منتصرالملک
حاج پرویز خان ملقب به منتصرالملک فرزند حاج نصراله خان در منطقه آورزمان در سال ۱۲۴۰ شمسی پا به عرصه حیات گذاشت او در خانواده ای متدین و علاقمند به علم و دانش و سوارکاری و بازی چوگان و در عین حال متمول پرورش یافت در دوران نوجوانی نامبرده شهرهای ملایر و نهاوند و به تبع آن روستاهای اطراف بویژه آورزمان مرتباً مورد هجوم لرهای سیلاخوری قرار میگرفت مضافاً اینکه ترک تازی قزاقهای روسی نیز مزاحمتهایی را در منطقه ایجاد میکردند. مرحوم منتصرالملک که جوانی برومند و رشید و در اسب سواری و تیراندازی تبحر کامل داشت از طرف مسئولین حکومتی وقت با درجه سرهنگی به فرماندهی فوج نهاوند و ملایر منصوب میگردد. منتصرالملک پس از جمعآوری قشون و سازماندهی و تأمین مخارج آنها اقدام به سرکوب آشرار و متجاوزین مینماید. و به سرعت امنیت و آرامش را به دو شهر ملایر و نهاوند و روستاهای اطراف بر میگرداند موضوع رشادتهای منتصرالملک از طریق سردار امیر تومان و بزرگان ملایر و نهاوند به حکومت محمدعلیشاه قاجار منعکس میگرددو محمدعلی شاه در سنه ۱۳۲۹ قمری مصادف با سال ۱۲۸۵ شمسی طی حکمی ممهور به مهر منضم به حمایل مخصوص شاهانه به منتصرالملک را به درجه سرتیپی منصوب مینماید که منتصرالملک در این مقطع زمانی سنی حدود ۴۵ سال داشته است طی بخشنامه ای به تمام مستوفیان دستور داده شد تا این حکم در دفاتر ثبت و مطیع فرمان فرماندهی فوج نهاوند و ملایرباشند و از متنصرالملک خواسته شد که جهت سرکوبی اشرار و متجاسرین با کلیه تجهیزات و قشون خود به منظور برقراری امنیت و آرامش عازم فارس گردد.در آن مقطع تاریخی سرزمین فارس بوسیله حکومت هند شرقی تحت نظارت انگلیسی ها و تحریک آنها مرتباً در منطقه بلوا و آشوب و نا امنی ایجاد می کردند و فرماندهی که مامور سرکوب این قائله در منقطه فارس پود افسر روسی بنام ژنرال پالوئیک بوده که از سرکوب اشرار و خاتمه دادن به قائله فارس عاجز مانده و به همین دلیل منتصرالملک عهده دار و فرماندهی خاتمه دادن باین قائله می گردد.
منتصرالملک با فوج ملایر و نهاوند که مرکب از لرهای جنگجو و قوی هیکل و درتیراندازی و سوارکاری آموزش دیده بودند به محض ورود به خطه فارس موجب وحشت و دلهره اشرار و سران آنها می گردد. در این قشون از لرهای اندام بلند و چابک سوار و تک تیرانداز سیلاخوری استفاده میگردد که پس از درگیری و زد و خورد در دشت فیروز آباد فارس اشرار و سران آنها پس از شکست کامل تسلیم می گردند. اگر چه این ماموریت جنگی بطول می انجامد لیکن پس از امنیت و آرامش کامل و خاتمه دادن به قائله فارس منتصرالملک با قشون خود عازم تهران می گردد. در بین راه به آن خبر می رسد که مجلس شورای ملی توسط یک افسر روسی به نام لیاخوف به توپ بسته شده است و زمینه فراهم شدن استبداد صغیر بجای مشروطه بوجود آمده است این موضوع باعث آزرده خاطر منتصرالملک می گردد و بجای رفتن به تهران و ارائه گزارش انجام خاتمه قائله فارس مستقیما به نهاوند و سپس به آورزمان بر میگردد. اگرچه ماموریت منتصرالملک چند بار برای فارس تمدید و ادامه می یابد معذالک در آخرین ماموریت و در راه برگشت به دلایل نامعلوم فوت می نماید و جنازه او را توسط یاران و فرماندهان و سران همراه نامبرده در امام زاده عبداله همدان بخاک سپرده می شود
This article "منتصرالملک" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:منتصرالملک. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.