You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

نخستین شاعر پارسی گوی

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد.

نخستین شاعر پارسی گوی

محمد بن وصیف سجزی دبیر دربار صفاریان را نخستین شاعر پارسی گوی میدانند که اول بار شعر به زبان پارسی گفت:[۱]

بر پایه کتاب تاریخ سیستان، وی نخستین کسی بود که به زبان فارسی، شعر عروضی گفت. نگارنده بخش کهن تاریخ سیستان، آنجا که گفت‌و‌گو از اول شعر فارسی است درباره محمد وصیف سگزی می‌نویسد:

"اول شعر پارسی اندر عجم او گفت و پیش از او کسی نگفته بود که تا پارسیان بودند سخن پیش ایشان به رود بازگفتندی بطریق خسروانی و چون عجم بر کنده شدند و عرب آمدند شعر میان ایشان بتازی بود ..."[۲]

نخستین شاعر پارسی گویی[ویرایش]

من باب نخستین شاعر پارسی گویی نظریات و بحث های بسیاری میباشد اما اینکه معیارهای آنان برای قرار دادن محمد بن وصیف سگزی(سجزی)،دبیر دربار یعقوب لیث صفاری، به عنوان نخستین شاعر پارسی گوی، و رد بهرام گور به عنوان نخستین شاعر پارسی گویی و چند تن از دیگر اشخاص شاعر و سخن سرای هم عصر قصد داریم در این مقاله به بحث بپردازیم:

آغاز ادب فارسی[ویرایش]

"..با مطالعه صحایف پیشین و دقت در متون تواریخ و آثاری که از ادوار پیش از اسلام به ما رسیده است سابقه ادبی قوم ایرانی کاملا" روشن و آشکار میشود.."[۳]

"..با اطلاعی که از احوال و افکار یعقوب لیث صفار داریم میدانیم که او به قصد ایجاد یک دولت مستقل ایرانی و برانداختن یا ضعیف کردن حکومت بغداد شروع به فعالیت کرد و همچنانکه برمیاید برآن بود که در سایه درفش کاویان بر همه امم سیادت جوید و بر سریر ملوک عجم برآید و رسوم کهن را تجدید کند.." و در ادامه همین مبحث داریم که یعقوب چون به زبان عربی آشنایی نداشت" به شعرای عرب زبان هم توجهی نمیکرد و همینکار باعث شد که فارسی دری زبان دربار یعقوب لیث شود و حتی همین امر به روایتی باعث شد که شعر به زبان فارسی دری معمول گردد.[۴] [۵]

در بحث در رساندن لهجه پارسی دری همراه است با بحث نخستین شاعر درباره نخستین شاعران پارسی گوی یعنی کسانی که بنابر اطلاعات و اسناد و مدارك موجود اولین بار شروع به شاعری به زبان دری کرده اند" روایاتی که در باب نخستین شاعران پارسی گوی داریم مختلف و غالبا" باور نکردنی است.[۶]

پس با استناد بدین گفتارها میتوان گفت که محمد بن وصیف را بدین دلیل نخستین شاعر میدانند که اول بار شعر به عروضِ فارسی گفت و از آن سند بجا ماند؛ اما باز این خود جای بحث دارد.

تاریخ سیستان[ویرایش]

قدیمترین روایتی که در این باره بدست میتوان آورد، قول صاحب تاریخ سیستان است که مؤلف یا مؤلفان آن معلوم نیستند ولی قسمت نخستین یعنی قسمت قدیمتر آن چنانکه از سبك تحریر آن آشکار ست باید در قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم نوشته شده باشد. سایر روایات اگرچه بعید نیست که از مآخذ قدیم نشأت کرده باشد در کتبی دیده میشود که از اوایل قرن هفتم به بعد نوشته شده است اما اینک بذکر قسمتی از این روایات و نقد و تحلیل آنها میپردازیم:[۷]

