هوش و ماشین های محاسباتی(لطفا تغییر ندهید-درحال ترجمه-پروژه دانشگاه امیرکبیر)
این مقاله، هوش و ماشین های محاسباتی(لطفا تغییر ندهید-درحال ترجمه-پروژه دانشگاه امیرکبیر)، اخیراً بهواسطهٔ فرایند ایجاد مقاله ایجاد شدهاست. بازبینیکننده در حال بستن درخواست است و این برچسب احتمالاً بهزودی برداشته میشود.
ابزارهای بازبینی: پیشبارگیری بحث اعلان به نگارنده |
خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد.
« ماشینهای محاسباتی و هوش » یک مقاله سمیناری است که توسط آلن تورینگ با موضوع هوش مصنوعی نوشته شده است. این مقاله که در سال 1950 در Mind منتشر شد، اولین مقاله ای بود که تورینگ در آن مفهوم آزمون تورینگ را برای عموم معرفی کرد.
مقاله تورینگ این سوال را بررسی می کند که "آیا ماشین ها می توانند فکر کنند؟" تورینگ میگوید از آنجایی که واژههای «فکر کردن» و «ماشین» را نمیتوان به وضوح تعریف کرد، باید «سوال را با سؤال دیگری جایگزین کنیم که ارتباط نزدیکی با آن دارد و با کلمات نسبتاً بدون ابهام بیان میشود». [۱] برای انجام این کار، ابتدا باید یک ایده ساده و بدون ابهام برای جایگزینی کلمه «فکر کردن» بیابد، ثانیاً باید توضیح دهد که دقیقاً کدام «ماشینها» را در نظر دارد و در نهایت با مسلح شدن به این ابزار، سؤال جدیدی را در ارتباط با پرسش اولیه مطرح کند که به درستی می تواند به آن پاسخ دهد.
آزمون تورینگ[ویرایش]
تورینگ به جای تلاش برای تعیین اینکه آیا ماشینی در حال فکر کردن است یا خیر، پیشنهاد میکند که ما باید بپرسیم که آیا ماشین میتواند در یک بازی به نام « بازی تقلید » برنده شود. بازی اصلی تقلید که تورینگ توضیح داد یک بازی مهمانی ساده است که شامل سه بازیکن است. بازیکن A یک مرد، بازیکن B یک زن و بازیکن C (که نقش بازجو را بازی می کند) می تواند از هر دو جنس باشد. در بازی تقلید، بازیکن C نمی تواند بازیکن A یا بازیکن B را ببیند (و آنها را فقط به عنوان X و Y می شناسد)، و می تواند با آنها فقط از طریق یادداشت های مکتوب یا هر شکل دیگری که جزئیاتی در مورد آنها افشا نمی کند ارتباط برقرار کند. جنسیت با پرسیدن سوال از بازیکن A و بازیکن B، بازیکن C سعی می کند مشخص کند که کدام یک از این دو مرد و کدام یک زن است. نقش بازیکن A این است که بازجو را فریب دهد تا تصمیم اشتباه بگیرد، در حالی که بازیکن B تلاش می کند تا به بازجو کمک کند تا تصمیم درست را بگیرد.
تورینگ گونهای از این بازی را پیشنهاد میکند که شامل یک رایانه میشود: وقتی ماشینی نقش A را بازی کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟" آیا بازجو به همان اندازه که بازی بین زن و مرد انجام می شود اشتباه تصمیم می گیرد؟ این سؤالات جایگزین سوال اصلی ما می شود که «آیا ماشین ها می توانند فکر کنند؟ " [۲] بنابراین، بازی تغییر یافته تبدیل به بازیای میشود که شامل سه شرکتکننده در اتاقهای مجزا شامل میشود: یک کامپیوتر (که در حال آزمایش است)، یک انسان، و یک قاضی (انسان). قاضی انسانی می تواند با تایپ کردن در ترمینال، هم با انسان و هم با رایانه صحبت کند. هم کامپیوتر و هم انسان سعی می کنند قاضی را متقاعد کنند که آنها انسان هستند. اگر قاضی نتواند به طور مداوم تشخیص دهد که کدام کدام است، کامپیوتر برنده بازی است. [۳]
همانطور که استوان هارناد خاطرنشان می کند، [۴] سوال اولیه به "آیا ماشین ها می توانند کاری را انجام دهند که ما (به عنوان موجودات متفکر) می توانیم انجام دهیم؟" تبدیل شده است. به عبارت دیگر، تورینگ دیگر نمیپرسد که آیا یک ماشین میتواند «فکر کند». او میپرسد که آیا یک ماشین میتواند بهطور غیرقابل تمایز [۵] از نحوه عمل یک یک موجود متفکر(انسان) عمل کند؟ این پرسش از دشواری مشکل فلسفی پیش تعریف کردن فعل «فکر کردن» اجتناب میکند و در عوض بر ظرفیتهای عملکردی که توانایی اندیشیدن امکانپذیر میسازد تمرکز میکند و اینکه چگونه یک سیستم علّی(علی معلولی) میتواند آنها(عملکردها) را ایجاد کند.
