کتاب مدخل ایرانراه
کتاب مدخل ایرانراه، در سال 1402 توسط نشر پیله به چاپ رسیده است. نویسنده این کتاب علی هادوی، پژوهشگر حوزه فلسفه است.
مدخل ایرانراه، روایتی فلسفی از ایران است که با پرسش کجاستی ایران به جای چیستی ایران، تلاش دارد، روایتی جدید را از ایران ارائه دهد. ایرانراه، مکانمندی و کجاستی ایران را، «راه» معرفی می کند و ایران به مثابه راه را مورد توجه قرار می دهد. ادعای نویسنده آن است که از اواسط دوره قاجار، روایت از ایران تغییر می کند، و به جای آنکه براساس پارادایم راه باشد، براساس پارادایم «شهر» تبیین می گردد. اصلی ترین نتیجه این شیفت پارادایمی، ناکامی در مسیر توسعه و تعالی ایران است که تا امروز هم ادامه داشته است. کتاب، بیان می کند که ایرانی ها همواره بر اساس شاحصه های پارادایم راه در جهان می زیسته اند و به همین دلیل در بقا سرزمینی و قدرت سیاسی، موفق بوده اند، اما تغییر پارادایم زمینه ساز گم کردن مسیر صحیح در نقش آفرینی ایران شد. این شیفت پارادایمی از آنجایی نشات گرفت که جریانات روشنفکری ایران دیگر نخواستند که ایران باشند، بلکه خواستند ایران را تبدیل به جایی دیگر کنند. خواستند ایران را تبدیل به فرنگ نمایند و دقت نداشتند که ظرفیتها و مزیتهای سرزمینی و فرهنگی ایران با فرنگ بسیار متفاوت است.
بخش هایی از کتاب:
سعی ما آن است تا نشان دهیم بدون پرسش کجاستی درباره خود و کشورمان ایران، نه امکان رفع دوری با جهان را داریم، و نه حتی امکان نقشآفرینی و طرحدرانداختن در جهان را. ادراکمان از خود و جهان مختل خواهدبود و طبیعتا توان تصمیمگیریمان نیز تضعیف میشود.
نقش و تاثیر کاروانسراها در شکوه تمدنی ایران، سخنی بهگزاف نیست، حقیقت امر این است که وجود کاروانسراها خبر از هماهنگی کامل میان ایرانیان و در-مکان-بودنشان میدهد، چراکه ایشان بهنیکی دریافته بودند که گسترش و حفظ راههای ترابط تا چه میزان ضروری و حیاتی است برای ایران. ایشان بهحق آموخته بودند که ترابط، برای ایران نه یک راه نجات یا راه پیشرفت، بلکه قوامبخش وجودی است، و همانطور که پیشتر بیان کردیم، ترابط، تجلی هویت اگزیستانسیال در ایران است. ترابط تفاوت اساسی با قرارداد دارد، چراکه قرارداد بهنوعی ایجاد زمینهایست برای یک بازی برد-برد یا برد-باخت، اما در ترابط چنین دغدغهای وجود ندارد، و پیوند بهعنوان قوامبخش وجودی مکان راه است.
راه، برون ایستایی است. آنان که به دل راه میزنند، قرار دارند که بیرون بایستند و از بیرون تماشاگر باشند. شهرنشینان، گاه برای مسافرت به شهری دیگر، در راه قرار میگیرند و گاه صرفا برای فرار از شهر، راه را برمیگزینند تا از بیرون به شهر و زندگیشان در شهر بیندیشند، در چنین شرایطی راه، برونایستایی است.
در-میانه-بودن را البته نباید صرفا در بحث جغرافیا محدود کرد. طبع ایرانی در میانه بودن را میپسندد. ایرانیها شعر دارند، فلسفه دارند، عرفان دارند، دین نیز دارند. شاید این گزاره و این داراییها بدیهی بهنظر بیایند، چراکه تمام اقوام اینها را دارند، اما مساله آنجاست که ایران به کدام یک شناخته میشود؟
This article "کتاب مدخل ایرانراه" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:کتاب مدخل ایرانراه. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.