صاحب تاریخ سیستان هنگام بحث در فتوحات یعقوب  در خراسان و گشودن هرات و پوشنگ و گرفتن منشور سیستان و کابل و کرمان و فارس از محمد بن طاهر و خوارج میگوید، پس شعرا اورا شعر گفتندی بتازی:

قد أكرم اللهُ اَهلَ المِصرِ وَ البَلَدِ      بِمُلك يعقوب ذِي الأفضال وَ العُدَدِ

چون این شعر بر خواندند او عالم نبود در نیافت، محمد بن وصیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و ادب نیکو دانست و بدان روزگار نامه پارسی نبود، پس یعقوب گفت: 《چیزی که من درنیابم چرا باید گفت؟  محمد بن وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعرپارسی اندر عجم او گفت و پیش از او کسی نگفته بود که تا پارسیان بودند سخن پیش اینان بردند و باز گفتندی بر طریق خسروانی ، و چون عجم بر کنده شدند وعرب آمدند شعر میان ایشان به تازی بود و همگان را علم و معرفت شعر تازی بود و اندر عجم کسی بر نیامد که او را بزرگی آن بود بیش از یعقوب که اندر وشعر گفتندی مگر حمزة بن عبدالله الشاری در عالم بود و تازی دانست.》 محمدبن وصیف این شعر بگفت:[۸]

ای امیری که امیران جهان خاصه و عام   بنده و چاکر و مولای و سگ و بند و غلام

ازلی خطی در لوح که ملکی بدهید   با بی یوسف یعقوب بن اللیث همام...

ابيات‌ او شامل‌ 23 بيت‌ از دو قصيدة‌ ناقص‌ و دو قطعه‌ است‌. اولين‌ قصيده‌ به‌ مناسبت‌ كشته‌ شدن‌ عمار خارجي‌ در 251ق / 865م و در مدح‌ يعقوب‌، يك‌ قطعه‌ به‌ سبب‌ شكست‌ رافع‌ بن‌ هرثمه‌ و قتل‌ او در273ق / 886م، يك‌ قطعه‌ بعد از اسارت‌ عمروليث‌ به‌ دست‌ سامانيان‌ در 287ق / 900م و دومين‌ قصيده‌ در باب‌ وقايع‌ سال‌هاي‌ 296ق / 909م و 297ق / 910م و گرفتاري‌ يعقوب‌ و طاهرـ پسران‌ محمد بن‌ عمروليث‌ ـ سروده‌ شده ‌است.[۹]

بسام کورد:

بسام کورد از آن خوارج بود که به صلح نزد یعقوب آمده بودند ، چون روش پسر وصیف را دید بدان در شعر، شعرها گفتن گرفت و ادیب بود وحديث عمار اندر شعری یاد کند و شمر:

هر که نبود او بدل متهم   بر آن دعوت نو کرد نعم

عمر زعمار بدان شد بری   کاری خلاف آوردن الاجرم

محمد بن مخلد سگزی:

محمد بن مخلد هم سگزی بود ، مردی فاضل بود و شاعر، نیز پارسی گفتن گرفت این شعر را بگفت؛ پس از آن هرکسی طریق شعر گفتن بر گرفتند اما ابتدا اینان بودند و که بزبان پارسی شعر یاد کرده بودند.[۱۰]

نخستین شعر پارسی[ویرایش]

صاحب تاریخ سیستان را باور داریم نخستین شعر پارسی دری که به تقلید از قصاید اشعار عربی ساخته شده باشد، منسوب است به منتصف قرن سوم هجری.

محمد بن وصیف غیر از قصیده‌ای که صاحب تاریخ سیستان چند بیت آنرا آورده و باقی را بسبب درازی منظومه رها کرده است ، اشعار دیگری نیز داشت:

۱-از آن جمله است قطعه ای که بسبب شکت رافع بن هرثمه و قتل او در سال ۲۸۳ گفته است.

