You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

کتاب‌سوزی در ایران

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

در برهه‌های مختلفی از تاریخ ایران، کتاب‌ها سوزانده شده‌اند؛ نظرات مورخان دربارهٔ وسعت این کتاب‌سوزی‌ها مختلف است.

حمله اسکندر به ایران[ویرایش]

دانشنامه کتابخانه و دانش اطلاعات می‌نویسد:[۱] «به گفته ابن ندیم، نویسنده الفهرست، که در حدود سال ۹۸۷ میلادی نوشته شده؛ در قصر آپادانا در تخت جمشید نوشته‌هایی به صورت لوح‌های چوبی، سنگ و خاک رس در موضوعات متعدد وجود داشت. تعداد بسیاری از این الواح به وسیله اسکندر مقدونی(۳۳۳ پیش از میلاد) نابود شد یا به کتابخانه اسکندریه فرستاده شد. کشف سی هزار لوحه از گل رس در سال ۱۹۳۴ میلادی در زیر زمین ویرانه‌های کاخ آپادانا در تخت جمشید این گفته را تأیید می‌کند. باستانشناسان این بخش را خزانه تخت جمشید یا کتابخانه استخر نامیده‌اند. اسکندر همین‌طور ۲۰۰۰۰ چرم گاوی را که اوستا بر روی آنها نوشته شده بود سوزاند. به ما گفته شده که این کتابها در بایگانی تخت جمشید نگهداری می‌شدند و زمانی که اسکندر آن قصر را به آتش کشید این کتابها هم از میان رفتند.»

زبی بلال اسماعیل تاریخ دان می نویسد: «در ابتدا اوستا به زبان اوستایی نوشته شد اما در زمان حمله اسکندر ، اسکندر اوستا را نابود کرد و بیشتر قسمت های آن ازبین رفت تا اینکه یک بار در زمان پارتها و و بار دیگر در زمان ساسانیان به جمع آوری آن پرداختند و این بار به وسیله خطی به نام -دین دبیر- نوشته شد»[۲]

اعراب مسلمان و کتاب‌سوزی در ایران[ویرایش]

تورج دریایی استاد کرسی ایران باستان در دانشگاه کالیفرنیا، ارواین می‌نویسد: اعراب مسلمان در خوارزم کتاب‌های مغان را سوزاندند که کار عجیب و نامعمولی بود و واقعه‌ایی معمول در تاریخ فتوحات اعراب مسلمان در ایران زمین به شمار نمی‌آید. فقدان کتاب‌های باستانی به زبان پهلوی به دلیل تغییر زبان علمی رایج در ایران پس از حمله اعراب و بلا استفاده ماندن کتاب‌های نوشته شده به زبان پهلوی است.[۳]

نویسندگان ایرانی از جمله محمد معین[۴] و عبدالحسین زرین کوب (در دو قرن سکوت، منتشره در سال ۱۳۳۶)[۵] در مورد کتاب‌سوزی در جندی شاپور پس از فتح ایران توسط اعراب سخن رانده‌اند. از جمله منابع اولیه تاریخی مورد اشاره همه این نویسندگان، کتاب مقدمه ابن خلدون است. زرین‌کوب در کتاب کارنامه اسلام (۱۳۴۸) کتاب‌سوزی اعراب در تیسفون را نفی می‌کند: «روایتی هم که گفته‌اند کتابخانه مدائن را اعراب نابود کردند ظاهراً هیچ اساس ندارد و مآخذ آن تازه‌است.»[۶] او نهایتاً در کتاب روزگاران (منتشره در سال ۱۳۷۳) با باز تأیید این امر که روایت کتاب‌سوزی در تیسفون چندان قدمت ندارد، با اشاره به روحیات هیجانی فاتحان، احتمال رخ دادن این مسئله را منتفی نمی‌داند.[۷] دانشنامه کتابخانه و دانش اطلاعات دربارهٔ کتاب‌سوزی کتابخانه‌ها در ایران طی حملهٔ عرب‌ها می‌نویسد که عرب‌ها به دلیل تعصب و اعتقادبه این‌که قرآن برترین کتاب است هر کتاب غیر قرآنی را نابود کردند.[۸]

