سید جعفر حسینی
او کودکی سختی داشت هنگامی که او را داخل یک سبد جلوی یک در گزاشتن او نمیدانست که قرار است آینده او چه شود سال های اولیه زندگی خود را در انباری تاریک و سرد گزراند آن زمان شرکت فریر طب تاسیس نشده بود ولی او رویایی داشت که بعد ها به آن دست پیدا کرد یعنی انبار داری یک شرکت از بخت بد شرکت فریر طب قرعه به نامشان افتاد و سرپرست انبارشان جعفر شد جعفر خیلی خوشحال بود هر روز صبح ساعت پنج بیدار مشد با نوار های تست قند خون صحبت میکرد گویی دو دوست باهم صحبت میکنند او حتی جمعه ها می آمد و برای نوار ها دوساعت کولر روشن میکرد که خنک شوند و وقتی از او میپرسیدی که باقی ساعت ها چه میشود آنها گرمشان مشود او سکوت میکرد و بعد از چند ثانیه نگاهی میکرد و میگفت میدانی مسولیت یعنی چه!!!!!!!!!!
This article "سید جعفر حسینی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:سید جعفر حسینی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.