پارادوکس جونز
![Engraving of a view of Manchester from a distance, showing factories, smokestacks, and smoke.](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/42/CottonopolisCropped.jpg/300px-CottonopolisCropped.jpg)
در اقتصاد، پارادوکس جِوِنز (گاهی اوقات اثر جونز هم گفته میشود) هنگامی رخ میدهد که پیشرفتهای فنآوری و یا سیاستهای دولت بهرهوری در استفاده از یک منبع را افزایش میدهد (کاهش میزان لازم برای هر بار استفاده)، اما به دلیل افزایش تقاضا میزان مصرف آن منبع افزایش مییابد. [۱] پارادوكس جونز شاید مشهورترین پارادوكس در اقتصاد محیطی باشد. [۲] با این حال ، به طور کلی دولتها و متخصصان محیط زیست تصور میکنند که صرفه حاصل از بهره وری باعث کاهش مصرف منابع خواهد شد و احتمال بروز پارادوکس را نادیده میگیرند. [۳]
در سال ۱۸۶۵ ، اقتصاددان انگلیسی ، ویلیام استنلی جونز ، مشاهده کرد كه پیشرفتهای فنآوری كه باعث افزایش كارآیی مصرف زغال سنگ میشود ، منجر به افزایش مصرف زغال سنگ در طیف گستردهای از صنایع میشود. او استدلال کرد که برخلاف تصور رایج ، نمیتوان بر پیشرفت تکنولوژی برای کاهش مصرف سوخت متکی بود. [۴] [۵]
این موضوع توسط اقتصاددانان مدرن که در حال مطالعه اثرات بازگشتی مصرف از بهبود بهرهوری انرژی هستند ، دوباره مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر کاهش مقدار مورد نیاز برای یک استفاده معین ، بهبود بهرهوری همچنین باعث کاهش هزینه نسبی استفاده از یک منبع میشود و این باعث افزایش مقدار مورد تقاضا میشود. این (تا حدی) با کاهش استفاده ناشی از بهبود بهرهوری مقابله میکند. علاوه بر این ، بهبود بهرهوری درآمد واقعی را افزایش داده و رشد اقتصادی را تسریع میکند و در ادامه تقاضا برای منابع را افزایش میدهد. پارادوكس جونز هنگامی رخ میدهد كه تأثیر افزایش تقاضا غالب باشد و كارآیی بهتر باعث افزایش سرعت استفاده از منابع شود. [۵]
بحثهای قابل توجهی در مورد میزان رشد دوباره در بهرهوری انرژی و ارتباط پارادوکس جونز با صرفه جویی در انرژی وجود دارد. برخی پارادوکس را رد میکنند ، در حالی که برخی دیگر نگران این هستند که پیگیری پایداری با افزایش دادن بهرهوری انرژی، خود را شکست دادن است. [۳] برخی از اقتصاددانان محیط زیست پیشنهاد كردهاند كه منافع بهرهوری با سیاستهای حفاظت محیطی همراه باشد كه هزینه استفاده را همان (یا بالاتر) نگه میدارند، تا از پارادوكس جونز جلوگیری كند. [۶] سیاستهای حفاظت محیطی که باعث افزایش هزینه استفاده میشوند (مانند کلاه و تجارت یا مالیات سبز ) میتوانند برای کنترل اثر بازگشتی استفاده شوند. [۷]
تاریخچه[ویرایش]
![Engraving of William Stanley Jevons](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/23/PSM_V11_D660_William_Stanley_Jevons.jpg/300px-PSM_V11_D660_William_Stanley_Jevons.jpg)