فرانز رزنتال استاد پیشین زبانهای سامی و زبان عربی[۹] در دانشگاه ییل، اسلام‌شناس[۱۰] و مترجم کتاب مقدمه، در پانوشت این گفته ابن خلدون می‌نویسد «این روایت دیگری از یک افسانه معروف است که بر طبق آن عمر دستور ویرانی کتابخانه اسکندریه را داد».[۱۱] برنارد لوئیس در مقاله‌ای ضمن بی‌اعتبار خواندن کتاب‌سوزی اعراب در اسکندریه با اشاره به تشابه این روایت ابن خلدون با روایتی که در آن نقل شده عمر فرمان به تخریب کتابخانه اسکندریه داده‌است، می‌گوید: «تاریخ‌نگار قرن چهاردهم، ابن خلدون، داستان تقریباً یکسانی را راجع به ویران کردن یک کتابخانه در ایران به دستور خلیفه عمر مطرح کرده که نشان از ویژگی عامیانه آن دارد».[۱۲] دکتر سیلمز در تحقیقی که در سال ۲۰۰۵ در ژورنال آمریکایی علوم اجتماعی اسلامی چاپ شد با اشاره به سالم ماندن دانشگاه گندی شاپور در حمله اعراب به ایران می‌نویسد اعراب به اهمیت مؤسسهٔ آموزشی گندی‌شاپور پی بردند و شکوه آن را و کتابخانه و دیگر سازمان‌های شهر را باقی نگاه داشتند.[۱۳]

دولتشاه سمرقندی در کتاب تذکره الشعرا به یکی دیگر از ماجراهای کتاب سوزی توسط اعراب در دوره خلافت عباسیان، می‌پردازد: «عبدالله بن طاهر به روزگار خلفای عباسی، امیر خراسان بود. روزی در نیشابور (به مسند) نشسته بود. شخصی کتابی آورد و به تحفه پیش او بنهاد. (امیر) پرسید: این چه کتاب است؟ (مرد) گفت: این قصه وامق و عذرا است و خوب حکایتی است که حکما بنام شاه انوشیروان جمع کرده‌اند. امیر فرمود: ما مردم، قرآن خوانیم و به غیر از قرآن و حدیث پیغمبر چیزی نمی‌خوانیم و ما را از این نوع کتاب، در کار نیست. این کتاب، تألیف مُغان (زرتشتی‌ها) است و پیش ما مردود است. (پس فرمود) تا آن کتاب را در آب انداختند و حکم کرد که در قلمرو او بهر جا از تصانیف عجم و مغان کتابی باشد جمله را بسوزانند»[۱۴]

در مورد کتاب‌سوزی عرب‌ها در خوارزم، ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه صفحه ۳۵٬۳۶٬۴۸چنین می‌نویسد:

وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را بازگشود هرکس را که خط خوارزمی می‌نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی‌دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد»[۱۵]

حمله محمود غزنوی به ری[ویرایش]

در جریان حمله سلطان محمود غزنوی به ری بخشی از کتابخانه بزرگ ری به آتش کشیده شد و بخشی دیگر به بخارا یا به نقلی دیگر به غزنین انتقال یافت. سوزاندن کتابهای شیعیان و برخی دیگر از گروهای اسلامی مد نظر بوده است.[۱۶][۱۷][۱۸]

حمله مغولان به ایران[ویرایش]

دانشنامه کتابخانه و دانش اطلاعات می‌نویسد:[۱] «یک بار دیگر تمدن عظیم ایرانیان به وسیلهٔ مهاجمین نابود شد؛ این بار به وسیله قبایل مغولان و تاتارها(۱۲۲۰ میلادی)؛ آنها مساجد را تبدیل به طویله اسبانشان کردند، کتابخانه‌ها را سوزاندند و از نسخه‌های گرانبها به عنوان سوخت استفاده کردند.»

