الگوی هیجامد Emotioncy Model
این مقاله دربارۀ مفهوم هَیَجامَد (به انگلیسی: Emotioncy[۱]) و آشناسازی عامهٔ خوانندگان با آن است. هَیَجامَد در آموزش، روانشناسی زبان، زبانشناسی و سایر حوزههای مرتبط کاربرد دارد و به نقش هیجان و حواس در آموزش و یادگیری اشاره میکند.
در زمینۀ آموزش، یافتههای پژوهشگران گوناگون نشان داده است که فراگیران برای یادگیری بهتر نیاز به تجربۀ هیجانی مداوم دارند؛ زیرا هیجانات به فضای کلاس درس کمک میکند و همچنین باعث تعامل بیشتر میان مدرسان و فراگیران میشود که این تعامل ایجاد انگیزه برای یادگیری را به دنبال دارد[۲]. بهنظر میرسد از آنجاییکه بیشتر تجارب انسان توأم با هیجانات است، چنانچه این هیجانات در آموزش و یادگیری درگیر شوند، بازیابی اطلاعات دقیقتر و با سرعت بیشتر اتفاق میافتد. از سوی دیگر افزونبر هیجان، استفاده از حواس نیز در یادگیری بسیار مؤثر است. مطالعات نشان داده است که یادگیری با استفاده از تمام حواس تقویت میشود[۳]؛ ازاینرو نقش هیجانات و حواس را در آموزش نمیتوان نادیده گرفت.
تاریخچۀ مفهوم هَیَجامَد[ویرایش]
هیجانات تأثیر بسزایی بر شناخت شامل توجه، درک، مشاهده، یادگیری، بهیادسپاری و حافظه، استدلال، تصمیمگیری دارد[۴] و بهنظر میرسد با توجه به انواع هیجانات در آموزش میتوان بر شناخت و یادگیری شاگردان تأثیر گذاشت. ازاینرو، بر پایۀ رویکردآموزش مبتنی بر هیجانات پیشقدم، آدامسون و شایسته [۵] که به اهمیت نقش هیجانات در آموزش اشاره دارد، ایجاد ارتباط هیجانی مؤثر با شاگرد و ایجاد حس هیجانی با زبان از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ یعنی مدرس باید قادر باشد با استفاده از زبان هیجانی مناسب با محیط کلاس و مرتبط با موضوع درسی، حس هیجانی مثبت در شاگردان خود تولید کند و از این طریق با آنان ارتباط هیجانی مناسب برقرار نماید. هیجانات به مثبتسازی فضای کلاس درس کمک میکند و همچنین باعث تعامل بیشتر میان مدرسان و فراگیران شده که این تعامل ایجاد انگیزه برای یادگیری را به دنبال دارد[۶]. درواقع در کلاسهایی که به برقراری ارتباط هیجانی و عاطفی توجه میشود، شاگردان موفقتر عمل میکنند و یادگیری بیشتری برای آنان اتفاق میافتد [۷].
افزونبر هیجانات، حواس پنجگانه که سبب ایجاد ارتباط فرد با محیط فیزیکی و اجتماعی اطرافشان میشوند، نیز نقش پررنگی در میزان یادگیری شاگردان دارند و بهنظر میرسد هرچه مدرس بتواند حواس بیشتری از شاگردان در حین تدریس درگیر کند، نوع و میزان هیجان تولیدشده در آنان متفاوت خواهد بود[۸]. بنابراین، حس و هیجان دو مؤلفۀ حائز اهمیت در آموزش و یادگیری بهشمار میروند که نقش بسزایی در شکست یا موفقیت تعامل مدرس با شاگردان دارند. بهنظر میرسد در چنین کلاسهایی، بهواسطۀ تولید حس و هیجان، شاگردان راحتتر نیز میتوانند در بحث و گفتگوی کلاسی شرکت کنند و علاقۀ بیشتری نیز به مکالمات مدرس و محتوای درسی نشان میدهند[۹].
