ویرجیل سولاتزو

خطای اسکریپتی: پودمان «AfC submission catcheck» وجود ندارد. ویرجیل "ترک" سولاتزو (Virgil "The Turk" Sollozzo) یک دلال مواد مخدر بود که با خانواده تاتالیا مرتبط می شود.

زندگینامه[ویرایش]

سولاتزو که به ترک معروف است، زیرا بینی‌اش شبیه یک قلاب ترکی بود، و همچنین به فردی که با چاقو بسیار خوب کار میکند ذکر شده بود، ویرجیل به عنوان مرد برتر مواد مخدر با مزارع خشخاش در ترکیه و آزمایشگاه‌هایی در سیسیل و مارسی شهرت پیدا کرده بود. او قبل از جنگ جهانی دوم به تن فروشی نیز می پرداخت. سولاتزو به عنوان یک شریک ایده‌آل در نظر گرفته می‌شد که برای خانواده‌اش پول فراهم می‌کرد و در صورت دستگیری اطلاعاتی را در اختیار پلیس قرار نمی‌داد، مشروط بر اینکه از همسر و فرزندانش در ترکیه مراقبت شود. او شروع به برقراری تماس در دهه ۱۹۳۰ کرد و پس از مرگ جوزپه ماریپوزا در سال ۱۹۳۴ در جلسه پنج خانواده دیده شد.

سولاتزو به نیویورک رسید و از خانواده تاتالیا برای کسب و کار جدید هروئین خود کمک گرفت و یک انبار در میدتاون منهتن خریداری کرد تا از آنجا به تجارت خود بپردازد، و همچنین چندین جبهه واقع در هر بخش از شهر. او همچنین به طور مخفیانه از حمایت دون بارزینی برخوردار بود که به او در تجارت کمک می کرد و مغز متفکر پشت طرح او برای تسلط بر تجارت مواد مخدر بود. او سپس برای دریافت پول و حمایت دربرابر پلیس و دادگاه به پیش خانواده کورلئونه رفت. ویتو کورلئونه امتناع کرد، چون احساس می کرد که تجارت مواد مخدر برای محله ها بد است و سیاستمداران بعدها اطلاع پیدا کنند از او حمایت نخواهند کرد. با این حال، در جریان جلسه، سانی کورلئونه به علاقه خود برابر تجارت مواد اعتراف کرد، و باعث شد ترک فکر کند که اگر ویتو بمیرد، سانی معامله او را خواهد پذیرفت.

کورلئونه، لوکا براسی را به کلوپ شبانه برونو تاتالیا فرستاد، به این بهانه که لوکا از خانواده اش ناراضی است و به دنبال شغل بهتری است. تاتالیا ترتیبی داد که او بعداً یک شب با سولاتزو ملاقات کند. پس از اینکه ظاهراً آنها با یک معامله به توافق رسیده بودند، سولاتزو با چاقو به دست براسی زد، در همان لحظه یکی از افراد تاتالیا براسی را از پشت با سیم خفه کرد.

مردان سولاتزو سپس سعی کردند ویتو کورلئونه را به قتل برسانند، با این فرض که پسر بزرگ ویتو، سانی، که به نظر می‌رسید می‌خواهد وارد تجارت هروئین شود، خانواده را به دست خواهد گرفت. برای تثبیت این معامله، سولاتزو مشاور خانواده، تام هاگن را ربودو به رستوران متروکه جو در بروکلین آورد و را متقاعدش کرد که با سانی معامله کند. هاگن قول داد تلاش کند، اما به او گفت که اگر براسی خبر مرگ دون را بفهمد، حتی سانی هم نمی تواند او را مهار کند. در حالی بود که هاگن نمی دانست که سولاتزو یک ساعت قبل براسی را کشته است. سولاتزو بسته ای حاوی یک ماهی مرده پیچیده شده در جلیقه ضد گلوله براسی را به آنها تحویل داد - پیامی که براسی اکنون "با ماهی ها خوابیده".

هنگامی که آنها موفق به زخمی کردن ویتو شدند، سولاتزو افرادش را به بیمارستان فرستاد، جایی که به لطف کاپیتان مارک مک کلاسکی نگهبانان از وظیفه خارج بودند و دوباره سعی کرد دون کورلئونه را بکشد. با این حال، کوچکترین پسر ویتو، مایکل، به ملاقات پدرش رفت و با توجه به کمبود نگهبان، به سانی هشدار داد. مایکل با کمک نانوا انزو آگوئلو، موفق شد قاتلان را در جلوی در بیمارستان بترساند و آنها را فراری دهد.

