You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

برادران تومانیان

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

تومانیان، خاندان (یا: خاندان تومانیانس) از معروف‌ترین بازرگانان ارمنی عصر قاجار در تبریز. هاراتون تومانیان حجره‌ای در بازار تبریز داشت، او خشکبار، پیله ابریشم و ابریشم به خارج صادر و آهن وارد می‌کرد. پس از رونق تجارت، آن‌ها به تهران نقل مکان کردند، و در کاروان‌سرای امیر در بازار تهران به فعالیت پرداختند. برادران تومانیان افزون بر تجارت به خرید و فروش ارزهای خارجی نیز مشغول بودند و دو بانک در بندر انزلی و رشت داشتند که تا ۱۳۰۱ش فعال بود. در ۱۳۱۸ق که دولت ایران از دولت روسیه تزاری تقاضای وام کرد، تومانیان عریضه‌ای به دربار قاجار نوشت و اعلام کرد حاضر است مبلغ درخواستی را در اختیار دولت قاجار بگذارد. هنگام بازگشت مظفرالدین‌شاه قاجار از فرنگ، تومانیان‌ها در بادکوبه میزبان شاه ایران بودند. بلشویک‌ها حدود ۵میلیون تومان کالای خاندان تومانیان را ضبط کردند و باعث ورشکستگی آن‌ها شدند.


صحیح تومانیانتس است ولی در کلیه متون فارسی به صورت تومانیانس ضبط شده‌است. در دستور زبان ارمنی پسوند تا و سین در انتهای نام خانوادگی، اسم انتساب جمع است و معانی مختلفی را می‌رساند از قبیل: تومانیان‌ها یا طایفه تومانیان هم چنین مربوط به یا متعلق به خانواده تومانیان

حوالی سال‌های ۱۷۸۵ میلادی، در روستای ارمنی نشین وایقان[۵]، منطقه قراجه داغ (ارسباران کنونی)، روستازاده ای ملیک سرکیس نام سکونت داشت که از طریق تولید و فروش ابزارآلات فلزی مورد استفادهٔ روزمره روستاییان در کارگاه محقر آهنگری روستای محل سکونت امرار معاش می‌نمود. یکی از اقلام تولیدی ملیک سرکیس مذکور نعل چهارپایان بود که به خاطر کوهستانی بودن منطقه و وابستگی انحصاری کار حمل و نقل به چهارپایان طبعا خواهان زیادی داشت.

تومان پسر ملیک سرکیس، پس از فوت پدر با توسعه کارگاه آهنگری، رونقی تازه به حرفهٔ پدری بخشید و این بار استاد تومان نعلساز بود که با تلاش شبانه‌روزی نیاز کلیه روستاهای قراجه داغ به نعل چهارپایان را تأمین می‌کرد.

شهرت روزافزون نعل‌های ساخت استاد تومان به تدریج از مرز روستاها گذشت و به بازار تبریز رسید. از این به بعد استاد تومان در مقابل فروش نعل در بازار تبریز و خرید و حمل و فروش خشکبار و منسوجات و مایحتاج روزمره روستاییان ساکن منطقه قراجه داغ به تدریج به کار داد و ستد روی آورد.

به دنبال پیوستن هاروتیون پسر ارشد تومان به پدر و رونق چشمگیر کار خانوادگی به تدریج آزار و اذیت خانهای محلی نیز به صورت باج خواهی و غارت و چپاول این پدر و پسر به عنوان‌ها مختلف آغاز شد. این شرایط نامساعد محلی تومان را به فکر ترک زادگاه انداخت و وی در سال ۱۸۴۰ میلادی به اتفاق خانواده از محل آباء و اجدادی دل کنده و ساکن تبریز شد که طبعاً از نقطه نظر امنیت شغلی از شرایط مناسبتری برخوردار بود.

وی در این شهر با تهیه یک باب خانه مسکونی در محله ارمنی نشین لیل آباد و یک باب دکان در بازار شهر جهت کار تجارت، رسماً «تجارتخانه برادران تومانیانتس» را تأسیس نمود[۶]. دو برادر زن تومان یعنی بالاسان و مِلکُن مِلیک سَرکیسیان به عنوان دستیار در امور تجارتخانهٔ جدیدالتأسیس به وی کمک می‌کردند.

هاروتیون که از نعمت خواندن و نوشتن بی بهره بود پس از فوت پدرش تومان مسئولیت ادارهٔ امور تجارتخانه را رأساً به دست گرفت و با یاری چهار پسرش به نام‌های سرکیس و سیمون و خاچاطور و زاکاریا همچنین چهار داماد دختری به نام‌های گلبداغ و آواک و سرکیس ملیک هاکوبیان و سرکیس ملیک آبراهامیان میدان فعالیت تجارتخانه را تا اقصی نقاط ایران گسترش داد و با دایر کردن شعبات «تجارتخانه برادران تومانیانتس» در شهرهای ارومیه و مراغه و بناب و دهخوراقان[۷] و رشت و اردبیل و غیره… دوران جدیدی از داد و ستد را در مقیاس ملی آغاز کرد.

پس از مدتی کوتاه با رونق روزافزون امور تجارتخانه، حیطهٔ فعالیت تجارتخانه مزبور باز هم وسعت بیشتری یافت و از سطح محدود ملی منطقه ای به عرصهٔ تجارت بین‌المللی کشانده شد و شعبات آن به سرعت در مراکز عمدهٔ تجارت خارجی روسیه از قبیل تفلیس و آستراخان و مسکو و غیره یکی پس از دیگری گشایش یافت و کار صدور پشم و پنبه و ابریشم و خشکبار از ایران به مقصد روسیه در مقابل واردات طلا و نقره از روسیه به ایران آغاز گردید.