پارادوكس جونز نخستین بار توسط اقتصاددان انگلیسی ویلیام استنلی جونز در كتاب خود در سال ۱۸۶۵ با عنوان "مسئله زغال سنگ" توضیح داده شد . جونز اظهار داشت كه پس از معرفی موتور بخار وات توسط جیمز وات، که به طرز قابل توجهی بهرهوری موتور بخار زغال سنگ در طراحی اولیه توماس نیومن را بهبود داد، میزان مصرف زغال سنگ انگلیس اوج گرفت. نوآوریهای وات باعث شد تا زغال سنگ به منبع انرژی مقرون به صرفهتری تبدیل شود که منجر به افزایش استفاده از موتور بخار در طیف گستردهای از صنایع شد. این به نوبه خود باعث افزایش مصرف کل زغال سنگ شد ، حتی با اینکه مقدار ذغال سنگ مورد نیاز برای هر نوع کاربرد خاص کاهش یافت. جونز با بیان اینکه پیشرفت در بهرهوری سوخت به افزایش (و نه کاهش) استفاده از سوخت میگراید ، نوشت: "این یک درهمریختگی ایدهها است که تصور میکنیم استفاده اقتصادی از سوخت معادل کاهش مصرف است. حقیقت کاملاً مخالف است. " [۴]
در آن زمان، بسیاری در انگلیس نگران بودند که ذخایر زغال سنگ به سرعت تحلیل یابد، اما برخی از کارشناسان عقیده داشتند که بهبود فنآوری باعث کاهش مصرف زغال سنگ خواهد شد. جونز معتقد بود که این دیدگاه نادرست است، زیرا افزایش بیشتر بهرهوری به افزایش استفاده از زغال سنگ منجر میشود. از این رو ، بهبود فناوری باعث افزایش نرخ تهی شدن ذخایر زغال سنگ انگلستان خواهد شد و برای حل این مشکل نمیتوان به آن تکیه کرد. [۴] [۵]
اگرچه جونز در اصل به موضوع ذغال سنگ توجه داشت، از آن زمان این مفهوم به استفاده از هر منبعی از جمله ، به عنوان مثال ، استفاده از آب [۸] و تماس بین فردی گسترش یافته است. این شاید مشهور ترین پارادوکس در اقتصاد محیط زیست باشد. [۲]
علت[ویرایش]
![Diagram showing a shallow demand curve, where a drop in price from $100 to $80 causes quantity to increase from 10 to 14](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1f/ElasticDemand.svg/langfa-320px-ElasticDemand.svg.png)
![Diagram showing a steep demand curve, where a drop in price from $100 to $80 causes quantity to increase from 10 to 11](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/59/InelasticDemand.svg/langfa-320px-InelasticDemand.svg.png)
اقتصاددانان مشاهده كردهاند كه مصرفكنندگان وقتی اتومبیلهایشان از نظر مصرف سوخت بهینهتر هستند تمایل بیشتری برای مسافرت دارند که باعث یک افزایش ارتجاعی تقاضای سوخت میشود. [۹] افزایش بهرهوری در استفاده از یک منبع (به عنوان مثال سوخت)، با اندازهگیری چیزی که با آن استفاده بدان دست مییابیم (به عنوان مثال سفر)، باعث کاهش در هزینه استفاده از آن منبع می شود. عموماً، کاهش در هزینه (یا قیمت) یک کالا یا خدمت باعث افزایش مقدار تقاضا ( قانون تقاضا ) میشود. با هزینه کمتر برای سفر ، مصرف کنندگان بیشتر سفر میکنند و تقاضای سوخت را افزایش میدهند. این افزایش تقاضا به عنوان اثر بازگشتی شناخته میشود و ممکن است به اندازه کافی بزرگ باشد تا بتواند کاهش مصرف اصلی سوخت بر اثر افزایش بهرهوری را خنثی کند. پارادوكس جونز در شرایطی رخ میدهد كه اثر بازگشتی از اصل صرفه بهرهوری پیشی بگیرد و بیش از ۱۰۰٪ باشد. [۵]