۲-قطعه ای دیگر که بعد از گرفتاری عمرو بن ليث بدست اسمعیل امانی (۲۸۷هجری) ساخته و نزد او فرستاده است.

اما از دو شاعر دیگر معاصر محمدبن وصیف یعنی بسام کورد و محمد بن مخلد، اثری علاوه بر آنچه نقل کرده ایم دیده شده است. محمد بن وصیف اقدم شعراییست که به وزن های معمول در ادب فارسی شروع بساختن شعر کرده بنظر ما صحیح تر است.[۱۱]


عوفی در باب چهارم از لباب الالباب در ((معنی آنکه اول کسی که شعر پارسی گفت)) به داستان بهرام گور و بیت منسوب بدو که در آثار دیگر فارسی و عربی هم با اندک اختلاف شکلی نقل شده و بغایت معروف میباشد. و نواهای خسروانی و باربد باربد چنگزن که از وزن و قافیه متداول بی نصیب بوده است به کیفیت نقل و اقتباس وزن عروضی و قافیه از شعر عربی به سخن فارسی اشاره مجمل و مفید دارد و آنگاه چنین میگوید:

در آن وقت که مامون به مرو آمد. در سال 193، در شهر مرو خواجه زاده‌ای بود عباس نام در علم شعر او را مهارتی و در هر دو لغت(فارسی و عربی) او را بصارتی؛ در مدح مامون به پارسی شعری گفته بود و چون این قصیده در حضرت خلافت روایت کردند امير المؤمنین او را بنواخت هزار دینار عين مروی را صلت فرمود و چون فضلا آن بدیدند هر کی طبیعت برو برگماشت و بقلم بیان بر صفحه زمان لغش فضلی کاشت ، بعد از وی کسی شعر پارسی نگفت تا در نوبت آل طاهر و آل لیث شاعری چند معدود برخاستند.[۱۲]


"اَبوالْعَبّاسِ مَرْوَزي، يا عباس مروزي، از شاعران خراسان كه به گفته عوفي نخستين شاعر پارسي گوي بوده و در سده دو قمری در مرو مي زيسته است. وي از بزرگ زادگان و دانشمندان آن ديار به شمار مي رفته با ادب فارسي و عربي آشنايي كامل داشته است…"[۱۳]

قدیمترین نمونه سخن منظوم دری به حساب آورند پختگی الفاظ و به هم افتادگی صورت سخن عباس مروزی را که با سخن شعرای صده چهارم لاف برابری میزند، گواه نادرستی این روایت به شمار آورند ولی از یک نکته مهم غفلت ورزیده اند که توجه عوفی به اشعار دوران صفاری و اختصاص فیروز مشرقی و ابولیث گرگانی به عمرو لیث باشد.  پس عوفی با علم به وجود شعر فارسی در دوره آل لیث و آل طاهر که بر صفاریان مقدم بوده‌اند شعر دوره خلافت مامون را که در مرو اعلام شد قدیمترین شعر فارسی میشناخته است.[۱۴]

دیگر اقوال[ویرایش]

1-قول شمس قیس رازی:

بعضی میگویند کی اول شعر پارسی ابوحفص حکیم بن احوص سغدی گفته است از سغد سمرقند و او در صناعت موسیقی دستی تمام داشته است، ابونصر فارابی در کتاب خویش ذکر او آورده است و صورت آلت موسیقیی که نام آن شهرود بود و بعد از ابوحفص هیچ کس آنرا نتوانست بنوازد و میگوید او در سنه ثلثمائه هجری بوده است و شعری که به او نسبت میکنند اینست:[۱۵]

