You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

عابدین پاپی متخلص به آرام نویسنده

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

عابدین پاپی
abedinpapi
abedinpapi
زمینهٔ کاری شعر، نقد و نویسندگی
زادروز ۱ خرداد ۱۳۵۰
خرم آباد، ایران
پدر و مادر حسین ، ستاره
ملیت  ایران
محل زندگی کرج، استان البرز، ایران
رویدادهای مهم مهاجرت از زادگاه و تولدی دیگردرزندگی درسن30سالگی
لقب آرام
سبک نوشتاری رئالیسم و ذهنیت گرایی
کتاب‌ها گفتاورد قلم، تا اندازه ای واژه ها می نویسم ،،باد زیر هر ورقی را امضاء نمی کند،اِلِمان ها بافصلی دیگر آغاز می شوند وکتاب گردشگری ایران و جهان
نوشتارها 700گفتار در حوزه های ادبی، نقد ، روانشناسی، فلسفه، سیاست و جامعه شناسی
دیوان سروده‌ها 20دفتر شعر
تخلص آرام
همسر(ها) آزیتا پاپی
فرزندان حامد، فائزه و پریا

عابدین پاپی متخلص به آرام شاعر، منتقد،نظریه پردازادبی و اجتماعی و نویسنده ی ایرانی است.از مهم ترین آثار نویسنده در حوزه ی نظر،اندیشه و نقد ادبی می توان به کتاب«گفتاوردقلم» و «تا اندازه ی واژه ها می نویسم»اشاره نمود.مقالات فراوانی از این نویسنده در روزنامه ها و رسانه های مجازی به چاپ رسیده است و از پرکارترین نویسندگان ایران در دهه ی 80 و 90 به شمار می آیدوسبک نوشتاری آنرئالیسم و ذهنیت گرایی است. [۱]


زندگی نامه[ویرایش]

عابدین پاپی زاده ی ۱۳۵۰/۳/۱ در شهرستان خرم آباد است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه ی خود را تا مقطع دیپلم فرهنگ و ادب نظام قدیم در شهرستان خرم آباد به پایان رساند و دیگر هیچ علاقه ای به ادامه ی تحصیل در خویش را پیدا نکرد به طوری که در گفتگو با رسانه ها می گوید : «من به دنیا آمده ام که ابتدا آمدنی ها را بیاموزم و فکر می کنم در دل همین آمدنی ها آموختنی هایی نو وجود دارد» و هنر را آمدنی می داند نه آموختنی اما علم را همان آموختنی که در دل آمدنی است. این شاعر و منتقد ادبی راه پیشرفت در هنر را بسیار متفاوت با راه علم می داند و قیاس های بی مورد را عاملی مبنی بر رکود فرهنگ و ادب در کشور می پندارد و در ادامه می گوید که آنانکه به معنی واقعی و حرفه ای هنر و علم را دنبال نمی کنند هرگز این دو را از هم تمیز و تشخیص نمی دهند و البته هنری کردن علم و علمی کردنِ هنررا هم لازم دانسته اند و دانشگاه را به تنهایی  راه پیشرفت در علم نمی دانند. وی اعتقاد دارد که هر فردی با اراده و تلاش بسامد هم می تواند هنرمند شود و هم عالم. وی می گوید : تا سن 30 سالگی در شهرستان خرم آباد زندگی می کردم و بعد از آن با مشکلات فراوانی از لحاظ زندگی شخصی و اجتماعی مواجه شدم و چاره ای جز ترک وطن و مهاجرت نداشتم واین شد که به ناچارموطن خود را ترک گفتم و همین مهاجرت به شهرهای ایران بنده را به یک فرد متفاوت تبدیل کرد. وی در ادامه می گوید: زندگی شخصی و اجتماعی بنده و زندگی هنری ام با هیچ کسی قابل قیاس یا شباهت نیست و ده ها رمان و داستان متفاوت را درباره ی زندگی پر فراز و نشیب من می توان نوشت  و شاید همین زندگی پر درد و آکنده از مخاطره ی بنده خود عاملی بود تا که سُرایش و نویسندگی را به صورت نابه هنگام بیاموزم  و البته زندگی نامه ی خود را تحت عنوان :«باوری که باورشد» نگاشته ام که بزودی منتشر می شود.. نوعی تولد بی صدا هستم به گونه ای که شعر و نوشتن را از هیچ دانشگاه و یا کانون علمی و یا استادی یاد نگرفته ام و یا همراهِ با هیچ پیش زمینه های مطالعاتی قبلی هم نبوده است و تنها معلم من طبیعت بوده است . وی در ادامه  در رسانه های ایران چنین می گوید که قبل از این که مطالعه را آغاز کنم به صورت ذاتی و تجربی شعر گفته ام و مطلب می نوشته ام و بعدا" وارد دنیای مطالعه و تخصص شده ام که مطالعه ی آغازین و جوانی  من از 18 ساعت کمتر نبوده است و اکنون نیز کمتر از 5 ساعت نیست . وی در ادامه می افزاید که جالب این جاست که دانشگاهِ من طبیعت بوده است و اغلب اشعار و نوشتارهای من با طبیعت کلافی عمیق خورده اند اما از طبیعت هم عبور کرده ام و جور دیگری به دنیا سازی در شعر و هنرپرداخته ام .