برخی سؤال تورینگ را اینگونه درنظر گرفته اند که «آیا رایانهای که از طریق یک چاپگر مخابره ای ارتباط برقرار میکند، میتواند فردی را فریب دهد که انسان بودنش را باور کند؟» [۶] اما واضح به نظر می رسد که تورینگ در مورد فریب دادن مردم صحبت نمی کرد، بلکه در مورد ایجاد ظرفیت شناختی انسان صحبت می کرد. [۷]
ماشین های دیجیتال[ویرایش]
تورینگ همچنین خاطرنشان می کند که ما باید تعیین کنیم که کدام "ماشین ها" را می خواهیم در نظر بگیریم. او خاطرنشان می کند که یک کلون (همسانه) انسانی، اگرچه ساخته دست بشر است، مثال جالبی ارائه نمی دهد. تورینگ پیشنهاد کرد که ما باید روی قابلیتهای ماشینهای دیجیتال تمرکز کنیم - ماشینهایی که ارقام دودویی 1 و 0 را دستکاری میکنند(با 0 و 1 کار می کنند) و آنها را با استفاده از قوانین ساده در حافظه بازنویسی میکنند. او دو دلیل آورد.
اول، هیچ نیازی به اندیشیدن(حدس زدن) درباره وجود یا عدم وجود آنها نیست. چرا که از سال 1950 وجود دارند.
دوم، ماشینهای دیجیتال «جهانی» هستند. تحقیقات تورینگ در مورد مبانی محاسبات ثابت کرده بود که یک کامپیوتر دیجیتال، از نظر تئوری، میتواند رفتار هر ماشین دیجیتال دیگری را با اختصاص حافظه و زمان کافی شبیهسازی کند. (این، بینش اساسیِ تز چرچ-تورینگ و ماشین تورینگ جهانی است . ) بنابراین، اگر هر ماشین دیجیتالی بتواند «آنچنان که فکر می کند عمل کند»، هر ماشین دیجیتال به اندازه کافی قدرتمند، می تواند. تورینگ می نویسد: «همه رایانه های دیجیتال از یک نظر معادل هستند». [۸]
این اجازه می دهد تا سؤال اصلی حتی دقیق تر شود. تورینگ اکنون دوباره سوال اصلی را اینگونه بیان می کند: "اجازه دهید توجه خود را به یک کامپیوتر دیجیتال خاص C معطوف کنیم. آیا درست است که با تغییر ویژگی های این رایانه برای داشتن فضای ذخیره سازی کافی، افزایش مناسب سرعت عمل آن، و ارائه برنامه مناسب برای آن، C می توان نقش A را در بازی تقلید به طور رضایت بخشی بازی کند، در حالی که B که توسط یک انسان اجرا می شود؟ [۸]
از این رو تورینگ بیان میکند که تمرکز بر این نیست که یا همه رایانههای دیجیتال در بازی موردنظر خوب عمل میکنند یا اینکه رایانههایی که در حال حاضر در دسترس هستند عملکرد خوبی خواهند داشت، بلکه تمرکز بر این است که رایانههای قابل تصوری وجود دارند که عملکرد خوبی خواهند داشت. [۹] آنچه مهمتر است این است که پیشرفتهای ممکن در وضعیت ماشینهای امروزی خود را در نظر بگیریم، صرف نظر از اینکه منابع موجود برای ایجاد آن را داریم یا نه.
