ایلین بلر
ایلین مود بلر معروف به اوشانیزی، (۲۵ سپتامبر ۱۹۰۵ – ۲۹ مارس ۱۹۴۵) همسر اول جورج اورول (اریک آرتور بلر) بود.
او در ساوت شیلدز در شمال شرقی انگلستان به دنیا آمد. مادرش ماری اوشنثسی و پدرش لارنس اوشانیزی، یک گمرک جمعآور بود.
تحصیلات و اوایل زندگی[ویرایش]
او شنیسی در دبیرستان کلیسای ساندرلند شرکت کرد. در پاییز ۱۹۲۴، او وارد کالج سنت هیو، آکسفورد،[۱] در آنجا زبان انگلیسی خواند. در سال ۱۹۲۷، او مدرک درجه دوم بالاتر را دریافت کرد. [۲] با انتخاب، شغلهای متوالی «بدون پیامد خاص و بدون ارتباط از یکی به دیگری»، که او برای مدت کوتاهی انجام داد، و با کار به عنوان دستیار معشوقه در Silchester House، یک مدرسه شبانهروزی دخترانه آغاز شد. در Taplow در دره تیمز، و شامل منشی بودن. خواننده ای برای سالمندان دام الیزابت کدبری؛ و صاحب یک دفتر در خیابان ویکتوریا لندن برای تایپ و کار منشی. هنگامی که او آن را تعطیل کرد، روزنامهنگاری آزاد را آغاز کرد و گاه به گاه یک قطعه فیلم را به ایونینگ نیوز فروخت. ] او همچنین با تایپ، تصحیح و ویرایش مقالات علمی و کتابهای او به برادرش لارنس کمک کرد. [۲]
در پاییز ۱۹۳۴، ایلین در دانشگاه کالج لندن برای یک دوره دو ساله فارغالتحصیل در روانشناسی آموزشی ثبت نام کرد که منجر به اخذ مدرک کارشناسی ارشد هنر شد. آایلین به ویژه به آزمایش هوش در کودکان علاقهمند بود "و خیلی زود تصمیم گرفت که موضوع پایان نامه ای باشد که قرار است بنویسد". الیزاوتا فن (با نام مستعار لیدیا جکسون جیبورتوویچ)، دانشآموزی که یکی از نزدیکترین دوستان اوشاگنسی شد، در آن زمان برای اولین بار با او ملاقات کرد: «او بیست و هشت سال داشت و چندین سال جوانتر به نظر میرسید. او قد بلند و باریک بود، شانههایش نسبتاً پهن و بلند بود. او چشمان آبی و موهای قهوه ای تیره و بهطور طبیعی موج دار داشت. جورج یک بار گفت که او "چهره گربه ای" دارد – و میتوان دید که این به جذابترین معنای درست است…" [۲]
او به برادر بزرگترش لارنس اوشانیسی،[۳] که یک جراح قفسه سینه بود،[۴] اما با این وجود، در نامه ای برادرش را «یکی از فاشیستهای طبیعت» توصیف کرد.[۴]
ازدواج[ویرایش]
ایلین در بهار ۱۹۳۵ با اریک بلر آشنا شد. در آن زمان بلر در ۷۷ پارلمان هیل در همپستید زندگی میکرد و اتاقی در آپارتمان طبقه اول روزالیند هنشل اوبرمایر، خواهرزاده رهبر ارکستر و آهنگساز سر جورج هنشل و دوست مابل فیرز داشت.
روزالیند اوبرمایر در حال گذراندن دوره پیشرفته روانشناسی در دانشگاه کالج لندن بود. یک روز عصر او تعدادی از دوستان و آشنایان خود را به یک مهمانی دعوت کرد. یکی «زن جوان جذابی بود که روزالیند او را بهخوبی نمیشناخت، اگرچه اغلب در سخنرانیها در کنار هم مینشستند: نام او آیلین اوشاگنسی بود». الیزاوتا فن در خاطراتش اورول را به یاد میآورد، اورول و دوست و مرشدش ریچارد ریس، که به شومینه «پیچیده» شده بودند و به نظر او «پره خورده و پیر شده بودند». [۲]
اریک بلر سال بعد، در ۹ ژوئن ۱۹۳۶، در کلیسای سنت مری، والینگتون، هرتفوردشایر، با آیلین اوشاگنسی ازدواج کرد (به عنوان اریک آرتور بلر و آیلین ماد اوشاگنسی؛ در این زمان او تنها در نوشتههایش به عنوان اورول شناخته میشد. دوستان او را با نام اریک یا بلر میشناختند؛ و او «هیچوقت نتوانست آن را تغییر دهد».[نیازمند منبع] بلر، اگرچه یکی از اعضای غیرمعاون کلیسای انگلستان بود، «به اندازهای سنتگرا بود که بخواهد در آن ازدواج کند». آنها سعی کردند بچه دار شوند، اما آیلین باردار نشد و بعداً فهمیدند که اورول عقیم است، همانطور که به راینر هپنستال گفت، همانطور که آیلین به الیزاوتا فن اعتماد کرد. [۲]
آیلین در طول جنگ داخلی اسپانیا به همسرش در اسپانیا پیوست. آیلین برای پستی در دفتر جان مکنیر، رهبر حزب کارگر مستقل که ورود داوطلبان انگلیسی را هماهنگ میکرد، داوطلب شد و با کمک ژرژ کوپ از شوهرش دیدن کرد و برای او چای، شکلات و سیگار انگلیسی آورد.[۵] او در این زمان با کاپ رابطه داشت (آیلین و اورول «ازدواج تا حدودی باز» داشتند). در ژوئن ۱۹۳۷، وضعیت سیاسی بدتر شده بود و اورول و آیلین در معرض تهدید قرار داشتند و مجبور بودند دراز بکشند، اگرچه آنها برای کمک به کوپ پوشش خود را شکستند. آنها پس از مرتب کردن گذرنامههای خود، با قطار از اسپانیا فرار کردند و قبل از بازگشت به انگلستان، برای اقامت کوتاهی به Banyuls-sur-Mer رفتند.
