح معتقد است تصویر درست از تأثیر فرد در جامعه این است؛ برخی از افراد جامعه که ممکن است اقلیت هم باشند به خاطر ویژگیهای خاصی که در وجود این افراد است در سایر افرادی که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند نقش مؤثرتری را دارند که خط مشی و طریقت زندگی اکثریت را را تغییر میدهند به گونهای که اگر این افراد نبودند جامعه مسیر دیگری پیدا میکرد لذا مسیر درست جامعه را باید معلول وجود این افراد دانست.
منابع
1. سیدنی، هوگ، قهرمان در تاریخ، ترجمه خلیل ملکی، تهران، رواق، 1357ش.
2. مصباح، محمد تقی، جامعه و تاریخ از نگاه قرآن، تهران، امیرکبیر، 1390ش.
پانویس
[i] . مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، 1390ش، ص 259.
[ii] . مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، 1390ش، ص 260.
[iii] . مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، 1390 ش، ص 260.
[iv]. سیدنی، قهرمان در تاریخ، 1357ش، ص27.
[v] . مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، 1390ش، ص 262- 263.
[vi] . مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، 1390ش، 263- 264.
[vii] . مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، 1390ش، 263- 264.
نویسنده: فاطمه امانی توانی
This article "اثرگذاری فرد بر جامعه" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:اثرگذاری فرد بر جامعه. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.