در این دوران پر جنب و جوش هر چهار پسر هاروتیون به افرادی خبره و کارکشته در امر تجارت و صادرات و واردات ارتقا یافته بودند و در این میان سرکیس تومانیان پسر ارشد خانواده به خاطر استعداد و تیزهوشی ذاتی سرآمد برادران دیگر بود و در امر گسترش و شکوفایی روزافزون کارهای تجاری بیش از برادران خود فعالیت می‌کرد و به همین دلیل از طرف پدر به مدیریت شعبه تجارتخانه در مسکو منصوب شد و برادران دیگر به ترتیب زاکاریا تومانیان به عنوان مدیر شعبهٔ تجارتخانه در مراغه، سیمون تومانیان مسئول امور مالی شعبه مرکزی تجارتخانه در تبریز و جوانترین فرزند خانواده یعنی خاچاطور تومانیان به عنوان دستیار پدر در شعبهٔ مرکزی فعالیت داشتند. چهارداماد دختری هاروتیون تومانیان نیز هم چنان‌که قبلاً اشاره شد هرکدام مدیریت شعب دیگر تجارتخانه در شهرهای باکو و آستراخان و غیره … را عهده‌دار بودند.

هاروتیون تومانیان گرچه سواد خواندن و نوشتن نداشت ولی در عوض از حافظه ای کم‌نظیر برخوردار بود و با تکیه بر همین ویژگی ذاتی جزیی‌ترین امور تجارتخانه را به خاطر می‌سپرد و جریان امور شبکهٔ عظیمی از شعبات تجارتخانه از مسکو تا ورشو و از اودسا تا شعبات داخلهٔ ایران را با سود جستن از حافظهٔ قوی خود اداره می‌کرد. سرکیس پسر ارشد او علاوه برداشتن این ویژگی پدری از لحاظ شم اقتصادی، آینده نگری، برنامه‌ریزی، و مدیریت در جهت توسعه و تلاش شبانه‌روزی بر پدر خود نیز برتری داشت.

سرکیس تومانیان هفت سال پیش از ترور ناصرالدین شاه، یعنی در سال ۱۸۸۹ میلادی[۸]، جهت سفارش و خرید دو فروند کشتی باری از کشور سوئد راهی استکهلم شد و دو فروند کشتی بخار از آن کشور خریداری نمود و بدین ترتیب کار حمل و نقل مال التجاره از ایران به مقصد بندرها روسیه و بالعکس در بحر خزر توسط ناوگان اختصاصی تجارتخانهٔ تومانیانتس آغازشد. این دو کشتی واهان و موخس آقا نامگذاری شدند[۹].

فشار کار حمل و نقل دریایی وی را ناگزیر از خرید کشتی سومی کرد که وی آن را در باکو خریداری نمود و بدین ترتیب مسئله حمل و نقل مال التجاره در بحر خزر بدون وابستگی «تجارتخانه برادران تومانیانتس» به ناوگان خارجی حل گردید.

«تجارتخانه برادران تومانیانتس» با خرید سهام شرکت‌های نفتی مقیم باکو و چند شرکت دیگر، عملاً به صف سهامداران عمدهٔ این شرکت‌ها پیوست و با خرید زمین در بهترین نقاط شهر باکو و احداث چهار دستگاه ساختمان باشکوه در آن شهر، که از نقطه نظر هنر معماری وقت از کیفیت بالایی برخوردار بودند، موقعیت تجارتخانه را در این شهر تثبیت نمود.

در این دوره به خاطر اعتبار روزافزون موقعیت جهانی این تجارتخانهٔ ایرانی در صحنهٔ بین‌المللی، همچنین خدمات ملی آن در داخله، از سرکیس تومانیان به انحای مختلف قدردانی می‌شد و وی بعضاً به دریافت نشان لیاقت از طرف هیئت حاکمه نیز نایل می‌گردید. همچنان که قبلاً نیز اشاره شد «تجارتخانهٔ برادران تومانیانتس» در مقابل صادرات کالا به خارجه، طلا و نقره مورد نیاز ضرابخانه دولتی را تأمین می‌کرد و به خاطر نبودن بانک دولتی در ایران تا سال ۱۹۱۸ میلادی، کلیه امور بانکی دولت در داخله توسط شعبات این تجارتخانه انجام می‌شد.

در کتاب پول و بانکداری در ایران، تألیف مصطفی فاتح، چاپ ۱۳۰۹ مطبعهٔ روشنایی در توصیف تجارتخانهٔ تومانیانتس آمده‌است: {{گفتاورد"ــ قریب یکصد سال پیش شخصی موسوم به هاراتون از اهل قراجه داغ آذربایجان تجارتخانهٔ کوچکی در تبریز و قراجه داغ داشت که از خارجه نعل اسب و آهن آلات و سایر اجناس را وارد می‌کرد [۱۰] و خشگه بار و ابریشم و غیره صادر می‌کرد. در نود سال پیش چهار پسر او تجارتخانهٔ تومانیانس را در تبریز تشکیل دادند و کار خود را منحصر به صدور مواد خام نمودند، موفقیتی که در تجارت نصیب آن‌ها شد موجب گردید که چندی بعد شعب تجارتخانه خود را در شهرهای مهم آذربایجان دائر کنند و از شصت سال پیش توسعهٔ بیشتری در کار آنها پیدا شده و در سایر نقاط مهم شمالی ایران نیز شعب خود را برقرار کردند.

عمدهٔ کارشان خرید مواد خام ایران و حمل آن بروسیه بود و طولی نکشید که شعب تجارتخانه را در حاج طرخان و مسکو و بادکوبه باز کردند و کارخانه‌های چندی برای پاک کردن برنج و پنبه و غیره در روسیه دائر کردند تا اجناس صادرهٔ از ایران را در کارخانه‌های مزبور عمل آورند و باب بازار نمایند. داشتن شعب مختلف در نقاط شمالی ایران و بعضی شهرهای روسیه تجارتخانهٔ مزبور را واداشت که یک قسمت کار خود را به‌ عملیات صرافی و خرید و فروش برات‌های داخله و خارجه تخصیص دهد و بتدریج توسعه ای در این کار هم دادند. از ۱۲۷۰ شمسی به‌بعد کارشان در ایران صدور مواد خام و بانکداری و ملاکی شد و در روسیه علاقهٔ زیادی پیدا کردند و قبل از جنگ بین‌الملل به کشتی‌رانی در بحر خزر و استخراج نفت در بادکوبه و کارهای دیگر مشغول بودند، در قسمت بانکداری بقبول ودایع و بازکردن حساب جاری و دادن قرض بمردم و خرید و فروش برات داخله و خارجه می‌پرداختند. یک قسمت از اعضای خانواده برای پیشرفت امور تجارتی خود تابعیت روسیه را قبول کردند و قسمتی دیگر تابعیت ایران را داشتند بطوریکه قبل از جنگ بین‌المللی تجارتخانهٔ تومانیانتس درحقیقت تابعیت دو دولت را داشته و یکی از بزرگترین تجارتخانه‌هایی بود که بین ایران و روسیه تجارت می‌کرد. پس از انقلاب اموال آن‌ها در روسیه که بالغ بر هفده میلیون منات شده ضبط گردید و باقی کار آنها در ایران هم دچار وقفه شد. بقرار تخمینی که شده قیمت اموال آنها درایران سه میلیون تومان بود و بالغ بر نصف آن را بمردم مقروضند. تجارتخانهٔ مزبور در تمام مدت دوام خود به‌خوبی اداره شده‌است و ترقی و توسعهٔ آن خود دلیل واضحی بر این امر است."

