You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

بررسی آیات غرر

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد.

آیات «غُرَر»[ویرایش]

از میان آیات قرآن کریم که همگی نورند، برخی آیات از درخشش چشم‌گیری از نظر محتوا برخوردارند که به آنها «غرر الآیات» گفته می ‌شود. غرر آیات قرآنی به واسطة دلالت بر محوری ‌ترین معارف قرآن نقشی کلیدی در فهم دیگر آیات قرآن دارند. شاید بتوان غرر آیات قرآن را دسته ‌ای از محکمات قرآنی دانست که اولاً‌ ارتباط وثیقی با توحید در ابعاد مختلف آن دارند و ثانیاً‌ بر پهنة وسیعی از آیات متشابه پرتو می ‌افکنند و غبار تشابه را از چهرة آنها می ‌زدایند. غُرر قرآنی ریشه در سنت و عترت داشته و به عبارت های تام قرآنی که در موضوع خود در مجموع آیات قرآنی از برجستگی خاص بیانی و محتوایی برخوردار بوده و در تبیین موضو ع و پاسخگویی به مسائل آن منحصر به فرد و کارآمد باشند، اطلاق می شوند. [۱]

مفهوم شناسی واژه «غرر»[ویرایش]

"ابن فارس" سه اصل معنایی در ذیل ماده «غرر» برای آن بیان کرده است: «اصل اول مثال و نمونه، اصل دوم کاستی، و اصل سوم کرامت، سپیدی و سخاوت»[۲]، اما "مصطفوی" تنها یک اصل را برای ماده «غرر» بیان کرده و سایر اصولی را که ابن فارس برای این واژه ذکر نموده از لوازم و آثار این اصل معنایی به شمار آورده است: «تنها اصل معنایی غرر حصول غفلت در یک چیز به سبب تأثیر چیزی دیگر در آن است و جهل، مکر، نقص، شکست، سروری، زیبارویی، کرامت، ضمانت از لوازم و آثار آن به شمار می آید»[۳]، برخی از لغویان واژه «غُرر» را جمع «غُرَّةُ» می دانند،[۴]، برخی دیگر آن را جمع «اَغَرُّ» دانسته اند. [۵]

تعریف اصطلاحی آیات غرر[ویرایش]

آیاتی هستند که اصل و پایه برای سایر آیات قرآن و راه معرفت به مضامین آنها هستند، و هرگاه آیات دیگر را به آنها بازگردانیم و بین آنها با آیه غرر ارتباط برقرار کنیم بر اساس این آیات، منظور از آنها روشن می‌گردد. [۶] عبدالله جوادی آملی، در تعریف «غرر الآیات» می فرماید: «غرر آیات، آیات کلیدی قرآن هستند که راهگشای بسیاری از آیات دیگر، بلکه پایه و میزان عدل و مصباح روشنی برای حل پیچیدگی های بسیاری از احادیث اند.» [۷]، ایشان مهم ترین ویژگی این آیات را «توحیدی بودن» معرفی می کنند،[۸]و از جمله ملاک های شناخت این آیات با توجه به نمونه هایی که خود ذکر کرده اند، روایاتی از طریق معصومان است که درباره اهمیت برخی از آیات قرآن آمده است. برای نمونه، درباره «بسم اللّه الرحمن الرحیم» می فرماید: «در برخی روایات از "بسم اللّه..." به عنوان برترین آیه قرآن یاد شده است».[۹] درباره غرر بودن آیه الکرسی هم به سه حدیث از پیامبر و حدیثی از جعفر صادق استناد کرده است.[۱۰]

پیدایش اصطلاح غرر[ویرایش]