آهوی کوی در دشت چگونه دوذا   چو ندارذ یار بی یار چگونه روذا

ابوحفص به تصریح شمش قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار المعجم، نقلاً از فارابی در حدود سنه‌ی سیصد هجری میزیسته و اگر این تاریخ صحیح باشد چگونه میتواند این قدیمیترین شعر فارسی باشد چه خود رودکی در همان وقت ها میزیسته و قبل از رودکی شعرای بسیاری بوده‌اند و قطعاً حنظله بادغیسی که به تصریح نظامی عروضی در چهارمقاله احمد بن عبدالله خجستانی از مطالعه دیوان او از خربندگی به سلطنت خراسانی رسید، قبل از ابوحفص بوده است و خجستانی در ۶۲۸کشته شد و اغلب شعرای طاهریه و صفاریه قبل از ابوحفص بوده‌اند پس این سخن به کلی نامعقول است.[۱۶]


2- بر اهل فضل پوشیده نیست که در کتب ادبیه فارسی و تذکره های شعرا، قدیمیترین شعر فارسی را اغلب به ابوالعباس مروزی نسبت میدهند که به عزم ایشان در سنه 193هجری قصیده در مدح مامون در مرو گفته و تا آنجا که راقم سطور اطلاع دارد محمد عوفی اولین کسی است که این فقره را در تذکره لباب الالباب ذکر نموده است.[۱۷]

3- چنانکه گفتیم اولین کسیکه این قصیده را ذکر نموده تا جایی که ما اطلاع داریم محمد عوفی در لباب الالباب است و کتابش در حدود 617 تالیف شده است یعنی بیش از 400 سال بعد از عصر مامون و از متقدمین و معاصرین عوفی مثل رشیدالدین و طواط صاحب حدایق السحر و نظامی عروضی سمرقندی صاحب چهارمقاله و شمس قیس صاحب معاییر شعار العجم کسی را سراغ نداریم که معترض ذکر این فقره شده باشد و این بعد عهد و سکوت سایرین از ذکر این حکایت عجیب که قطعا" اگر راست بود دواعی بر نقل آن توفر داشت از اعتماد بقول عوفی بکلی میکاهد.[۱۸]

4- دولتشاه بن علاء الدوله:

دولتشاه بن علاء الدوله سمرقندی در تذكرة الشعراء خود که در حدود سال ۸۹۲ تألیف شده است مینویسد : 《 علماء و فضلاء به زبان فارسی قبل از اسلام شعر نیافته اندر ذکر اسامی شعرا را نیافته اند اما در افواه افتاده که اول کسی که شعر گفت به زبان فارسی بهرام گور بود و سبب آن بود که او را محبوب بود که وی را دل آرام چنگی میگفته اند. 》

پس اول کسی که سخن پارسی را منظوم گفت او بود و در عهد پرویز نواء خسروانی که آنرا باربد در صوت آورده است بسیار است فاما از وزن شعر و قافيت و مراعات نظایر آن دور است بدان سبب تعرض بیان آن کرده نیامد تا نوبت بدور آخر زمان رسید و آفتاب ملت حنیفی و دین محمدی سایه بر دیار عجم انداخت و لطيف طبعان فس را با فضلاء عرب اتفاق محاوره پدید آمد و از انوار فضایل ایشان اقتباس کردند و بر اساليب لغت عرب وقوف گرفتند و اشعار مطبوع آبدار حفظ کردند و بغور آن فرو رفتند و بر دقایق بجور و دوایر آن اطلاع یافتند و تنطبع و قافيه و ردف و روی و ابطا و سیناد و ارکان و فواصل بیاموختند و هم بر آن منوال نساج فضا بلی که نتایج طبع ایشان بود بافتن گرفتند.[۱۹]

5- قول احمد بن یحیی الهروی:

شیخ الاسلام احمد بن یحیی بن محمدالحفید الهروی الشافعی(۹۰۶م) گفته است که:

《اول من قال الشعر الفارسی، بهرام بن یزجرد بن سابور حیث قال:

منم آن پیل دمان و منم آن شیر گله

نام من بهرام گور و کنیتم بوجبله

و قیل الاول ابوحفص بن احوص من سغد سمرقند کان فی سنة ثلثمائة والشعر هذا:

آهوی کوهی در دشت چگونه دودا

یار ندارد چگونه دودا(کذا)[۲۰]

دلایل رد شعرا[ویرایش]

"...شعر منسوب به بهرام گور اگرهم از او باشد از اشعار پهلویست و نه شعر فارسی دری که وزن آن با اوزان عروضی عرب نزدیک باشد."[۲۱]

"عباس مروزی یا ابوالعباس مروزی به روایت سیوطی مردی فقیه و محدّث در زمان خود بود و به سال ۳۰۰هجری درگذشت.

اگر روایت سیوطی و روایت همه کسانی که قصیده آنرا{ ای رسانیده…} به او منسوب داشته اند درست باشد، باید در اواخر قرن سوم باشد.

اگر این قصیده راهم در سال ۱۹۳ یا ۱۷۳ یا ۱۷۰ سروده باشد و مامون را مدح کرده باشد باز این سالها با خلافت مامون مباینت دارد و بر خلافت مامون مقدم هستند پس این شعر بدین پختگی را میتوان به قرن ششم نسبت داد که عاقلانه تر است و اگر شعر قرن دوم باشد مانند شعر کودکان بلخ است."[۲۲]

"...ابو حفص حکیم بن احوص سغدی سمرقندی موسیقیدان و شاعری در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم بوده است نه بقول هدایت: مقدم شعرای فارسی زبان.[۲۳]

مصراع منسوب به پسر یعقوب لیث که مبنای وزن و نوع رباعی شده و دولتشاه آنرا جزو نخستین اشعار فارسی ذکر کرده ماخوذ از افسانه‌ییست که راجع به پیدا شدن وزن رباعی وجود داشته و شمس قیس آنرا بتفصیل آورده است."[۲۴]

به‌ نظر مي‌رسد مؤلف‌ تاريخ‌ سيستان‌ كه‌ وي‌ را از نخستين‌ پايه‌گذاران وزن‌هاي‌ معمول‌ شعر در ادب‌ فارسي‌ دانسته‌ در مقايسه‌ با گفته‌هاي‌ ديگران‌ صحت‌ بيشتري‌ داشته‌ باشد. دليل‌ اين‌ ادعا را مي‌توان‌ به‌ سستي‌ اشعار باقي‌ مانده‌ از شاعر نسبت‌ داد.[۲۵]

پانویس[ویرایش]

  1. دکتر ذبیح الله صفا| جلد اول
  2. همان
  3. همان
  4. همان
  5. همان
  6. همان
  7. همان
  8. همان
  9. مدبّري‌ |محمود |احوال‌ و اشعار شاعران‌ بي‌ديوان |تهران‌: پانوس‌ |1370
  10. همان
  11. همان
  12. نخستین کانون شعر فارسی دری در ایران |محیط طباطبایی |سید محمد |نشریه گوهر |فروردین 1356
  13. دانشنامه بزرگ اسلامی |مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی |جلد 5
  14. همان
  15. نخستین کانون شعر فارسی دری در ایران |محیط طباطبایی |سید محمد |نشریه گوهر |فروردین 1356
  16. دکتر قزوینی |نخستین شعر فارسی بعد از اسلام
  17. همان
  18. همان
  19. تاریخ ادبیات در ایران |صفا |ذبیح الله |تاریخ ادبیات در ایران |جلد اول
  20. همان
  21. همان
  22. همان
  23. همان
  24. احوال و اشعار رودکی جلد 3
  25. اقبال‌ آشتياني‌ |عباس‌ |تاريخ‌ مختصر ادبيات‌ ايران‌ |به‌ كوشش‌ ميرهاشم‌ محدّث‌ |تهران‌: نشرهما |1376

منابع[ویرایش]

  • احوال و اشعار رودکی جلد 3



This article "نخستین شاعر پارسی گوی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:نخستین شاعر پارسی گوی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]