اندازه اثر بازگشتی مستقیماً بستگی به کشش قیمتی تقاضای کالا دارد. [۱۰] در یک بازار کاملاً رقابتی که سوخت تنها ورودی مورد استفاده باشد ، اگر قیمت سوخت ثابت بماند اما بهرهوری آن دو برابر شود، قیمت مؤثر سفر نصف می شود (دو برابر سفر میتوان خریداری کرد). در پاسخ، اگر میزان مسافرت خریداری شده بیش از دو برابر باشد (یعنی تقاضا کشش قیمتی زیادی داشته باشد)، مصرف سوخت افزایش مییابد و پارادوکس جونز رخ میدهد. اگر تقاضا کشش قیمتیاش کم باشد، میزان سفر خریداری شده کمتر از دو برابر خواهد بود و مصرف سوخت کاهش مییابد. با این حال، کالاها و خدمات به طور کلی از بیش از یک نوع ورودی (به عنوان مثال سوخت، نیروی کار و ماشینآلات) استفاده میکنند و عوامل دیگری علاوه بر هزینه ورودی نیز ممکن است بر قیمت تأثیر بگذارد. این عوامل تمایل به کاهش اثر بازگشت دارند و باعث میشوند پارادوکس جونز کمتر اتفاق بیفتد. [۵]
فرضیه خَزوم – بروکس[ویرایش]
در دهه ۱۹۸۰، دو اقتصاددان، دانیل خزوم(Daniel Khazzoom) و لئونارد بروكس(Leonard Brookes)، در مورد استفاده از انرژی جامعه مجدداً پارادوكس جونز را مورد تجدید نظر قرار دادند . بروكس، که در آن زمان اقتصاددان ارشد سازمان انرژی اتمی انگلستان بود، اظهار داشت كه تلاش برای كاهش مصرف انرژی با افزایش بهرهوری انرژی، به سادگی باعث افزایش تقاضا برای انرژی در كل اقتصاد خواهد شد. خزوم بر این نکته باریکتر تمرکز کرد که پتانسیل برای ارتجاع در استانداردهای اجباری عملکرد لوازم خانگی که توسط کمیسیون انرژی کالیفرنیا تعیین شده است، نادیده گرفته شده بود. [۱۱] [۱۲]
در سال ۱۹۹۲، هری ساندرز(Harry Saunders) اقتصاددان، این فرضیه را كه بهبود در بهرهوری انرژی در جهت افزایش (به جای كاهش) مصرف انرژی کار میکند، فرضیه خزوم – بروكس، را تایید کرد و اظهار داشت كه این فرضیه به طور گستردهای توسط تئوری رشد نئوكلاسیك (تئوری اصلی اقتصادی انباشت سرمایه، پیشرفت تکنولوژی و رشد اقتصادی بلند مدت) پشتیبانی میشود. ساندرز نشان داد که فرضیه خزوم بروکس در مدل رشد نئوکلاسیک تحت طیف گستردهای از فرضیات رخ میدهد. [۱۱] [۱۳]
به گفته ساندرز، افزایش بهرهوری انرژی، مصرف انرژی را از دو طریق افزایش میدهد. اول، بهرهوری انرژی بیشتر باعث میشود استفاده از انرژی نسبتاً ارزانتر باشد، بنابراین افزایش مصرف (اثر بازگشتی مستقیم) را تشویق میکند. دوم، بهرهوری انرژی بیشتر درآمد واقعی را افزایش داده و به رشد اقتصادی منجر میشود ، که باعث افزایش مصرف انرژی در کل اقتصاد میشود. در سطح خرد (نگاه به بازار فردی)، حتی با وجود اثر بازگشتی، بهبود در بهرهوری انرژی معمولاً منجر به کاهش مصرف انرژی میشود. [۱۴] یعنی معمولاً اثر بازگشتی کمتر از ۱۰۰٪ است. با این حال، در سطح کلان، انرژی کارآمدتر (و از این رو نسبتاً ارزانتر) منجر به رشد اقتصادی سریع تر میشود و این باعث افزایش مصرف انرژی در کل اقتصاد می شود. ساندرز اظهار داشت كه با در نظر گرفتن هر دو اثر اقتصاد خرد و اقتصاد کلان، پيشرفت فنآوری كه باعث بهبود بهرهوری انرژی میشود ، در کل باعث افزايش مصرف انرژی خواهد شد. [۱۱]
