You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

طایفه جر (آذریان)

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

زابل.استان سیستان و بلوچستان
هادی خان کشکولی در کنار امامقلی خان رستم ممسنی

طایفه جُر از طوایف ساکن سیستان و بلوچستان است.ریشه اصلی و کهن آنها به شیراز بازمیگردد . آنان لُر مَمَسَنی اند و از آریایی های اصیل ایران هستند.

جَد آنها بر سر مسائلی نامعلوم که برخی از معمرین طایفه ، اختلاف و درگیری با طوایف محلی را علت مهاجرت دانسته اند ؛ از شیراز به سیستان آمده اند . محیط جدید نه تنها در تعدیل خصلت ستیزه جوئی قوم موثر واقع نشد بلکه برای تنازع بقاء در میان طوایف بومی که وجود آنان را مخل آسایش خود و خطر بزرگی برای مالکیت خود می پنداشتند آنان را ناگریز کرده تا با شدت و وحدت بیشتری با همسایگان جدیدشان درگیر شوند . علیرغم این خصلت خشن که امروزه رنگ باخته است جُرها مردمانی خوشمرام ، مهمانواز و امانت دارند و به دامپروری ، کشاورزی و قالیبافی مشغولند.

پرونده:Karnaal.jpg
نادرشاه افشار در نبردهای شرقی.افغانستان و هندوستان

افتخار ملّی ، در هم شکستن سپاه مقام خان کابلی و کشته شدن آن توسط جنگجویان جُر در زمان حمله نادرشاه افشار به قندهار و کابل[ویرایش]

هنگام لشکر کشی نادرشاه افشار به قندهار و کابل حدود سه هزار رزمنده سیستانی به لشکر او پیوستند که از طوایف جُر ، براهویی ، کیانی ، خمر ، سربندی و جهانتیغ و ... بودند . به بیان کتاب زادسروان سیستان به قلم استاد رئیس الذاکرین دهبانی ، در نبرد کابل جنگجویان طایفه جُر ، لشکر مقام خان کابلی را درهم شکسته و خود او رانیز با چوب از ناحیه سر مضروب گردانده و با هجوم بسویش او را کشته اند . پس از آن نبرد نیز به همراه نادرشاه روانه دهلی میشوند.درآن زمان بود که پس از جلب توجه نادرشاه جایگاه خود را در سیستان تثبیت کردند و به شهرت و آوازه رسیدند.

وقتی خدا بخواهد به تو کرَم کند نگاه نمیکند که تو برات جُری[ویرایش]

یک داستان حقیقی درباره پیرمردی نیک کردار بنام برات ، که به شکل ضرب المثل درآمده است . ماجرا زمانی آغاز میشود که به هنگام مغرب آن پیرمرد گله گوسفندی کلان اما بلاصاحب را میابد که با رمه ی کوچکش همراه شده اند او پس از بازگشت به نزد حاکم وقت میرود و ماجرا را بر حاکم وقت تعریف میکند ، حاکم وقت که زلالیه نفس پیرمرد را میبیند به او میگوید که اگر پس از شش ماه خبری از صاحب گوسپندان نشد گوسفندان ازآن خودت خواهد بود . برات جُر هر صبح گوشفندان را با رمه ی خویش به چرا میبرد و در هنگام غروب باز میگرداند ، شش ماه گذشت و آن پیرمرد چوپان بزرگترین رمه دار زمان خودش درآمد. بعله؛اگه خدا بْخٰاا بْدیا نْمِه گا که تو بَرات جُری.

•افتخاری دیگر،شرح منظوم طایفه جُر،ارادت استاد غلامعلی رئیس الذاکرین دهبانی[ویرایش]

  • جُر اگَه غِیر جُر بَشَه اَجنَبی وَر مَه زور بَشه
  • شُل مَکو بیخ کُنده رَه مَل کِه بُن ترَه او بَرَه
  • که مَمَسَنی زادَه بودی لُرکِه خدا داده بودی
  • که جَنگ و جی یارِ تو بو نیکی کَسُ و کارِه تو بو
  • تَه بیومَدی وَ قَهْر خا زابُلَه بْکردی شَهر خا
  • دِه حاجی آقائی بودَک کِه وَر تو مُمْلایی بودَک
  • بعد از ای ری وَ زَدّ تو که بیومه اینجا جَدّ تو
  • فِتنِه تو خِه بومی بودَک نَه شوهْکی یو شومی بودَک
  • مُلکِ رَه بیجَه گیر شَهْ یی از اُو و کل امیر شَهْ یی
  • موندی نو دَسْ وچو بْشَدی نادِرَه بَخْتِ پو شَدی
  • تَه قَندهار از او شَدَک بَگ و قطار از و شَدَک
  • تو وَر او بازو یو بودی وَ دهلی مازو یو بودی
  • ته پْشَهْ زَمون میر عَلَم پْچَرخی وَ کومِ یو قلم
  • شوکَتَه قتلِ زَرَکُو وَ دَشت و رودِ زیر کُو
  • وَ شیبِ چَهْ کُ کارِه شَه وَ فکر تار و مار شه
  • تو سینه خا سِپَر شدی زَرَکَه یاوَرَک شَدی
  • تَه ریشِه شو کِندَه نَشو خدا بی از بَندَه نَشو
  • از ای بو که وَکیل پُر پیموندِ وَر بَرات جُر
  • وَقْتِ خُدا کَرَم کُنه نِکْبَتی از تو رَم کُنه
  • نْمِ گٰ کِه بَرات بودی جُرکِ وَ سَکاتِ بودی

[ویرایش]

جُر ها امروزه در سیستان در روستاهای حسین آباد جُر ، رضا جُر و حاجی آقائی روزگار میگذرانند . به دلیل خشکسالی سیستان عده ایی به سرخس و مازندران و گرگان مهاجرت کرده اند . آذریان نام شناخته شده ی طایفه جُر در حال حاضر است . الیاسی ها و جرجانی ها نیز از شاخه های طایفه ی جُر بشمار میروند.

•(رضا آذریان دانشجوی اتاق عمل علوم پزشکی زاهدان _ DIPLOMAT)•

منابع[ویرایش]

This article "طایفه جر (آذریان)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:طایفه جر (آذریان). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]