در آغاز جنگ جهانی دوم، آیلین در بخش سانسور وزارت اطلاعات در لندن شروع به کار کرد و در طول هفته با خانواده اش در گرینویچ ماند. برادرش لارنس در حین تخلیه از دانکرک بر اثر انفجار بمب کشته شد، پس از آن، به گفته الیزاوتا فن، «تسلط او به زندگی، که هرگز خیلی محکم نبود، به طور قابل توجهی سست شد.» [۲]
در بهار ۱۹۴۲، او شغل خود را تغییر داد و در وزارت غذا مشغول به کار شد. در ژوئن ۱۹۴۴ او و اریک پسر سه هفتهای را به نام ریچارد هوراتیو پذیرفتند. در یکی از آخرین نامههای خود به بلر، آیلین از ترتیباتی برای اجاره و تزئین بارنهیل، ژورا، خانهای که اورول بیشتر کتابهای نوزده هشتاد و چهار را – اما او قبل از اینکه بارنهیل را ببیند درگذشت.
مرگ[ویرایش]
لارنس اوشاگنسی برادر آیلین با گوئن هانتون ازدواج کرده بود. گوئن ملکی به نام «گریستون» در نزدیکی کارلتون، شهرستان دورهام داشت که پس از مرگ عمه دخترش خالی مانده بود. بلرها در سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۴۵ بارها در آنجا ماندند. هنگامی که حملات «بمب پرنده» آغاز شد، گوئن فرزندانش را به محل تخلیه کرد و ریچارد زمانی که بلرها از آپارتمانشان در مایدا ویل در ژوئن ۱۹۴۴ بمباران شدند، به آنجا رفت.
در اوایل سال ۱۹۴۵، آیلین در وضعیت سلامتی بسیار ضعیفی بود و برای اقامت در آنجا رفت. جویس پریچارد، پرستار بچه اوشاگنسی، گفت که آیلین بین ژوئیه ۱۹۴۴ و مارس ۱۹۴۵ مکرراً از گریستون بازدید کردهاست.[نیازمند منبع]
آیلین در ۲۹ مارس ۱۹۴۵ در نیوکاسل از تاین تحت بیهوشی درگذشت. او سی و نه سال داشت. به عبارت تحقیق: «نارسایی قلبی در حالی که تحت بیهوشی اتر و کلروفرم به طور ماهرانه و مناسب برای عمل برداشتن رحم تجویز میشود.» او و ریچارد در آن زمان در گریستون زندگی میکردند و اورول در پاریس به عنوان خبرنگار جنگ برای آبزرور کار میکرد. او در روز شنبه ۳۱ مارس به گریستون رسید. او در گورستان سنت اندرو و جسموند، وست جسموند، نیوکاسل آپون تاین به خاک سپرده شدهاست.
تأثیر بر نوشتههای اورول[ویرایش]
برخی از پژوهشگران براین باورند که ایلین تأثیر زیادی بر نوشتههای اورول داشتهاست. پیشنهاد میشود که رمان نوزده و هشتاد و چهار اورول ممکن است تحت تأثیر یکی از شعرهای آیلین، پایان قرن، ۱۹۸۴ باشد،[۶] این شعر در سال ۱۹۳۴ برای جشن گرفتن پنجاهمین سالگرد مدرسه ای که او به آن رفت، یعنی دبیرستان کلیسای ساندرلند سروده شد. مدرسه، و ۵۰ سال آینده تا صدمین سالگرد تأسیس مدرسه در سال 1984.[۷]
اگرچه این شعر یک سال قبل از ملاقات او با بلر سروده شدهاست، اما شباهتهایی بین دیدگاه آینده نگر شعر آیلین و آن در نوزده هشتاد و چهار وجود دارد، از جمله استفاده از کنترل ذهن، و ریشه کن کردن آزادی شخصی توسط یک دولت پلیسی. [۲]
منابع[ویرایش]
- ↑ "Director's odyssey over George Orwell's wife". The Shields Gazette. 10 January 2013. Retrieved 1 February 2014.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد. But see Quentin Kopps remarks at the bottom of the article, the son of Georges Kopp, he disputes some of the facts in that article.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ Stansky & Abrahams 1994.
- ↑ Naef, A. P. (September 2003). "Interactive Cardiovascular and Thoracic Surgery". 2: 219&ndash, 226. Archived from the original on 8 July 2008. Retrieved 24 June 2012.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Taylor, D. J. (10 December 2005). "Another piece of the puzzle". The Guardian. Retrieved 31 January 2014.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ Letter to Eileen Blair April 1937 in The Collected Essays, Journalism and Letters of George Orwell Volume 1 – An Age Like This 1945–1950 p. 296 (Penguin)
- ↑ "George Orwell", arlindo-correia.org, 10 November 2003, retrieved 1 February 2014صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ "www.k-1.com". k-1.com. Archived from the original on 22 July 2012. Retrieved 1 February 2014.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
پیوند به بیرون[ویرایش]
This article "ایلین بلر" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:ایلین بلر. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
This page exists already on Wikipedia. |