You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

سیستان فرهنگی

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

سیستان فرهنگی 1
سیستان فرهنگی
نویسندهعلی فیروزکوهی
تاریخ نشر1400
تعداد صفحات174
موضوعتاریخ
زبانفارسی انگلیسی
تعداد جلد50

سیستان فرهنگی؛ نام اثر علمی و پژوهشی است که به کوشش علی فیروزکوهی فعال فرهنگی و نویسنده سیستانی بعد از سالها تلاش در اسفند سال 1400 منتشر شده است.[۱]

این مجموعه وزین با  مقالاتی در حوزه فرهنگ و تمدن سیستان در شماره های مختلفی منتشر می شود.

در هر جلد از این کتاب ۴ مقاله درج می شود که هر یک به بخشی از تاریخ و تمدن و کارکردهای فرهنگی اجتماعی سیستان می پردازد.

علی فیروزکوهی پدیدآورنده این اثر تلاش نموده است با تبیین جایگاه فرهنگی و تمدنی سیستان و نقش و تاثیر آن بر ارتقای فرهنگ ایرانی؛ عطف توجه همه ی جهانیان را به این جایگاه ویژه ی تاریخی و تمدنی جلب نماید.[۲]

مقدمه[ویرایش]

گفتارهای دانشورانه و پژوهشی ، می تواند چهره کارسازی در بازگفت کارنامه گذشتگان و بازتاب کیستی این سرزمین دیرسال باشد. در این اندیشه تازه نیز تلاش شده ، تا نسک هایی را با گرایش سیستان شناسی برای پژوهشگران و دلبستگان و آمدگان و نیامدگان برجای گذاشته شود.


۴ مقاله آمده در این کتاب عبارتند از:

1- سیستان خاستگاه جواهرسازی و ساخت ظروف مرمری در دوران آغاز تاریخی[ویرایش]

بر اساس یافته های باستانشناسی ساخت و کربرد جواهرات و زیورهای شخصی در کنار تولید انبوه ظروف مرمری یکی از ویژگی های اصلی سیستان در دوران آغاز تاریخی می باشد. در عین حال وجود سایر اشیا و ادوات سنگی همچون ابزارها و سرپیکان ها نشان از وجود صنایع سنگی تکامل یافته در سراسر هزاره سوم قبل از میلاد در این حوزه ی جغرافیایی دارد. کاوش های باستان شناسی که در محوطه های باستانی شاخص سیستان همچون شهرسوخته، تپه صادق و دیگر محدودهای دشت سیستان انجام شده، گواهی بر این مدعا است. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که در سیستان باستان جواهرسازی و استفاده از جواهرات پر رونق بوده و تولیدات سیستانی از جنس سنگهای نیمه گرانبها در هزاره ی سوم قبل از میلاد نه تنها در بازارهای بین النهرین به وفور یافت میشد، بلکه به سرزمین ها دور دستی همچون مصر نیز راه یافته است.نتایج این کاوش ها حاکی از آن است که شهرسوخته یکی از مراکز مهم تولید ظروف مرمری در خاور نزدیک در دوره باستان بوده است. در واقع نه تنها ظروف و اشیای مرمری زیادی از کاوش های گورستان و بخش مسکونی شهرسوخته بدست آمده اند، بلکه ضایعات تولیدی این مواد به همراه ابزارهایی که برای ساخت آنها بکار می رفته نیز در این منطقه شناسایی شده است. مجموع عناصر و کارکردهای  فوق گواهی روشن بر وجود تولید ظروف مرمری در سیستان در دوران آغاز تاریخی می باشد.

2- نتایج بررسی روشمند باستان شناختی سیستان[ویرایش]

دشت سیستان با دارا بودن شرایط زیست محیطی مناسب مانند آب فراوان رودخانه هیرمند و خاک رسوبی حاصلخیز همواره محلی برای اسکان جوامع مختلف بشری بوده است. از این رو، ضرورت بررسی روشمند باستانشناختی در آن احساس می شد. بررسی فوق با اهداف متعددی كه از عمده ترين آنها می توان به تهيه نقشه باستانشناسی ، شناسايی و آماده سازی كليه محوطه های باستانی به منظور تهيه پرونده های ثبتی و گاه نگاری هر يك از آنها اشاره نمود، طی دو فاز عملی گرديد كه در هر فاز نيمی از وسعت منطقه را در بر می گرفت.

روش بررسی به صورت میدانی برگزار گردید که طی آن دو تیم از باستان شناسان حرفه ای هر یک از حوزه های 22گانه سیستان را کاملاً پیمایش نموده و پس از شناسایی هر محوطه، نسبت به ثبت و ضبط و عملیات علمی و میدانی باستان شناسی آن محوطه اقدام می شد.

در فاز نخست (1386)، بخش مسكونی سيستان كه بخشی از شمال و شرق آن را در بر می گيرد، هدف پيمايش فشرده ميدانی قرار گرفت كه نتيجه آن شناسايی 808 محوطه در يازده حوزه ای كه در اين فاز انتخاب گرديده بود، شد. در فاز دوم (1388)، بخش صحرایی سیستان یا به عبارتی نیمه جنوبی آن مورد پیمایش میدانی قرار گرفت که حاصل این برررسی شناسایی حدود 853 محوطه بود. به طور کلی، نتیجه این بررسیها، منجر به شناسایی 1661 محوطه در سیستان گردید. بررسی های باستان شناختی هر دو فاز نشان داد كه سيستان همواره از توانمنديها و قابليت های فراوانی به لحاظ داشتن خاك حاصلخيز، نيروی انسانی كارآمد و آب فراوان برخوردار بوده است و اگر اين شرايط مجددا احيا شود، يک بار ديگر این سرزمین می تواند انبار غله ايران و لندن شرق شود.