مؤسسه بانکی برادران تومانیانس از آنچنان پشتوانهٔ مستحکمی برخوردار بوده‌است که در دههٔ اول قرن بیستم هنگامی که میرزا نصرالله خان مشیرالدوله وزیر امور خارجه وقت به یک میلیون ریال پول نقد نیاز پیدا کرد، بی درنگ به مؤسسه مزبور مراجعه و مبلغ یک میلیون ریال را یکجا دریافت نمود. با درنظر گرفتن ارزش پول ایران در اوایل قرن بیستم به آسانی می‌توان به قدرت و توان مالی این مؤسسه در ایران نود سال پیش پی برد.

مؤسسهٔ مالی و تجاری برادران تومانیانتس پس از یک قرن فعالیت موفقیت‌آمیز و شکوفایی روزافزون، در طول دوران سه سالهٔ جنگ بین‌المللی اول به شدت آسیب دید و از هم فروپاشید. قسمت اعظم اموال منقول و غیرمنقول آن که در خاک روسیه قرار داشت پس از پیروزی انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ ملی اعلام گردید و به تملک دولت انقلابی روسیه درآمد. این امر موجبات نگرانی صاحبان حساب و سپرده گذاران ایرانی در داخله را فراهم کرد و مردم با نگرانی زایدالوصفی به شعبات بانکی تومانیانتس در شهرهای مختلف ایران هجوم برده و وجوه خود را از بانک خارج نمودند. گرچه میزان نقدینگی بانک بیش از طلب مشتریان بود ولی به هر حال امور بانک به شدت مختل و چندی بعد در اثر فشارهای وارده و به هم خوردن اوضاع و بروز شرایط نامساعد کاری در آستانهٔ فروپاشی قرار گرفت و ناباورانه منحل شد. با این همه نباید انکار کرد که بانک برادران تومانیانتس اولین تجربهٔ ایران در امر پول و بانکداری است و بانک‌های دیگری که بعدها در ایران تأسیس شدند در همهٔ سطوح و زمینه‌ها از تجربیات بانکداری تومانیان‌ها استفاده نمودند.

شخصیت بارز سرکیس تومانیان در محافل و مجامع رسمی همگان را سخت تحت تأثیر قرار می‌داده‌است. به عنوان مثال در سفر سوئد و جریانات خرید کشتی از آن کشور، مقامات سوئدی به خاطر رفتار بزرگ منشانه این ایرانی سرشناس، یک قطعه نشان لیاقت که عالیترین نشان رسمی آن کشور به حساب می‌آید به وی اعطا نمودند.

قدر و منزلت اجتماعی خاندان تومانیانتس در داخل کشور و نزد هیئت حاکمه وقت ایران از این هم فراتر بوده‌است. مظفرالدین شاه در سفر به فرنگ، هنگام توقف چند روزه در باکو، میهمان تومانیان‌ها بود و از اقامت در کاخی که از طرف مقامات عالی‌رتبه روسی به منظور پذیرائی شاهانه از وی مهیا شده بود خودداری ورزید. مظفرالدین شاه در مسئلهٔ محل اقامت، حتی دعوت زین العابدین تقی اف، سرمایه‌دار خوشنام مقیم باکو را نیز محترمانه نادیده گرفت. شاه قاجار بعدها گفته بود که وی اقامت در خانه تومانیان ایرانی را به اقامت در خانه تبعه خارجی ترجیح داده‌است.

گرچه موفقیت‌های مالی «تجارتخانه برادران تومانیانتس» و کسب وجهه شاخص اجتماعی نزد محافل داخلی و خارجی با دریافت نشان‌ها و تقدیرنامه‌های متعدد به جای خود ارزشمند است ولی هیچ‌یک از دست‌آوردهای یاد شده در مقابل خدمات اجتماعی تحسین‌برانگیز این خاندان خوشنام که با سود جستن از امکانات وسیع مالی و نفوذ اجتماعی خود در جهت رفع تنگناهای معیشتی و اجتماعی مردم و به ویژه هم کیشان ایرانی خود به کار بسته‌اند خاطره انگیز و قابل تقدیر نیست. دقیقا به خاطر این قبیل خدمات مردمی و اثر مثبت آنها در اذهان عمومی است که از نام این خاندان پس از گذشت این همه سال همواره به نیکی یاد می‌شود. گفتنی است که در دوران‌های هرج و مرج داخلی و رواج بساط زورگویی و چپاول خان‌های بانفوذ محلی زمان قاجار، شعبهٔ مرکزی «تجارتخانهٔ برادران تومانیانتس» در تبریز تنها ملجاً مورد اعتماد روستاییان ارمنی منطقهٔ قراجه داغ محسوب می‌شد. هر ساله پیش از شروع فصل کاری، روستاییان منطقه به صورت دسته جمعی به دفتر مرکزی «تجارتخانهٔ برادران تومانیانتس» سرازیر شده و از آنها استمداد می‌طلبیدند.