دوره پهلوی اول و دوم[ویرایش]

  • در ایران معاصر احمد کسروی «جشن کتاب‌سوزان» داشت.[۱۹] وی و برخی از پیروانش در روز اول دی‌ماه، کتاب‌هایی را که زیانبار می‌دانستند طی مراسمی می‌سوزاندند.[۲۰]احمد کسروی، تأسیس کننده باهماد آزادگان، در گفتاری در روز یکم دی ماه که کتاب میسوزانیدند، در سخنرانی ای در یکم دی ماه ۱۳۲۲، می‌گوید:

    سرچشمهٔ بدبختی شرقیان اینهاست که باید از میان رود. امروز جوانان که سر می‌افرازند گرفتار اینها می‌شوند و بیشتر ایشان بیکبار تباه می‌گردند. اینست ما چنان‌که از یکسو آمیغهای [=حقایق] زندگی را می‌پراکنیم همچنان باید باین کتابها پرداخته بنابودی آنها کوشیم.[۲۱]

    چنان‌که بارها گفته‌ایم ما این کار را از روی هوس، یا از راه تندروی، یا بنام ستیزه با این و آن نمی‌کنیم. بلکه از روی فهم و بینش این رفتار را برگزیده‌ایم و هوده ی[=نتیجه] بزرگی از آن می‌خواهیم. کسانی چون می‌شنوند ما کتابها را بآتش می‌اندازیم دهانشان بازمی‌ماند. چه کنند بیچارگان! تاکنون از زیان این کتابها آگاه نشده‌اند. در نزد آنان این کتابها سرچشمهٔ فرهنگ و دانش است.[۲۱]

    آزادگان (لقب پاکدینان) باور می‌داشتند که کتاب‌های شاعرانی چون خیام، حافظ، مولوی و نثرهایی چون گلستان سعدی و برخی کتاب‌های شیعی گری زیانمند اند و باید آنان را نابود کرد. کسروی درین باره کتاب‌هایی نوشته چون شیعی گری و حافظ چه می‌گوید؟ که درین باره سخن می‌گوید. همچنین برخی از دیگر آزادگان سخنرانی‌هایی درین باره کرده‌اند که در کتابی بنام ((یکم دی ماه)) گرد آورده شده.

    امروز آغاز کار است و خواهد رسید روزی که پشته‌ها افرازیم و همه را در یکجا آتش زنیم. آنگاه این سوزاندن دشمنی نشان دادنست، بیزاری جستنست. یک نتیجهٔ این آن خواهد بود که مردم به بدی این کتابها پی برند و آن پردهٔ ناآگاهی از جلو چشمشان برداشته شود.[۲۱]

    در واکنش به این کتاب سوزی‌های باهماد آزادگان، شماری از مخالفان چنین نمودند که آنان قرآن هم می‌سوزاندند. کسروی و باهماد آزادگان انکار کردند و گفتند که چون آنان توانایی پاسخ‌های شایا دادن را نمی‌دارند، می‌خواهند چنین به ما تهمت بزنند تا مردم از ما بیزاری جویند. کسروی در همان سخنرانی یکم دیماه ۱۳۲۲ می‌گوید:

    این را هم بگویم: دشمنان ما دروغی پراکنده‌اند که ما قرآن را نیز بآتش می‌اندازیم. روسیاهان چون درمانده‌اند باین دروغ دست می‌یازند. من آشکاره می‌گویم: بسیاری از کتابهایی که نزد دیگران ارجمند است ما بآتش می‌اندازیم. اینک کتابها روی میز چیده شده در میان آنها گلستان و بوستان سعدی، دیوان حافظ و مفاتیح الجنان و مانند اینها هست و همهٔ آنها درخور آتش است؛ ولی قرآن نزد ما گرامیست و ما پاسش می‌داریم. قرآن کجا و این گونه سوزانیدن کجا؟!.. قرآن جای خود می‌دارد. در میان کتابها یک نسخه از انجیلها می‌بود که شما دیدید من جدا گردانیدم. انجیل با آن سخنانی که درباره‌اش توان گفت با این کتابها که بآتش می‌کشیم در یک رده نیست. کتابهایی که بنیاد دینی از دینهای خدایی بوده باید پاسش داریم …

دوره جمهوری اسلامی[ویرایش]