نُه ایراد(مخالفت/اعتراض) رایج[ویرایش]
تورینگ پس از روشن کردن این سوال، به پاسخ به آن روی آورد: او 9 ایراد رایج زیر را در نظر گرفت که شامل تمام استدلال های عمده علیه هوش مصنوعی است که در سال های پس از انتشار مقاله او مطرح شده است. [۱۰]
- ایراد مذهبی: بیان می کند که تفکر عملکردی از روح نامیرای انسان است. بنابراین، یک ماشین نمی تواند. تورینگ می نویسد: «در تلاش برای ساخت اینچنین ماشین هایی نباید قدرت خلق ارواح را از خداوند غصب کنیم. همانگونه که در مورد بدنیا آمدن فرزندان، به هر حال ما ابزارهایی هستیم که برای روح های خلق شده توسط او، معبد (بدن) فراهم می کنیم.
- ایراد «سر های همچون کبک، زیر برف»: «عواقب تفکر ماشین ها بیش از حد ترسناک است. بیایید امیدوار باشیم و ایمان داشته باشیم که آن ها نتوانند فکر کنند.». این تفکر در بین روشنفکرنماها(انتلکت ها) مرسوم است؛ چرا که باور دارند برتریِ مشتق از هوش برتر و احتمال مستقر شدن اینچنین موجودیتی، یک خطر است(به این دلیل که ماشین ها ظرفیت های حافظه کارآمد و سرعت پردازش بالایی دارند که فراتر رفتن ماشین ها را در زمینه ظرفت های یادگیری و دانش، بسیار محتمل می سازد.) این ایراد، یک سفسطه «توسل به عواقب» است، چرا که «چیزی را که نباید وجود داشته باشد» را با «چیزی که می تواند یا نمی تواند وجود داشته باشد»، اشتباه می گیرد.
- ایراد ریاضیاتی: این ایراد، از نظریه های ریاضیاتی مثل «نظریه ناکاملیی» گودِل استفاده می کند تا نشان دهد در پرسش هایی که یک سیستم کامپیوتری می تواند بر اساس منطق پاسخ دهد، محدودیت هایی وجود دارد. تورینک بیان می کند که انسان ها بیش از حد اشتباه می کنند و از خطاپذیری یک ماشین خوشحال می شوند. (این بحث مجددا در سال 1961 توسط جان لوکاس فیلسوف و راجر پنروز فیزیکدان ارائه شد.)
- مبحث آگاهی: این بحث که توسط پروفسور جافری جفرسون در کتابی که در سال 1949 منتشر کرده، پیشنهاد شده است، بیان می کند که «تا زمانی که ماشینی تواند یک غزل بنویسد یا یک قطعه موسیقی بر اساس تفکرات و احساسات درک شده تولید کند، و نه با نمادهای تصادفی، نمی توان توافق کرد که ماشین معادل با مغز است». تورینگ اینگونه پاسخ می دهد:«ما راهی نداریم تا بدانیم که هر کسی غیر از خودمان، احساسات را تجربه می کند، و بنابراین، بهتر است آزمون را بپذیریم. نمی خواهم این برداشت را صورت دهم که من فکر می کنم رمزورازی درباره آگاهی نیست. اما اینگونه فکر نمی کنم که قبل از اینکه به پرسش آیا ماشین ها می توانند فکر کنند پاسخ دهیم، این رمزورازها لزوما نیاز به حل شدن داشته باشند.
ماشین های یادگیرنده[ویرایش]
در بخش پایانی مقاله، تورینگ افکار خود را در مورد ماشین یادگیری که می تواند بازی تقلید را با موفقیت انجام دهد، با جزئیات توضیح می دهد.