پاپی درباره ی زندگی هنری خود می افزاید : « زندگی هنری من با زندگی شخصی ام در تفاوت عمده است و هرگز آن طور که با خانواده زندگی می کنم با هنر زندگی نمی کنم و همیشه زندگی هنری من بر زندگی شخصی و اجتماعی ام چربش داشته است . وی می گوید : تنها کسی هستم که دوبار متولد شدم : یکی در زِهدان مادر که تا سن 30سالگی ادامه داشته و زیست بوم من شهر خرم آباد بوده و دیگر در ذِهدان قلم که این مهم در سن 30 سال اتفاق افتاده است و کاملن زیست اجتماعی و زیست فکری من با تولد ِ اولم در تفاوت عمده است . وی زندگی حرفه ای خود را مدیون شهر تهران می داند و بافتار مدرن این شهر که او را در نیل به اهدافش کمک نموده است .پاپی فعالیت فکری خود راابتدا با روزنامه نگاری درشهرستان کرج آغاز نمود و با نوشتن مقالاتی در هفته نامه های کرج و بعدا" دررسانه های حقیقی ایران و هفته نامه های لرستان خود را به عنوان شاعر و نویسنده به جامعه معرفی نمود و بعد از آن به طور تخصصی در دو حوزه ی گفتگو و مقاله نویسی فعالیت خود را با روزنامه های مردم سالاری، زمان، عزت، روزنامه اطلاعات ،روزنامه آرمان ، روزنامه شهروند و ... تا به امروز ادامه داده است و مقالات فراوانی از این نویسنده نیز در رسانه های خارجی به مانند پرشین لندن، مجله ی رسانه در کالیفرنیا و رسانه های مجازی ایران اعم ازمجله ی الکترونیکی عقربه،مجله الکترونیکی پیاده رو به چاپ رسیده است که در مجموع شمار نوشتارهای این نویسنده در حوزه ی علوم انسانی به بیش از ۵۰۰ مقاله می رسد . فعالیت های نوشتاری این منتقد و شاعر در ۵ حوزه ی گفتار نویسی، طنز، دیالوگ، ژورنالیستی ، نثر و شعر می باشد.[۲]

آثار نثر[ویرایش]

  • چشم انداز گردشگری ایران و جهان [۳]
  • کرشمه ی سایه[۴]
  • همسایه ی تنهایی(مقدمه ای بلند بر اشعار سهراب)[۵]
  • گفتاورد قلم ( نظر و اندیشه )[۶]
  • تا اندازه ی واژه ها می نویسم[۷]
  • مفهوم شناسی بافتار و ساختار شهرستان کرج[۸]

سبک شعری[ویرایش]

عابدین پاپی یک شاعر پیش رو یا آوانگارد است. پیشرو یا آوانگارد به هنرمندان، نویسندگان و شاعرانی گفته می‌شود که در یک دوره معین، پیشروترین اسلوب‌ها یا مضامین را در آثارشان استفاده کرده‌اند و اغلب بانی جنبش‌های نو بوده‌اند. در این بین "پاپی "به عنوان موضوع شناسای این مقال همچنان بر دغدغه عدالت ودرد های اجتماعی اصرار می ورزد از این چشم انداز می تواند شاعر آوانگارد به معنای واقعی و در تغایر با آوانگاردیست های مقتبس باشد.چراکه از دیر باز از همان عصر اساطیر تاکنون؛ هر آن کس که بر عدالت ودرد دیگری ابرام ورزید لاجرم آوانگاردی فراتر از زمان ومکان خود است.براساس نظام فلسفی کانتی وعطف عنان به احکام فرا تاریخ و نفی اسلوب های منفعت محورانه وخود نمایانانه وبه تعبیری در شرایطی که موقعیت برای به وجود آوردن وضعیت بهینه وجود ندارد!! احکام درون انسان همچنان آوانگاردترین گزاره ها هستند و کسانی که بی توجه به این مساله باشند می توان آنها را به مقوله مغفولین متصف نمود. . مهم ترین اثر این شاعر دفترِ شعر«اِلِمان ها با فصلی دیگر آغاز می شوند » می باشد . به گفته خودش این دفتر از حیث زبان و محتوا با سایر دفاتر شعری شاعر متفاوت است زیرا که صنعت واژه گزینی در این دفتر رعایت شده است و شاعر از واژه های طبیعی استفاده نمی کند . پاپی معتقد است که گفتمان شعر با تکرار معنا مواجه شده و یکی از این مشکلات فرا رو گزینش واژه های طبیعی در شعر است. این نظریه پرداز ادبی و اجتماعی اعتقاد دارد که در اغلب اشعار شاعران جهان واژه هایی طبیعی و آرکائیک وجود دارد و همین امر خود مسببی مبنی بر عدم تغییر زبان و معنا در شعر شده است. وی درباره ی سبک شناسی توضیح می دهد که سبک یک سلیقه نیست بلکه یک اندیشه است و در هر زمانی تغییر می کند و بستگی به زیست بوم فکری شاعر هم دارد و البته آن طرف شاعر مردم هستند که چه سبکی را دوست دارند اما ممکن است که هم شاعر در تعیین سبک اشتباه کند و هم مردم  و اعتفاد این است که برای نیل به یک سبک خاص راه های دشوار و طویلی را بایستی طی کرد و فکر می کنم همه ی دفاتر شعری ما شاعران که شاید به 30 جلد یا بیشتر هم برسد تنها به خاطر این است که شاعر به یک دفتر درست حسابی و مانا دست یابد و در آنجاست که سبک ایجاد می شود. اغلب شبیه سازی ها سبک نیستند سبک یک عالم واحد است که از حیث زبان و مفهوم با هیچ مفاهیمی در طبیعت ذهن و محیط کلاف نمی خورد.

در همین راستای به جهت تبیین استنادی چند قطعه از ایشان آورده خواهد شد.[۹]

نمونه اشعار[ویرایش]

اولین بارنیست
که انگشتان بی تقصیرم را
درکفِ گندم می کارم
ازراهی دیگرنمی توان رسید
فکرمی کنی
این سوت ها که قطارشده اند
گوشی رابدهکارمی کنند؟
ازآزادی میدان
تاجمهوری بلوار
شکم هابرای تکه نانی
صف کشیده اند...!

******

این جا
آدم بیش از اشتاین بک درد می کشد
برنده جایزه نوبل هم که باشی
اهالی شهر
خنده های سبز تو را نوازش نمی کنند
اگر قرار است بمیریم
بهتر است مثل خودمان زندگی کنیم
مانند موش ها و آدم ها
من همیشه
خودکارم را غم انگیز تر از جرج میلتون و لنی اسمال
بر تن زندگی کشیده ام
و ما بر گرفته از یک گریه ی در به دریم
و رنگ ها
ذهنیتی فاشیستی دارند
و هرگز سیاه پوست ها را سفید نمی بینند

******

کلمه اخلاقی زنانه دارد
حتا اگر فیمینیسم هم نباشد
جهان که سینه اش را باز می کند
پست مدرن ها
به جای ژاک دریداعربده می کشند
آزادی درتن ماست
نام خانوادگی آریان هاست
ومیدان
زیبایی خودش رادارد
تکثیرزیبایی توبرای چشم هالازم است
هیچ وقت
دوحرف با هم مجازات نمی شوند
کنار هم که قراربگیرند
آخرش یک روزی عاشق می شوند.

