You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

کلارا آبکارا

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

http://www.paymanonline.com/article.aspx?id=CA37BA68-403F-44D0-83C4-375643E0EA81 موزه آبکار

پیمان شماره ۲[ویرایش]

نام کلارا آبکار در کنار نام نگارگران سرشناس مینیاتور ایرانی از جایگاه والائی برخوردار است. شیوهٔ نگارگری او مینیاتور دورهٔ صفوی است، امّا طی سال‌ها کارهای وی چنان سبک ویژه‌ای به خود گرفته‌است که به نظر اعل فن کار قلم وی را می‌توان در میان آثار مینیاتور هنرمندان مختلف به آسانی تشخیص داد.

به کار بردن رنگ‌های ملایم و هماهنگ به ویژه رنگ زرد طلائی، استفاده از خطوط ظریف و به‌غایت ریز و تلفیق همهٔ این‌ها با احساس لطیف هنرمندانه چنان ارزشی به کار کلارا آبکار بخشیده که مینیاتورهای وی زینت‌بخش بسیاری از موزه‌ها شده و تعدادی نیز به میهمانان خارجی اهداء شده‌است.

از سال ۱۹۳۴ پس از اتمام دورهٔ مدرسه یاد شده مدت سه سال در «هنرستان دختران» هنرآموزی کرد.[۱] و از سال ۱۹۳۸ (۱۳۱۷ شمسی) در «هنرستان عالی هنرهای زیبا» به تحصیل ادامه داد.[۲] و موفق به اخذ گواهینامه با رتبهٔ ممتاز در رشتهٔ مینیاتور شد، رتبه‌ای که تنها افراد معدودی بدان دست می‌یابند.[۳]

و سپس در هنرستان از محضر استادان مینیاتور هادی تجویدی، علی کریمی و طاهرزاده بهزاد توشه برمی‌گیرد.[۴] وی علاوه بر مینیاتور در تذهیب و گره‌چینی نیز مهارت بدست می‌آورد.[۵] او رموز گره‌چینی را از حسین کاشی‌تراش آموخته بود.[۶] کلارا در این باره می‌گفت: «گره‌چینی هنر پیچیده و دشواری است که امروزه افراد معدودی دربارهٔ آن اطلاع دارند. در گذشته ارمنیان در این رشتهٔ هنری سرآمد بوده‌اند. روزی یک نسخهٔ دستنویس ارمنی را که دارای نقش مینیاتور محراب بود به حسین کاشی‌تراش نشان دادم. وی شیفتهٔ این اثر شد و بلافاصله با مهارت فراوان به تجزیه و تحلیل آن پرداخت و طرح بسیار پیچیده و یکپارچهٔ محراب را ترسیم کرد».[۷]

او می‌گفت: «مینیاتور از روزی که روانهٔ بازار شد ارزش خود را از دست داد و به این امر دلالان دامن زدند. آنان برای سودجویی و فروش تابلوهای مینیاتور در دیگر کشورها جوانان هنرمند را وادار می‌کردند که شتاب‌زده مینیاتورهایی بکشند که فاقد هرگونه ارزش هنری بودند. حالا نقاشی کردن آسان است. می‌توان رنگ‌های بسیاری مانند «گواش» به کار برد؛ ولی با ما همان روش‌هایی که از اعماق قرون به ما رسیده بود نقاشی می‌کردیم. رنگ را از ساییدن شنگرف به دست می‌آوردیم یا مثلاً رنگ سفید را از سرب بدست می‌آوردیم. رنگ طلایی را از «اشرفی» تهیه می‌کردیم که به دلیل سختی، آن را لای پوست آهو می‌گذاشتند و ۴۰۰۰ ضربه بر آن می‌نواختند. کارگران دایره‌وار می‌نشستند و هر یک از آنان ۵۰ ضربه به اشرفی می‌زد و آن را به دیگری می‌سپرد. پس از ۴۰۰۰ ضربه طلا مانند کاغذ نازک می‌شد و مورد استفاده قرار می‌گرفت. امروزه این سنت‌ها منسوخ شده‌است. زرورق‌های آمادهٔ درجه دوم جایگزین ورق اشرفی شده که آن‌ها نیز نایاب هستند. امروزه حتی مادهٔ مهمی چون موم که در آخر کار بر روی تابلوی نقاشی می‌زدیم نیز یافت نمی‌شود».[۸]