در اینجا تورینگ ابتدا به ایراد لیدی لاولیس باز میگردد که ماشین فقط میتواند کاری را که ما به آن میگوییم انجام دهد و او آن را به موقعیتی تشبیه میکند که در آن مردی ایدهای را به ماشین تزریق میکند که ماشین به آن پاسخ میدهد و سپس در سکوت فرو میرود. او این تفکر را با تشبیه به راکتور اتمی کمتر از(نزدیک به) حالت بحرانی که مترادف است با ماشین در نظر گرفته، و ایده تزریق شده، مثل همان نوترونی است که از بیرون راکتور اتمی وارد آن میشود. نوترون اختلال خاصی ایجاد می کند که در نهایت از بین می رود. تورینگ سپس بر این قیاس استوار می شود و ذکر می کند که اگر اندازه راکتور به اندازه کافی بزرگ باشد، نوترونی که وارد آن می شود اختلالی ایجاد می کند که تا زمانی که کل سوخت داخل راکتور از بین برود افزایش می یابد، حالت راکتور فوق بحرانی خواهد بود. تورینگ سپس این سوال را مطرح میکند که آیا میتوان این تشبیه یک راکتور فوق بحرانی را به ذهن انسان و سپس به ماشین تعمیم داد؟ او نتیجه میگیرد که چنین تشبیهی واقعاً برای ذهن انسان مناسب است با «به نظر میرسد برای ذهن انسان یک چنین تشبیهی وجود دارد. به نظر میرسد که اکثر آنها(ذهن انسان ها) «زیر بحرانی» هستند، یعنی در این قیاس با راکتورهای در حالت زیر(قبل) حالت بحرانی مطابقت دارند. ایده ای که به چنین ذهنی ارائه می شود به طور متوسط کمتر از یک ایده در پاسخ ایجاد می کند. نسبت کوچکی از این فرایند ها، فوق بحرانی هستند. ایده ای که به چنین ذهنی ارائه می شود ممکن است یک "نظریه" کامل متشکل از ایده های ثانویه، ثالث و دورتر را ایجاد کند." او در نهایت می پرسد که آیا می توان ماشینی ساخت که فوق بحرانی باشد؟
تورینگ سپس اشاره میکند که وظیفه ایجاد ماشینی که بتواند بازی تقلید را انجام دهد، با برنامهنویسی است و او فرض میکند که تا پایان قرن واقعاً برنامهریزی ماشینی برای بازی کردن از نظر فنی امکانپذیر خواهد بود. او سپس اشاره میکند که در فرآیند تلاش برای تقلید از ذهن انسان بالغ، توجه به فرآیندهایی که منجر به قرار گرفتن ذهن بالغ در وضعیت فعلی میشود، مهم میشود. که او آن را به طور خلاصه بیان می کند:
- 1. حالت اولیه ذهن، مثلاً در بدو تولد،
- 2. آموزش و پرورشی که تحت آن قرار گرفته است،
- 3. تجربه دیگری که به عنوان آموزش توصیف نشود، که ذهن در معرض آن قرار گرفته است.
با توجه به این روند، او می پرسد که آیا مناسب تر است که ذهن کودک را به جای ذهن بزرگسالان برنامه ریزی کنیم و سپس ذهن کودک را تحت یک دوره آموزش قرار دهیم؟ او کودک را به یک دفترچه یادداشت تازه خریداری شده تشبیه می کند و حدس می زند که به دلیل سادگی آن راحت تر برنامه ریزی می شود. سپس این مشکل به دو بخش، برنامهریزی ذهن کودک و فرآیند آموزش آن تقسیم میشود. او اشاره می کند که در اولین تلاش، مطابق خواست آزمایشگر (برنامه نویس)، از ذهن یک کودک انتظار نمی رود. یک فرآیند یادگیری که شامل روشی برای پاداش و تنبیه است باید وجود داشته باشد که الگوهای مطلوب را در ذهن انتخاب کند. تورینگ اشاره می کند که کل این فرآیند تا حد زیادی شبیه به فرآیند تکامل توسط انتخاب طبیعی است که در آن شباهت ها عبارتند از:
- ساختار ماشین کودک = موارد ارثی(باقیمانده از تلاش های قبلی ساخت ماشین)
- تغییرات ماشین کودک = جهش
- انتخاب طبیعی = قضاوت آزمایشگر
