حسینقلیخان ابوقداره
حسینقلیخان ابوقداره | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
زاده | حسینقلیخان فیلی |
ملیت | ![]() |
شغل | سیاستمدار، حاکم ایالتی |
مذهب | اسلام، شیعه |
خویشاوندان سرشناس | غلامرضاخان فیلی (پسر)علیرضاخان فیلی (پسر) |
لقب(ها) | ابوقداره صارمالسلطنه امیراشرف امیر تومان |
حسینقلیخان ابوقداره والی پشتکوه بود. حسینقلیخان در سال ۱۲۵۰ ه.ق (۱۲۱۳ خورشیدی، ۱۸۳۴ میلادی) متولد شد و در دورهٔ جوانی علیه پدر و پسر عموی خود عباسقلیخان شورش کرد و چند سال متواری بود و در خانقین و مندلی عراق، سرگردان بود. در درگیری بین حسینقلیخان با عباسقلیخان، بسیاری از بزرگان و امرای نظامی از عباسقلیخان حمایت کردند و حسینقلیخان بار دیگر به خاک عثمانی پناه برد و در نهایت با حمایت و کمک نظامی لطفعلیخان بالاوند (اسفندیاری) حاکم هلیلان ،[۱][۲] توانست بر عباسقلیخان پیروز شود و بر دهبالا (ایلام کنونی) مقر والیان پشتکوه مسلط شد و به تدریج قدرت خود را در پشتکوه توسعه داد. حاکمیت حسینقلیخان بر پشتکوه، توسط حکومت مرکزی به رسمیت شناخته شد و والی جوان توانست بر تمام قلمرو پشتکوه تسلط پیدا کند.[۳] قدرت وی به اندازهای بود که تحسین سیاحان و سفرنامهنویسان خارجی را برانگیخته بود. او از سال ۱۲۸۰ ه.ق تا ۱۳۱۸ ه.ق (۱۲۴۲ تا ۱۲۷۹ خورشیدی، ۱۸۶۳ تا ۱۹۰۰ میلادی) در پشتکوه با اقتدار حکمرانی نمود. در این مدت وی نه تنها در قلمرو خود نظم و آرامش ایجاد نمود بلکه توانست شورشهایی را سرکوب نماید که در شمال خوزستان، لرستان و حتی کرمانشاه ایجاد شده و باعث ناآرامی منطقه شده بودند. والی همچنین در مقابل تجاوزات دولت عثمانی (پاشایان بغداد و اعراب مرزی) به منطقۀ پشتکوه به خوبی ایستادگی نمود و گهگاه حملات سختی به آنها کرد.
حسینقلیخان همعصر با ناصرالدینشاه قاجار و مظفرالدینشاه قاجار بود. در کتاب منتظم ناصری اسم حسینقلیخان والی پشتکوه جزو سرتیپان دوم کشور آمده است. حسینقلیخان از طرف حکومت مرکزی به القابی چون صارمالسلطنه، سردار اشرف و امیر تومانی در ارتش ایران و گرفتن شمشیر جواهر از ظلالسلطان نایل آمد. در تمام دوران حکومت حسینقلیخان ابوقداره هیچگونه تنشی بین والی و حکومت مرکزی به وجود نیامد. گرچه میتوان نوعی سیاست بیاعتمادی را از دو طرف نسبت به یکدیگر مشاهده نمود، به دلیل نیاز متقابل دو طرف به هم، این بیاعتمادی به درگیری منجر نشد و والی همواره در راستای منافع دولت مرکزی حرکت میکرد.[۴][۵]
ژاک دمورگان در این رابطه مینویسد:
«قدرت حسینقلیخان در آن زمان مشهور بود. «این آخرین بقایای ملوکالطوایفی ایران است که هر چند بخشهای لرستان که در سمت چپ سیمره واقعاند از آن جدا شده و لرستان در نظر بومیان چندان شهرت و قدرت بزرگی ندارد. به هنگام عبور از کوههای لرستان از هر کس بپرسم که از این کوهها که چون دیوارهای جلوی افق برافراشته شدهاند کدامند با احترام زیادی پاسخ میشنویم: مال والی یا ملک والی است».[۶]
ناصر راد در مورد همسران و فرزندان والی مینویسد:
