جنگ علیه جنگ
در فلسفه سیاسی و روابط بین الملل به ویژه در صلح و درگیری به مطالعه مفهوم جنگ علیه جنگ که به جنگ علیه جنگ نیز معروف است اشاره به باز سازی درگیری های مسلحانه دارد.
اصل و نسب[ویرایش]
Iکار فای ادموند پوتونیه-پیر از سال 1877 قبلاً در مورد ایده بازسازی درگیری ها تحت عنوان "جنگ به جنگ" (جنگ علیه جنگ) در پذیرش مدرن خود بحث می کند. این مفهوم به طور رسمی در سال 1906 توسط ویلیام جیمز در کتاب خود ابداع شد. مقاله معادل اخلاقی جنگ. اگرچه همچنین به عنوان یک شعار سیاسی استفاده می شود، آن را سنگ بنای ایدئولوژی هر دو جنبش صلح طلب اروپا قبل از جنگ جهانی اول و ضد جنگ در قرن 20 به خصوص در نسخه آلمانی خود را از جنگ دم جنگ ها از او همنامدو جلد 1925 جزوه آرنست فریدریش بود که تا حد زیادی در سراسر اروپا ترجمه شد. فراخوان قدیمی به شکوه هیچ جذابیت برای صلح طلب آلمانی آرنست فریدریش (۱۸۹۴–۱۹۶۷) نداشت. او در سال ۱۹۲۴ موزه ملی ضد جنگ را در برلین تأسیس کرد که روش جدید رادیکال اعتراض در آن به دنیا آمد. فریدریش برای نشان دادن نیاز به صلح جهانی به سرعت صدها عکس ناراحت کننده را به نمایش گذاشت که وحشت های پنهان جنگ جهانی اول را به طور کامل آشکار کرد. برای کسانی که شخصا نمی توانستند در گالری مخوف او شرکت کنند، فریدریش کتابی به نام جنگ علیه جنگ منتشر کرد که احساسات ضد نظامی را با برخی از گرافیکی ترین تصاویرش ژوکستاد می کرد. فریدریش در سال ۱۹۳۳ با هزاران نسخه در گردش با خشم حزب پرخاشگر و تازه تشکیل شده نال سوسیالیست مواجه شد. به زودی موزه جنگ نابود شد و متصدی آن مجبور به فرار به بلژیک شد. قبل از جنگ جهانی اول اتحادیه کارگری فرانسه کنفدراسیون عمومی کاربا شعار جنگ علیه جنگ به صلح طلبی خود اعتراف کرد! که همچنین عنوان یک کمپین پوستر بود که به توسط آن انجمن فرانسه صلح از طریق قانون تعهدات گرفته شده توسط قدرت های اروپایی در کنوانسیون لاهه ۱۹۰۷ را به یاد آورد.
تکامل در قرن بیستم[ویرایش]
اگرچه شعار و مفهوم (به عنوان تجدید درگیری های مسلحانه) جنگ علیه جنگ موضوع یک موعظه ضد نظامی در سال ۱۹۱۶ در دادگاه نظامی نوشاتل بود این مفهوم نیز توسط ارتش فرانسه با ژنرال الکساندر پرسین، وزیر وقت جنگ، توسعه خواهد یافت و مطالعه جامعی را با عنوان جنگ علیه جنگبه این موضوع اهدا خواهد کرد. کار اخیر که به ویژه به بررسی بعد عملیاتی و استراتژیک مفهوم از زاویه دکترین نظامی می پردازد، به سهم سمینی در تأسیس دانشگاهی آن تبدیل خواهد شد. در زمان های دفاع شده توسط سوسیالیست بین المللی به عنوان در گفتمان ادو فیمن اتحادیه کارگری در سال 1923 در کنگره بین المللی صلح در لاهه این مفهوم به طور کلی بی طرف سیاسی در قرن 20 باقی خواهد ماند، همچنین توسط جنبش دموکراتیک مسیحی با جرارد ماریر و ژان گودین با توجه به خلع سلاح هسته ای سهم مرکزی در جنگ با جنگ به عنوان یک ماموریت مسیحی ادعا می شود
تکامل معاصر[ویرایش]
یونسکو[ویرایش]
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد که قانون اساسی اعلام می کند «از آنجا که جنگ ها در ذهن مردان آغاز می شود، در ذهن مردان است که دفاع از صلح باید ساخته شود» در توصیف تصوری ممتی از جنگ، گرد هم آورد - در سال ۱۹۸۲ - سیزده شاعر برای یک اثر جمعی با عنوان «جنگ با جنگ : فریاد شاعر».