پس از این بحث، تورینگ به جنبه های خاصی از ماشین یادگیرنده می پردازد:
- ماهیت پیچیدگی ذاتی: ماشین کودک یا می تواند تا حد امکان ساده باشد و صرفاً با اصول کلی سازگار باشد، یا ماشین می تواند یک سیستم کامل استنتاج منطقی برنامه ریزی شده در آن داشته باشد. این سیستم پیچیده تر توسط تورینگ به این صورت توضیح داده می شود که ".. به گونه ای خواهد بود که حافظه ماشین تا حد زیادی با تعاریف و گزاره ها اشغال شده. گزاره ها دارای انواع مختلفی از وضعیت هستند، به عنوان مثال، حقایق ثابت شده، حدس ها، نظریه های اثبات شده توسط ریاضیات، گزاره های ارائه شده توسط یک مرجع، عباراتی که شکل منطقی گزاره را دارند اما ارزش اعتقادی ندارند. برخی از گزارهها را میتوان به عنوان «واجب» توصیف کرد. ماشین باید به گونه ای ساخته شود که به محض اینکه یک امر ضروری به عنوان "به خوبی تثبیت شده" طبقه بندی شود، اقدام مناسب به طور خودکار انجام شود." . با وجود این سیستم منطقی داخلی، استنتاج منطقی برنامه ریزی شده در آن، رسمی نیست، بلکه عملگراتر است. بهعلاوه، ماشین بر روی سیستم منطقی داخلی خود با روش «استقرای علمی» خود را توسعه می دهد (می سازد)..
- ناآگاهی آزمایشگر: ویژگی مهم یک ماشین یادگیرنده که تورینگ به آن اشاره می کند، ناآگاهی آموزگار از وضعیت درونی ماشین ها در طول فرآیند یادگیری است. این برخلاف یک ماشین حالت گسسته معمولی است که در آن هدف داشتن درک روشنی از وضعیت داخلی ماشین در هر لحظه در طول محاسبه است. دیده خواهد شد که ماشین کارهایی را انجام می دهد که ما اغلب نمی توانیم آن ها را معنا کنیم یا کاری را انجام می دهد که به نظر ما کاملاً تصادفی است. تورینگ اشاره می کند که این شخصیت(عملکرد) خاص درجه خاصی از آنچه را که ما هوش می دانیم به ماشین می بخشد، زیرا رفتار هوشمند شامل انحراف از جبر کامل محاسبات متعارف است، اما فقط تا زمانی که انحراف باعث ایجاد حلقه های بی معنی، یا رفتار تصادفی نشود.
- اهمیت رفتار تصادفی: اگرچه تورینگ به ما در مورد رفتار تصادفی هشدار می دهد، اما اشاره می کند که القای عنصر تصادفی در یک ماشین یادگیرنده، در یک سیستم ارزشمند است. او اشاره میکند که این میتواند در جایی که ممکن است چندین پاسخ صحیح وجود داشته باشد یا پاسخهایی که ممکن است به گونهای باشد که یک رویکرد سیستماتیک چندین راهحل غیر رضایتبخش برای یک مسئله را قبل از یافتن راهحل بهینه بررسی کند، رخ دهد. البته که ممکن است این امر، حمل بر ناکارآمدی فرآیند سیستماتیک شود. تورینگ همچنین اشاره میکند که فرآیند تکامل، مسیر جهشهای تصادفی را طی میکند تا راهحلهایی را بیابد که به نفع یک ارگانیسم باشد، اما او همچنین اذعان میکند که در مورد تکامل، روش سیستماتیک یافتن راهحل، ممکن نخواهد بود.
تورینگ با گمانهزنی درباره زمانی که ماشینها با انسانها در کارهای فکری متعدد رقابت میکنند، نتیجه میگیرد و کارهایی را پیشنهاد میکند که میتوان از آنها برای شروع آن استفاده کرد. تورینگ سپس پیشنهاد میکند که کارهای انتزاعی مانند بازی شطرنج میتواند نقطه خوبی برای شروع روش دیگری باشد که او آن را اینگونه بیان میکند: «بهتر است بهترین اندامهای حسی را که پول میتواند بخرد، در اختیار دستگاه قرار دهید و سپس به آن یاد دهید که بفهمد و انگلیسی صحبت کن." .