در اواخر سال ۱۳۸۴ با تغییر «مرکز امور مشارکت زنان» به «مرکز امور زنان و خانواده» در دولت نهم، شایع شد که مدیریت جدید تصمیم داشته کتابهای «کتابخانه تخصصی زنان» را که در دوران محمد خاتمی ایجاد شده بود از بین ببرد، اما در لحظات آخر کار متوقف شده و به تعطیل کردن کتابخانه و ایجاد محدودیت دسترسی به کتابها اکتفا شد، هرچند که گفته می‌شود تعدادی از کتاب‌ها از مرکز خارج شده و بازگردانده نشده‌است.[۲۲]

ارجاعات فرهنگی[ویرایش]

اعراب به تمامی کتابها که به نظر آنها یا زائد بودند یا مضر، حمله‌ور شدند. آنها تمام آثار ادبی را نابود کردند، بطوریکه کمترین میزان کتابها از آن زمان (ایران ساسانی) به دست ما رسیده است. جاری شدن زبان عربی (به دست اعراب) نیز از دوباره ایجاد شدن هرگونه حرکتی (در ایران) که بتوان آنرا ملی نامید، جلوگیری می‌کرد.[۲۳]

[۲۴]

یکی از آثار شوم و زیان‌بخش حملهٔ اعراب به ایران، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود. آنها کلیهٔ کتب علمی و ادبی را به عنوان آثار و یادگارهای کفر و زندقه از میان بردند.

دانشگاه جندی شاپور که بیشتر یک مرکز پزشکی بوده کوچکترین آسیبی از ناحیه اعراب فاتح ندید و به حیات خود تا قرن سوم و چهارم هجری ادامه داد. پس از آنکه حوزه عظیم بغداد تأسیس شد دانشگاه جندی شاپور تحت الشعاع واقع گشت و تدریجاً از بین رفت. خلفای عباسی پیش از آنکه بغداد دارالعلم بشود، از وجود منجمین و پزشکان همین جندی شاپور در دربار خود استفاده می‌کردند. ابن ماسویه‌ها و بختیشوع‌ها[۲۷] در قرن دوم و سوم هجری فارغ‌التحصیل همین دانشگاه بودند. پس ادعای اینکه دانشگاه جندی شاپور بدست اعراب فاتح از میان رفت از کمال بی اطلاعی است

[۲۸]

وی با استناد به هم عصر بودن اسکندر و ارسطو - که یونان پیشتر از زمان او در علوم عقلی به شکوفائی رسیده بود- نقل قول آغازین ابن خلدون -مبنی بر رسیدن علوم عقلی از ایرانیان به یونانیان پس از حمله اسکندر- را نا درست می‌داند. به گفته او، اینکه ابن خلدون جمله‌اش را با عبارت «گفته می‌شود» آغاز کرده، مویّد ضعیف بودن این نقل قول است.[۲۹]

  • ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه در مورد حمله قتیبه ابن مسلم سردار امویان چنین می‌نویسد:

وقتی قتیبه ابن مسلم سردار عرب بار دوم به خوارزم رفت و آن را بازگشود هرکس را که خط خوارزمی می‌نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی‌دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد.

[۳۰]