«حسینقلیخان والی، همسران متعدد داشت که عبارت بودند از «ملکزاده» و «حمیده» فرزندان لطفعلیخان بالاوند که هر دو خواهر بودند، در کتاب تاریخ ایل بالاوند ملکزاده بیوۀ یکی از حاکمهای امرایی بوده که بعد از مرگ خواهرش حمیده همسر والی گردید هکوم از طایفه کثیر عرب در منطقهٔ دزفول، نازاره فرزند حاتم بیگ طایفه جودکی و حجیه فرزند محمد شریف از طایفه عرب در زرواتیه، فرزندان وی غلامرضاخان و علیرضاخان بودند. مادر غلامرضاخان نازاره و مادر علیرضا خان ملکزاده بود. همسران دیگر حسینقلی خان بچهدار نشدند».[۷]
وجه تسمیۀ ابوقداره[ویرایش]
حسینقلیخان به ابوقداره مشهور بود. برای این لقب او دلایل زیادی روایت شدهاست. از جمله دلایلی که برای این لقب میآورند معانی چون قوه و قدرت، پدر شمشیر است. «برخی میگویند [...] در زمان عثمانیها تعدادی از اعراب مرز ایران در چنگوله حمله کردهاند که به وسیلۀ حسینقلی خان دستگیر و گوش آنها را بریده و سپس آزاد کرد تا قدرت والی به حکام بغداد برسد، [به همین خاطر] لقب ابوقداره گرفت. علیرغم صحت مطلب و حادثۀ گوشبری مهاجمان عثمانی اما بعید به نظر میرسد که به همان علت چنین لقبی گرفته بود».[۸]
در واقع مهمترین دلیلی که برای نامگذاری حسینقلیخان به ابوقداره آورده شده، سرکوب اعراب مرزی بودهاست. ناصر راد معتقد است که این لقب در جنگ حسینقلیخان با عربهای بنیطرف از سوی آنها به او داده شد.[۹] رزمآرا میگوید:
«طوایف اعراب را که برای تخطی و دستبرد به ایران آمده بودند تا کرانه دجله عقب رانده از آنها تلفات و غنایم بسیاری گرفته است و از آن رو است که در بینالنهرین حسینقلی خان به اسم ابوقداره معروف شده و همین اسم فامیلی برای فخر و مباهات در بین والیان و خانواده آنها تا اواخر باقی بود».[۱۰]
ظلالسلطان معتقد بود که عربهای بنیلام این لقب را به او دادهاند.
«والی پشتکوه، حسینقلیخان ابوقداره اعراب عراق عرب و طایفۀ بنیلام، چون این والی و کسانش خیلی در آنجاها دزدی میکردند و اذیت به آنها، او را ملقب به «ابوقداره و ابوسیف» کرده بودند، یعنی صاحب شمشیر و صاحب قداره».[۱۱]
خیتال معتقد است که «لقب ابوقداره که به حسینقلیخان داده بودند به علت اینکه نیزهای یا دشنهای (بزرگتر از چاقو و کوتاهتر از شمشیر) که داشت در اکثر مراسم حمل میکرد و در زبان عربی به نام غداره معروف بوده که به مرور زمان حرف (غ) به (ق) مبدل شده است و به ابوقداره معروف شدهاست؛ یا اینکه در زمان خود تفنگی داشت از تفنگهای دستپر که در قدیم معمول بوده که اعراب آن را غداره میخواندند مشهور شده بود به مرور ایام به (ابوقداره) مبدل شده است، که دو رأی اخیر نزدیکتر به حقیقت این لقب از دیگر آراء است».
آنچه که مشخص است ابوقداره کلمهای عربی است. به نظر میرسد به دلیل حملات سخت حسینقلی خان به اعراب مرزی و به دلیل وحشتی که از او داشتند به او این لقب را دادهاند. منابع هر یک به طریقی به این مسئله اشاره کردهاند. آنگونه که منابع شفاهی به ما میگویند حسینقلیخان در هنگام حمله به اعراب مرزی برای تنبیه این اعراب اقدام به بریدن گوشهای آنها نمودهاست، مدتی در عراق افراد زیادی بودند که با یک گوش بریدهشده در میان جامعه ظاهر میشدند. این سختگیریهای حسینقلیخان در آن زمان زبانزد شده بود و این امر میتواند در تأیید منابع مکتوبی باشد که علت لقب ابوقداره را سختگیریهای وی به نسبت به اعراب دانستهاند.