همه ساله در فصل ییلاق و قشلاق عشایر محلی و همزمان با آغاز کوچ ادواری دامداران که به شکل عبور انبوهی از جمعیت ایلاتی با صفی طولانی از دام‌های مربوطه صورت می‌گرفت، به اراضی مزروعی واقع در مسیر خساراتی سنگین وارد می‌آمد. جهت پیشگیری از بروز این گونه خسارات، تومانیان‌ها بعضا به شخص نایب السلطنه که مقیم تبریز بود متوسل می‌شدند و نایب السلطنه نیز با صدور فرمان اکید از عبور این عشایر از اراضی و روستاهای ارمنی نشین و رسیدن آسیب به آنان جلوگیری می‌نمود یا به عنوان مثال وقتی که یکی از پسران هاروتیون بابا یعنی سیمون تومانیان برای پایان دادن به اوضاع پریشان روستانشینان وایقان که در حقیقت زادگاه وی و خاستگاه خاندان تومانیان بود ناگزیر از خرید ملکیت وایقان از ارباب مربوطه شد، نمایندگانی از دهات دیگر منطقه به تبعیت از ساکنان وایقان به دفتر «تجارتخانهٔ برادران تومانیانتس» در تبریز مراجعه و از سیمون تومانیان مصرانه درخواست نمودند که روستای محل سکنای آنان را نیز از مالک آن خریداری کند، سیمون تومانیان خواستهٔ آنان را مورد توجه قرار داده و سی پارچه از دهات منطقه را از مالکان مربوطه خریداری نمود و بدین ترتیب ضمن رفع تعدی از روستانشینان زحمتکش منطقهٔ، از درآمد حاصله از دهات ملکی خود نیز بهره‌مند گردید. هر از چندگاهی روستاییان ارمنی منطقهٔ قراجه داغ فرزندان مستعد خود را همراه خود به تبریز آورده و برای سوادآموزی فرزندانشان از تجارتخانه استمداد می‌طلبیدند. تومانیان‌ها درخواست آنان را پذیرفته و با استخدام معلمان خصوصی و اعزام آنان به دهات دور و نزدیک منطقه، به امر سوادآموزی این روستازادگان مستعد همت می‌گماشتند. پس از فراگیری دروس اولیه در روستای محل اقامت، این روستازادگان گروه گروه به تبریز اعزام شده و در «مدرسه پسرانه آرامیان» ارامنه تبریز به تحصیل خود ادامه می‌دادند و چهار زبان شدیداً مورد نیاز وقت یعنی فارسی و روسی و فرانسه و ارمنی را به خوبی فرا می‌گرفتند. پس از خاتمهٔ این دوره تحصیلی از بین شاگردان و فارغ التحصیلان نمونهٔ مدرسه یاد شده تعدادی انتخاب و به استخدام «تجارتخانهٔ برادران تومانیانتس» درمی‌آمدند و در شعب گوناگون تجارتخانهٔ مزبور در ایران به عنوان افرادی تحصیل کرده و با سواد مشغول به کار می‌شدند[۱۱].

تمامی شعب تجارتخانه در سراسر ایران برای آن دسته از مردم که جهت مشورت و راهنمائی یا حتی پیداکردن کار به آنجا روی می‌آوردند حکم مراکز امداد رسانی را داشته‌اند. این کمک رسانی در ابعادی خیره کننده شامل حال مدارس ملی ارامنه بوده‌است. تومانیان‌ها علاوه بر کمک‌های مالی مستقیم به مدارس وقت ارامنه، در منطقهٔ قراجه داغ و در روستاهای ملکی خود نسبت به راه اندازی کلاس‌های درس و تأسیس روستایی اقدام کرده و با تقبل کلیهٔ هزینه‌های این کار خداپسندانه، به روستازادگان محلی مقدمات خواندن و نوشتن را می‌آموختند و از این طریق خاطرات دوران تلخ ظلم و ستم اربابان قبلی را از ذهن روستاییان پاک می‌کردند. آن‌ها چون خود برخاسته از روستا بودند به خوبی می‌دانستند که تنها راه استخلاص روستاییان محلی از ظلم و ستم اربابان، خرید ششدانگ ملکیت ده از مالک آن و دفع شر او از سر روستا است و به همین خاطر اوضاع معیشتی روستاییان ساکن دهات ملکی تومانیان‌ها در مقام مقایسه با روستاهای دیگر به‌طور چشمگیری تفاوت داشته‌است. لازم به یادآوری است که تومانیان‌ها علاوه بر حمایت‌های همه‌جانبه مالی از روستانشینان ارمنی منطقهٔ قراجه داغ، در موارد اضطراری دراستفاده از نفوذ و اعتبار خود نزد هیئت وقت جهت تضمین امنیت اجتماعی و حراست از موجودیت فیزیکی آنان درمنطقه، به عنوان یک اهرم حقوقی فروگذاری نمی‌کردند.

بزرگترین خدمت تومانیان‌ها در زمینهٔ توسعه فرهنگی جامعهٔ ارامنه تبریز، احداث مدارس متعدد در محلات ارمنی نشین لیل آباد و قلعه شهر تبریز بوده‌است. آنها در سال ۱۸۷۹ میلادی[۱۲] به هزینهٔ شخصی، یک باب مدرسهٔ دخترانه به نام «مدرسه دخترانه آنایان» به یاد مادر خود بانو آنا در محله قلعه و یک باب مدرسه پسرانه در دو طبقه در محلهٔ لیل آباد آن شهر به نام «مدرسهٔ پسرانه هایکازیان» احداث نمودند؛ ولی بزرگترین و زیباترین ساختمان آموزشی یادگار تومانیان‌ها، ساختمان باشکوه «مدرسه تاماریان» درمحله لیل آباد است که در سال ۱۸۹۵ میلادی ساخته شده و جشن یکصدمین سال تأسیس آن در سال جاری یعنی ۱۳۷۷ هجری شمسی و با سه سال تأخیر برگزار خواهد گردید.

بنای مدرسهٔ یاد شده به همت شخصی گریگور تومانیان فرزند زاکار تومانیان و به خاطر زنده نگهداشتن نام خواهر جوانمرگ وی یعنی تامار تومانیان ساخته شده‌است. بانوی مزبور در شهر باکو در سن ۱۸ سالگی و یک سال پس از ازدواج وفات یافته‌است.