او خود نیز مانند هنرش سرشتی خوددار و بدور از خودنمایی داشت. در سراسر زندگی با ایثار به نگارگری پرداخت و به گفتهٔ خودش اوقات لذت‌بخش زندگی را فدای هنر کرد. وقتی که هنوز دختربچه‌ای بیش نبود ترجیح می‌داد با پول خود به جای خرید زیر و زیور برای مینیاتور اشرفی بخرد؛ و این ایثار دستمایهٔ آفرینش نقاشی‌هایی شد که دربارهٔ آن‌ها می‌گفت: «روی کاغذی سفید یک تکه پارچهٔ ابریشمی قدیمی نقاشی کرده بودم. یکی از مهمانان هنرشناس از من پرسید: این نقاشی است یا پارچهٔ واقعی؟ من برای آزمایش او گفتم پارچه است؛ و او دست را دراز کرد تا پارچهٔ ابریشمی را لمس کند. همین شبهه برای وزیر فرهنگ و هنر وقت پیش آمده بود. او تصور کرده بود نگین‌های فیروزهٔ روی تصویر چپق واقعی است و با سرانگشت امتحان کرده بود».

دیگر نمایشگاهی ی که کلارا آبکار در آن شرکت کرد مسابقه ئی بود که «کارل کوپ» برای گردآوری مضامین ایرانی برگزار کرده بود. سیصد نفر از کشورهای مختلف در این مسابقه شرکت کرده بودند و طرح‌هایی را برای کنده‌کاری روی ظروف شیشه‌ای به نمایش گذاشته بودند. کلارا طرح سیمرغ را عرضه کرده بود و یکی از پنج جایزهٔ مسابقه را از آن خود کرد. این طرح را کارخانهٔ «استوبین» روی شیشه کنده‌کاری کرد و بعدها در آمریکا به نمایش گذاشت.[۹]

کلارا آبکار در پاسخ به این سؤال نگارنده که آیا با مضامین ارمنی کار کرده‌است یا خیر، به نمایشگاه استان خراسان اشاره کرده بود.[۱۰] در آن نمایشگاه صحنه‌هائی از منظومهٔ شیخ صنعان را روی گونی به درازای هفت متر و پهنای یک متر و نیم به تصویر درآورده بود.[۱۱]

با تماشای این اثر انسان در شگفت می‌شود که این بانوی هنرمند با چه مهارتی خطوط مینیاتور ایرانی را با حرکات دختران خوش‌خرامی که در سایهٔ کوه‌های آرارات گردآمده‌اند، درآمیخته و چگونه ویژگی‌های جامه‌های سنتی آنان را به تصویر درآورده و حتی توانسته‌است حالات روحی آنان را نیز بیان کند.[۱۲]


پیمان ۲[ویرایش]

کلارا آبکار را بعنوان یک هنرمند مینیاتوریست می‌شناختم. آشنائی من با آبکار وقتی بیشتر شد که بارها او را همراه با دوست دیرینه‌اش خانم منصورنیا در مهمانی‌های دیگر دوستانم ملاقات کردم. چون می‌دانست که من در موزه کار می‌کنم تمایل داشت بیشتر مرا ببیند. بعد از آن، چند سالی بود که هفته‌ای یک بار به دیدنش می‌رفتم و هم صحبت او می‌شدم. در این دیدارها، من تقریباً فقط شنونده بودم. آبکار بعلت ضعف شنوایی مایل بود بیشتر صحبت کند. چون گفته‌های دیگران را درست نمی‌شنید؛ و نمی‌خواست کسی بفهمد که او به دشواری قادر به شنیدن است. وانمود می‌کرد که حرف‌ها را می‌شنود ولی هنگان جواب دادن معلوم می‌شد که حرف‌ها را درست نشنیده‌است. من هم نمی‌خواستم آزارش بدهم و همیشه شنونده بودم.

خاطره‌های او به کارش مربوط بود-یعنی همهٔ عشقش-و مادرش. از همکاران و استادانش در ادارهٔ هنرهای زیبا و موزهٔ مردم‌شناسی می‌گفت. هربار که به دیدارش می‌رفتم این خاطرات تکرار می‌شد. از طاهرزاده بهزاد، هادی تجویدی، علی کریمی، زاویه، باقری، حسین و … می‌گفت.