******

خون هایی که سر پای خودشان ایستاده اند
دودِشان در چشم خودشان می رود
سیگاریک آلترناتیومدرن است
در متن خیابان که قرار می گیرد
مثل قهرمانی است که بیاید
و نتوانی شکست اش بدهی
فصلی از انسان باتو
بامن
درخیابان قدم می زند
وخبرهای سردی زیر چاپ است
صداها گرسنه اند
همه با شتاب
فاصله ی خانه تا دستگاه خودپردازرا می دوند
وجیب ها
ازدوری یارانه هاخیلی تشنه اند
هواخودمانی نیست
وزیر پوشمان بجز عرق های شهر
چیزدیگری به یاد ندارد!

******

یک بار
از باری دیگرمُرده ایم!
چنان ابر مردی که شباهتی به«نیچه» ندارد
مادورِجاودانِ
تکرارِتاریخ بودیم که تکرارنشدیم
سیرنشدیم
مانند«داداری» که شباهتی به مُردن ندارد
وشاید
همه ازنسل یک واژه ی سرگردانیم
که
درهماوردباهستی
شکست خورد!

درباره نقدادبی[ویرایش]

این نویسنده درباره ی نقد و بررسی آثار شاعران و نویسندگان پر کار نشان داده است به طوری که بیش از ۴۰۰ اثر را از شاعران و نویسندگان دیروز و امروز ایران و جهان نقد و بررسی کرده است. وی در سه حوزه ی نقد کلاسیک، نقد مدرن و پست مدرن فعالیت داشته اند. در حوزه ی نقد دارای قلم سلیس و زیبایی است به گونه ای که قدرت تمیز و تشخیص و پردازش آن در معرفی دیدگاهها و مدل های معنایی ادبیات و تسلط بر این مدل ها به سهم خود سرآمد است. قلم این نویسنده در حوزه ی نقد کاملا علمی و تحلیلی است و بیشتر منتقدی معلم است تا زیبا شناس. این منتقد ادبیات معاصر در گفتگو با ماهنامه ی سخن در ص ۱۶ همین ماهنامه درباره ی گفتمان نقد می گوید: « آنچه متبادر به ذهن است نشان می دهد که نقد ادبی به معنا و ابعاد امروزی که مقصود ما می باشد در ادبیات قدیم ایران پر سابقه نیست و موارد نقد گونه ای که در برخی کتاب ها و در رسانه های قدیمی به چشم می آید از قبیل چهار مقاله ی نظامی عروضی یا رساله ی رشیدالدین وطواط و یا حتی کتب فنی تر نظیر المعجم فی معائیر اشعار العجم ( شمس قیس رازی) و یا لباب الالباب ( محمد عوفی) و یا معیار الاشعار ( خواجه نصیرالدین طوسی ) این ها همه محدود به شمردن برخی صفات و خصائل کلی است و توجه سراسری به خاستگاه و جایگاه نقد را در دنیای امروز باز گو نمی کند لذا اگر چه در اواسط قاجاریه با توجه به آگاهی و شعور اجتماعی و سیاسی مردم ما با مقالات و رسالاتی موجه هستیم که در خود شائبه ای از تقدیر امروزی را نشان می دهد اما این گونه اظهار نظرها چون بر پایه و بنیادی اصولی و عملی متکی نیستند بیشتر نقد ذاتی به شمار می روند تا نقد فنی و نقد فنی را می توان با آثار فتحعلی آخوندزاده باز شناخت که به عنوان یک روشنفکر به صنعت نقد در ایران با رویکردی تازه می پردازد. وی در ادامه ی همین گفتگو می افزاید که نقد و نقادی در ایران را می توان بر اساس شواهد و مستندات به دو بخش سنتی و مدرن تقسیم کرد که در حوزه ی سنتی می توان به محمد قزوینی ، سید حسن تقی زاده ، علی اکبر دهخدا ، احمد کسروی ، محمد تقی بهار و ... اشاره نمود و در حوزه ی مدرن می توان به عبدالحسین زرین کوب، غلامحسین یوسفی ، لطفعلی صورتگر، بهاء الدین خرمشاهی، جلاالدین کزازی، سیروس شمیسا و ... اشاره داشت و این سیر فکری خود مسببی شد که تداوم یابد و در پی آن نقد نو به سکانداری تقی رفعت که طرفدار تجدد بنیادی بود نضج و بارور شد که بعدا" با حضور نیما یوشیج ، فاطمه سیاح ، احسان طبری، محمد حقوقی، یدالله رویایی ، اسماعیل نوری اعلاء ، رضا براهنی و ... ادامه یافت. وی در ادامه می افزاید :« به نظرم یک منتقد خوب و حرفه ای می بایست هر اثری را در هر جایگاه و زمان و جریان فکری که هست را نقد کند اما در حد و نصاب همان اثر و از بودها و نبودها و مادینگی ها و نرینگی ها و بده و بستان های ادبی احتراز و اجتناب نماید. دمکراسی در نقد و نقادی بسیار مهم است و این فهم را باید در دایره ی نقد وارد و لحاظ کنیم . نقد به معنی سره را از ناسره جدا کردن است به معنی برخورد درست با متن است نه صاحب متن که در این شرایط می توان خوبی ها را در اثر بیشتر تقویت کرد و به بدی ها و ضعف ها نیز رنگ و لعابی دیگر را بخشید به طوری که صاحب اثر بتواند به جلو حرکت کند و از زمان حال اثر به زمانی دیگر با پارامترهایی نوتر پرتاب شود . فکر می کنم با این که سابقه ی نقد در ایران تقریبا به 150 سال یا بیشتر نمی رسد اما در مجموع نقد در دنیای امروز بهتر از دیروز خود را نشان داده است و دلیل عمده نیز این است که منِ اجتماعی جایگزین منِ فردی و شخصی و منطقه ای شده است و این جهان شمولی نقد باید تداوم داشته باشد . اطلاعات و امکانات رفاهی و علمی و روشمندباید محققانه و نقادانه باشند و رویکرد منتقد به نقد امروز می بایست رویکردی روانشناسانه و جامعه شناسانه توأم با ایده هایی نو و فلسفی باشد . نقد می تواند جامعه را به رشد فرهنگی و علمی و حتا اقتصادی فرارونده ای هدایت نماید به شرطی که آن جامعه نقد پذیر باشد و منتقدین هم نگاهی بی طرفانه به موضوعات همه جانبه داشته باشند. نقد را به انواع مختلفی تقسیم کرده اند و هر اثر بر اساس محتوای آن که می تواند تاریخی، روانشناختی، جامعه شناختی و یا اعتقادی و زبانشناختی می باشد توسط منتقد مورد بررسی قرار می گیرد و در هر کدام از این ژانرهای نقد منتقد وظیفه و رسالتی خطیر و منصفانه و عالمانه را برعهده گرفته است .» گفتاوردقلم[۱۰]