از گریگور تومانیان، مرد خیّری که بنای مدرسهٔ یاد شده یادگار او است نامهٔ تندی که از باکو ارسال گردیده خطاب به هیئت امنای وقت مدرسه در دست می‌باشد. گریگور تومانیان در نامهٔ یاد شده ضمن برشمردن مراتب ناسپاسی و کج اندیشی اعضای هیئت امنای وقت مدرسه، جزئیات ناگفته ای از جریانات و مباحثات جنجال‌برانگیز سر راه احداث بنای مدرسه مزبور برای آیندگان از خود به جا گذاشته‌است که به خاطر ارزش حقوقی مطالب عنوان شده در نامه، ترجمه متن آن عیناً درج می‌گردد.

از: باکو اول ژانویه ۱۹۰۳ [۱۳]

به: هیئت امنای محترم

مقام خلیفهٔ اعظم متن شکواییه مورخهٔ ۱۵ نوامبر گذشته آن هیئت امنا به ایشان را در مورد بنای «مدرسهٔ دخترانه تاماریان» احداثی اینجانب جهت پاسخگویی برایم ارسال داشته‌اند که در آن، هیئت امنای محترم جسارت ورزیده مطالبی کذب و خلاف واقع در حق اینجانب عنوان نماید این است که اینجانب لازم دانستم به تک تک موارد ادعایی آن هیئت امنا پاسخ لازم داده شود.

اولاًــ مرقوم فرموده‌اید که اینجانب بنای «مدرسه دخترانه تاماریان» را روی زمین ملی (متعلق به جامعه ارامنه) احداث نموده‌ام. در این مورد نظر آن هیئت امناء بنا به دلایل زیر مغرضانه و خطای محض است. توضیح این که در ضلع جنوب غربی محوطهٔ کلیسای سورپ سرکیس قطعه زمینی بایر به مساحت تقریبی ۴۰ ساژن (حدوداً ۲۰۰ مترمربع) وجود داشت. وقتی که اینجانب در سال ۱۸۹۵ میلادی [۱۴] به خاطر شادی روح پدر مرحومم زاکاریا هاروتونیان تومانیان و خواهر جوانمرگم بانو تامار تصمیم گرفتم مدرسه ای باشکوه احداث نمایم و این نیت را طی نامه مورخهٔ یازده ژانویه ۱۸۹۵ به هیئت امنای وقت مدارس مختلط ارامنه محله لیل آباد تبریز کتباً اعلام و جویای نظر آنان در این مورد شدم و به خاطر اینکه در خصوص استفاده از این قطعه زمین ناچیز متعلق به کلیسیا جهت احداث مدرسه، در آینده زمزمه‌هایی ناگوارساز نشود، علی‌رغم نظر موافق مقام معظم خلیفه طی نامه یاد شده از هیئت امنای وقت مدارس درخواست کردم که چنانچه آنان نیز با این امر مخالفتی ندارند طی یادداشتی کتبی نظر خود را اعلام تا عملیات اجرایی در جهت تحقق قصد اینجانب در تأسیس این نهاد عام‌المنفعه ملی آغاز گردد.

متعاقباً مسئولان وقت خلیفه گری کل ارامنهٔ آذربایجان بر اساس موافقت نامه کتبی هیئت امنای وقت مدارس مختلط ارامنهٔ محلهٔ لیل آباد که به امضاء ۴۰ تن از شخصیت‌های معتبر جامعهٔ ارامنه و تأیید خلیفه سوکیاس بارزیان رسیده بود قطعه زمین مزبور را رسماً به اینجانب تحویل دادند و اینجانب نیز بلافاصله در جوار زمین تحویلی علاوه برخرید یک قطعه زمین بزرگ شامل چند باب خانه، قطعه زمین کوچکتری نیز واقع در ضلع جنوبی محوطه کلیسیا و ضلع غربی قطعه زمین ۴۰ ساژنی به هزینهٔ شخصی خریداری نموده و هر دو زمین خریداری شده را به قطعه زمین ۴۰ ساژنی الحاق نمودم. کلیه اسناد و مدارک خریدهای فوق و نسخهٔ اصل موافقت نامهٔ کتبی هیئت امنای وقت مدارس در دفتر تجارتخانهٔ تومانیانتس در تبریز در دست می‌باشد که می‌توانند رؤیت فرمایند. مایهٔ بسی تعجب است که مسئولان فعلی هیئت امنای مدارس مختلط از مصوبات هیئت قبلی بی اطلاع بوده و به ناچار می‌باید توسط اینجانب از سوابق امر مطلع گردند.

دقیقاً به خاطر احتراز از این گونه سؤتفاهمات بود که به دستور اینجانب مقرر گردید که حق بهره‌برداری از بنای «مدرسه دخترانه تاماریان» تا به امروز و صدور دستوری جدید، به شرط استفاده موقت در اختیار آن هیئت امنا باشد نه تحویل قطعی که خیال نموده‌اند. اینک که بنای مدرسه با کلیه حق و حقوق منصوره ملکی آن به صورت تفویض اختیار اینجانب به عنوان واقف به مقام خلیفه معظم جهت ثبت و ضبط بنای مدرسه به عنوان موقوفه دائمی کلیسای سورپ سرکیس محلهٔ لیل آباد تبریز پایان یافته‌است، به مقام معظم خلیفه اظهار نمودم که چون از همان ابتدای کار مصمم بودم کلیه هزینه‌های احداث ساختمان مدرسه را با الاشخصه تأمین نموده و ساختمان مدرسه نیز تماماً در زمینهای ملکی خریداری اینجانب مستقر باشد پیشنهاد نمودم که یا کلیسیا قیمت ۴۰ ساژن زمین تحویلی را از اینجانب به نرخ روز و نقداً دریافت کند یا قسمتی از قطعه زمین خریداری اینجانب در قسمت جنوبی محوطه کلیسیا را، که حالیه به‌صورت فضای بازبین ساختمان کلیسیا و مدرسه مورد استفاده مشترک است به عنوان زمین معوّض از اینجانب قبول کند و النهایه چنانچه ارزش این زمین معوّض کمتر از ارزش زمین ۴۰ ساژِنی تحویلی بود، قیمت ما به التفاوت را به نرخی که خود تعیین می‌فرمایند از اینجانب بپذیرند که بدین ترتیب در واقع این جانب هم قطعه زمین چهل ساژنی تحویلی را به کلیسیا پس داده و هم این که بنای مدرسه کلاً روی زمینی مستقر خواهد بود که در اثر تلاش و پول شخصی اینجانب فراهم گردیده‌است و بدین وسیله از بروز سؤتفاهمات احتمالی نیز جلوگیری خواهد شد.