هرگاه دیر به دیدنش می‌رفتم می‌گفت خانم شما کجا هستید حرف‌های زیادی برایتان دارم که بزنم؛ ولی باز تکرار همان خاطره‌ها بود و گاهی هم از بیماری و تنهایی گله می‌کرد. برای رفع تنهایی گاهی نزد من برای دیدن موزه می‌آمد. این کار برایش به معنی تجدید خاطرات بود. می‌گفت خانم من از موزه سیر نمی‌شوم.

در حادثه‌ای پای آبکار صدمه دید. در خانه بستری شد. بیماری مزید بر علت تنهایی شد و خلق و خوی او را تنگ کرد.[۱۳]

می‌گفت ایکاش اینقدر به این هنر علاقه‌مند نمی‌شدم. چرا هیچ‌کس نیست که یادی از من بکند. البته دوست دیرینه‌اش خانم منصورنیا مثل یک خواهر همیشه در غم‌ها و شادی‌ها در کنارش بود و زحمات دلتنگی‌ها و بی‌قراری‌هایش را از میان می‌بردیم. بعد از بهبودی هر زمان نمایشگاهی برپا می‌شد سعی می‌کردیم آبکار را به دیدن آن نمایشگاه ببرم. به این ترتیب ذهن او به گذشته بیشتر نزدیک می‌شد. دایم از کار نقاشی و مینیاتور، استادان، رنگ‌سازی و … صحبت می‌کرد.

روزی با آقای افتخاری رئیس موزهٔ هنرهای ملّی برای دیدن آثار آبکار به منزلش رفتیم. آقای افتخاری تعجب کرد. می‌گفت فکر نمی‌کردم این خانم اینهمه آثار با ارزش داشته باشد. حق داشت. منزل او یک موزه بود. قرار شد نمایشگاهی از آثارش در موزهٔ هنرهای ملّی برگزار کنیم. بهمن ماه ۱۳۶۷ نمایشگاه مینیاتور و تذهیب کلارا آبکار در موزهٔ هنرهای ملّی برپا شد.[۱۴] اتفاق شگفتی بود. حدود ۶۵ اثر بی‌نظیر روی دیوار موزه قرار گرفت. مینیاتور، تذهیب، جلد آلبوم و نقش گره. تعداد کثیری از استادان و همکارانش حضور داشتند. همه تعجب کرده بودند. می‌گفتند: خانم آبکار، باور نمی‌کردیم شما اینقدر کار کرده باشید. غافل از اینکه بخش اعظم کارهایش در خانه و در صندوقچه‌اش بود. نمایشگاه ده ماه طول کشید. در ماه‌های اول کلارا تقریباً هر روز به موزه می‌آمد. چنان بود که گویی خود و زندگی هنری‌اش تولدی دوباره یافته بودند. با شکسته نفسی می‌گفت: آخر من خجالت می‌کشم کارهایم در کنار کارهای اساتیدم باشد، من که کار زیادی نکرده‌ام.

بهر حال این نمایشگاه فرصتی بود تا کلارا به عاقبت کار تابلوهایش فکر کند. به این بیندیشد که سرانجام اینهمه تابلو چه خواهد بود. کسی را هم نداشت که تابلوها را به او بسپارد. گویا تصمیم خود را گرفته بود. نمایشگاه تمام شد. آثار به منزل کلارا بازگردانده شدند و بر روی دیوارهای خانه‌اش جای گرفتند. به پیشنهاد موزه فقط دو تا از تابلوها در موزه به رسم امانت ماند تا نام آبکار در اذهان جای بگیرد و فراموش نشود. او می‌گفت: این تابلوها مال من نیست، مال این ملت است؛ ولی برای آنکه آثارش در اختیار موزه قرار گیرد تنها به این سخن نمی‌شد بسنده کرد. در این میان کار من فقط راضی کردن او نبود، بلکه می‌بایست کاری می‌کردم که او با اعتماد و طیب خاطر آثارش را به موزه اهداء کند. این کار آسانی نبود. آن هم در مورد آبکار که آثارش را از جانش بیشتر دوست می‌داشت. از طرفی گمنام ماندن آبکار بسیار دردناک بود. هنرمند با ارزشی که هنوز هیچ‌کس بدرستی او را نمی‌شناخت.