مسیری متفاوت با استفاده از روش ترمودینامیكی فیزیكی که به همان نتیجه میرسد ،با کارهای اضافی از نولتنیوس (Nolthenius) [نیازمند شفافسازی] ("پارادوكس جونیز تعمیم یافته") به طور مستقل از خزوم و بروكس، توسط گرت (Garrett) پیشگام شد. گرت پیش از این استدلال كرده بود كه ارزش تمدن در درجه اول در سرمایه یا نیروی كار نیست بلكه در شبكههایی است كه افراد را با یكدیگر و سرمایه فیزیکی درگیر میكند و این شبكههای فعال باید به طور پیوسته با قدرتی مداوم مجهز شوند تا بتوانند عملکرد خود را حفظ و ارزش تمدن را تأمین کنند. گرت استدلال میکند که این چارچوب، انرژی را به عنوان ارزش اصلی تمدن ضروری میداند. گرت همچنین اظهار داشت كه تجارت بینالملل كارآمد در مقیاس بزرگ، دلالت بر این دارد كه هرگونه از اثرات پارادوكس جونز باید به طور جدی در یك سیستم اقتصادی بسته کراندار، از این رو در سطح جهانی و نه در سطح ملی یا محلی، ارزیابی شود. گرت نشان داد که در سطح جهانی، جمع کل هزینههای تولید ناخالص داخلی جهانی در طول تاریخ ("ثروت")، از استدلال ترمودینامیکی، باید با نرخ فعلی مصرف انرژی اولیه جهانی همبستگی نزدیکی داشته باشد و این دادههای تاریخی در حقیقت نشان دهنده این است که مصرف برق اولیه فعلی جهانی مستقیماً با "ثروت" (رابطه گرت) متناسب است. این ارتباط در صورتی که معاملات "اقتصاد سایه" غیر مالی را هم شامل شود صادق است، همانطور که نولتنیوس معتقد است باید انجام شود.
این واقعیت که هزینههای گذشته دور با همان ارزش هزینههای اخیر نزد تمدن امروز وارد رابطه گرت می شود، در جهت کارآیی بالای تلاش انسان برای ایجاد ارزش مرکب پایدار تنظیم شده با تورم استدلال میکند. نولتنیوس معتقد است که دلیل انگیزشی این موضوع، انگیره جهانی ژنتیکی انسان برای رشد در سطح فردی، محلی، منطقهای و جهانی است که توسط انتخاب طبیعی ساخته شده است. ترکیب پارادوکس جونز با رابطه گرت منجر به بیان سادهای برای پارادوکس جونز تعمیم یافته یا به طور معادل، یک بیانیه مجدد فرضیه خزوم-بروکس میشود: افزایش بهرهوری انرژی موجب صرفهجویی در انرژی میشود. تاریخ نشان میدهد که همه پسانداز صرف شده است و رابطه گرت نشان می دهد که کلیه هزینهها متناسب با نیازهای جاری برق برای حفظ رشدی است که در مقابل قانون دوم ترمودینامیکی ایجاد میکند، ضمن اینکه همزمان توانایی تمدن بزرگ شده برای دسترسی سریع به انرژی اولیه را با نرخ بیشتری افزایش میدهد. این اثرات ترکیبی بیشتر از کاهش مصرف انرژی بصورت جزئی و مستقیم ناشی از بهبود بهرهوری هستند، به طوری که کل میزان مصرف انرژی اولیه بالا می رود، نه پایین. بنابراین، داده های تاریخی رابطه گرت، بر حقیقت فرضیه خزوم-بروکس در یک سطح صریح جهانی، نه لزوماً در هر سطح منطقه ای، استدلال میکند.