ثانیاًــ مرقوم فرموده‌اید که طبقهٔ بالای ساختمان مدرسه، تا زمان روی کار آمدن هیئت امنای جدید مدارس، بنا به دستور اینجانب به «انجمن خیریهٔ نسوان ارامنه تبریز» واگذار شده بود. چون این کار را خلاف موازین قلمداد کرده‌اید لازم است به اطلاعتان برسانم که اینجانب قبل از تحویل قطعی بنای مدرسه به مقامات مسئول خلیفه گری ارامنه یا هیئت امنای مدارس مختلط، این حق را برای خود محفوظ دانسته‌ام که بنای مدرسه را بدون کسب اجازه از احدی، منجمله آن هیئت امنا، در اختیار انجمن خیریه مزبور قرار دهم؛ بنابراین در این رابطه نیز نه تنها هیچ عمل خلافی صورت نگرفته‌است بلکه برعکس اینجانب حق خود می‌دانم که نسبت به رفتار ارامنهٔ تبریز، علی‌الخصوص آن هیئت امنا، شاکی بوده و انتظار عکس العمل شایسته تری از جانب آن هیئت امنا داشته باشم.

ثالثاً ــ مرقوم فرموده‌اید که اینجانب به عنوان پاداش این امر خیر، به مقام معظم خلیفه مراجعه و از ایشان استدعای صدور تقدیرنامه ویژه نموده‌ام. این خلط مبحث هیئت امنا نیز کذب محض است چه اینجانب در این رابطه نه چنین درخواستی کرده‌ام و نه دست توسل به طرف احدی از مقامات دراز کرده‌ام.

 با تقدیم احترامات فایقه ــ گریگور تومانیان

البته مدت زمانی کوتاه پس از انتقال قطعی بنای مدرسه تاماریان از طرف گریگور تومانیان به خلیفهٔ الخلفای وقت ارامنه جهان خِریمیان هایریک قُدّس سُره به عنوان موقوفهٔ دایمی کلیسای سورپ سرکیس، ایشان نیز متقابلاً طی دستخطی ویژه از این عمل خداپسندانه قدردانی نمودند.

مدرسه (تاماریان) اسدی کنونی متعلق به ارامنه تبریز در محله لیل آباد

گریگور تومانیان در واقع آخرین فرد فرهنگ پرور و نیکوکار از خاندان تومانیان بود. سال تولدش ۱۸۶۵ میلادی و زادگاهش تبریز بوده‌است. او در سن چهارده سالگی و پس از خاتمه دوران تحصیلات ابتدایی به اتفاق پدر راهی مسکو شد و پس از فوت پدرش زاکاریا تومانیان ادارهٔ امور شعب تجارتخانه در شهرهای مسکو و باکو و آستراخان و مارسی را خود به دست گرفت و به بهترین وجه ممکن امور تجارتخانه را اداره نمود، همچنان که قبلاً نیز اشاره شد وی علاوه بر تلاش همه‌جانبه در امر توسعهٔ فرهنگی و احداث مدارس و کمک‌های بی‌دریغ مالی به مؤسسات و انجمن‌های خیریه گوناگون، یار و یاور مستضعفان جامعه ارامنه بود و در جهت بهبود شرایط مادی و معنوی این قشر به‌خصوص جامعه از هیچ کوششی فروگذاری نکرد و به همین دلیل نامی نیک از خود به یادگار گذاشت. این انسان نیکوکار روز سه شنبه ۵ شهریور ماه ۱۳۱۹ هجری شمسی در سن ۷۵ سالگی در شهر ساحلی بابلسر و در بستر بیماری چشم از جهان فروبست. پیکر او به تهران منتقل و در گورستان دولاب ارامنهٔ تهران به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری او علاوه بر انبوه جمعیت ارامنه تهران عده ای از مقامات رسمی کشوری از جمله نوری اسفندیاری رئیس وقت مجلس شورا حضور داشتند که مراتب تأسف دولت را به بازماندگان آن مرحوم ابراز داشتند.

آخرین فرد در خور معرفی از خاندان تومانیانتس، وارطان پسر سرکیس تومانیان است. او نیز همچون پسرعمویش گریگور تومانیان در شهر تبریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در «مدرسهٔ آرامیان» ارامنهٔ تبریز به پایان برد و جهت ادامهٔ تحصیل همراه پدر راهی مسکو شد و در مدرسهٔ عالی امپراتوری روسیه در مسکو [۱۵] به تحصیل پرداخت. پس از چندی اوضاع دگرگون شد و متعاقب تعطیلی کار تجارتخانه در روسیه، به سبب وقوع انقلاب در آن کشور، تار و پود نظام خانوادگی تومانیان‌ها نیز از هم گسسته شد و هر یک از آنها برای ادامه حیات راهی مستقل در پیش گرفت.

او سالهای آخر عمر را در نهایت تنگدستی و بی‌قراری سپری کرد و مرتباً بین تبریز و دهات ملکی خانوادگی در منطقهٔ قراجه داغ درحال سفر بود. وارطان تومانیان روز جمعه هفتم بهمن ماه ۱۳۱۷ (۲۷ ژانویه ۱۹۳۹) در سن ۷۲ سالگی و در حالی که سخت بیمار بود در تبریز درگذشت. مراسم تشییع پیکر او نیز با شکوه تمام برگزار شد و مِلیک تانگیان، خلیفه اعظم ارامنه آذربایجان برجنازهٔ … وی در ضلع جنوب شرقی نمازخانهٔ گورستان ارامنهٔ تبریز به خاک سپرده شد.

