حسن فصیحی شیرازی
حسن فصیحی شیرازی | |
---|---|
زادروز | ۱۲۹۰ (شمسی) شیراز |
مرگ | ۱۳۸۳ (شمسی) تهران |
ملیت | ایرانی |
جایگاه خاکسپاری | شیراز، در جوار آرامگاه سعدی |
مذهب | شیعه |
کتابها | غزلیّات شوریده شیرازی (فصیح الملک)،
قانون اساسی ایران و متمم و ضمائم آن، ارمغان احسان (دیوان اشعار)، آئینهی حق نما، برگزیدهای از دیوان اشعار حسن فصیحی، کلیّات دیوان شوریده شیرازی (فصیح الملک) |
تخلص | احسان |
همسر(ها) | زرّینتاج |
فرزندان | مریم، فرشته، مهوش، فریده، خسرو، شیرین، فرهاد، فریبا و کامران |
وبگاه رسمی | https://hasanfasihi.ir |
حسن فصیحی شیرازی متخلّص به «احسان» در سال ۱۲۹۰ شمسی در خانوادهای ادب پرور و مشهور دیده به جهان گشود مادرش «عصمت الملوک» و پدرش حاج محمّد تقی شوریده شیرازی و ملقبّ به «فصیح الملک»، از ناموران ادب فارسی قرن سیزدهم و اوائل سدهی چهاردهم شمسی بود.
معرفی[ویرایش]
فصیحی در یکی از اشعار خویش، خود را چنین معرفی میکند:
من همان شاعر آزادهی شیرین سخنم | شمع تابندهی هر محفل و هر انجمنم | |
پدرم حضرت شوریده خودم اهل کمال | نزد ارباب ادب محترم و مؤتمنم | |
باز خواهی که بدانی که کیم، احسانم | هم فصیحیّم و موسوم به اسم حسنم |
زندگی[ویرایش]
حسن فصیحی ز گهواره تا عهد شباب را در مهد کمال و محضر بیمثال پدر گذرانید و بغیر از فراگیری دروس متداول در مدارس شیراز، ادبیّات فارسی و عربی و فنون ادبی را از پدر آموخت تا آنجا که خود در جوانی از نو رسان خوش لِسان شعر و ادب فارسی گردید.
علاوه بر شعر و شاعری، احسان در نزد میرزا علینقی محمود ادیب (مصطفوی) که از کاتبان و خطّاطان معتبر آن زمان و همچنین ادیبی اریب بود، رموز و فنون خطّ زیبای نستعلیق و شکسته را فرا گرفت و از کودکی قادر به نوشتن نه تنها اشعار خود، بلکه اشعار گهربار پدر والا گهرش شوریدهی ضریر گردید و بدینوسیله سِحر بیان و بنان خود را از نوجوانی آغاز کرد.
آن طوری که نسب نامهاش نشان میدهد، احسان از تبار بزرگانی چون شوریده و دیگر شاعران ورزیده است که به دودمان اهلی شیرازی صاحب مثنوی سحرحلال انتساب داشتهاند.
احسان در جوانی به موسیقی نیز علاقه داشت و اصول موسیقی قدمتی ایران را از طریق اساتید موسیقی وقت و پدر هنرور خود شوریده که از صوتی ملیح و دلکش برخوردار و در نواختن بعضی از سازهای ایرانی وهمچنین پیانو تبحّر داشت، آموخت و درنواختن تار مهارت حاصل کرد.
احسان همچون پدر از حافظهای بسیارقوی برخوردار بود و دهها هزار شعر از شعرای نامی ایران را از قصیده گرفته تا غزل و قطعه و غیره در حافظه داشت و در جشنها، انجمنها وهم آئیها از بر میخواند و بهمراه حکایات و بذلهها و سخنان دلچسب موجب اعجاب و تحسین شنوندگان قرار میگرفت و باصطلاح هماره نُقل مجلس بود. شاید بتوان گفت که وی در هنر مشاعره هم تالی نداشت و مدّتها میتوانست جانب خود را در برابر رقیب یا رقبا با انسجام نگه دارد و بقول معروف «بسته» نشود! وی همچنین در بدیههسرائی شاعری توانا بود. خیلی از اوقات در مجالس شادی و همگرائیهای دیگر از ایشان خواهش میشد تا به مناسبت شعری بسراید؛ اوهم فی الفور به سرودن و سپس به قرائت شعر خود میپرداخت و به شگون مجلس میافزود.
احسان از کودکی عاشق دشت و دمن بود و در جوانی اوقات تفریح خود را در دل صحرا و در کنار گل و گیاه میگذرانید و بسیاری از اوقات به اسبسواری در هوای آزاد نیز اشتغال میورزید.
پانزده ساله بود که پدر والایش را از دست داد و با وجود غم زایدالوصف و ضربهی روحی بیش از اندازه در کنف مادر گرامیش بکسب دانش و معرفت ادامه داد و دقیقهای از تفحّص و تتبّع در آثار نظم و نثر فارسی باز نایستاد.