دیدگاهها[ویرایش]

درباره ادبیات[ویرایش]

عابدین پاپی درباره ادبیات  وشعر نظر و اندیشه های متفاوت و بسیاری دارد به طوری که بر دمکراسی واژه ها در شعر اعتقاد راسخی دارد.وی با گزینش واژه هایی روانشناختی ، جامعه شناختی، سیاسی ، فلسفی و .. در شعر بر آزادی شعر تأکید دارد و انحصاری کردن شعر و فردیت در شعر را رد می کند . این منتقد 
در یکی از گفتارهای ادبی خود درباره ی شعر چنین می گوید:«درهردوره ای از تاریخ همیشه پدیده ای به نام شعر خود را در قد و قواره هایی مختلف و متفاوت نشان داده است . بر این پایه و تدبیر ، ممکن است در یک دوره جامعه با شعری کوتاه قد مواجه بوده و یا در دیگردوره ای شعری بلند قد و یا احیانا" متوسط را به خود احساس کرده است . با این نگاه می توان چنین برداشت کرد که شعر نیز به مانند آدم ها دارای قد و قواره هایی مختلف می باشد . اما این فرآیند هنری (شعر) از حیث ِ معنا ومفهوم و برداشت ها و باورداشت های اجتماعی با آدم ها از لحاظ قد و قواره در تفاوت عمده می باشد به گونه ای که آدمِ قد بلند در بین مردم دارای اهمیّت و جایگاه بیشتری نسبتِ به آدمِ قد کوتاه است و بی گمان آدم هایی که دارای قدی متوسط هستند نیز نسبت به آدم های قد کوتاه از جایگاه و اهمیّت بیشتری در جامعه برخوردار شده اند .

از جانبی دیگر مقوله ی قد می تواند نوعی ویژگی ظاهری باشد که اهمیت خود را در جامعه نسبت به ویژگی های درونی و باطنی بیشتر نشان می دهد . لذا هویّت و شاخصه های انسانی نیز می تواند این نوع خصیصه ی ظاهری را پر بار تر و پرمعنا تر جلوه نماید . این رویکرد از شیخ ِ مصلح سعدی شیرازی نیز که می سُراید :

تن آدمی شریف است به جان آدمیّت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیّـت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیّت

خود مصداقی مبرز است که ممکن است یک فرد دارای قدی بلند و اندام وچهره ای زیبا باشد اما از باطنی زیبا برخوردار نباشد . بنابراین لباس ظاهر تنها شاخصه مبنی بر برتری انسان نیست بلکه لباس باطن نیز که می تواند شامل : فرهنگ ، تفکر ، اندیشه و تکامل انسانی باشد خود عواملی در جهت تکمیل تکامل های انسانی در ابعاد مختلف به شمار می روند . اما نکته ی اساسی این جاست که طبعن آدم های قد بلند و نمادین در جامعه جایگاه بیشتری را به خود اختصاص داده اند و این تداول نگاه و تفکر در بین آحاد جامعه و عموم خود می تواند لمسِ تجاربی باشد که در ازمنه های تاریخ و در اذهان عموم نقشی سازنده را از خود بر جای گذاشته است . با این مفاهیم که ذکر آن رفت اگر چه می توان وجه اختلافاتی را بین آدم های قد بلند و قد کوتاه مشاهده نمود و این وجه اختلافات نیز در زوایایی از حیث معنا و مفهوم با شعر قد کوتاه و شعر قد بلند کلاف خورده است به طوری که بخشی از نظر شاعر به منظرهای انسانی با رفتارها و بافتارهای متشابهی صورت نمی گیرد اما از سویی دیگر وجه اشتراکاتی هم فی مابین آدم های قدبلند و قد کوتاه با اشعار قد بلند و قد کوتاه قابل توجه و مشاهده است . دلیل عمده ی این مهم بر می گردد به رویکره هایی روان شناسانه که شُُعرا از حیث رفتارهای معنایی دربافتار جامعه کشف نموده اند ،به گونه ای که تجربه نشان داده است که برخی از آدم های قد بلند از اشعار قدبلند لذت بیشتری را می برند و یا احیانا" ارتباط روحی و معنایی بیشتری را برقرار می کنند و عکس آن نیز صادق است چرا که برخی از افراد قد کوتاه نیز از حیث روان شناسی با اشعار کوتاه ارتباط بیشتری را برقرار می کنند . شاید بتوان چنین پنداشت که طبیعت ِ انسان و رفتارهایی که از خود در جامعه به نمایش می گذارد در سُرودن یک شعر از جانب شاعر تأثیر فراوانی را می تواند داشته باشد . لذا کوتاهی ظاهری آدم ها و یا باطنی آدم ها با بلندی ظاهر و باطن آدم ها در تولید شعر به عنوان یک مولد اجتماعی در زوایایی می تواند مؤثر باشد . در شعر « قد معنایی» چربش بیشتری را بر « فدساختاری » دارد ، بر خلاف آدم ها که قد ساختاری آن ها از اولویت و قابلیت های بیشتری نسبت به قد محتوایی آن ها بهره مند شده است! با این تفاسیر شعر را می توان به سه قسم کوتاه ، متوسط و بلند منقسم نمود . قد و اندازه ی شعر از چارچوبی عمودی و افقی تشکیل می شود به شیوه ای که ممکن است اندازه ی عمود یک شعر بر افق آن چربش بیشتری داشته باشد و یا اندازه ی افق یک شعر بر عمود آن . افزون بر این که قد بلندی و قد کوتاهی هم در عمود شعر وجود دارد و هم در افق شعر . بدین سان که ممکن است یک شعر دارای قدی کوتاه از حیث عمودی باشد اما از بار معنایی بلندی برخوردار باشد و یا احیانا" دارای قدی بلند از حیث افقی باشد اما از بار معنایی کوتاهی بر خوردار باشد . قد شعر کوتاه را می توان همان شعر کوتاه هم نامید، زیرا که شعر کوتاه دارای واژگان و ساختاری کوتاه است اما از محتوایی بلند برخوردار است . لذا مهمترین عنصر فرآرونده در شعر قد کوتاه این است که دارای لباس معنایی بلندی است و از حیث زیباشناختی بیشتر به اندرون آن توجه می شود نه ایدرون آن .» این منتقد معاصر در گفتگو با ماهنامه فرهنگی و ادبی سخن که کارنامه وزین وی را در دو شماره منتشر نموده است درباره ادبیات می افزاید:«ادبیات یک گزاره ی پر فراز است که به مانند قله ای بلند و مستحکم خود را به هستی نشان می دهد. لذا به نظر می رسد که بایستی دو تاخوانش از این گزاره ی فرآروند داشته باشیم. نخست مطالعه و مداقه ی فراوان در این گزاره مبنی بر رسیدن به زیرلایه های معرفت شناسانه ی آن که در هر زمانی با مولفه هایی متفاوت ظاهر می شود و دیگر پذیرفتن آن به عنوان یک پارادایم ملی و جهانی. از این منظر پاردایم ملی این گزاره مرتبط با تاریخ، هویت و زبان یک کشور است و با این پارامترها کلافی عمیق خورده است و می بایست این گزاره را رنگ و لعابی ملی و تاریخی داد و ازحیث پارادایم جهانی نیز نیاز به تبلیغ و تکثیر شاخک های متعدد آن در اقصی نقاط جهان را می طلبد. پنداشت این است که ادبیات ایران با این همه قابلیت مدون هنوز به معنی واقعی خوانش نشده است و دلیل عمده ی این مهم نیز بر می گردد به عدم آموزش و پرورش صحیح آن و دیگر این که به ادبیاتی تطبیقی تبدیل شده است که این تطبیق ، جوهره و سرشت ما را نسبت به زبان و ادبیات بومی کم رنگ می کند. حرکت مدرنیته و ظهور نابه هنگام آن را به طور جِد در بطن کشورهای متمدن و به ویژه این کهن بوم )آریان) را می توان به دهه ی 80 و 90مرتبط دانست به طوری که در این دو دهه تأثیر رسانه های الکترونیکی و مجازی بر زبان و ادبیات ایران امری پرشتاب و مبرهن است. با توجه به این که جهان به سمت جلو و در راستای سرمایه داری و صنعت و تکنوکراتیک در حرکت است و حتا خودِ ادبیات هم صنعتی شده است لذا باب شدن و مد شدن دردی از ادبیات و فرهنگ دیرینه ی ما را دعوا نمی کند بلکه جامعه ی ادبی و اجتماعی ایران نیاز به اندیشه شدن دارد. اگر کشورهای آسیای شرقی و اروپایی و ایالات متحده ی آمریکا توانسته اند به مراحلی از جایگاه فرهنگی و ادبی خود دست یابند و این جایگاه را به جهان مصادره نمایند بی تردید حاصل این کار اندیشه کردن فراوان در اوضاع و احوال طبیعی و اجتماعی و تاریخی خویش بوده است و از گذشته ی خود پند گرفته اند.دکارت می گوید: من می اندیشم پس هستم، پس ما نیز می توانیم بگوییم: من هستم پس می اندیشم.» پاپی در ادامه ی گفتگوی خود به ماهنامه سخن درباره نقش زبان در شعر چنین می گوید:«فردینان دو سوسور در تعریف زبان می گوید: زبان مجموعه ای از نشانه هایی است که مردم هم زبان به کار می برند. به نظر می رسد که این تعریف یک تعریف همه جانبه ای است که هر کسی را در هر مکانی متوجه این فهم می کند که تنها زبان یک عالم واحد نیست که با آن بتوانیم هم بخوانیم و هم بنویسیم بلکه این تعریف از زبان از جانب عقلای زبان مرتبط با زبان رسمی یک کشور است. بنابراین نگاه سوسور یک نگاه جامع الاطراف به مقوله ی زبان است که هر فردی را نسبت به شناخت از زبان در هر مکانی که باشد آگاه می کند. بر همین پایه و زیر ساخت از سوسور ، زبان از این نگاه نیز مجموعه ای از دال ها و مدلول های طبیعی و اجتماعی است که کاربرد این دال ها و مدلول های طبیعی و اجتماعی در هر منطقه با منطقه ی دیگر فرق می کند زیرا که بستگی به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و باورداشت ها و البته بافتار طبیعی یک منطقه با منطقه ی دیگر دارد. لذا دال ها را می توان زبان شفاهی مردم نامید و مدلول ها را زبان نوشتاری یا اندیشه ای ،چون زبان نوشتاری با پشت بند اندیشه و مفهوم شکل می گیرد. اما از نگاه فلاسفه زبان وسیله ای است برای بیان فکر. انسان اول به یک منظر می اندیشد و نشانه های آن منظر را کشف و بعدا" تبدیل به مفاهیم می کند و این مفاهیم را در قالب زبان بیان می دارد. اهمیت زبان در تبدیل آن، به نوشتار است. ماندگاری یک اثر زمانی است که نوشته می شود. اندیشه ی شفاهی چون از خاستگاه و جایگاهی برخوردار نیست و سینه به سینه به مردم منتقل می شود ناپایدار است اما اندیشه ی کتبی چون مستند است پایدار. زبان در پیگیری ادبیات نقش سازنده ای را برعهده گرفته است. هر هنری با هر ادبیاتی دارای زبان می باشد و زبان به عنوان وسیله ای است که آن را حمل می کند. مهم ترین نقش زبان در پیگیری ادبیات کارکرد و پوست اندازی آن در ساحت ادبیات است. زبان مانند یک راننده می باشد و ادبیات به مانند یک ماشین. بنابراین حرکت ادبیات توسط زبان صورت می گیرد و هر چه قدرکه زبان ادبیات با مطالبات مردمِ زمان خویش همراه باشد نقش آن پررنگ تر است. هر ادبیاتی فرزند زمان خویش است ولی بعضی از آثار ادبی فرازمان اند و یکی از دلایل این فرازمانی بر می گردد به نقش زبان در ادبیات که به مرور زمان دچار تطور می شود. اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه در تغییر زبانِ ادبیات بسیار حیاتی است و هر دوره از ادبیات ایران بر گرفته از زبان آن دوره می باشد. رویدادهای تاریخی و اجتماعی و سیاسی در یک دوره از جامعه بیانگر تعیین زبانِ اُدبا و روشنفکران آن دوره است. تغییر و تحول جامعه مساوی است با تغییر و تحول زبان. یک شاعر خوب شاعری است که با زمان حرکت می کند و زبان اش علاوه بر ایفای نقشِ زمان خویش به نقش پذیری در زمان های دیگر نیز می پردازد. نقش زبان در پیگیری ادبیات می بایست به گونه ای باشد که ادبیات هم جامعه پذیر باشد و هم تعمیم پذ. تعمیم پذیری زبان مهم ترین نقش را در پیگیری ادبیات بر عهده گرفته است و این تعمیم پذیری هم مختصِ به عموم در حال است و هم در آینده. کار زبان تنها فلسفیدن در ساختار اثر هنری نیست بلکه به دنبال تصویر معنا و به اصطلاح درون بینی ذات شهودی اثر نیز می باشد.»