عبدالحسین زرین کوب در این باره می‌نویسد: «آنچه هم بیرونی راجع به نابود شدن کتب خوارزمی گفته است مشکوک است و به هر حال مویّد این واقعه نمی‌تواند بود.»[۶] ابوریحان در مقدمه کتاب " صیدله " یا " صیدنه " دربارهٔ زبان خوارزمی می‌گوید: این زبان به هیچوجه قادر برای بیان مفاهیم علمی نیست، اگر انسان بخواهد مطلبی علمی با این زبان بیان کند، مثل اینست که شتری بر ناودان آشکار شود.[۲۹][۳۱]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Encyclopedia of library and information science, P.P.22-25, Volume 13 By Allen Kent, Harold
  2. تاریخ زبان،زبیر بلال اسماعیل ص ۴۲و۵۳
  3. بی‌بی‌سی فارسی، ۲۷ اوت ۲۰۱۲
  4. محمد معین، مزدیسنا و ادب فارسی
  5. عبدالحسین زرین کوب، دو قرن سکوت
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ (کارنامه اسلام، ص ۱۶ از فایل پی دی اف)
  7. (تصویر۱ تصویر۲)
  8. Encyclopedia of library and information science, P.P.22-25, Volume 13 By Allen Kent, Harold Lancour, Jay E. Daily, CRC Press, Jan 1, 1975 http://books.google.com/books?id=4En71IyMy_kC&pg=PA20&dq=copies+of+persian+manuscripts+which+were+destroyed&hl=en&ei=FV-rTumDPKXViAKxkf2UCw&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=1&ved=0CDYQ6AEwAA#v=onepage&q&f=false
  9. http://news.yale.edu/2003/04/15/memoriam-franz-rosenthal-87»Franz Rosenthal, the Sterling Professor Emeritus of Arabic at Yale University"
  10. http://books.google.com/books/about/The_Muqaddimah.html?id=Op6CQgAACAAJ
  11. فرانز رزنتال، ترجمه مقدمه ابن خلدون، چاپ دانشگاه پرینستون، ص ۳۷۳: This is a variant of the famous legend according to which, Umar ordered the destruction of the celebrated library in Alexandria
  12. The 14th century historian Ibn Khaldun tells an almost identical story concerning the destruction of a library in Persia, also by order of the Caliph ‘Umar, thus demonstrating its folkloric character.
  13. Söylemez، Mehmet Mahfuz (۲۰۰۵). «The Jundishapur School: Its History, Structure, and Functions» (PDF). American Journal of Islamic Social Sciences. Association of Muslim Social Scientists. ۲۲ (۲): ۷.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  14. تذکره الشعرا صفحهٔ ۲۶
  15. ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه عن القرون خالیه، صفحه 35,36,48
  16. مجله حافظ - شماره 8 - بیداد محمود غزنوی با کتابخانه‌ها و خردمندان ری
  17. همایونفرخ
  18. مکتب تشیع، اردیبهشت 1338 - پیش شماره، مهدی حائری تهرانی
  19. «برخی از کتاب‌سوزی‌ها در طول تاریخ».صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  20. .Stuart Macintyre, Juan Maiguashca, Attila Pok, The Oxford History of Historical Writing: Volume 4: 1800-1945 2011, Oxford University Press, شابک =0199533091, 9780199533091 ,صفحه =142
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ کسروی، احمد (۱۳۲۲). یکم دی ماه. نشر اینترنتی بدست رضا فرهیزش - 1394.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  22. «خطر از سر کتاب‌ها گذشت، مریم حسین خواه». روزنامه اعتماد ملی، شماره ۵۴، ص. ۹ (بازنشر در بانک اطلاعات نشریات کشور). ۲۱/۱/۸۵. دریافت‌شده در ۱۲ مه ۲۰۰۸. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  23. Die Araber stürmten sogleich auf alle Bücher los, nach ihrer Ansicht nur überflüssige oder schädliche Schreibereien; sie zerstörten alle Denkmale der Literatur, so dass kaum die geringsten Bruchstücke zu uns gelangen konnten. Die sogleich eingeführte arabische Sprache verhinderte jede Wiederherstellung dessen, was nationell heißen konnte.
  24. Noten und Abhandlungen zu besserem Verständnis des West-östlichen Divans - [Kalifen] - Johann Wolfgang von Goethe
  25. مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، جلد دوم، صفحهٔ ۵۰
  26. جندی شاپور از دانشنامه ایرانیکا
  27. بختیشوع از دانشنامه ایرانیکا
  28. خدمات متقابل اسلام و ایران ص ۳۱۰
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ خدمات متقابل اسلام و ایران ص ۲۷۳–۳۱۲
  30. ابوریحان بیرونی، کتاب آثارالباقیه، ص 35-36
  31. کتاب " بررسیهائی دربارهٔ ابوریحان بیرونی " نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، مقاله آقای مجتبی مینوی

جستارهای وابسته[ویرایش]

به فارسی:

به انگلیسی:

This article "کتاب‌سوزی در ایران" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:کتاب‌سوزی در ایران. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.

Page kept on Wikipedia This page exists already on Wikipedia.


Read or create/edit this page in another language[ویرایش]