زنده به گور هراسی
از EverybodyWiki Bios & Wiki
این مقاله، زنده به گور هراسی، اخیراً بهواسطهٔ فرایند ایجاد مقاله ایجاد شدهاست. بازبینیکننده در حال بستن درخواست است و این برچسب احتمالاً بهزودی برداشته میشود.
ابزارهای بازبینی: پیشبارگیری بحث اعلان به نگارنده |
خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد. [تافوفوبیا]
الگو:توضیحات کوتاه مخترعان، ترس از زنده به گور شدن را با تابوت ایمنی برطرف کردند.
```تافوفوبیا```(از دو کلمه زبان یونانی تافو به معنی قبر و فوبیا به معنی ترس، گرفته شده است.) ترس از دفن شدن زودرس یعنی ترس از اینکه به اشتباه، مرده تلقی شوند و زنده به گور شوند گفته میشود.[۱]
قبل از دوران پزشکی مدرن، این ترس خیلی هم غیر منطقی نبود. در طول تاریخ، موارد متعددی وجود داشته است که افراد بدلیل تشخیص نادرست زنده به گور شده اند. در سال ۱۹۰۵، از اصلاح طلبان انگلیسی ویلیام تب گزارش هایی از دفن زودرس جمع آوری کرد. وی ۲۱۹ مورد دفن افراد تقریباً زنده، ۱۴۹ مورد دفن زنده واقعی، ۱۰ مورد کالبد شکافی افراد زنده و ۲ مورد بیداری در حین مومیایی شدن را پیدا کرد.[۲]قرن هجدهم شاهد توسعه تکنیک های احیای دهان به دهان و الکتروشوک قلبی برای احیای افراد مرده بود. انجمن انسانی سلطنتی به منظور برگرداندن افرادی که ظاهراً غرق شده بودند تشکیل شد. [۳]
در سال ۱۸۹۶، مدیریت کننده مراسم های تشیع جنازه آمریکایی به نام تی.ام مونتگمری، گزارش داد که «بی تردید تقریباً ۲ درصد از نبش قبرها نشان میدهد که قربانی وقفه موقت فعالیت های حیاتی شده بودند.»[۴] اگرچه پل باربر، پژوهشگر فرهنگ عامه، استدلال کرده است که وقوع زنده به گور شدن بیش از حد برآورد شده است و اثرات طبیعی تجزیه با نشانه های حیات اشتباه گرفته میشود.[۵]
افسانه شهری بسیاری از مردم به تصادفی زنده به گور شدهاند. افسانه ها شامل عناصری مانند افرادی بودند که وارد حالت اغما یا خواب می شدند تا سال ها بعد از خواب بیدار شوند و به طور وحشتناکی بمیرند. افسانه های دیگر از تابوت هایی میگویند که برای یافتن جسدی با ریش بلند و یا اجساد با دست های بالا گرفته شده و کف دست ها به سمت بالا، باز شده اند.
نکته قابل توجه افسانه ای درباره آن هیل کارتر لی ، همسر هنری لی سوم است. طبق داستان، [۶]الگو:Bsn در سال ۱۸۰۴ خانوم لی بیمار شد و ظاهراً در گذشت.سکستون، صداهایی از تابوت او شنیده بود که باعث شد او از طاق دفن نجات یابد.[۶]
گمان میرود که چندین شخصیت تاریخی برجسته، ترس از زنده به گور شدن داشتند، از جملهفردریک واشنگتن (که خواسته بود برای اطمینان از مرگش، پس از مرگ قلبش را از سینه درآورند.)، جرج واشنگتن (که خواسته بود جسدش به مدت سه روز بیرون از خانه گذاشته شود.) و هانس کریستین اندرسن و آلفرد نوبل (که هر دو خواستند شریان اصلی بدنشان بریده شود.)[۷]
ادبیات، در کشف ترس طبیعی از زنده به گور شدن، زمینه ای پر بار برای خود پیدا کرد. یکی از داستان های ترسناک ادگار آلن پو به نام دفن زودرس درباره شخصی است که مبتلا به تافوفوبیا است. داستان های دیگر آلن پو درباره دفن زودرس عبارتند از: «زوال خاندان آشر» و «چلیک آمونتیلادو» و تا حدی داستان کوتاه گربه سیاه.
مشکل ترس از زنده به گور شدن تا حدی حل شد.کسانی که وسعت مالی داشتند، انواع تمهیدات را برای ساخت تابوت ایمنی [۸] مهیا میکردند تا اطمینان حاصل کنند که از امر زنده به گور شدن جلوگیری میشود (مثلا درپوش های شیشه ای برای مشاهده ساخته میشد، طناب هایی متصل به زنگ ها برای علامت دهی در تابوت ها قرار میگرفت و لوله های تنفسی در تابوت ها قرار میگرفت که تا زمان نجات، شخص زنده بماند.) [۹]
گاهی اوقات ادعا میشود که عبارات انگلیسی saved by the bell به معنی ناقوس | خطر از بیخ گوش گذشتن و یا dead ringer به معنی همزاد، به نوعی با چنین زنگ های ایمنی مرتبط هستند اما چنین نیست.
اگرچه پس از اوایل قرن بیستم، اعتماد عمومی بیشتر به حرفه پزشکی و توانایی آن در تشخیص دقیق مرگ باعث کاهش ترس از دفن زودرس شده است، در دهه های اخیر پس از گزارش اشتباهات پزشکی در تشخیص مرگ دوره هایی از هشدار عمومی وجود داشته است.
تافوفوبیا ممکن است در برخی از نقاط جهان رایج باقی بماند. به عنوان مثال، مطالعه ای بر روی زنان پاکستانی نشان داد که تافو فوبیای شدید در یک سوم افراد مبتلا به بیماری روانی و درجه خفیفی از این ترس در نیمی از افراد مورد آزمایش وجود دارد.[۱۰] اگرچه در جهان توسعه یافته امروزی این ترس نادر است، اما اخیراً مطالعه سه مورد تافوفوبیا را در میان افراد مسن در غرب ایرلند گزارش کرده است.[۱۱]
This article "زنده به گور هراسی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:زنده به گور هراسی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
- ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامDietrich1977
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامQuigley1996
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامHarris1990
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامSnopesDying
وارد نشده است - ↑ Barber, Paul. Vampires, Burial and Death: Folklore and Reality. Yale University Press, 1988.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامWHB
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامLittle
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامKircherSociety
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامVester1868
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامBajwa2014
وارد نشده است - ↑ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامOKeeffe2015
وارد نشده است