دکتر بکتاش
کتاب «دکتر بکتاش» اثر «علی محمد افغانی» است. افغانی یکی از نویسندههای تاثیرگذار در میان نویسندگان معاصر شناخته میشود. افغانی این کتاب را در دهه 1360 نوشته است.این رمان به 10 فصل تقسیمبندی شده است. در بخشی از این کتاب آمده است. «از شک تا یقین، راه درازی است که اگر علاقه یا انگیزه خاصی دستاندر کار نباشد، هر تازه آمده ناتوانی قادر به طی آن نیست. دکتر دیرباورانه ،ولی با خوش قلبی در چهره گوینده این کلمات، آقای ناصرزاده، خیره مانده بود. افکار ابرگونه مبهمی در پس پرده مغزش میگذشت. آن قدرها دور نبود که مرد در گفتههای خود راست میگفت. منتها کمی غلومیکرد. در دنیا آدمهای خوشنیت و به اصطلاح با صفایی که برای دوستان و همکاران و بطور کلی اطرافیان خود همیشه منشا خیر و برکت بودهاند، کم پیدا نمیشود. اینقدر که بد روی زمین هست، در هر زمان، دو اینقدر خوب پیدا میشود. خوبی و خیر یک دشمن دارد و آن بدی است. ولی بدی دو دشمن دارد: خوبی و خود بدی...»
بخشی از رمان: مهناز، در زندگی گذشتهاش، هنگامی که کاشان بود، شکست بزرگتری را تجربه کرده بود که بر روح جوان و سادهاش اثری بس ناگوار گذشته بود. شاید اگر آن شکست و تجربه ناهنجار نبود که زهر تلخ بدبینی و اندیشههای عقیم را در کامش ریخته بود، همان بار نخست در رشته دلخواهش موفق میشد و حالا برای خودش سر کلاس دانشگاه نشسته بود. یک ازدواج حساب نشده و ناموفق، با پسر عموئی که همسال خودش بود و از کودکی با هم توی یک خانه بزرگ شده بودند این ازدواج، بیشتر بر پایه مصلحت دو خانواده بود تا عشقی شورانگیز که در مورد آنان هرگز نمیتوانست معنا داشته باشد.
This article "دکتر بکتاش" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:دکتر بکتاش. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.