سولاتزو به مک‌کلاسکی درباره مردانی که هنوز از کورلئونه محافظت می‌کردند گفت و کاپیتان خشمگین خود را به بیمارستان رساند و سعی کرد مایکل را دستگیر کند. مایکل مک کلاسکی را متهم به رشوه گیری کرد، کاپیتان خشمگین با مشت به صورت مایکل کوبید و آرواره او شکست، همان هنگامهاگن رسید و کاپیتان را از اقدام بیشتر منع کرد.

در همان شب، سانی دستور کشتن برونو تاتالیا را برای انتقام کشتن ویتو داد. تا زمانی که پدرش زنده بود، سانی حتی حاضر به مذاکره نشد. در عوض، او به تاتالیاها اولتیماتوم داد - سولاتزو را تحویل بدید یا با جنگ روبرو شوید. با این حال، هاگن متوجه شد که سولاتزو توسط مک‌کلاسکی محافظت می‌شود، و این احتمال هست که کورلئونه‌ها مجبور باشند مک‌کلاسکی را اول بکشند تا بتوانند سولاتزو را بکشند. از نظر هاگن، این امر بسیار خطرناک‌تر از آن بود که حتی بهش فکر کرد، چون مدت‌هاست که قانون سفت و سختی بوده است که به مقامات مجری قانون و پلیس ها آسیب نرسانند. سانی هم متوجه این موضوع بود.

در این مرحله، مایکل پیشنهاد تکان دهنده ای داد. با این استدلال که سولاتزو مطمئناً یک بار دیگر ملاقاتی را ترتیب خواهد داد، پیشنهاد داد با سولاتزو و مک کلاسکی ملاقات کند و خودش آنها را بکشد. سانی و تام در ابتدا برای اینکار شک داشتند، اما مایکل آنها را متقاعد کرد که خود مک کلاسکی و سولاتزو بکشد.

به زودی سولاتزو، تحت حمایت مک کلاسکی، با مایکل در رستوران لوئیس ملاقات کرد. اگرچه مایکل قبل از جلسه هول شده بود، یکی از افراد پیتر کلمنزا یک هفت تیر در پشت سیفون توالت رستوران کار گذاشته بود. سولاتزو و مایکل به زبان سیسیلی صحبت کردند و سولوتزو مدعی شد که دلیل سوءقصد به جان دون صرفاً تجاری بوده است.^[۱]

مرگ[ویرایش]

مایکل دستشویی را بهانه کرد و به توالت رفت تا هفت تیر را بردارد. سپس بازگشت برای یک لحظه همه چیز عادی بود. سپس مایکل اسلحه را کشید و به پیشانی سولاتزو شلیک کرد و بلافاصله او را کشت. پس از آن او به سرعت مک کلاسکی را با یک گلوله به گردن و گلوله دیگری در پیشانی کشت. مرگ او و مک کلاسکی باعث جنگ پنج خانواده شد. این اقدام همچنین مایکل را مجبور کرد تا کشور را به مقصد سیسیل ترک کند تا اینکه جنگ پنج خانواده فروکش کند.^[۲]

شخصیت و ویژگی ها[ویرایش]

سولاتزو مردی صبور و هوشمند بود که ترجیح می داد از پشت صحنه مسائل را کنترل کند، اما از کثیف کردن دستانش هم ترسی نداشت. او همچنین بسیار حیله گر و باهوش بود و موفقیتی را که می توان از مواد مخدر به دست آورد و همچنین نیازی که به متحدان قدرتمندی مانند ویتو کورلئونه و امیلیو بارزینی داشت را درک می کرد. علیرغم همه بی رحمی هایش، او یک شوهر و پدر دلسوز بود و فقط با افرادی کار می کرد که در صورت وقوع اتفاقی برای خانواده اش ضمانت کنند.^[۳]

در بازی ویدیویی[ویرایش]