آبرکین و گلدشتاین و پوزیتیویسم صلح[ویرایش]
اخیراً این مفهوم توسط محققان جاشوا گلدستاین و ادریس آبرکان مورد بحث قرار گرفت. همان طور که آبرکان آن را تعریف می کند «به ما اجازه می دهد که بپرسیم، قبل از اینکه بیماری جنگی به مرحله پایانه اش برسد، «آیا انسان جنگ اهلی کرده است، یا مرد اهلی جنگ دارد؟» بر اساس پارادایم هومبرتو ماتورانا و فرانسیسکو وارلا برای توصیف خودمختاری و آثار ادریس شاه در بحث روانشناسی گروهی آبرکان از مفهوم عبارت است از در نظر گرفتن درگیری های مسلحانه اتوپویتیک و در نتیجه سیستم های پراکنده ای که انگلی هستند و قابل مقایسه با مفهوم ریچارد داوکینز از ژن خودخواهانه از این رو "جنگ های خودخواهانه". از نظر مفهومی آبرکان برای استفاده تجویزی از مطالعات صلح و درگیری استدلال می کند، به ویژه در تحقیقی در مورد خنثی کردن تنش ها در سین کیانگ که به کمک آن از صدای منطقی مفهوم «جنگ علیه جنگ» در پنج نقطه دفاع می کند:
- (اول) "پیچیدگی کیفی از تخیل مورد علاقه (به عنوان مانند آنچه شما ممکن است فکر می کنم علاقه خود را ممکن است در چشم انداز گسترده تر باشد)"
- (دوم) "امکان رد نشده که تضادهای خارجی منافع ممکن است در درون یک منافع واحد درونی شود،"
- (سوم)" این واقعیت که مسئله ششم هیلبرت حل نشده است (ie واقعیت فیزیکی آکزیوماتیزه نیست) که دلالت بر این دارد که"
- (پنجم) "در حالی که نظریه های محدودیت را می توان در منطق درجه اول نشان داد (و نظریه بازی) می تواند هیچ نظریه محدودیتی بر واقعیت فیزیکی است که شامل تصور مورد علاقه وجود دارد، در نتیجه به طور خاص"
- (v) "غیر ممکن از منافع کل صلح به عنوانie. تقاطع پایدار صلح فردی و جمعی در روابط بین الملل را نمی توان نشان داد.»
آنچه آبرکان به این ترتیب آن را «پوزیتیویسم ایرنولوژیک» توصیف می کند، در واژگان نظری بازی رونویسی می شود چرا که در روابط بین الملل «همچنین ثابت نشده است که یک وضعیت پارتو-بهینه در سطح جهانی (یا در سطح کمتر رسمی توصیف واقعیت دیپلماتیک، وضعیتی که ممکن است یادآور دومی بدون دقت ریاضی آن باشد) نیز نمی تواند با تعادل نش در تعامل با منافع فردی همپوشانی داشته باشد.»