گذری مفهومی به نقش قد در شعر [۱۱]

نگره ای به باب شدن ، مد شدن و اندیشه شدن در ...[۱۲] بازگفتی از زمان و نقش آن در شعر[۱۳]

گفتارها یا مقالات[ویرایش]

الف )گفتارهای ادبی (نظر، اندیشه و نقد ادبی)[ویرایش]

  • برآمدی بر صنعت هنری آیرونی در ادبیات و شعر[۱۴]
  • جستاری در شعر هایکو و شعر کوتاه فارسی[۱۵]
  • رویکردی آیدتیک به گفتمان زیباشناختی[۱۶]
  • حرکت در تغییر ، حرکت در تحول و حرکت در تطور در شعر نو=[۱۷]
  • رویکردی مفهومی به پرسمان نظر و منظر در ادبیات و شعر[۱۸]
  • رویکردی مفهومی به تز ، آنتی تز و سنتز در ادبیات و شعر[۱۹]
  • گذاری در مکاتب ادبی جهان[۲۰]
  • نگاهی مینی مالیزم به ساده نویسی و سخت نویسی[۲۱]
  • نگرشی به پارانوئید در حوزه ی شعر[۲۲]
  • رویکردی به بدبینی و خوش بینی در شعر[۲۳]
  • نگره ای به بود طبقاتی و نمودطبقاتی در هنرِشعر[۲۴]
  • جُستاری در مقوله ی مُعرَّف، مُعرِّف و تعریف و پدیده ای به نام شعر و شاعر(ناشر: کانون فرهنگی چوک/سال نشر: فروردین 1396)
  • مقوله ای به نام داشته ها و نداشته ها و پدیده ای به نام شعر (ناشر:آفتاب/سالنشر: بهمن ماه 1395)
  • نگاهی به تولد ، حیات و مرگ درشعر(ناشر:مجله ی ادبی ناقه/سال نشر: خرداد1396)
  • رویکردی به گفتمان کاریزماتیک ونقش آن درادبیات وشعر(ناشر: مجله ی عقربه/سال نشر: تیرماه 1396)
  • گذری مفهومی به نقش قد در شعر(ناشر: وبگاه آفتاب، سال نشر: بهمن ماه 1395)
  • بر نگاشتی به زندگی و مرگ در شعر(ناشر:کانون فرهنگی چوک/سال نشر: اردی بهشت 1396)
  • بازگفتی از زمان و نقش آن در شعر و هنر(ناشر: مجله ی ویستا،شهریورماه 1397)
  • شعر امروز و مقوله ای به نام الیناسیون(ناشر: روزنامه آرمان،آبان 1394)
  • بازشناختی از اتیمولوژی متن(ناشر: کانون فرهنگی چوک، مهرماه1395)
  • بیان شناسی در پارادایم زبانِ شعر حافظ(ناشر: کانون فرهنگی چوک،آذر ماه 1394)
  • فروغ فرخزاد شاعری لیبرال و لیبرتی است(ناشر:(ناشر: سیولیشه،بهمن ماه1395)
  • روانشناختی پیش سازها و پس سازها در شکل گیری اندیشه ی ادبی احمد شاملو(ناشر: ماهنامه قلمیاران، مرداد1396)
  • رهیافتی در روانشناختی واژه(ناشر: وبگاه آفتاب،شهریورماه 1393)
  • هنر کارآمد و هنر ناکارآمد(ناشر:روزنامه ی ماندگارافغانستان/20سنبله1397)
  • تأملی در شعر مهاجرت و شعر تبعید(ناشر:سایت آفتاب/مهرماه 1388)
  • گفتمان منورالفکری در ادبیات و شعر«گامی درپس» و «گامی در پیش » است(ناشر:فصلنامه چوک/شماره 12)
  • رهیافتی مفهومی به اسطوره در ادبیات و هنر(ناشر: کانون فرهنگی چوک/ آذرماه 1395)
  • نمودی از فقر درون و فقر برون درشعر(ناشر: مجله عقربه/آبان 1396)
  • رویکردی به مقوله ی شعر، شاعر ، جامعه و نژادگرایی(ناشر: مجله عقربه/آبان 1396)
  • دترمینیسم و نقش آن در شعر و هنر(ناشرک مجله عقربه/ شماره سی پنج)
  • رویش پوپولیسم و آنارشیسم در شعر امروز(ناشر: مجله عقربه/ بهار 1397)
  • بازنمایی از خودبودگی و خود رویگی در شعر(ناشر: کانون فرهنگی چوک/1395)
  • رویکردی به تکرار معنا( وجود) در هنرِ شعر(ناشر:مجله عقربه/بهار 1396)
  • ره آوردی در زیست بوم غزل بعد از انقلاب(ناشر: ماهنامه قلمیاران/1396)
  • برآمدی بر شبیه سازی در شعر(ناشر: مجله عقربه/اسفند1395)
  • درآمدی بر مبانی نویسندگی و شعر(ناشر:کانون فرهنگی چوک/شهریور1395)
  • نگرشی به جامعه پذیری در شعر(ناشر: مجله عقربه/شماره 36)
  • درآمدی بر سیر فکری علی باباچاهی درادبیات و شعر(ناشر:وبسایت ادبیات پیشرو ایران/اردی بهشت 1394)
  • نگره ای به مجموعه ی«یوما آنادا» از سید علی صالحی(ناشر:کانون فرهنگی چوک/ بهمن ماه 1393)
  • بسامد خیال در مجموعه شعر «آبی ناگهان» از منصور خورشیدی (ناشر:وبسایت ادبیات پیشرو ایران/تیرماه1393)
  • رویکردهایی اومانیستی در مجموعه ی«مادیان سیاه» از حافظ موسوی (ناشر:آوای کلار تهران/گفتاورد قلم،1395)
  • تأملی زبان شناسانه در مجموع ی« سردم نیود»ازپگاه احمدی(ناشر:مجله ی ادبی پیاده رو/خرداد ماه 1394)
  • گذاری در سیر فکری ابوالفضل پاشا(ناشر:آوای کلار تهران / گفتاورد قلم/ سال نشر:1395)
  • گپ و گفتی در گفتارهای بهزاد خواجات(ناشر:آوای کلار تهران/گفتاورد قلم /سال نشر:1395)
  • برساختگی و درساختگی «در وضعیت کوانتوم»از بهزاد خواجات(ناشر: مجله ادبی پیاده رو/فروردین ماه1395)
  • پریسکه سخنی با ره آوردرزاجمالی در شعر( ناشر:آوای کلار تهران/ گفتاورد قلم، سال نشر:1395)
  • خود گویی و چند گویی هایی عاشقانه_اجتماعی در اشعاری از لیلاکردبچه(ناشر:روزنامه اطلاعات/شهریورماه1397)
  • صدای عطش کلمات در مجموعه شعر «راه رفتن روی بند»ازروجاچمنکار(ناشر:روزنامه ی آرمان/سال نشر:1393)
  • گریزهایی دیداری و گزین هایی شنیداری دراندیشه ی شعر ی مهرداد فلاح (ناشر: روزنامه اطلاعات/ شهریورماه 1397)
  • با بسامدهای عاشقانه در شعر(غزل) محمد رضا رستم بیگلو(ناشر: مجله ی عقربه/شماره ی 44-تیرماه 1396)
  • رمان قلعه ی حیوانات نوعی ناتورالیست معنایی است(ناشر: روزنامه ی آرمان/ سال نشر: 1393 و سازمان تبلیغات اسلامی / دی 1396)
  • داستان چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد بازگفتی از یک زندگی روانشناسانه است /اسپنسر جانسون (ناشر:آفتاب/ دی ماه 1390)