«تجارتخانهٔ برادران تومانیانتس» پس از یک قرن فعالیت توأم با موفقیت و ایفای نقشی سازنده در عرصه توسعهٔ اجتماعی-فرهنگی ارامنهٔ ایران طی اطلاعیهٔ مورخ ۱۵ خرداد ماه ۱۳۱۴ شمسی که در «روزنامهٔ یومیه ایران» و دیگر روزنامه‌های کثیرالانتشار کشور به چاپ رسید از طرف دادستان وقت امور شرکت‌ها و دفاتر تجاری، هادی علی‌آبادی ممنوع‌المعامله اعلام گردید.

کار رسیدگی به مطالبات اشخاص حقیقی و حقوقی از «تجارتخانه برادران تومانیانتس» که سال‌ها به طول انجامید نشان داد که دارایی‌های تجارتخانهٔ مزبور خیلی بیشتر از دیون آن بوده‌است و لذا کار هیئت تصفیهٔ تجارتخانه خاتمه یافته اعلام و باقیماندهٔ دارایی‌ها و اموال منقول و غیرمنقول متعلق به تومانیان‌ها از جمله کلیهٔ دهات ملکی آنان در منطقه قراجه داغ به وراث تومانیان‌ها مسترد گردید.

دهات ملکی آنان پس از رفع توقیف مشمول قانون اصلاحات ارضی شناخته شد و مقرر گردید به زارعین محل واگذار گردد. در این موقع یعنی سال ۱۳۴۸ شمسی دیگر احدی از ارامنهٔ منطقه در دهات تومانیان‌ها ساکن نبود که از تقسیم اراضی سهمی ببرد زیرا که روستانشینان ارمنی منطقهٔ قراجه داغ از سال‌ها قبل به شهرها مهاجرت کرده و دهات متعلق به تومانیان‌ها مخروبه به حال خود رها شده بودند.

سرانجام آنچه از میراث خاندان تومانیانتس با بیش از یک قرن سابقه درخشان در صحنهٔ تجارت بین‌المللی ایران و ایفای نقش به یادماندنی در زندگی اجتماعی ــ فرهنگی ارامنهٔ ایران در یاد و خاطر مردم بی کم‌وکاست همچنان باقی است همانا نام پر افتخار «تجارتخانهٔ برادران تومانیانتس» است که تا ابد یادآور اعمال نیک این خاندان نیکوکار برخاسته از روستا خواهد بود.


برادران تومانیان TOUMANIAN BROTHERS خانواده تومانیان از جمله مشهورترین تاجران شهر تبریز در دوره قاجار بودند. پایه‌های تجارتخان تومانیان در اوایل قرن نوزدهم توسط هاروطون تومانیان در شهر تبریز استوار گشت. این تجارتخانه با سرمایه ای در حدود دو تا سه میلیون تومان در امر صادرات خشکبار ابریشم از ایران و و ادرات آهن فعال بود.

پس از رونق فعالیت تجارتخانه هاراطون تومانیان آن را به تهران منتقل نمود و با همکاری پسران و دامادهای خویش کمر همت به توسعه فعالیت این تجارتخانه بست. در زمان کوتاهی این شرکت تجاری دارای شعبه‌های متعددی در شهرهای مسکو، باکو، اودسا، تفلیس، لندن، رشت، انزلی، قزوین، تبریز، مشهد و سبزوار گردید.

شهرت خانواده تومانیان به حدی بود که شاهان قاجار در سفرهای خارجی خود اغلب مهمان این خانواده در شهرهای مقتصد بودند و حتی هنگامی که در سال ۱۲۸۰ش. (۱۹۰۱م) دولت ایران قصد داشت مبلغ صد هزار منات طلا را از دولت روسیه استقراض نماید این خانواده آمادگی خویش را جهت تهیه این مبلغ برای دولت ایران اعلام نمود که خود معرف توان عظیم مالی این تجارتخانه می‌باشد.

برادران تومانیان همچنین دارای سه کشتی بخار کوچک شخصی بودند که امور مربوط به حمل و نقل کالا را برای این شرکت به عهده داشتند.

در هنگام انقلاب کمونیستی در روسیه، سرمایه این شرکت در این کشور که مبلغی بالغ بر پنج میلیون تومان بود توسط بلشویک‌ها ضبط گردید. از سوی دیگر آغاز جنگ جهانی اول و افول فعالیتهای اقتصادی کسانی که پول‌های خویش را به عنوان امانت و دریافت سود به این تجارتخانه سپرده بودند شروع به بازپس‌گیری سرمایه‌های خویش نمودند و این خود عاملی برای ورشکستگی و بدهی‌های مالی این شرکت در دادگاه مطرح شد و گرچه املاک و اراضی‌های این تجارتخانه صدها برابر بدهی‌های آنان بود پرونده آنها بیش از چهل سال در حال تعلیق قرار داشت تا اینکه در حدود سال‌های ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ش. (۱۹۶۹ – ۱۹۷۰م) دادگاه رأی بر بازگرداندن املاک و دارائی‌های توقیف شده این خانواده را داد.

تجارتخانه تومانیان در کنار فعالیت تجاری خود به امر صرافی نیز اشتغال داشت و در این زمینه با بانک شاهی به رقابت می‌پرداخت.




پدیده‌ای به نام تجارتخانه تومانیانس[ویرایش]

تجارتخانه تومانیانس، که یکی از مهم‌ترین موسسات اقتصادی ایران بود و در رشته‌های مختلف صادرات، واردات، ملک‌داری و مخصوصاً بانکداری کشور اثر مهمی داشت، طی مدتی نسبتاً طولانی تکامل یافته و در دوره عمل خود، به اقتضای وضع و موقع اقتصادی، به عملیاتی جدید اقدام کرده‌است. هسته اصلی این مؤسسه بزرگ را باید در دکه کوچکی جست‌وجو کرد که مردی به نام هاراتون تومانیانس، بیش از یکصد سال قبل، در تبریز، که در آن زمان شهر پررونق و آبادان ایران بود، افتتاح کرد. شخص نامبرده خشکبار و ابریشم از ایران صادر و آهن‌آلات و سایر کالاها را به جای آن به ایران وارد می‌کرد و از آنجا که بازار خشکبار و ابریشم ایران با بحرانی مواجه نبود، بلکه روز به روز رونق می‌گرفت و از طرفی کالاهای وارداتی در کشور بازار خوبی داشت، به تدریج وضع هاراتون تومانیانس رونق یافت و نامبرده از این راه ثروت قابل ملاحظه‌ای تحصیل کرد.