ابوقداره و عثمانیها[ویرایش]
مرزهای ایران و عثمانی همواره ناآرام بود. این ناآرامیها از زمان صفویه شروع شد و تا پایان قاجاریه نیز ادامه پیدا داشت. پشتکوه در مرز ایران و عثمانی قرار داشت و معادن نمک، مراتع و همچنین رودخانه کنجان چم که به داخل خاک عثمانی میریخت از موارد اختلاف میان والیان پشتکوه با عثمانیها بود. حسینقلیخان «در اوایل حکومتش با دولت عثمانی در منطقهٔ باخسای (باغشاهی) که جزو قلمرو عراق بود درگیر شد و توانست منطقهٔ باغشاهی را به قلمرو خود بیفزاید و آن را ضمیمۀ خاک پشتکوه کند»[۱۲] منطقۀ باغشاهی در مرز پشتکوه با عراق و در بین زرباطیه و علی غربی قرار دارد. حسینقلیخان در مرزها همیشه با اقتدار کامل عمل میکرد «اختلافات مرزی در عهد وی شدید بوده والی پیوسته با اعراب در حال جنگ و مکرر آنان را تا کرانۀ دجله عقب رانده است، و بارها موفق به گرفتن غنایمی از این قوم گشته است».[۱۳] کرزن معتقد است یکی از دلایل اختلاف با عثمانی دستبردهای والی به آنجا است و مینویسد: «وی از راه کوتالعماره با بغداد خریدوفروش میکند و به خاک عثمانی دستبرد میزند و این موضوع سبب اختلاف دائمی ایران و عثمانی است [...] وی برجستهترین سرکردۀ زنده مرزی است و میگویند قادر است ۳۰۰۰۰ سرباز بسیج کند».[۱۴]
پانویس[ویرایش]
- ↑ چریکف، سیاحتنامه، ص ۹۷.
- ↑ مرادی مقدم، مراد، تاریخ سیاسی-اجتماعی کُردهای فیلی در عصر والیان پشتکوه (ایلام)، ص ۹۰.
- ↑ سردار ظفر بختیاری، خاطرات و یادداشتها، تهران: انتشارت یساولی، ص ۲۵۸-۲۵۹.
- ↑ «بررسی دوران حکومت حسینقلیخان ابوقداره والی مقتدر پشتکوه». کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. دریافتشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۴.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ «نگاهی به اوضاع اجتماعی - سیاسی خاندان ابوقداره». هفته نامه سیمره. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۴.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ دومرگان ژاک. هیئت علمی فرانسه در ایران، کاظم ودیعی، تبریز: شفق، ۱۳۳۹، ص ۲۶.
- ↑ راد، ناصر. تاریخ سرزمین ایلام، اراک: ارغنون، ۱۳۷۴، ص ۲۲۴-۲۲۵.
- ↑ خیتال، جعفر. مجموعه آراء در مورد سرزمین پشتکوه ایلام، ایلام: اسماعیلی، ۱۳۶۹، ص ۱۳۸.
- ↑ راد، ناصر. تاریخ سرزمین ایلام، اراک: ارغنون، ۱۳۷۴، ص ۲۲۴.
- ↑ رزم آرا، حاج علی. جغرافیای نظامی ایران پشتکوه، بیجا، ۱۳۲۰، ص ۱۰۷.
- ↑ ظلالسلطان، مسعود میرزا. خاطرات ظلالسلطان، به اهتمام حسین خدیو جم، بیجا، اساطیر، ۱۳۶۸، ص ۵۷۶.
- ↑ راد، ناصر. تاریخ سرزمین ایلام، اراک: ارغنون، ۱۳۷۴، ص ۲۱۸.
- ↑ علیمحمد ساکی، جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان، محمد خرمآبادی، خرمآباد: بینا، ۱۳۴۳، ص ۳۱۰.
- ↑ کرزن، جرج. ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ وحید مازندرانی، تهران: علمی، ۱۳۶۷، ص ۳۳۷.
This article "حسینقلیخان ابوقداره" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:حسینقلیخان ابوقداره. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
![]() |
This page exists already on Wikipedia. |