یک روز خانم منصورنیا به من تلفن زد و گفت: کلارا ناراحت آثارش است تو که در اداره هستی کاری برایش انجام بده. به او گفتم این کارها مشکلات زیادی دارد می‌ترسم آبکار در نیمه‌راه پشیمان شود. این کار چندان خوش‌آیند نیست، اگر رضایت کامل دارد من به ریاست سازمان گزارش کنم. گفت این کار را انجام بده. گزارشی مبنی بر اعلام آمادگی خانم آبکار برای اهداء آثارش تهیه شد و و از طریق ادارهٔ کل موزه‌ها به دفتر ریاست سازمان ارسال شد. گزارش در جلسهٔ هیئت معاونین مطرح شد و به اتفاق آراء مورد تصویب قرار گرفت.

از اتفاقات جالب اینکه در طول ده ماه نمایشگاه آبکار در موزهٔ هنرهای ملّی، آثار هنرمندان ارزشیابی می‌شد و به آن‌ها گروه هنری داده می‌شد. بدینگونه معاونین سازمان که آثار آبکار را در موزه دیده بودند و به او مدرک درجهٔ یک هنری (معادل دکترا) داده بودند به اتفاق نظر مساعد دادند. البته تأیید آقای مهندس شیرازی مشوق اصلی بود. ایشان از مدت‌ها پیش با آثار آبکار آشنا بودند. پیگیری کار به عهدهٔ من گذاشته شد. تازه شروع کار بود. زنده یاد آبکار می‌گفت روح برادرم اکنون شاد است. چرا که هر وقت می‌خواستم یکی از تابلوهایم را بفروشم می‌گفت پول تابلو را من بتو می‌دهم، بگذار تابلوها باشند. شاید روزی از آن‌ها موزه درست شود.

بله آبکار زنی بود با همت و دیگر حتی حرفی از فروش تابلوهایش به زبان نیاورد. پس از طی مراحل بسیار طولانی اداری که مدت یک سال به درازا کشید سرانجام آثار از آبکار تحویل گرفته شد؛ ولی هنوز مکان موزه مشخص نبود. ابتداء قرار بر این بود که خانهٔ آبکار به موزه تبدیل شود ولی فضای خانهٔ کوچک او برای این کار مناسب نبود. حدود دو سال صرف امور اداری شد. در این مدت فرصتی بود تا از آثار آبکار اسلاید، عکس و فیلم برداشته شود. با کمک همکاران و کوشش بی‌وقفه، این کارها انجام گرفت و تقریباً همهٔ آثار قاب گرفته شد. بالاخره چند روزی به روز جهانی موزه مانده بود که بطور ناگهانی اعلام شد «موزهٔ مینیاتور آبکار» و «موزهٔ بهزاد» در مجموعهٔ فرهنگی سعدآباد افتتاح خواهد شد. برایم غیرمنتظره بود. دو سه روز بیشتر فرصت نداشتیم. قرار شد برای افتتاح موزه بروشور و پوستر آماده شود و یک لوح فلزی روی دیوار موزه نصب گردد که شامل سالشمار زندگی آبکار باشد. تجهیز موزه بعهدهٔ ادارهٔ کل کاخ موزه‌ها بود. شب قبل از افتتاح همهٔ دست‌اندرکاران و مسؤولان کاخ موزهٔ سعدآباد در موزهٔ آبکار بودند تا هرچه سریع‌تر موزه تجهیز گردد. آقای شکوهی مدیر کل کاخ موزه‌ها، آقای افتخاری، من و سایر کارکنان فنی همه تقریباً تا نزدیکی‌های صبح آنجا بودیم. فردای آن شب-روز ۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۳-موزه ساعت چهار بعدازظهر با حضور آقای مهندس کازرونی رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور و جمع کثیری از هنرمندان در حضور خانم آبکار افتتاح گردید و لوح سپاس به زنده‌یاد آبکار داده شد؛ و قرار شد خانهٔ قدیمی هنرمند به کلاس آموزش هنر نگارگری (مینیاتور و تذهیب) تبدیل شود.