مجتمع صلح-صنعتی[ویرایش]
حداقل دو رویکرد به جنگ علیه جنگ ممکن است متمایز شود، مخالفت جبهه ای با جنگ یا جنبش ضد جنگ از یک طرف و تصور متعالی، پس از جنگ از پوزیتینگ «معادل اخلاقی جنگ» ویلیام جیمز، در راه یونسکو، که تنها راه پایان دادن به درگیری ها، مشغول کردن بشریت به تلاش های جذاب تر از جنگ ها است. مارتین لوتر کینگ جونیور در سخنرانی پذیرش نوبل خود بیشتر بر این ایده که به پایه و اساس مدرسه متعالیه تبدیل خواهد شد (مانند آبرکان) اشاره کرد:
« | ما با پیمودن مسیری منفی، جهانی صلح آمیز نمی سازیم. گفتن «نباید جنگ کنیم» کافی نیست. باید صلح را دوست داشت و برای آن فداکاری کرد. ما باید نه تنها بر اخراج منفی جنگ، بلکه بر تأیید مثبت صلح تمرکز کنیم. داستان کوچک و جذابی وجود دارد که برای ما در ادبیات یونانی در مورد اولیس و آژیرها حفظ شده است. آژیرها توانایی آواز خواندن را به قدری شیرین داشتند که ملوانان نمی توانستند در برابر هدایت به جزیره خود مقاومت کنند. بسیاری از کشتیها بر روی صخرهها فریب خوردند، و مردان خانه، وظیفه و شرافت را فراموش کردند، همانطور که خود را به دریا انداختند تا توسط سلاحهایی در آغوش گرفته شوند که آنها را به سمت مرگ کشاند. اولیس که مصمم بود توسط آژیرها فریفته نشود، ابتدا تصمیم گرفت خود را محکم به دکل قایقش ببندد و خدمه او گوش هایشان را با موم پر کردند. اما سرانجام او و خدمه اش راه بهتری برای نجات خود آموختند: آنها خواننده زیبا اورفیوس را سوار کردند که ملودی هایش از موسیقی Sirens شیرین تر بود. وقتی اورفئوس آواز می خواند، چه کسی زحمت گوش دادن به آژیرها را به خود می داد؟ [۱] | » |
محققان مختلف (سوتر ۱۹۸۶، آبرکان ۲۰۱۲، رابرتز ۲۰۰۹) و سیاستمداران (سیبرلینگ ۱۹۷۲) به این ترتیب طرفدار این بوده اند که سودجویی صلح باید به سادگی به طور قابل لمس بزرگتر از هر سودجوی جنگی احتمالی ساخته شود و به این ترتیب از جنگ علیه جنگ فراتر رود. با این حال، نسل های اول علمای صلح و صنعت طرفدار مخالفت جبهه ای با مجموعه نظامی-صنعتی به جای دگردیسی متعالی و داوطلبانه آن به یک مجموعه صلح-صنعتی خیرخواه جهانی و در عین حال بسیار سودآور بوده اند.
در سال ۱۹۸۶ کیث دی سوتر از پایان نامه دکترای خود در مورد ایجاد خواست سیاسی لازم برای دستیابی به خلع سلاح چند جانبه دفاع کرد: نیاز به یک مجتمع صلح-صنعتی که در سال ۱۹۹۵ بیشتر مورد استناد قرار گرفت. مفهوم یک مجتمع صلح-صنعتی پیش از این در اوایل سال ۱۹۶۹ در کمیته عملیات دولت سنای ایالات متحده معرفی شده بود. نقل قول اصلی مخالفت مستقیم با مجموعه نظامی-صنعتی را تأیید می کرد و به همین دلیل در طبیعت متعالی نبود: «وقت آن رسیده است که آمریکا مجموعه عظیم نظامی-صنعتی را بشکند و به جای آن یک مردم و مجموعه صلح-صنعتی آغاز شود». در طول سال های ۱۹۷۰ استناد بیشتری دریافت کرد. این تخیل در کمیته مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا در مورد علوم و فضانوردی، کمیته فرعی علوم، تحقیقات و توسعه در سال ۱۹۷۲ در یک سخنرانی کنگره توسط جی اف سیبرلینگ نماینده آمریکا (1972) ظاهر شد
سوتر در ادامه از آن دفاع کرد "هر کشور یک وزارت ملی برای صلح ایجاد کند", که با خلقت معاصر بود وزارت صلح استرالیا (MFPA)ابتکار عمل و اتحاد جهانی برای وزارتخانه ها و زیرساخت ها برای صلح (GAMIP). یک کنفرانس آموزش برای یک کنفرانس مجتمع صنعتی صلح (EPIC) نیز در شماره ای از تایمز هسته ای در سال ۱۹۸۴ ذکر شده است.
