دگراندیش
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
پیشنهاد شده است که این مقاله با روشنفکری ادغام شود. (بحث) |
کلمهٔ روشن فکر یا دگر اندیش (Open-mind) بعد از وقوع انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت و وقایع عمیق فرهنگی را بر کالبد اخلاق فردی و اجتماعی مردم به جای گذاشت.
بیرون آمدن اروپا از زیر یوغ روحانیون مسیحی و متولد شدن صنعت و از طرفی ظهور فلسفههای سکولار و آنارشیستی که اساس دین و واژههای مقدس رایج در زبان مردم عامی را به چالش میگرفتند، نوید دهندهٔ طلوع خورشید صنعت و گذر زندگی بشر به دورهای جدید و مدرن بود.
تعبیر کلی و خاصی از واژهٔ روشن فکر وجود ندارد. این کلمه در حیطهٔ روابط و علوم انسانی مطرح میشود و برای همین مشخص، متمایز و دارای اصولی خاص نیست. ولی بخصوص بعد از شکل گیری فلسفهٔ تجربه گرایی و ظهور دانشمندان و فیلسوفان بزرگی در این زمینه مانند کانت, ویل دورانت, مونتسکیو, فرانسیس بیکن, هیوم, لاک و دیگران که دایرهٔ وین را تشکیل میدادند، تعبیر غیر سنتی بودن و متفکر بودن را برای این واژه و مصداق آن بر انسان را در نظر گرفتند. به این مظمون که انسانها بنا به ماهیت مادی خودشان بایست متکی به عقل و تجربه خویش باشند و در تمام تصمیماتی که میگیرند از روند و زنجیرهٔ فکری و تجربی، به دور از تعصب و سطحی نگری استفاده کنند.
هر چند در ابتدا دیدگاه آنارشیستی و آشوبگرانه (مانند انقلاب فرانسه) بود و در صدد براندازی تمام قوانین به یکباره همچون یک انقلاب بزرگ بود، ولی کم کم هنجارها و قوانین از دل رفتارهای اکثریت بیرون دوید و اصول خاصی برای رفتارهای جمعی و فردی در نظر گرفته شد تا ارزشیابی از رفتارها مقدور گردد. روشن فکر لقب یا عنوانی اجتماعی نیست بلکه نوعی شیوهٔ اندیشیدن و نگاه کردن به رخدادهاست که در قشرهای تحصیل کرده و صاحب قلم و فرهنگ مرسوم است یا حداقل وانمود به رعایت کردن آنها میشود. بخصوص در قرن بیستم این واژه رنگ و بویی دگراندیشانه به خود گرفت، اکثر هنرمندان و بزرگان به درک حقیقی این واژه ره بردند و از اسم کوچک و ناقص آن عبور کرده، به نوعی درک ذاتی در این مورد رسیدند که همانا درک انسان بودن و قوانین طبیعی ای بود که بر خود انسان حاکم بود، نه بر اسطورهها و ابرانسانهایی که از افسانهها سر بر میآوردند و مردم را با حرفهای اخلاقی و شعارهای زیبایشان مشغول میکردند.
در دیدگاه روشن فکری جهالت، قشری نگری و تعصب محکوم به فنا است و معنای اصلی هر عملی را انسانی در نظر میگیرند. دیدگاه سکولار روشن فکری و انسان محوری این مکتب واضع فلسفهٔ بازگشت بشر به کالبد اصلی اش که همانا چیزی بجز خودش نیست، میشود. کالبدی که سالها در سیطرهٔ دین و خداهای واحد ادیان زیر یورشهای پیاپی جهالت و سوء استفادهٔ روحانیون آن ادیان از مردم مخفی مانده بود تا بشر را در کرسی مناسب قضاوت از خویش بنشاند.
جریان روشنفکری در ایران[ویرایش]
پیشنهاد شده است که این مقاله با روشنفکری در ایران ادغام شود. (بحث) |
از قاجار تا پایان پهلوی[ویرایش]
جریان روشنفکری در ایران در زمان حکومت ناصر الدین شاه قاجار آغاز شد و با وقوع انقلاب مشروطه سرعت بیشتری به خود گرفت و سپس با سرنگونی سلسلهٔ قاجار و روی کار آمدن رضا شاه دوباره در لاک خود مخفی شد و سالها سر از این لاک بیرون نیاورد.
دروهٔ آغازین رواج روشن فکری در ایران با تأسیس مدرسهٔ دارالفنون و دانش آموختگان این مدرسه در کشورهای اروپایی مانند فرانسه که نماد مدرنیته در آن زمان محسوب میشد، عجین بود. بعد از وقوع انقلاب مشروطه، دیدگاه روشن فکری ایران، جوان و خام و از طرفی سازشکار با دیدگاههای سنتی دیگر افراد بود و گاهی تنها نام روشن فکری را با خود یدک میکشید و بجز رعایت یک سری از اداب و رسوم اروپایی به چیز دیگری نمیپرداخت و روح ضد سنتی که در بطن این دیدگاه است را عاری از خشونت ِجاری در دیگر کشورها برای به کرسی نشاندن خواستهها، رعایت نکرد. از تربیت شده گان این دوره میتوان به نویسندگانی مانند صادق هدایت, بزرگ علوی, جمالزاده, جلال آل احمد و... که پرچم دار جنبش روشن فکری ایرانی در نویسندگی این دورهاند، اشاره کرد.
با به وجود آمدن حزب توده در ایران در سالهای ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۲ به وسیلهٔ دکتر تقی ارانی، دیدگاه روشن فکری در غالب نهی دین و خداپرستی از دیدگاههای کمونیستی رشد بسیاری کرد ولی این دیدگاهها مانند بسیاری از چیزهای دیگر تنها رو بنا و ظاهری بیش نبودند و فلسفهٔ درستی از معانی آنها ارائه نشده بود. با روی کار آمدن محمد رضا شاه پهلوی و زیادتر شدن دانشگاهها و فضاهای فرهنگی مناسب، این کلمه به یک باره به حقیقت خود نزدیک شد. چند دورهٔ تقریباً امن اجتماعی و اقتصادی که بین سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۶ طول کشید فضا را برای رشد این دیدگاه فراهم کرد ولی همچنان تصور غالب بر محیط فکری دگراندیشان مسلحانه و مبارزه با روشهای خشونت آمیز و انقلابی بود که جریان روشن فکری آن را بر نمیتابید. در این دوره شیوهٔ جدیدتری از اسلام گرایی به نام روشنفکری دینی نیز متولد شد که از بنیان گذاران و ترویج دهنده گان اساسی آن میتوان به دکتر علی شریعتی اشاره کرد. ولی همچنان فضای روشن فکری، جدای از درک مستقیم حقایق بود.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منبع[ویرایش]
- فلسفه تجربه گرایی از لاک تا پوپر، جورج نواک
- تاریخ معاصر ایران
This article "دگراندیش" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:دگراندیش. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
This page exists already on Wikipedia. |