نکاح عرفانی ابنعربی
گمان میرود که این مقاله ناقض حق تکثیر باشد، اما بدون داشتن منبع امکان تشخیص قطعی این موضوع وجود ندارد. اگر میتوان نشان داد که این مقاله حق نشر را زیر پا گذاشته است، لطفاً مقاله را در ویکیپدیا:مشکلات حق تکثیر فهرست کنید. اگر مطمئنید که مقاله ناقض حق تکثیر نیست، شواهدی را در این زمینه در همین صفحهٔ بحث فراهم آورید. خواهشمندیم این برچسب را بدون گفتگو برندارید. (ژوئیه ۲۰۱۸) |
در درستی این مقاله اختلاف نظر وجود دارد. خواهشمندیم در روشنشدن اعتبار منابع مورد اختلاف کمک کنید. |
در نظام جهان شناسی عرفانی ابن عربی، میتوان به مقوله مهم «نکاح» اشاره کرد.
این مقوله نیز از دیدگاه ابن عربی از اهمیتی ویژه برخوردار است، چنانکه وی نوشتهای مستقل با عنوان کتاب النکاح الاول داشته که گویا از میان رفته است، ولی خود وی در نوشتههای دیگرش بدان اشاره میکند.
اقسام[ویرایش]
ابن عربی، نکاح را به ۳ گونه تقسیم میکند: حسی، معنوی و الهی، و سپس نمونههایی از آن را در جهان حس، جهان طبیعت، در معانی روحانی و علم الهی، میآورد.
نکاح حسی[ویرایش]
در جهان حس، روشن است که هر شخصی که بنا باشد از دو تن دیگر پدید آید، آن دو تن باید در شرایط و به نحوی ویژه به هم بپیوندند و آن سومی که پدید میآید، فرزند و آن دو تن پدر و مادر نامیده میشوند و با هم گردآمدن آن دو تن را «نکاح» و «سفاح» مینامند.
نکاح معنوی[ویرایش]
این امر در مورد هر حیوانی صادق است، اما در پهنه معانی نیز، حکم نکاح صدق میکند.
ابن عربی در این باره قیاس منطقی را نمونه میآورد و به گونهای بسیار توجهانگیز، به تحلیل آن میپردازد که نمونهای از نظریه شناخت اوست: اگر بخواهیم بدانیم که هستی جهان از سببی است یا نه، نخست دو مفرد را یا آنچه در حکم دو مفرد است، مقدمه قرار میدهیم و آنگاه یکی از دو مفرد را موضوع و مبتدا مینهیم و مفرد دیگر را، از راه اِخبار، بر آن حمل میکنیم و میگوییم: هرحادثی دارای سببی است.
از این دو مفرد، صورت مرکبی پدید میآید، همانگونه که صورت «انسان» از حیوانیت و نطق پدید میآید و میگوییم: حیوان ناطق، اما ترکیب دو مفرد، از راه حمل یکی بر دیگری، چیزی را نتیجه نمیدهد.
سپس مقدمه دیگری میجوییم و در آن نیز همان کار را میکنیم که در مقدمه نخست کردهایم.
در این میان، ناگزیر یکی از دو مفرد باید در هر دو مقدمه، بیاید، چنانکه در صورت ترکیب ۴ است و در معنا ۳ است.
اکنون، در این مسأله نیز، در مقدمه دوم میگوییم: جهان حادث است.
این «حادث» که در این مقدمه محمول است، در مقدمه نخست موضوع بوده است، در حالی که «سبب» بر آن حمل شده بود و بدینسان «حادث» در هر دو مقدمه تکرار شده است و آن رابطِ میانِ آن دو است.
چون آن دو به هم پیوستند، این پیوستن را «وجه دلیل» و اجتماع آن دو را، دلیل و برهان مینامیم و ناگزیر نتیجه آن میشود که حدوث جهان دارای سببی است.