اگر کافی جی رابرتز به صراحت خواستار جایگزینی یک مجتمع نظامی-صنعتی توسط یک مجتمع صنعتی صلح شد که تمرکز بر هزینه های فدرال بر ساخت و ساز را قادر می ساخت تا تخریب، ادریس جی آبرکان بیشتر از رویکرد متعالی به مجتمع صلح-صنعتی با نامیدن آن به عنوان «مجتمع نظامی-صنعتی ۲٫۰» دفاع کرد و به این ترتیب نه دشمن و نه مکمل سیاسی مجتمع صنعتی نظامی بلکه طبیعی آن، تکامل اجتناب ناپذیر در حساب است که سرمایه گذاران (چه نهادی و چه خصوصی) به ناچار سودآوری بزرگتر از ساخت و ساز بیش از تخریب تحقق می بخشند. آبرکان همچنین با اعلام اینکه در قرن بیست و یکم، آنچه او آن را «سلاح های انبوه سازی» می نامد، اهرم سیاسی، رهبری و قدرت نرم بسیار بزرگتری نسبت به سلاح های کشتار جمعی اعطا خواهد کرد، طرفدار زنده ماندن سیاسی یک مجتمع صلح-صنعتی است.
« | هر بار که یک فناوری نظامی آن را به استفاده غیرنظامی تبدیل می کند، جهان را به خوبی تغییر می دهد و چیزی که برای شما به ارمغان می آورد عشق است تا نفرت، زیرا اگر تخریب را پیش بینی کنید از شما متنفر خواهید شد، اگر ساخت و ساز را طراحی کنید، دوست خواهید داشت. . پس قدرت چیست، واقعاً ابر قدرت چیست؟ آیا ملتی است که سلاح های کشتار جمعی دارد؟ خیر، این نیست! بسیاری از کشورها سلاح های کشتار جمعی دارند، آنها همگی ابرقدرت نیستند (...) وقتی به پنتاگون نگاه می کنید، به بودجه 740 میلیاردی نگاه می کنید. دلار آمریکا، این بودجه وزارت دفاع به علاوه بودجه اختیاری است که به تحقیق و توسعه برای دفاع اختصاص داده شده است. من نمی گویم باید آن را از پنتاگون برداریم، می گویم باید به پنتاگون 2.0 برویم. تا اینجای کار، آمریکا از عرضه تک تک این دلارها چه چیزی به دست آورده است؟ آیا هر بار که آمریکا از این دلارها استفاده می کند بیشتر دوستش دارد؟ بیشتر مورد احترام است؟ ایمن تر است؟ آیا بیشتر مورد اعتماد است؟ آیا رهبری بیشتری دارد؟ (...) آمریکا می تواند این پول را برای به دست آوردن عشق، احترام، رهبری و قدرت سیاسی طرح ریزی کند. این مجتمع نظامی-صنعتی 2.0 است. [این کشور] به سلاح های ساخت انبوه به جای سلاح های کشتار جمعی علاقه مند خواهد بود زیرا این سلاح ها از نظر قدرت آینده هستند. برای چه قدرت قرن بیستم بود؟ در قرن بیستم، قدرت قابلیت رفتن از یک سیاره آبی زیبا به یک سیاره قرمز بود. اگر می توانستید یک سیاره آبی را به یک سیاره قرمز تبدیل کنید، قدرتمند بودید. ما فناوری انجام این کار را داریم، به این (sic) سلاح های ساخت انبوه می گویند. آیا ما فناوری لازم برای حرکت برعکس را داریم؟ آیا میتوانیم یک سیاره قرمز - در آن صورت مریخ - را به یک سیاره سبز زیبا تبدیل کنیم؟ ما نمی توانیم، اما وقتی به بودجه هفتصد میلیارد دلاری نگاه می کنید، می توانید آن را بررسی کنید. این قدرت قرن بیست و یکمی خواهد بود، سلاح های ساخت انبوه. چرا؟ زیرا اگر شما این سلاح ها را به نمایش بگذارید، به شما تضمین می کنم که مردم شما را دوست خواهند داشت | » |
منابع[ویرایش]
- John Gittings The Glorious Art of Peace Oxford University Press 2012
- Frederick Joseph Libby War on War: campaign textbook" The National council for reduction of armaments, 1922
- R Craig Nation War on war: Lenin, the Zimmerwald Left, and the origins of communist internationalism Duke University Press 1989
- Isaac Lewin War on War, Shengold Publishers, 1969
This article "جنگ علیه جنگ" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:جنگ علیه جنگ. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.