You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

ملداش

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

ملداش
نویسندهمهدی کردفیروزجایی
ناشردفتر نشر معارف
محل نشرقم
تاریخ نشر۱۳۹۸
شابک۹۷۸-۶۰۰-۴۴۱-۲۱۴-۸
تعداد صفحات۱۴۰
موضوعداستان‌های فارسی--قرن۱۴
زبانفارسی
تصویرگرطراح جلد: گروه گرافیک خاکریز

مِلداش رمانی است به‌قلمِ «مهدی کردفیروزجایی» که برای نخستین بار در سال۱۳۹۸ منتشر شد.
این رمان زندگی روحانی جوانی را روایت می‌کند که برای تبلیغ به خطّهٔ سرسبز شمال سفر کرده است. در این سفر همسرش نیز همراه اوست. مانند همهٔ مبلغان دین، جوانِ طلبهٔ داستان نیز با مسائل شرعی مردم مواجه است. او در میانهٔ همین تبلیغ‌ها به یک مسئلهٔ شرعی، پاسخ نادرست می‌دهد و همین گریبان‌گیرش می‌شود. ایلچی، شخصیت اصلی رمان، برای گسترش آموزه‌های دین بین مردم، سفر کرده است. او در این هجرت نه‌تنها راه هدایت را برای مردم هموار می‌کند، بلکه خود نیز هدایت می‌شود و شخصیتش تکامل می‌یابد.
ملداش اولین رمان فقهی در ادبیات داستانی ایرانی شناخته شده، زیرا در متن آن یک روحانی حضور دارد که بر سر مسائل شرعی با مردم در مراوده است؛ از این رو مسائل فقهی در رمان شکل گرفته است.

نام رمان[ویرایش]

نام کتاب از شخصیت اصلی رمان گرفته شده است. ملداش در حقیقت مخفف‌شدهٔ ملاداداش است. در بین مازندرانی‌ها رسم است روحانیونی را که در همهٔ شرایط همراه مردم هستند و با آن‌ها ارتباط خوبی دارند، ملاداداش صدا می‌زنند.[۱]

نگاهی به رمان[ویرایش]

بخشی از رمان:
ایلچی با یعقوب چشم‌درچشم شد. از چشم‌های قرمزش اشک می‌آمد.

ـ چشمت چی شده؟
ـ داشتم تیمم می‌کردم خاک رفت توی چشمم.
ـ چی‌جوری تیمم کردی؟
ـ داشتم خاک رو به دست و صورتم می‌مالیدم، یه لحظه چشمم رو باز کردم خاک رفت توش.
ـ یعنی خاک ریختی روی صورتت و مالیدی؟
ـ مگه توی تیمم به جای آب خاک نمی‌ریزن؟
ایلچی چشمانش را گشاد کرد: یعنی خاک رو به‌جای آب ریختی روی صورتت؟[۲]

روحانی داستان نامش هدایت ایلچی است. همسر او به‌علت درمان‌های متعدد برای نازایی، دچار افسردگی شده است و ناآرامی‌ها باعث می‌شود تشنّج کند. ایلچی برای تبلیغ رهسپارِ مازندران شده و همسرش را نیز همراهِ خود برده است تا بلکه آب‌و‌هوای مازندران، بیماری زن را بهبود ببخشد و روحیه‌اش را بهتر کند؛ ولی ماجراها برخلاف میل ایلچی پیش می‌روند و زندگی را طورِ دیگری برای این خانواده رقم می‌زنند.
ایلچی که در زبان محلی او را ملداش، مخفف‌شدهٔ ملاداداش، صدا می‌زنند، روحانی مهربانی است و با همسرش رفتار نیکی دارد و با وجود مشکلات روحی همسرش، با او مدارا می‌کند. واگویه‌های درونی ملداش و شیوهٔ رفتارش، او را روحانی‌ای متفاوت با روحانیون دیگر نشان می‌دهد. ملداش علاوه بر همه‌ٔ دغدغه‌هایش، مشکل مالی هم دارد و در پیِ پاسخ نادرست به یک مسئلهٔ شرعی از لحاظ مالی نیز موردِتهدید قرار گرفته است.[۱][۳]








انتشار کتاب[ویرایش]

رمان ملداش در سال۱۳۹۸ توسط نشر معارف به‌چاپ رسیده است.[۴]

عناصر داستان[ویرایش]