بدینسان روشن میشود که نتیجه از توالج دو مقدمه، به دست میآید که آن دو مانند پدر و مادر در پهنه حِسّند و آن دو مقدمه، مرکب از ۳ چیزند یا آنچه در حکم ۳ چیز است و مجموع دارای معنای واحد است. [۱]
نکاح در علم الهی[ویرایش]
اما در باره نکاح و توالج، در زمینه علم الهی، ابن عربی چنین استدلال میکند: از ذات حق، از لحاظ ذات که چیز دیگری بر آن منسوب نشود، اصلاً چیزی پدید نمیآید.
آن چیز دیگر این است که به آن ذات، نسبت داده شود که قادر بر ایجاد است یا اینکه علت بودن، بر آن ذات نسبت داده شود.
با نسبت قادر بودن به خدا، یک سومی لازم میآید که همانا اراده ایجادِ این عین است که به وجود آمدن آن مقصود است.
بدینسان، پیدایش جهان در علم الهی، از ۳ حقیقت معقول بوده است و این امر در زایش موجودات، از یکدیگر، سرایت کرده است، چون اصل بر این صورت بوده است. [۲]
دران فرازین و مادران فرودین[ویرایش]
ابن عربی، در مبحث مربوط به شناختِ «الاباء العلویات» (پدران فرازین) و «الامهات السفلیات» (مادران فرودین) میگوید که چون مقصود از آفرینش این جهان، انسان بوده که امام این جهان است، باید به مسأله پدران فرازین و مادران فرودین پرداخت.
وی آنگاه مقوله نکاح را نیز به میان میآورد و پس از اشاره به این نکته که هر «مؤثری»، پدر است و هر «تأثیر پذیرفتهای»، مادر، بار دیگر به نکاح دو مقدمه در قیاس منطقی اشاره میکند که در آن یکی، به وسیله مفرد واحدی که در هر دو تکرار میشود و رابط است، با دیگری نکاح میکند و نتیجهای که از آن دو به دست میآید، همان مطلوب است.
آنگاه در پیوند با «پدران فرازین» و «مادران فرودین» میگوید که همه ارواح پدرانند و طبیعت مادر است، چون محل استحالات است.
آن ارواح، به این ارکان، یعنی عناصر پذیرای دگرگونی و استحاله، توجه میکنند و در آنها زاییدهها، یعنی معادن، گیاه، حیوان، جن و انس، پدید میآیند.
در جهان طبیعت، ۴ عنصر یافت میشوند که از راه نکاح جهان فرازین با این ۴ عنصر، خدا آنچه را در آنها زاییده میشود، به وجود میآورد.
نخستین از پدران فرازین معلوم است، اما نخستین از مادران فرودین شیئیتِ معدومِ ممکن است، و نخستین نکاح، قصد از سوی خدا به امر، و نخستین فرزند، وجودِ عینِ آن شیئیت، بوده است و آن پدری است که ساری است و این شیئیتِ معدومِ ممکن، مادری است که مادریش ساری است و آن نکاح ساری و جاری در همه چیز است و نتیجه در حق هر عینِ پدیدار شدهای، همیشگی است و گسسته نمیشود.
آنگاه ابن عربی این جریان را «نکاح ساری در همه نسلها» مینامد و مقوله نکاح را در پیوند با نخستین مراحل آفرینش و نخستین آفریدگان، تحلیل میکند و اتصال نخستین پدران و مادران - فرازین و فرودین - را از راه نکاح معنوی و حسی، توضیح میدهد و میگوید که عقل اول، نخستین مبدَعی بود که آفریده شد و همان قلمِ اَعلی است و جز آن محدَث دیگری نبود.
این چیزی «تأثیر پذیرفته» بود، زیرا خدا با انبعاثِ «لوح محفوظ» از آن، مانند انبعاث حوا از آدم در جهان اجرام، عمل کرد و لوح محفوظ محلی بود برای آنچه قلم اعلی در آن مینویسد.
منابع[ویرایش]
- ↑ ↑ ابن عربی، محمد، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۲۹۳ق.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ↑ ابن عربی، محمد، ج۱، ص۱۷۱، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۲۹۳ق.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
This article "نکاح عرفانی ابنعربی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:نکاح عرفانی ابنعربی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.