مفسران و عالمان شیعه متأثر از روش اهل بیت، اصطلاح غرر را در توصیف منزلت شماری از آیات قرآنی بکار برده اند. هر چند تعریف تام و دقیقی از این آیات ارائه نشده است لکن می توان آن را به عبارت های تام قرآنی که در موضوع خود در مجموع آیات قرآنی از برجستگی خاصی برخوردار بوده و در تبیین موضوع و پاسخگویی به مسائل آن کارآمد باشند اطلاق کرد. مهم ترین عامل پدیداری چنین نگرشی به غرر قرآنی، "سنّت نبوی" و "روایات اهل بیت" است که با برجسته نمایی بخش هایی از قرآن، این ایده را در اذهان مسلمانان و قرآن پژوهان پدید آوردند. از بررسی روایات معصومان به دست می آید که گاهی آنان به ویژگی خاص یک آیه یا سوره اشاره یا در مسئله ای بنیادی و مهم به محتوای آن استشهاد و استناد کرده اند. اهمیت و فضیلت خاص این آیات وسوره ها چنان بوده است که در مواردی عناوین توصیفی به آن ها داده شده است . اگر آیه ای یا سوره ای در نصوص روایی مقبول شیعیان برجسته شده یا فضلیت ممتاز برای آن بیان شده باشد، می توان آن را جزء "غرر قرآنی" به شمار آورد. برای مثال "بسمله" از جمله آیاتی است که در روایات فریقین، فضائل و آثار و خواص متنوعی برای آن بیان شده و به ویژه بر قرائت آن در هر امر کوچک و بزرگی تأکید شده است. "آیة الکرسی" نیز همانند بسمله دارای جایگاه برجسته ای در روایات شیعه و اهل سنت است. [۱۱]

نکات مهم در خصوص آیات غرر[ویرایش]

  1. غالبا از آیات توحیدی هستند و یا رابطه ای تنگاتنگ با مسئله توحید دارند.
  2. این آیات در رفع مشکلات تفسیری و حدیثی کارگشا هستند.
  3. از جمله مهم ترین ملاک های شناخت این آیات، تأکیداتی است که معصومان نسبت به خاص بودن آیه دارند.
  4. کار مفسر در استفاده از آیات غرر، پیدا کردن رابطه آن با سایر آیات است. [۱۲]

مثالهایی از آیات غرر و نقش آنها در فهم معارف قرآنی از دیدگاه علامه طباطبایی[ویرایش]

علامه طباطبایی دربارة نقش برخی آیات کلیدی قرآن (که از آن به غرر آیات تعبیر کرده است) در فهم سایر معارف آن می‌نویسد:

آیة شریفة «وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا...»( اعراف: 180)، از غرر آیات قرآنی است و با آن حقیقت توحید در ذات و توحید در عبادت (در مقابل آرای بت‌پرستان که به توحید در ذات و تشریک در عبادت معتقد بودند) روشن می‌شود. [۱۳] همچنین وی ذیل دو آیة پایانی سورة یس «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شَیءٍ وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ»(یس/82 و83) می‌فرماید: روایات عامه و خاصه آمده که هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن سورة یس است. [۱۴]

عبدالله جوادی آملی می‌فرماید: وقتی از علامه طباطبایی پرسیدم: به چه مناسبت سورة مبارکة یس قلب قرآن است؟ فرمودند: همین سؤال را از آقای قاضی پرسیدم، ایشان در جواب فرمودند: به مناسبت دو آیة آخر سوره: «أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیدِهِ مَلَکوتُ کلِّ شَیءٍ وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ»(یس/82 و 83) [۱۵]

آیات «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رَّابِیا...»(رعد/17) و «وَإِن مِّن شَیءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»(حجر/21) (که هر دو از منظر علامه از غرر آیات به شمار می‌روند) به تعبیر وی به اصلی عظیم از اصول معارف الهی اشاره دارند که از بسیاری آیات دیگر قرآن نیز به دست می‌آید. [۱۶]

علامه از این دو آیه به مثابة کلیدی برای گشودن دیگر معارف قرآن بهره برده است. وی پس از ذکر اقوال پراکندة مفسران ذیل آیة 21 سورة حجر می‌فرماید: آنچه از تدبر در این آیه به دست می‌آید، آن است که این آیه از غرر آیات (آیات درخشان‌) سورة حجر است و حقیقتی را بیان می‌کند که بسیار دقیق‌ تر و ژرف ‌تر از توجیهاتی است که مفسران برای آن بیان داشته ‌اند و آن عبارت است از: ظهور اشیاء به تقدیر خاص خداوند و اصل و ریشه ‌ای که همة اشیاء پیش از نزول در این عالم داشته‌اند. [۱۷]