3- حوزه تمدنی سیستان و نقش تعیین کننده آن در شکل گیری تمدن ایران زمین[ویرایش]

سخن از سیستان و جغرافیای تاریخی آن ، انسان را به دوران های کهن تاریخی و محیط های باستانی رهنمون می شود که شاید بتوان آنها را از نخستین نشانه های تمدن بشری دانست. نتایج جاصل از تحقیقات باستان شناسی بیانگر آن است که بستر جغرافیایی این منطقه ، از دوران پیش از تاریخ آکنده از تاثیر و تاثرهای تاریخی و همچنین سکونتگاه انسانهایی سختکوش ، پویا و ساده زیست بوده است و این کارکرد پس از آن نیز تا اکنون در این سرزمین حفظ شده است.سیستان در واقع خاستگاه قوم آریایی است که پس از کوچ از دشت های شمال خاوری آسیا و سیبری در این پهن دشت سکنی گزیده و شاخه هند ، ایرانی قلمرو خود را از سیستان به خاور و باختر در هند و ایران گسترش داده است.در عین حال از نظر تاریخی می توان گفت که کهن ترین و بزرگترین شهریاران ایران از سیستان برخاسته و در این سرزمین پرورش یافته اند و زرتشت با پشتیبانی شهریار سیستان (ویشتاسب) آیین خویش را در سراسر ایران و هند گسترانده است.نخستین فرمانروایان مقتدر و نامور ایران زمین چون کیومرث، فریدون، کیخسرو، کیقباد و... نیز از اینجا برخاسته اند و می توان گفت که در واقع سیستان خاستگاه کیانیان بوده است که نخستین فرمانروایان ایرانی و آریایی به شمار می آیند.در تاریخ کهن ما، خاور ایران و بویژه سیستان، پیوسته گاهواره تمدن بوده و قرار گرفتن سیستان میان دو مرکز تمدنی بسیار پیشرفته هزاره سوم پیش از میلاد، یعنی تمدن میان رودان و دولت ایلامی و سومری در باختر و تمدن هندوهای راپا و دره سند در خاور، ایجاب می کرده است که مردمان این سامان با دیگر فرهنگ ها و تمدن ها، بویژه فرهنگ های آسیایی در خاور و باختر آسیا ارتباط داشته باشند که البته بیشتر این ارتباطات از شاهراههای تجاری و در قالب دادوستد کالاها و خدمات و مواد اولیه صورت می گرفته است.

سیستان در دوره های پس از اسلام نیز جایگاه ویژه در معادلات سیاسی، اجتماعی جهان اسلام داشته است. زیرا گذشته از اینکه در مصب رودخانه هیرمند، از زمین های حاصلخیز و آب فراوان برای توسعه اقتصادی بهره میبرد، از نظر زئواستراتژیکی و زئوپولیتیکی نیز بر سر راه ایران به شبه قاره هند و افغانستان قرار داشت که این نیز بر اهمیت آن کی افزود.اینک سیستان با وجود افتوخیزهایی که بر اثر شرایط طبیعی و انسانی، اقتصادی در دوره های گوناگون داشته، کماکان توانسته موقعیت ویژه جغرافیایی، ژئوستراتژیک و ژئوپولیتیک خود را در شرق ایران حفظ نماید. بیگمان با بهره گیری مناسب از پیشینه درخشان تاریخی و جایگاه ویژه جغرافیایی سیستان ، میتوان بار دیگر عظمت و شکوه را به این منطقه از ایران زمین بازگرداند و از این رهگذر علاوه بر توسعه منطقه، به تحکیم پیوندهای فرهنگی و سیاسی، اجتماعی شبه قاره هند و آسیای مرکزی با ایران پرداخت.

4- نقش سیستان در حفظ استقلال و هویت ملی ایران[ویرایش]

با مهاجرت اقوام آریایی از زیستگاه اولیه ی خود حرکتی بزرگ در زندگی انسان بر پهنه ی زمین آغاز شد. گروهی از این مهاجران به فلاتی آمدند که نام آنها را بر خود گرفت و ایران نامیده شد. هر گروه از این آریایی ها در بخشی از فلات ایران ساکن شدند و نام خود را به آن دادند و یا نام محل را بر خود گرفتند همچون پارس ها، پارت ها و سکاها.

اینان و برخی ساکنان دیگر فلات ایران در تلاشی شگرف سه کار اساسی را به سرانجام رسانیدند اول زیستگاه خود را در حد یک کشور ارتقاء دادند دوم با تعامل و تبادل افکار توانستند مرام مدارا و تساهل را بیاموزند و در سومین گام برای حفظ کیان کشور خود رادمردی و پایداری از خود نشان دادند. در این میان سرزمین سیستان خاستگاه سکاها و آریایی ها و کیانیان که اعقاب کهن ایرانی هستند بوده و همواره در حفظ استقلال و هویت ملی ایران زمین نقشی ویژه داشته که این نقش از دوران اساطیری آغاز و در دوره ی تاریخی تداوم می یابد.

منابع[ویرایش]


  1. خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان،سیستان فرهنگی
  2. خبرگزاری ایسنا،سیستان فرهنگی 1
  3. پایگاه خبری کیانسه، معرفی کتاب سیستان فرهنگی 1
  4. پایگاه خبری سیستو، نقد و بررسی سیستان فرهنگی 1
  5. پایگاه خبری طلوع سیستان، معرفی کتاب سیستان فرهنگی


This article "سیستان فرهنگی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:سیستان فرهنگی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]