سیاست حفاظت انرژی[ویرایش]
جونز هشدار داد که منفعت بهرهوری سوخت به افزایش مصرف سوخت منجر میشود. با این حال، این بدان معنی نیست که اگر پارادوکس جونز رخ دهد، این افزایش بهرهوری سوخت بیارزش است. بهرهوری بالاتر سوخت باعث تولید بیشتر و کیفیت زندگی مادی بالاتر میشود. [۱۵] به عنوان مثال، یک موتور بخار کارآمد تر حمل و نقل ارزانتر کالاها و مردم را فراهم کرد که در انقلاب صنعتی نقش داشت . با این وجود، اگر فرضیه خزوم-بروکس صحیح باشد، افزایش بهرهوری سوخت به خودی خود باعث کاهش نرخ تحلیل رفتن سوختهای فسیلی نخواهد شد. [۱۱]
بحث قابل توجهی در مورد صحیح بودن فرضیه خزوم-بروکس و ارتباط پارادوکس جونز با سیاست حفظ انرژی وجود دارد. اکثر دولتها، متخصصان محیط زیست و سازمان های مردم نهاد سیاست هایی را که بهرهوری را بهبود میدهند دنبال می کنند با تکیه بر این که سیاستها باعث کاهش مصرف منابع و کاهش مشکلات زیست محیطی میشوند. برخی دیگر، از جمله بسیاری از اقتصاددانان محیط زیست، بر هم راستا بودن این "استراتژی بهرهوری" با پایداری شک دارند و نگران هستند که منفعت بهرهوری در واقع ممکن است منجر به تولید و مصرف بیشتر شود. آنها معتقدند که برای کاهش مصرف منابع، منافع بهرهوری باید با سایر سیاستهای محدودکننده استفاده از منابع همراه باشد. [۳] [۱۳] [۱۶] با این حال، دیگر اقتصاددانان محیط زیست خاطرنشان میكنند گه گرچه پارادوكس جونز در برخی شرایط ممکن است رخ دهد، شواهد تجربی برای کاربرد گسترده آن محدود است. [۱۷]
پارادوكس جونز گاهی اوقات مورد استفاده قرار میگیرد كه استدلال كند كه تلاشهای صرفه جویی در مصرف انرژی بیهوده است، به عنوان مثال استفاده كارآمدتر از نفت منجر به افزایش تقاضا می شود و باعث كاهش سرعت ورود یا اثرات نفت در نقطه اوج نخواهد شد. این استدلال معمولاً به عنوان دلیلی برای عدم تصویب سیاستهای زیست محیطی یا دنبال کردن بهرهوری سوخت ارائه میشود (به عنوان مثال اگر اتومبیلها کارآمدتر باشند، این به سادگی منجر به رانندگی بیشتر میشود). [۱۸] [۱۹] چندین نکته در برابر این استدلال مطرح شده است. اول اینکه، در شرایط بازار بالغی مانند نفت در کشورهای توسعه یافته، اثر بازگشتی مستقیم معمولاً اندک است و بنابراین با ثابت ماندن باقی شرایط افزایش بهرهوری سوخت معمولاً مصرف منابع را کاهش میدهد. [۹] [۱۴] [۲۰] دوم، حتی اگر افزایش بهرهوری باعث کاهش کل سوخت مصرفی نشود، مزایای دیگری نیز متناظر با این بهرهوری بهبود یافته وجود دارد. به عنوان مثال، افزایش بهرهوری سوخت میتواند افزایش قیمت ها، کمبودها و اختلالات در اقتصاد جهانی را که مربوط به نفت در نقطه اوج است، خفیفتر کند. [۲۱] سوم، اقتصاددانان محیط زیست خاطرنشان كردند كه اگر افزایش كارآیی با مداخله ای (به عنوان مثال مالیات سوخت ) همراه باشد كه هزینه مصرف سوخت را همان یا بالاتر نگه دارد، مصرف سوخت به طور واضح كاهش مییابد. [۶]
پارادوکس جونز نشان میدهد که افزایش بهرهوری به خودی خود ممکن است باعث کاهش مصرف سوخت نگردد و سیاست انرژی پایدار باید به انواع دیگری از مداخلات دولت نیز متکی باشد. [۷] [۲۲] از آنجا که تحمیل استانداردهای صرفهجویی یا سایر مداخلات دولت که باعث افزایش هزینههای استفاده میشود ، از نمایان شدن پارادوکس جونز جلوگیری میکنند، می توان از آنها برای کنترل اثر بازگشتی استفاده کرد. برای اطمینان از اینكه پیشرفتهای فنآوری افزایشدهنده بهرهوری باعث كاهش مصرف سوخت می شوند، می توان