بررسی پیشرفت در هوش مصنوعی که به دنبال آن انجام شد، نشان میدهد که ماشین یادگیرنده مسیر انتزاعی پیشنهادی تورینگ را در پیش گرفت، مانند دیپ بلو ، یک کامپیوتر شطرنج که توسط IBM ساخته شده بود و قهرمان جهان، گری کاسپاروف را شکست داد. (اگرچه، این نیز بحث برانگیز است). و بازی های شطرنج رایانه ای متعددی که می توانند از اکثر آماتورها پیشی بگیرند. در مورد پیشنهاد دوم تورینگ، برخی نویسندگان آن را به عنوان فراخوانی برای یافتن شبیهسازی (مانسته/همانند) برای توسعه شناختی انسان تشبیه کردهاند. [۱۱] و چنین تلاشهایی برای یافتن الگوریتمهای اساسی که توسط آنها کودکان ویژگیهای دنیای اطراف را یاد می گیرند، تازه شروع شدهاست. [۱۱] [۱۲]
یادداشت[ویرایش]
- ↑ Turing 1950
- ↑ Turing 1950
- ↑ This describes the simplest version of the test. For a more detailed discussion, see Versions of the Turing test.
- ↑ Harnad, Stevan (2008), "The Annotation Game: On Turing (1950) on Computing, Machinery, and Intelligence", in Epstein, Robert; Peters, Grace, The Turing Test Sourcebook: Philosophical and Methodological Issues in the Quest for the Thinking Computer, Kluwerصفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ Wardrip-Fruin, Noah and Nick Montfort, ed (2003). The New Media Reader. The MIT Press. شابک ۰−۲۶۲−۲۳۲۲۷−۸.
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Turing 1950
- ↑ Turing 1950
- ↑ Turing 1950 see Russell & Norvig 2003 where comment "Turing examined a wide variety of possible objections to the possibility of intelligent machines, including virtually all of those that have been raised in the half century since his paper appeared."
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ متنی برای ارجاعهای با نامParsingTT2008
وارد نشده است - ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
منابع[ویرایش]
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- Crevier, Daniel (1993). AI: The Tumultuous Search for Artificial Intelligence. New York, NY: BasicBooks. ISBN 0-465-02997-3.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- Dreyfus, Hubert (1972), What Computers Can't Do, New York: MIT Press, ISBN 978-0-06-011082-6صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- Dreyfus, Hubert; Dreyfus, Stuart (1986), Mind over Machine: The Power of Human Intuition and Expertise in the Era of the Computer, Oxford, UK: Blackwellصفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- Dreyfus, Hubert (1979), What Computers Still Can't Do, New York: MIT Pressصفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد..
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value)..
- Haugeland, John (1985), Artificial Intelligence: The Very Idea, Cambridge, Mass.: MIT Pressصفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد..
- Moravec, Hans (1976), The Role of Raw Power in Intelligence, archived from the original on 3 March 2016, retrieved 7 November 2007صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- Russell, Stuart J.; Norvig, Peter (2003), Artificial Intelligence: A Modern Approach (2nd ed.), Upper Saddle River, New Jersey: Prentice Hall, ISBN 0-13-790395-2صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- Noah Wardrip-Fruin and Nick Montfort, eds. (2003). The New Media Reader. Cambridge: MIT Press. شابک ۰−۲۶۲−۲۳۲۲۷−۸ISBN 0-262-23227-8. "Lucasfilm's Habitat" pp. 663–677.
لینک های خارجی[ویرایش]
- PDF به همراه متن کامل مقاله
- Saygin, Ayse Pinar; Cicekli, Ilyas; Akman, Varol (1999). "An analysis and review of the next 50 years". Minds and Machines: 2000.
رده:ادبیات علوم شناختی رده:مقالههای علوم رایانه رده:آلن تورینگ رده:نشریههای هوش مصنوعی رده:فلسفه هوش مصنوعی رده:تاریخ هوش مصنوعی رده:اسناد ۱۹۵۰ (میلادی) رده:صفحههای با ترجمه بازبینینشده
This article "هوش و ماشین های محاسباتی(لطفا تغییر ندهید-درحال ترجمه-پروژه دانشگاه امیرکبیر)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:هوش و ماشین های محاسباتی(لطفا تغییر ندهید-درحال ترجمه-پروژه دانشگاه امیرکبیر). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.