ملداش که از دیدگاه سوم‌شخصِ محدود روایت شده است، با آغازی طوفانی، جنجال بین شخصیت اصلی داستان و شخصیت مقابلش را نشان می‌دهد و در این بحث، روحانی جوان و تازه‌کار چون تجربه و اعتمادبه‌نفس کمی دارد، سرخورده می‌شود و مخاطب این سرخوردگی را از واگویه‌های درونی روحانی درمی‌یابد. نویسنده با دقت فراوانی در شخصیت‌پردازی می‌کوشد تا شخصیت ملداش را متفاوت نشان دهد، برای مثال او مردی امروزی است که با درمان ناباروری همسرش با دانش توین مشکلی ندارد، برای برطرف‌کردن مشکل یکی از جوانان روستا به او پیشنهاد می‌دهد نزد مشاور برود، برخلاف تنگ‌خلقی‌های همسرش که حاصل بیماری است با او رفتار مهربانی دارد.
یکی از ویژگی‌های رمان ملداش، آموزش احکام اسلامی از زبان شخصیت اصلی داستان به‌طور غیرمستقیم به مخاطب است. نویسنده با استفاده از روایت‌های فرعی، احکامی مانند ذبح، فرزندخواندگی، رابطهٔ زن و مرد متأهل، رابطهٔ دختر و پسر، غسل، تیمم بدل از وضو، احکام دفن میت و... را به خواننده منتقل کرده است. به همین سبب ملداش را اولین رمان فقهی در ادبیات ایران[۵] نام نهاده‌اند.
شخصیت‌های زیادی در رمان ملداش حضور دارند و همین تعددِ شخصیت‌ها موجب ایجاد خرده‌روایت‌ها شده‌اند. نویسنده با تمرکز بر پیشبرد متوازن روایت‌های فرعی، داستان را نگاشته است و با نزدیک‌تر شدن به صفحه‌های پایانی، شخصیت اصلی و همین طور شخصیت‌های فرعی نیز تکامل پیدا می‌کنند و همین تکامل موجب بروز وحدت شخصیت‌ها می‌شود.
نویسنده برای نشان‌دادن فضای داستان به توصیف طبیعت، پوشش و آداب و رسوم مختلف مردم روستا می‌پردازد و در جاهایی از متن، واژگان و اصطلاح‌های رایجِ لهجهٔ بومی را می‌گنجاند.[۱][۳]


نقد اثر[ویرایش]

فاضل استرآبادی ملداش را چنین توصیف می‌کند:

دربارهٔ نویسنده[۷][ویرایش]

مهدی کردفیروزجایی در سومین روز اسفند۱۳۵۸ در مراتع ییلاقی فیروزجاه سیار در بخش بندپی از شهرستان بابل در استان مازندران چشم به این جهان باز کرد. او در حوزهٔ علمیهٔ قم فعالیت می‌کند و از ورود او به حیطهٔ داستان بیش از ده سال می‌گذرد.
آثار وی عبارت‌اند از:

  • به‌هم‌رسیدن در میانسی، نشر شهرستان ادب
  • گرگ‌های تیمور قلعه، نشر سروش
  • افعی‌کشی، نشر کتابستان
  • برای خاتون، نشر بوستان کتاب
  • بازمانده
  • مجموعه‌داستان گروهی مینوی نگاه تو
  • مجموعه‌داستان گروهی امام آمد، انتشارات سوره مهر
  • دارم می‌رسم جان جان


کتاب «به‌هم‌رسیدن در میانسی» برگزیدهٔ جشنوارهٔ داستان انقلاب، جشنوارهٔ اشراق و جشنوارهٔ طلوع خرداد شده است.

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ««ملداش» روایتی از عشق به زندگی و خانواده است». خبرگزاری میزان. ۴ خرداد ۱۳۹۹. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  2. کردفیروزجایی، ملداش.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ «تلاش «ملداش»؛ مروری بر اولین رمان فقهی». خبرگزاری تسنیم. ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  4. «ملداش». سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی ایران. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  5. «ماجرای خلق اولین رمان فقهی/ فرهنگ بومی ایران در آوار ادبیات وارداتی دفن شده است». خبرگزاری تسنیم. ۲۱ اسفند ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  6. «رونمایی از اولین رمان فقهی/ فیروزجایی: اصلی‌ترین کار یک طلبه تبلیغ است». خبرگزاری تسنیم. ۳۰ بهمن ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  7. «معرفی مهدی کردفیروزجایی». تارنمای مؤسسهٔ فرهنگی‌هنری شهرستان ادب. دریافت‌شده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.


منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

This article "ملداش" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:ملداش. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]