معرفی مفهوم هَیَجامَد[ویرایش]
پیش از این، هیجان در فراگیری زبان اول و نخستین تعاملات ارتباطی کودک با محیط اطراف در الگوی تحولی-تفاوتهای فردی مبتنی بر ارتباط که نقش عواطف و هیجانات را مهم میدانند، مدنظر قرار گرفته است. براساس این الگو، یکی از عوامل مهم در تعیین روابط کودک و والدین، هیجانی است که در روابط میان آنان حاصل میشود. این هیجان است که تیم ذهن انسان از جمله حس، حرکت، توجه و حافظه را برای نیل به هدف هماهنگ و یکپارچه کرده است. براساس این الگو که هیجانات را پایه و اساس یادگیری میداند، پیشقدم، طباطبائیان و ناوری (1392) مفهوم درجۀ هیجانی را مطرح کردند و معتقدند واژگان دارای درجاتی از حس عاطفی برای هر فرد میباشند که هر چه این درجه بالاتر باشد، یادگیری واژه راحتتر است[۱۰]. به عبارت دیگر، با افزایش تجربۀ زبان آموز نسبت به واژه از طریق درگیر کردن حواس مختلفی همچون حواس شنیداری، بینایی، چشایی، بویایی و لامسه درجۀ هیجانی او نسبت به آن واژه فزونی یافته و در نتیجه یادگیری آسان و عمیقتر اتفاق میافتد. بهعنوان نمونه، کودکان به دلیل تجربۀ حسی و عاطفی بیشتر و از آنجا که "سیب" را لمس کرده، بوییده یا خوردهاند آن را راحتتر از واژۀ "تایپ" که ممکن است هیچ تجربۀ حسی و عاطفی نسبت به آن نداشته باشند، یاد میگیرند. بنابراین، آنان معتقدند میان درجۀ هیجانی واژگان و زبانآموزی رابطۀ مستقیمی وجود دارد. پرواضح است که در ایجاد تجربۀ هیجانی افراد، حواس آنها نقش پررنگی دارد و به هر میزان که تجربۀ حسی فردی نسبت به شیء بیشتر باشد با افزایش میزان بسامد و میزان تجربۀ آن، هیجان متفاوتی در وی تولید خواهد شد[۱۱].
برایناساس، پیشقدم (2015)[۱۲] با تلفیق دو واژۀ هیجان و بسامد برای این درجۀ هیجانی، نام هَیَجامَد را برگزیده و معتقد است هیجاناتی که در نتیجۀ استفاده از حواس گوناگون تولید میشوند، بر میزان یادگیری فرد تأثیر بسزایی دارند. لازم به ذکر است که واژگان هر زبان برای افراد مختلف هر جامعۀ زبانی دارای درجات گوناگونی از حس عاطفی هستند که این درجۀ حسّیهیجانی هَیَجامَد آن واژه نامیده میشود. بهعنوان نمونه، فردی در یک جامعه ممکن است به دلیل موقعیت جغرافیایی خود تاکنون برف ندیده باشد. بنابراین، نوع هیجان وی براساس تجربۀ او و میزان مواجههاش با این واژه و حتی خود برف زمانیکه آن را از نزدیک میبیند کاملاً متفاوت با فردی است که باریدن برف در کشور وی امری عادی و طبیعی به شمار میآید. بهعبارت دیگر، فرد نخست ممکن است هنگامی که برای اولینبار برف را از نزدیک تجربه میکند نسبت به فرد دیگر که بارها آن را دیده هیجانزدهتر عمل کند و یا بالعکس پس از شنیدن واژۀ برف چون هیچگونه حس و هیجانی نسبت به آن بهواسطۀ تجربۀ صفر هیجانی ندارد، عکسالعمل زیادی نشان ندهد.