ب )گفتارهای اجتماعی- روانشناسی ،فرهنگی و ...)[ویرایش]

  • واکاوی و بررسی فرهنگ پذیرفتن در جامعه[۲۵]
  • برنوشتی بر مقوله ی تجربه و مرگ و گفتاری از هگل[۲۶]
  • پست مدرن نشانه ای به هنگام یا نابه هنگام[۲۷]
  • رهیافتی به مقوله ی «راه رفتن» و کاربرد آن در طبیعت و جامعه [۲۸]
  • -- نگره ای جامعه شناسانه به مقوله ی گذشته در زندگی اجتماعی و زندگی هنری(ناشر: مجله عقربه/ مهرماه 1396)
  • نگرشی به مقوله ی مطالعه و نقش و جایگاه آن در جامعه(ناشر:مجله پیاده رو/آبان ماه 1396)
  • نگاه عوام و تحرک و تغییر اجتماعی نخبگان و هنرمندان دو نگاه در یک نگاه(ناشر: کانون فرهنگی چوک/ شهریور 1396)
  • حقیقت و واقعیت در چند نگاه(ناشر:آفتاب/ اردی بهشت 1393)
  • -- گذاری در نداشته هایمان(ناشر: سایت آفتاب/اسفند93)
  • -- لباسیسم باطن و ظاهر در جامعه(ناشر:کانون فرهنگی چوک/ بهمن ماه1393)
  • نیم نگاهی به مقوله ی خود شیفتگی(ناشر:سازمان تبلیغات اسلامی/ دی ماه 1396)
  • قدرت و ثروت دو نگاه در یک نگاه(ناشر:آفتاب/ آبان 1393)
  • نگره ای به باب شدن ، مد شدن و اندیشه شدن در جامعه و هنر(ناشر:کانون فرهنگی چوک/ اردیبهشت 1395)
  • مفهوم شناسی واژه ی «بودن» و «شدن» و نقش این دو در جامعه(ناشر: کانون فرهنگی چوک/ خرداد 1396)
  • گذری در گفتمان مدرنیسم و پست مدرنیسم(ناشر:مجله عقربه/ بهار1396)
  • هم زیستی هنرمند با زیست اجتماعی و زیست فکری(ناشر: کانون فرهنگی چوک/شهریورماه1396)
  • تأملی در مقوله ی پرسش و پرسشگری(ناشر: مجله عقربه/شماره 48تیرماه1397)
  • گذر و گذاری در روشنگری داریوش شایگان(ناشر:مجله عقربه/شماره 48تیرماه1397)
  • نگاهی به گفتمان بیان(ناشر:آفتاب/مهرماه1388)
  • رویکردی به سانسور و خود سانسوری در جامعه(ناشر:تبیان لرستان/شهریور1395)
  • در آمدی بر مقوله ی افسردگی(ناشر:آفتاب/16/مهر/1388)
  • از امتحان تا تثبیت(ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی/ شهریور1397)
  • گفتمان شانس در یک نگاه(ناشر:آفتاب/ مهر 1388)
  • تنوع طلبی و تکرارگزینی(ناشر:آفتاب/مرداد1388)
  • خود داوری آفت خود باوری است(ناشر:مجله ویستا/شهریور1397)
  • فرآمدی بر فرآیند شخصیت(ناشر:آفتاب/مهرماه1388)
  • عشق و دوستی نیاز است یانه...(ناشر: سایت آفتاب/ تیرماه 1390)
  • نگاهی به تکبر ، غرور و خودبینی(ناشر:سایت افتاب/ تیر1390)
  • تأویلی در علم جامعه شناسی(ناشر:سازمان تبلیغات اسلامی/شهریور1397)
  • بوم شناسی منطقه ی حصارک بالا و پایین کرج(ناشر: مدیرفلاح کرج/ مفهوم شناسی بافتار و ساختار شهرستان کرج)
  • کرج و مقوله ای به نام جمعیت(ناشر: سایت آفتاب/ آبان 1388)
  • نقش فرهنگ راه رفتن در شهرستان خرم آباد(ناشر: هفته نامه بامداد لرستان)
  • آلودگی صوتی آفت شهر خرم آباد(ناشر:سایت آفتاب/خرداد 1390)
  • میهمان نوازی آدابی دیرینه در میان قوم لر(ناشر:تبیان لرستان/ خرداد 1397)
  • چند گانگی فرهنگی در لرستان(ناشر:هفته نامه بیان لر)
  • غاپوره ای در موسیقی لرستان(ناشر: تبیان لرستان/خرداد1397)
  • مویه فرآیندی پیش رونده در فرهنگ لرستان(ناشر: تبیان لرستان/خرداد1397)
  • نگاهی جامعه شناسانه به موسیقی قوم لر(ناشر: روزنامه اصفهان امروز/ تیرماه1393)
  • نگاهی به مقوله ی پرخاشگری در شهرستان خرم آباد(ناشر: سایت آفتاب/تیرماه 1390)
  • نگاهی به فرهنگ درون محور و برون محور در لرستان(ناشر: سایت آفتاب/تیرماه 1390)