علّامه طباطبائی در ابتدای سوره ذاریات، غرر بودن این آیه را بیان کرده، می گوید: این سوره به شهادت سیاق آیاتش، در مکه نازل شده، و احدی هم در این معنا اختلاف ندارد، و هرچند همه آیاتش برجسته است، اما یکی از غرر الآیات آن آیه شریفه «وَماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»(ذاریات/56) است. [۱۸]

علّامه بحث خود را درباره آیه مزبور بحث از تغییر سیاق شروع کرده و علت تغییر سیاق از متکلم مع الغیر به وحده را برای این می داند که کارهایی از قبیل ارسال پیامبران و فرستادن عذاب (که در آیات قبل آن بیان شده) از کارهایی بوده که واسطه می‌خواسته است، اما درباره هدف آفرینش، یعنی عبادت (که اختصاص به خدا دارد) از متکلم وحده استفاده کرده است. علّامه طباطبائی با استفاده از عبارت «إِلَّا لِیعْبُدُونِ» ثابت می کند که خلقت بدون غرض نبوده و تنها هدف خلقت همان عبادت است؛ به این صورت که خلق، عابد خدا باشند، نه اینکه خدا، معبود خلق باشد. [۱۹]

نمونه هایی دیگر از آیات غرر[ویرایش]

  • «اللَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»؛ او خداوندی است که معبودی جز او نیست؛ و نامهای نیکوتر از آن اوست!(طه/8)
  • «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است!(حشر/18)
  • «وَلَا تَکونُوا کالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛ و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.(حشر/19)
  • «لَا یسْتَوِی أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ»؛ هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پیروزند!(حشر/20)
  • «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ»؛ او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!(حشر/22)
  • «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کأَنَّهَا کوْکبٌ دُرِّی یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکةٍ زَیتُونَةٍ لَّا شَرْقِیةٍ وَلَا غَرْبِیةٍ یکادُ زَیتُهَا یضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَی نُورٍ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یشَاءُ وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»؛ خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‌شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود؛ نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند، و خداوند به هر چیزی داناست.(نور/35)


منابع[ویرایش]

This article "بررسی آیات غرر" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:بررسی آیات غرر. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.

  1. راد، علی(1394)، مفسران معاصر امامیه و غرر قرآن؛ چیستی، رهیافتها و گونه ها.
  2. ابن فارس، احمدبن، معجم مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، (جلد4)، ص=380.
  3. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌(جلد7)، ص=207.
  4. مقری فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی(جلد2)، ص=444.
  5. فخرالدین بن محمدعلی، طریحی، مجمع البحرین(جلد3)، ص=421.
  6. جعفر، خضیر، حسن السعید(1411ق)، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامه الطباطبایی(اطروحات جامعیة)، رسالة القرآن، ص=167و170.
  7. جوادی آملی، عبدالله(1381)، تفسیر تسنیم، چ سوم، (جلد13)، ص=32.
  8. جوادی آملی، عبدالله(1381)، تفسیر تسنیم، چ سوم، (جلد13)، ص=32.
  9. جوادی آملی، عبدالله(1381)، تفسیر تسنیم، چ سوم، (جلد1)، ص=269.
  10. جوادی آملی، عبدالله(1381)، تفسیر تسنیم، چ سوم، (جلد2)، ص=3.
  11. راد، علی(1394)، مفسران معاصر امامیه و غرر قرآن؛ چیستی، رهیافتها و گونه ها.
  12. موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، نشریه معرفت(جلد203)، ص=8.
  13. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان(جلد13)، ص=224.
  14. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان(جلد17)، ص=62.
  15. جواد آملی، عبدالله، سیرة تفسیری علامه طباطبایی، شناختنامة علامه طباطبایی(جلد2)، ص=85.
  16. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان(جلد11)، ص=338.
  17. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان(جلد12)، ص=143.
  18. طباطبایی، سید محمد حسین(1417ق)، المیزان(جلد18)، ص=364.
  19. طباطبایی، سید محمد حسین(1417ق)، المیزان(جلد18)، ص=386.


Read or create/edit this page in another language[ویرایش]