سلسلهمراتب هَیَجامَد و سطوح مربوط به آن[ویرایش]
در راستای اهمیت هیجانات آموزشی، پیشقدم (2015)[۱۳] سه مرحلۀ سلسلهمراتبی هیچآگاهی، برونآگاهی و درونآگاهی را برای هَیَجامَد یک واژه درنظر گرفته است و آنها را به 6 سطح هَیَجامَد تهی(0)، هَیَجامَد شنیداری(1)، هَیَجامَد دیداری(2)، هَیَجامَد لمسیحرکتی(3)، هَیَجامَد درونی(4) و هَیَجامَد جامع(5) تقسیم میکند[۱۴]. در هَیَجامَد تهی فرد هیچگونه اطلاعی نسبت به موضوع ندارد و دانش وی نسبت به آن صفر است. در هَیَجامَد شنیداری فرد موضوعی را میشنود و در سطح دیداری افزونبر شنیدن اطلاعات موفق به دیدن آن نیز با استفاده از تصاویر، فیلم و غیره میگردد. در سطح حسیحرکتی فرد قادر به لمس شیء از نزدیک میگردد اما همچنان تا این مرحله دانش وی نسبت به موضوع در سطح برونآگاهی است زیرا فرد تنها تجربۀ شنیداری، دیداری و لمسی از موضوع دارد و هنوز با موضوع به صورت مستقیم سروکار نداشته است. در مرحلۀ درونی امکان تجربۀ عملی و کار با موضوع برای فرد فراهم میشود و در مرحلۀ جامع افزونبر تمامی اینها فرد به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد موضوع میرود. بنابراین در این دو مرحله تجربۀ وی به سطح درونآگاهی میرسد و اطلاعات با درگیری حواس بیشتر برای او نهادینه خواهد شد[۱۵]. پیشقدم (2015) معتقد است هَیَجامَد به تجربیات فردی افراد از جهان اشاره دارد که میتواند بر شناخت آنان و تفکراتشان تأثیر بگذارد و آن را شکل دهد. از اینرو، سطح بالای هَیَجامَد منجر به درک عمیقتر و بهخاطرسپاری بیشتر خواهد شد و افرادی که هَیَجامَد بالاتری نسبت به یک موضوع دارند، به واسطۀ درگیری حواس بیشتر وهیجانات ناشی از آن، مطلب را بهتر بهخاطر میآورند[۱۶]. بنابراین، برای کسب اطلاع جامع نسبت به موضوع، فرد باید هریک از سلسلهمراتب ارائهشده برای هَیَجامَد را به صورت پلّکانی طی کند. پیشقدم، ابراهیمی و طباطبائیان (1398) در اثر رویکردی نوین به روانشناسی آموزش زبان[۱۷] با افزودن سطح جدیدی به نام سطح مرجع به عنوان هفتمین سطح از این الگو، الگوی مبسوط هَیَجامَد را معرفی کردند که براساس آن فرد به فراآگاهی دست مییابد و آنچنان بر موضوع تسلط مییابد که توانایی تدریس آن را برای دیگری پیدا میکند[۱۸].