مداخله دولتی كه تقاضا را كاهش میدهد (به عنوان مثال مالیاتهای سبز ، كلاه و تجارت یا استانداردهای انتشار گاز گلخانهای بالاتر) را با منفعت حاصل از بهرهوری همراه کرد. اقتصاددانان اکولوژيک ماتیس واکرنگل و ویلیام ریز اظهار داشتند که هرگونه صرفه جویی در هزینه حاصل از منفعت بهرهوری "با مالیات حذف شود یا در غیر این صورت از گردش اقتصادی بیشتر خارج شود. ترجیحاً این درآمدها باید در جهت سرمایه گذاری مجدد در بازآفرینی سرمایه طبیعی به کار گرفته شوند. " [۶] پیشرفت تکنولوژیای که بهرهوری را بهبود میبخشد ممکن است بتواند با کاهش اثرات اقتصادی مداخلات دولت که به منظور ارتقاء فعالیتهای زیست محیطی پایدار طراحی شدهاند، تحمیل این مداخلات را دلپذیرتر و اجراییتر کند. [۲۳]
همچنین ببینید[ویرایش]
- پارادوکس داون- تامسون : افزایش ظرفیت جاده می تواند ازدحام ترافیک را بدتر کند
- اثر بازگشتی (حفاظت)
- قانون ورث : سخت افزار سریعتر می تواند باعث توسعه نرم افزارهای کم کارآمد شود
منابع[ویرایش]
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ York, Richard (2006). "Ecological paradoxes: William Stanley Jevons and the paperless office" (PDF). Human Ecology Review. 13 (2): 143–147. Retrieved 2015-05-05.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ Alcott, Blake (2008). "Historical Overview of the Jevons paradox in the Literature". In JM Polimeni. The Jevons Paradox and the Myth of Resource Efficiency Improvements. Earthscan. pp. 7–78. ISBN 978-1-84407-462-4.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Freire-González, Jaume; Puig-Ventosa, Ignasi (2015). "Energy Efficiency Policies and the Jevons Paradox". International Journal of Energy Economics and Policy. 5 (1): 69–79. Retrieved 29 May 2015.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Small, Kenneth A.; Kurt Van Dender (2005-09-21). "The Effect of Improved Fuel Economy on Vehicle Miles Traveled: Estimating the Rebound Effect Using U.S. State Data, 1966–2001". Policy and Economics. Retrieved 2010-09-01.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ Owen, David (December 20, 2010). "Annals of Environmentalism: The Efficiency Dilemma". The New Yorker. pp. 78–.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ Potter, Andrew (2007-02-13). "Planet-friendly design? Bah, humbug". Maclean's. 120 (5): 14. Archived from the original on 2007-12-14. Retrieved 2010-09-01.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ Strassel, Kimberley A. (2001-05-17). "Conservation Wastes Energy". The Wall Street Journal. Archived from the original on 2005-11-13. Retrieved 2009-07-31.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ Gottron, Frank (2001-07-30). "Energy Efficiency and the Rebound Effect: Does Increasing Efficiency Decrease Demand?" (PDF). National Council for Science and the Environment. Retrieved 2012-02-24.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
This article "پارادوکس جونز" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:پارادوکس جونز. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.