پس از فوت پدر، احسان هیچوقت از ابراز تأثیر فوقالعادهای که باب گرانقدرش از جهات تربیت، ادب و هنر، همچون روحی الهی در ضمیرش نهاده بود کوتاهی نمیکرد، بطوریکه درمقطع یکی ازغزلهای خود میگوید:
شرف و شأن و علم و هستی خویش | هر چه دارم من از پدر دارم |
ازدواج[ویرایش]
در سال ۱۳۱۶ شمسی در شیراز دل به دلداری زیبا و پاک سرشت بنام زرّینتاج داد و با وی پیوند زناشوئی بست که حاصل آن ۹ فرزند بنامهای: مریم، فرشته، مهوش، فریده، خسرو، شیرین، فرهاد، فریبا و کامران فصیحی گردید که از دانش و هنر والدین خویش بینشان نبوده و هر یک به نوبه خود کوشش کردهاند تا که صفات حمیده و خصائل انسانی آنها را در زندگی پیگیری کنند.
مشاغل[ویرایش]
احسان به سال ۱۳۱۷ شمسی زادگاه خود شیراز را ترک کرده به تهران رفت و در وزارت دارائی خدمات دولتی خویش را آغاز کرد. چند سالی پس از آن خود را به وزارت کشاورزی انتقال داد و ازصاحب منصبان عالی رتبه گشت و مشاغلی بسیار حسّاس را به عهده داشت. وی یک ایرانی به تمام معنی بود، ایران و ایرانی را میپرستید و تدنّی میهن، او را بینهایت پژمان میساخت. روی این اصل با عزمی راسخ و پشتکاری عجیب شبانه روز میکوشید تا بنوبهی خود امور اجتماعی، فرهنگی، ادبی و خیریّهی موطن خویش را پیشرفت و ترقّی دهد. وی به عنوان مثال یکی از مجریان اصلی اصلاحات ارضی و لغو فئودالیسم یا رژیم ارباب رعیّتی در ایران بود.
در سال ۱۳۳۲ شمسی در اثر جنگ جهانی دوّم و ورود قوای بیگانه به ایران، سختی زندگانی و گرانی اجناس، کارمندان دولت را که فقط حقوق ثابت قبل از جنگ را داشتند بیش از همهی طبقات دیگر تحت فشار و مضیقه قرار داد. تمام وزارتخانهها کمک به کارمندان و ترمیم حقوق آنان را هم موکول به تصمیم و اقدام دکتر میلسپو مستشار آمریکائی رئیس کلّ دارائی که دارای اختیارات کامل بود، میدانستند. احسان با احساسات و شدّت تأثری که از این وضع ناگوار داشت اشعار ذیل را که مبیّن حال اکثریّت کارمندان دولت بود سرود:
کارمند دولتی با کودک بیچارهاش | میگذشتند از رهی روزی به حالی ناگوار | |
اندر آن هنگام هم تابوت نعش مردهای | عدّهای بر دوش میبردند از آن رهگذار | |
دید کودک چونکه نعش مرده پرسید از پدر | کاین جسد را هان کجا خواهند برد از این دیار | |
داد پاسخ کای پسر این شخص را زینجا برند | در محلیّ خشک و خالی در محلی تنگ و تار | |
اندر آنجا از اثاث زندگانی هیچ نیست | فرش نبود ظرف نبود نیست هیچ از خواربار | |
گفت کودک، هست وضع منزل ما اینچنین | پس بود این مرده سوی خانهی ما رهسپار | |
گر که گوید نیست کلبهی کارمندان همچو گور | باید این موضوع را ثابت نماید مستشار |
این اشعار در غالب روزنامههای آن روز درج گردید و بعضی از آنها مضمون اشعار را حتی به صورت کاریکاتور نیز چاپ کردند که اتفاقاً مؤثر افتاد و در همان سال کمک به کارمندان دولت عملی گردید.
آثار[ویرایش]
از احسان آثار خطّی چندی نیز انتشار یافته که به قرار ذیل است:
- غزلیّات شوریده شیرازی (فصیح الملک)، ۱۳۲۵ شمسی، چاپخانه مجلس.
- قانون اساسی ایران و متمم و ضمائم آن، ۱۳۴۲ شمسی، سازمان مستقلّ چاپخانه دولتی.
- ارمغان احسان (دیوان اشعار) ۱۳۵۰ شمسی.
- آئینهی حق نما، ۱۳۵۵ شمسی.
- برگزیدهای از دیوان اشعار حسن فصیحی – احسان، ۱۳۷۲ شمسی.
- کلیّات دیوان شوریده شیرازی (فصیح الملک) در دو جلد بخط و شرح و تحشیه حسن فصیحی شیرازی (احسان) . (این کتاب پس از فوت احسان باهتمام دکتر خسرو فصیحی پسر ارشد وی در سال ۱۳۸۸ شمسی به وسیلهی مؤسّسهی مطالعات اسلامی دانشگاههای تهران و مک گیل کانادا انتشار یافت).
This article "حسن فصیحی شیرازی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:حسن فصیحی شیرازی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
This page exists already on Wikipedia. |