تبار پادشاهان در شاهنامه
تبار تمام پادشاهان شاهنامه از یزد گرد سوم تا هوشنگ، همگی از نسل کیومرث، اولین پادشاه ایران هستند. این نشان دهنده اهمیت زیاد تبار و نسب پادشاهی در میان ایرانیان بوده است. همچنانکه سامانیان خود را به شاهنشاهان ساسانی نسبت میدادند. حتی اسکندر مقدونی هم در شاهنامه برادر ناتنی دارا و از نسل کیومرث است. تنها ضحاک غیر ایرانی است و در شاهنامه مردم ایران علیه او شورش میکنند.
«اسطوره رویای همگانی است و رؤیا اسطوره فردی: اسطوره رویایی است که تباری، در درازنای تاریخ خویش، دیده است، و بر پهنه فرهنگ آن تبار، باز یافته و به نمود آمده است. از دیگر سوی، رؤیا اسطوره ای است که نیک فرو فشرده و کم دامنه شده است؛ تا توانسته است در تنگنای نهاد فرد بگنجد.به سخنی دیگر، اسطوره و رؤیا در سرشت و ساختار، با یکدیگر یکسانند؛ جدایی آن دو تنها در دامنه کارکرد آنها است. و این نیز در گرو خواستگاه آن دو: اسطوره از ناخودآگاهی تباری و جهانی مایه میگیرد و بر میآید و رؤیا از ناخودآگاهی فردی. از آنجا که زبان ناخودآگاهی نمادین است و آنگاه که ناخوآگاهی، به هر انگیزهای، بر میجوشد و پویایی میگیرد و با ما سخن میگوید زبان نمادها را به کار میبرد، اسطوره و رؤیا که هردو از ناخودآگاهی بر میآیند، زبانی نمادین دارند، از آن است که این هر دو را میباید گزارد و بازنمود و راز گشود؛ برای این کار نیز، به ناچار، میباید زبان نمادها را دانست.و با گزاردن این زبان و گشودن راز نمادها، از رویه ها راه به ژرفاها برد. و در میانه پیکرههای شگرف و در برون پربیشان و بیپیوند و خرد آشوب نمادها، پیام ها را جست. که ساختاری نیک در هم تنیده دارند و بر پایه منطقی استوار با یکدیگر در پیوندند و گونهای سامانه یا سیستم اندیشهای را پدید میآورند که از رساترین و کارآمدترین آبشخورها در جهانشناسی و انسانشناسی میتواند بود.»[۱]
تبار پیشدادیان[ویرایش]
تبار پیشدادیان از گرشاسب تا کیومرث:
کیقباد سر دومان کیانیان[ویرایش]
پس از پادشاهان پیشدادی که همه از اعقاب کیومرث بودهاند، پادشاهی به کیقباد می رسد. «بلعمی کیقباد را از فرزندان منوچهر شمرده است. در مجمل التواریخ و القصص او را پور زوتهماسب نوشتهاند.»[۲]
تبار کیانیان از داراب تا کیقباد:
داراب در جنگ با قیصر روم پیروز میشود و با دختر اوناهیدازدواج میکند که حصل آن ازدواج پسریست به نام اسکندر. پس از داراب فرزند او دارا وسپس اسکندر برادر دارا و پسر داراب به ایران لشگر میکشد. لشکر کشی داراب به روم:
شد از دشت نیزه وران تا برومهمی جست جنگ اندر آباد بوم به روم اندرون شاه بد فیلقوس یکی بود با رای او شاه سوس نبشتند نامه که پور همایسپاهی بیاورد بی مرز جای[۴]
منابع[ویرایش]
- نامه باستان، جلد دوم، کزازی، میرجلال الدین، تهران، انتشارات سمت، 1385
- شاهنامه فردوسی، به تصحیح ژول مل، انتشارات بهزاد، تهران، 1376
پانویس[ویرایش]
This article "تبار پادشاهان در شاهنامه" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:تبار پادشاهان در شاهنامه. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.