سنجش هَیَجامَد[ویرایش]
پیشقدم (2016)[۱۹] برای سنجش دقیق میزان هَیَجامَد واژه با درنظرگفتن سه مؤلفۀ حس و هیجان و بسامد بهعنوان مؤلفههای آن هریک از سطوح هَیَجامَد (شنیداری، دیداری، لمسیحرکتی، درونی و جامع) را در محور افقی، به پنج مرحلۀ کمّی و پنج مرحلۀ کیفی در محورهای عمودی تقسیم میکند و معتقد است با استفاده از این مراحل، میتوان هَیَجامَد نسبت به یک موضوع را اندازهگیری کرد. به عبارت دیگر، با توجه به میزان مواجهۀ افراد با موضوع و میزان تجربۀ وی در انجام آن میتوان در دو محور عمودی و افقی دو مرحلۀ کمّی و کیفی را درنظر گرفت که میزان مواجهۀ افراد بر حسب خیلیکم، کم، متوسط، زیاد، خیلیزیاد درنظر گرفته میشود و با توجه به میزان تجربۀ وی در انجام موضوع، در محور افقی بهترتیب امتیازهای 1 برای بسامد خیلیکم، 2 برای کم، 3 برای متوسط، 4 برای زیاد و 5 برای خیلی زیاد درنظر گرفته شده است. در محور عمودی نیز هیجانها به پنج نوع تقسیم و برای هر نوع امتیازی درنظرشده است که عبارتند از: هیجانات خیلی بد (1)، هیجانات بد (2)، هیجانات خنثی (3)، هیجانات خوب (4) و هیجانات خیلی خوب (5). با استفاده از این نمودار و جایگذاری اعداد مشخص شده در فرمول هَیَجامَد (هَیَجامَد= حواس× (هیجان+ بسامد) میتوان میزان هَیَجامَد افراد را در مواجهه با یک موضوع مورد سنجش قرار داد [۲۰]. برای نمونه، فرض کنید فردی برای نخستینبار مطالبی در مورد میوۀ "لیچی" در یک سخنرانی شنیده است. با توجه به سطوح هَیَجامَد، وی تاکنون هیچ حس و هیجانی نسبت به این میوه نداشته و اطلاعات موردنظر در سطح هیچآگاهی وی قرار دارد. هنگامیکه برای نخستینبار در مورد آن میشنود (سطح یک هَیَجامَد)، میزان مواجهۀ وی خیلی کم (1) و چنانچه نوع هیجان وی نسبت به آن بد (2) باشد هَیَجامَد وی عبارت است از: 1× (2+1)= 3
ابعاد هَیَجامَد[ویرایش]
هَیَجامَد و فرایند هَیَجامَدسازی میتوانند حداقل از سه زاویۀ هَیَجامَد واقعی، هَیَجامَد مجازی و هَیَجامَد احساس شده بررسی شوند. در هَیَجامَد واقعی، افراد در عالم بیرون و بهشکل فیزیکی تجربۀ زیستۀ هیجانی از چیزی را پیدا میکنند؛ درحالیکه در هَیَجامَد مجازی، شخص ازطریق ادبیات، داستان، استعاره، تصویرسازی ذهنی وغیره بهشکل ذهنی و مجازی بدون کسب تجربۀ زیستۀ هیجانیِ واقعی به درک دنیای بیرون میپردازد.درمورد هَیَجامَد احساسشده باید گفت هَیَجامَد واقعی افراد در ذهن خودشان ممکن است کمتر یا بیشتر از چیزی باشد که در دنیای بیرون تجربه کردهاند و لزوماً با هَیَجامَد واقعی همخوانی نداشته باشد. شخص احساس میکند هَیَجامَد بالا یا پایینی از دنیای بیرون دارد. گاهی فرد فقط یک بار تجربه از چیزی داشته است، ولی حس بیشتری نسبت به آن دارد و احساس میکند که مدتهاست با آن آشناست و آن را بارها تجربه کرده است[۲۱].