هاراتون دارای چهار فرزند بود، که مانند پدر واقع بین و دارای قدرت ابتکار تجاری بودند. این چهار فرزند به خوبی دریافتند که به تنهایی و با سرمایه محدود نمی‌توانند، در کارهای بزرگ در تحصیل سود سرشار، توفیق حاصل نمایند؛ لذا متفقاً و مشترکاً کار پدر را ادامه دادند و پس از آنکه از صدور مواد خام به روسیه منافعی عایدشان گردید، به تدریج، با حزم و احتیاط لازم، به توسعه شعب خود در شهرهای عمده آذربایجان پرداختند و رفته رفته دامنه کار شرکت را به سایر ولایات شمالی ایران نیز توسعه دادند.

در آن ایام، صدور و ورود کالا، قسمت عمده فعالیت را تشکیل می‌داد؛ ولی پس از اینکه برادران تومانیانس به اهمیت کالاهای صادراتی ایران و بازاری که در روسیه و اروپای مرکزی داشت، آگاهی کامل حاصل نکردند، خود در مقام تولید اینگونه محصولات برآمدند و املاکی در آذربایجان، گیلان، مازندران، قزوین و غیره خریده، راساً به تهیه پنبه، ابریشم و خشکبار پرداختند. در اثر جنگ‌های داخلی اتازونی، بزرگ‌ترین تولیدکننده پنبه، بهای این کالا ترقی فاحش کرد و در نتیجه، نفع سرشاری به این تجارتخانه که کار عمده‌اش تهیه و صدور پنبه بود، عاید گردید.

چون برادران تومانیانس تجارت با روسیه را وجهه فعالیت خود قرار داده بودند، برای تسهیل امور، دو تن از ایشان در باکو اقامت گزیدند و دو تن دیگر در تهران و تبریز به کارها رسیدگی می‌کردند. اشتغال برادران تومانیانس به تجارت خارجی و سروکاری که با پول‌های مختلف و تبدیل آنها به یکدیگر داشتند، موجب ورود آنان به کار صرافی گردید و چون صرافی از رشته‌های پر سود در ایران بود، از این کار نیز منافع سرشاری عاید آنان شد و رفته رفته مؤسسه مزبور به یک بانک مبدل گردید. هر چند کارهای دیگر نیز ادامه داشت، لیکن توسعه کار صرافی، تدریجاً سایر امور را تحت‌الشعاع خود قرار داد؛ به طوری که از حدود سال ۱۲۷۰ (۱۸۹۱ میلادی) قسمت عمده فعالیت شرکت متوجه امور بانکی بود.

مؤسسه تومانیانس برای مشتریان خود حساب جاری باز می‌کرد و تا شش درصد به موجودی این حساب‌ها بهره می‌پرداخت. این بهره قابل ملاحظه سبب توجه خاص مردم به باز کردن حساب در این تجارتخانه و از عوامل مؤثر توفیق برادران تومانیانس به رقابت با سایر موسسات شد و در نتیجه افزایش سپرده‌های جاری، تجارتخانه قادر شد اعتبارات وسیعی به مشتریان خود اعطا کرده، بیش از پیش در اقتصاد کشور سهیم گردد.

از جمله کارهایی که سود سرشار به مؤسسه مزبور عاید داشت، تجارت نقره بود. به طوری که قبلاً بیان شد در آن زمان، قیمت نقره در ایران نسبت به طلا گران‌تر از مراکز بین‌المللی بود و چون برای صدور و ورود فلزات قیمتی محدودیتی وجود نداشت، بعضی از موسسات از جمله تجارتخانه تومانیانس با وارد کردن نقره و صادر کردن طلا منافع سرشاری به دست آوردند. امور بانکداری تجارتخانه در ایران به خوبی و سرعت رونق گرفت و در مدت کوتاهی مؤسسه مزبور با بانک‌های مقتدری که در ایران فعالیت داشتند، همدوش گردید و مخصوصاً در خرید و فروش ارزهای خارجی با بانک شاهنشاهی رقابت شدید می‌کرد.

پس از آنکه بانکداری تومانیانس‌ها رونق یافت، تجارتخانه دست به عملیات جدیدی زد و در حالی که همچنان به کار صادرات و بانکداری ادامه می‌داد به استخراج چند معدن از جمله مس و زغال‌سنگ و گوگرد و تأسیس چند کارخانه برای پاک کردن پنبه و خشک کردن میوه و امثال آن پرداخت و در بهره‌برداری از شیلات شمال نیز مشارکت جست.

به این ترتیب، تجارتخانه تومانیانس قبل از جنگ بین‌الملل اول، قدرت بسزایی یافت و یکی از موسسات معتبر مملکت محسوب شده در کلیه امور صرافی، خاصه در موضوعات مربوط به تجارت خارجی و امور ارزی با بانک شاهنشاهی رقابت می‌کرد.

http://www.iichs.ir/News-42/بانک-استقراضی-و-تجارتخانه-جهانیان/?id=42

https://donya-e-eqtesad.com/بخش-تاریخ-اقتصاد-31/432668-پدیده-ای-به-نام-تجارتخانه-تومانیانس

http://wikifeqh.ir/تجارتخانه‌ها#تجارتخانه%20تومانیانس

http://www.shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/95504/-تجارت‌خانه-تومانیانس،-بانک-ملی-و-ليندن-بلات-مختلس

http://ensani.ir/file/download/article/20100920170555-bva036pdf21.pdf

https://www.noormags.ir/view/en/articlepage/615304/مؤسسات-بانکی-ایرانی-تجارتخانه-تومانیانس


http://m-hosseini.ir/ghajar/articles-14/1335.pdf

http://rch.ac.ir/article/Details/10647


This article "برادران تومانیان" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:برادران تومانیان. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]