در بازی ویدئویی، سولاتزو یک انبار در میدتاون می خرد و جبهه مواد مخدر را در هر یک از مناطق شهر نیویورک آغاز می کند. پس از حادثه ترور دون کورلئونه، سانی دستور می دهد یک سری از افرادش سرکوب مشاغل سولاتزو را انجام دهند، که شاهد تخریب انبار او و جبهه مواد مخدر واقع در ساختمان های متروکه در سراسر شهر است. در جریان ترور او در رستوران لویی، قهرمان داستان آلدو تراپانی حضور دارد. تفاوت های جزئی وجود دارد، مانند این که مایکل دو بار به سولاتزو شلیک می کند. همچنین، تنها یک نفر دیگر در رستوران وجود دارد. سولاتزو تنها شخصیت اصلی بازی است که ظاهری خارج از کات سین ندارد.^[۴]

تأثیر پذیری[ویرایش]

شخصیت ویرجیل سولاتزو بر اساس ویتو جنووزه است که یک شبکه مواد مخدر برای واردات هروئین از ایتالیا به ایالات متحده راه اندازی کرده بود. سولاتزو همچنین می‌تواند از وینسنت پاپا الهام بگیرد، که یک قاچاقچی عمده مواد مخدر و یکی از چهره‌های کلیدی ارتباط با فرانسه در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ بود. پاپا ارتباط نزدیکی با خانواده جنایتکار لوچس داشت. خدمه او شامل بسیاری از گانکسترها در توزیع هروئین مانند جانی دیو، آنتونی لوریا، ویرجیل آلسی و لوئیس سیریلو بود. با این حال، مشخص نیست که آیا پوزو در زمان نوشتن رمان از پاپا و خدمه اش مطلع بوده است یا خیر.^[۵]

موارد مرتبط[ویرایش]

. قتل سولاتزو اشاره ای به قتل جو ماسریا است. ماسریا در حالی که باارشد خود، لاکی لوچیانو، که ترور او را ترتیب داده بود، ملاقات داشت، در یک رستوران جزیره کونی کشته شد. مدت کوتاهی پس از رفتن لوچیانو به دستشویی، چهار مرد مسلح با عجله وارد شدند و ماسریا را کشتند.

. مرگ او همچنین می‌تواند بر اساس قتل ویلی مورتی، اوباش جنووا، باشد که هنگام نشستن روی میزی در رستورانی با برخی از همکاران، به سرش شلیک شد. او نیز مانند سولاتزو از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کارکنان رستوران جسد او را پیدا کردند. تصویر جسد مورتی در میان تصاویر مونتاژ تشک ها در فیلم قرار دارد.

. در رمان پدرخوانده آمده است که سولاتزو رئیس خودش بود. عملیات سولاتزو در سیسیل حاکی از آن است که او عضوی از مافیای سیسیلی بوده است، که توضیح می دهد چرا از سوی دون های نیویورک با احترام مورد استقبال قرار گرفت. در طول جلسه در رستوران لویی، سولاتزو بیان می کند که او یک "مرد افتخار" (man of honor)است، عبارتی که معمولاً برای اشاره به عضوی ساخته شده که در مافیا خدمت میکند.

. در رمان، نام او برای اولین بار به شکل ایتالیایی، ویرجیلیو سولاتزو ذکر شده است. در بقیه داستان، او را معمولاً با نام انگلیسی ویرجیل، مانند فیلم، صدا می زنند.

. در فیلم او یک شخصیت لاغر است، در حالی که در رمان او را به عنوان یک فرد چاق توصیف می کند.

. سولاتزو توسط آل لتیری در فیلم و ریچارد نیومن در بازی به تصویر کشیده شده است، اگرچه دیالوگ های او مشابه فیلم است.

. عملیات دارویی سولاتزو می‌تواند تا حد زیادی با زندگی واقعی فرانسوی (French Connection) مرتبط باشد. جایی که تریاک از ترکیه قاچاق می شد، در فرانسه به هروئین تبدیل می شد و سپس از طریق کانادا به ایالات متحده قاچاق می شد.

. در این رمان، تام هاگن، سولاتزو را ترسناک‌ترین مردی توصیف می‌کند که تا به حال دیده است، به استثنای لوکا براسی.

. علیرغم باور عمومی، سولاتزو در واقع سیسیلی بود، نه آنطور که نام مستعارش می گوید ترک. نام مستعار او احتمالاً از این واقعیت ناشی شده است که او به شدت با این کشور ارتباط داشت، زیرا بسیاری از مواد مخدری که او قاچاق می کرد در ترکیه تولید می شد، سایر اوباش متوجه شدند که شکل بینی او شبیه یک قلاب ترکی است و او با زنی از اهل ترکیه ازدواج کرده است. ^[۶]

This article "ویرجیل سولاتزو" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:ویرجیل سولاتزو. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.