پانویس[ویرایش]

  1. «صفحه ویژه عابدین پاپی، آرام خرم آبادی». کانون فرهنگی چوک.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  2. «دانشور: عابدین پاپی». ماهنامه فرهنگی و ادبی سخن، سال دوم/ شماره پانزدهم دی ماه 1396
  3. چشم انداز گردشگری ایران و جهان انتشارات راه کمال تهران، سال نشر1389.
  4. کرشمه ی سایهانتشارات راه کمال و سبز آرنگ تهران ،سال نشر1390.
  5. همسایه ی تنهایی انتشارات نوید صبح تهران،سال نشر1392.
  6. گفتاورد قلم انتشارات آوای کلارتهران، سال نشر1395
  7. تا اندازه ی واژه ها می نویسم انتشارات آوای کلارتهران، سال نشر1397
  8. مفهوم شناسی بافتار و ساختار شهرستان کرج انتشارات مدیرفلاح کرج، سال نشر1397
  9. «جامعه شناسی-شناخت شعر-و-اندیشه-عابدین پاپی». سایت آفتاب.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  10. «گفتاورد قلم/عابدین پاپی». آوای کلارتهران.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  11. «گذری مفهومی به نقش قد درشعر/عابدین پاپی». شبکه اینترنتی آفتاب.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  12. «نگره ای به باب شدن ، مدشدن و اندیشه شدن در .../عابدین پاپی». کانون ادبی چوک.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  13. «بازگفتی از زمان و نقش آن درشعر/عابدین پاپی». کانون فرهنگی چوک.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  14. «برآمدی بر صنعت هنری آیرونی درادبیات / عابدین پاپی». مجله ادبی پیاده رو.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  15. «جستاری در شعر هایکو و شعر کوتاه فارسی / عابدین پاپی». مجله الکترونیکی عقربه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  16. «رویکردی آیدتیک به گفتمان زیباشناختی / عابدین پاپی». روزنامه صبح افغانستان، ماندگار.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  17. . مجله ادبی چوک درتغییر، حرکت درتحول و حرکت در تطوردر شعر نو/عابدین پاپی http://www.chouk.ir/عنوان=حرکت درتغییر، حرکت درتحول و حرکت در تطوردر شعر نو/عابدین پاپی مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک). پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  18. مفهومی به پرسمان نظر و منظر در ادبیات و شعر http://www.aghrabe.com//عنوان=رویکردی مفهومی به پرسمان نظر و منظر در ادبیات و شعر مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک). پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  19. {{یادکردوب|نشانی= http://www.aghrabe.com/%7Cعنوان=رویکردی مفهومی به تز، آنتی تز و سنتزدر ادبیات و شعر
  20. {{یادکرد وب |نشانی= http://www.chouk.ir/%7Cعنوان=گذاری درمکاتب ادبی جهان
  21. {{یاد کردوب|نشانی=http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/10788-2015-01-21-08-51-40.htmlعنوان=نگاهی مینی مالیسم به ساده نویسی و سخت نویسی
  22. {{یادکردوب|نشانی= http://www.aghrabe.com/عنوان=نگرشی به پارانوئیددر حوزه ی شعر
  23. {{یادکردوب|نشانی= http://www.ettelaat.com/عنوان=رویکردی به بدبینی و خوش بینی در شعر
  24. «نگره ای به بود طبقاتی و نمودطبقاتی در هنر شعر/عابدین پاپی». مجله عقربه=.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  25. «واکاوی و بررسی فرهنگ پذیرفتن در جامعه / عابدین پاپی». سایت آفتاب.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  26. «برنوشتی بر مقوله ی تجربه و مرگ و گفتاری از هگل / عابدین پاپی». مجله الکترونیکی عقربه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  27. «پست مدرن نشانه ای به هنگام یا نابه هنگام / عابدین پاپی». مجله الکترونیکی عقربه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  28. «رهیافتی به مقوله ی «راه رفتن» و کاربرد آن در طبیعت و جامعه / عابدین پاپی». مجله الکترونیکی عقربه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.

منابع[ویرایش]


This article "عابدین پاپی متخلص به آرام نویسنده" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:عابدین پاپی متخلص به آرام نویسنده. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]