مفهوم ضدهَیَجامَد[ویرایش]
در برخی شرایط، ممکن است هیجامد بنا بر تصور فردی شکل گرفته و صحیح و واقعی نباشد. بهعبارتدیگر فرد تصور کند که مراحل حسیهیجانی بالایی نسبت به موضوع دارد و به مرحلۀ فراآگاهی رسیده است؛ درحالیکه این امر فقط باور وی بوده و یا حتّی این تجربه بهصورت نادرست در او شکل گرفته باشد. بنابراین میتوان تمامی مراحل هیجامدی را برای مفهوم ضدهیجامد نیز در نظر گرفت با این تفاوت که این مراحل در عکس جهت واقعی هیجامد شکل گرفته و ممکن است حقیقی نباشد و منجر به ناراحتی، زیان و خُسران شود. بهعنوان نمونه، فردی ممکن است «وضو» را به نادرست یاد گرفته باشد و وضو گرفتن برای او بهصورت نادرست نیز درونی شده باشد. هنگامیکه بخواهد وضو گرفتن را به فرزندش بیاموزد، مسلماً آنچه خود (سالها بهصورت نادرست) انجام داده به وی نیز آموزش میدهد. در این مورد، درست است که فرد به مرحلۀ فراآگاهی رسیده است، امّا این فراآگاهی متناسب با استانداردهای جامعه نیست. در مثالی دیگر، معلّمی که شیوۀ تدریس نادرستی دارد و تصوّر میکند که روش تدریس او صحیح است؛ بنابراین هیچگونه انتقادی را نمیپذیرد و خود را در این امر نیز متبحّر میداند یا ممکن است مدرّسی، در تدریس خود را باانرژی و باانگیزه محسوب کند و تصورش از تدریس خود نیز تدریسی مطلوب و انگیزهبخش باشد، امّا مخاطبانش چنین احساسی نسبت به کلاس وی نداشته باشند و فضای کلاس و محتوای آموزشی برای آنان خستهکننده باشد. واضح است که در چنین شرایطی میان احساس معلّم و احساس فراگیران تضاد وجود دارد و ارتباط مؤثر و کارآمد میان آنان شکل نمیگیرد. ازاینرو، چنانچه ضدهیجامد در افراد بهموقع تشخیص داده نشود و فرد در آن به مرحلۀ فراآگاهی و آموزش به دیگران برسد، ممکن است خسارات جبرانناپذیری به بار آورد و به «بدآگاهی» منجر شود.[۲۲]
پانویس و منابع[ویرایش]
- ↑ http://cselab.um.ac.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=120&Itemid=607&lang=en
- ↑ https://link.springer.com/article/10.1007/s10648-006-9032-1
- ↑ https://rdme.tbzmed.ac.ir/Article/RDME_2110_20140805111532
- ↑ https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5573739/
- ↑ https://multilingual-education.springeropen.com/articles/10.1186/2191-5059-3-9
- ↑ https://link.springer.com/article/10.1007/s10648-006-9032-1
- ↑ https://citeseerx.ist.psu.edu/viewdoc/download?doi=10.1.1.554.390&rep=rep1&type=pdf
- ↑ https://lrr.modares.ac.ir/browse.php?a_id=102&sid=14&slc_lang=fa
- ↑ https://jtpsol.journals.ikiu.ac.ir/article_1297.html
- ↑ https://jlts.um.ac.ir/index.php/journal/article_39514.html
- ↑ https://jlts.um.ac.ir/article_30489.html
- ↑ https://www.semanticscholar.org/paper/Emotioncy-in-Language-Education%3A-From-Exvolvement-Pishghadam/fa1e66c178d04413a06b9b3a9bec3768b255e8b8
- ↑ https://www.semanticscholar.org/paper/Emotioncy-in-Language-Education%3A-From-Exvolvement-Pishghadam/fa1e66c178d04413a06b9b3a9bec3768b255e8b8
- ↑ https://journals.ui.ac.ir/article_24162.html
- ↑ https://sc.journals.pnu.ac.ir/article_7316.html
- ↑ http://pishghadam-center.ir/wp-content/uploads/2020/06/Emotioncy-papers.pdf
- ↑ http://press.um.ac.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=910&tg=press&Itemid=718&lang=fa
- ↑ http://ensani.ir/file/download/article/1642832524-9729-1400-9-8.pdf
- ↑ https://icsai.org/procarch/5iclei/5iclei-4.pdf
- ↑ https://sc.journals.pnu.ac.ir/article_7316.html
- ↑ https://www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpsyg.2022.880234/full
- ↑ https://jlts.um.ac.ir/article_42926.html
[منابع برای] مطالعه بیشتر[ویرایش]
- http://pishghadam-center.ir/fa/emotioncy_theory/
- http://pishghadam-center.ir/wp-content/uploads/2020/06/Emotioncy-papers.pdf
پیوند به بیرون[ویرایش]
- [more research about emotioncy/http://http://pishghadam.profcms.um.ac.ir/index.php/index.php?option=com_profactivity&task=allPublications]
This article "الگوی هیجامد Emotioncy Model" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:الگوی هیجامد Emotioncy Model. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.