آبکار جانی تازه گرفت و از آن پس موزه خانهٔ اصلی او شد. به رغم تحمل مشکلات در جریان افتتاح موزه، خوشحالم که این فرصت نصیب من شد تا آبکار را به مردم معرفی کنم و سبب تشکیل «موزهٔ مینیاتور آبکار» شوم. بدین ترتیب کار اداری من با زندگی آبکار گره خورده بود؛ ولی با مشکلات چنان راحت روبرو می‌شدم که آبکار هرگز باور نمی‌کرد که این کار ممکن است مشکلاتی هم به هنراه داشته باشد. آبکار هیچوقت بطور مستقیم نمی‌گفت که من برایش چه کرده‌ام. یکبار که او تنها به موزه آمده بود، من نبودم. هفتهٔ بعد که مرا در موزه دید گفت شما کجا هستید؟ وقتی شما هستید همه چیز درست است. این موزه با شما کامل می‌شود. از زحمات شما خجالت می‌کشم. با همین کلام تقریباً همه چیز را گفت: تشکر، قدردانی، از رضایت او من هم راضی شدم.

روز اول شهریور ۱۳۷۳ از رئیس و اعضاء کمیسیون ملّی یونسکو دعوت شده بود تا از «موزهٔ مینیاتور آبکار» دیداری داشته باشند. در این بازدید رئیس کمیسیون ملّی یونسکو اعلام آمادگی کرد کتابی دربارهٔ این هنرمند و موزهٔ آبکار نوشته شود تا به کمک کمیسیون ملی یونسکو به چاپ برسد. برای موزه هم فرصت خوبی بود و قراردادی بین اداره کل کاخ موزه‌ها و یونسکو امضاء شد تا با همکاری این دو مرکز فرهنگی کتاب آماده شود. تاکنون بخش اعظم کتاب آماده شده و امیدواریم تا چند ماه دیگر این کار مهم انجام گیرد.

ایجاد موزه‌ای از آثار یک هنرمند آن هم در زمان حیات‌اش رویدادی مهم در تاریخ هنری جهان است.

به تشخیص پزشک معتمد سازمان او را به بیمارستان آریا منتقل کردیم.[۱۵] یادم هست که انجام کارهای مربوط به انتقال از ساعت ۹ صبح تا ۶ بعدازظهر طول کشید. آبکار بیماری و وضعیت جسمی خود را دریافته بود. دیگر نمی‌گفت من کی مرخص می‌شوم. تغییر محیط کمی به او آرامش ظاهری داده بود. روی تخت بیمارستان آرام گرفت و سرانجام در نخستین صبحگاه سال ۱۳۷۵ آفتاب زندگی آبکار غروب کرد.[۱۶] او به دنبال یک بیماری نسبتاً طولانی در بیمارستان آریا به آرامش ابدی رسید. بیماری از او یک آبکار دیگر ساخته بود که تقریباً برای همه بیگانه بود. بی‌قرار، مضطرب و نگران، عصبی و فراموشکار. روزهای بستری بودنش در بیمارستان حدیث مفصل دیگری دارد.

دومین سالگرد گشایش موزهٔ آبکار با چهلمین روز درگذشت این هنرمند مصادف بود. به همین مناسبت نمایشگاهی از آثار قلمگیری این بانوی هنرمند برگزار شد.[۱۷] و فیلمی از زندگی، مراسم افتتاحیهٔ موزهٔ آبکار و تشییع جنازهٔ این هنرمند باارزش برای مهمانان به نمایش گذاشته شد.[۱۸] دیگر آبکار در بین ما نیست ما هستیم و موزه و دنبال کردن اهداف موزه.

همشهری آنلاین[ویرایش]

کلارا آبکار در سال ۱۲۹۴ در یکی از خانواده‌های ارامنه اصفهان به دنیا آمد.[۱۹] شوق نگارگری در او همزمان با تحصیلات دبستان و دبیرستان آغاز شد و با این زمینه به دریافت دیپلم مینیاتور نائل آمد.[۲۰]

عشق به هنر او را وارد عرصه جدیدی کرد. وی علاوه بر فراگیری مینیاتور، به یادگیری هنر نقشه گره نیز روی آورد.[۲۱] و به این ترتیب درسال ۱۳۲۰ از سوی وزارت پیشه وهنر گواهی نامه درجه اول هنر به را اخذ کرد.[۲۲]

در سال ۱۳۳۷ ارزش تحصیلات در رشته هنرهای زیبا معادل لیسانس شناخته شد.[۲۳]


کلاراآبکار در سال ۱۳۲۰ از طرف وزارت پیشه و هنر گواهینامه مینیاتور در اداره هنرهای زیبای کشور استخدام و مشغول به کار شد.[۲۴]

این هنرمند در سال ۱۳۶۸ در هنگام بازنشستگی موفق به گرفتن گواهی نامه در جه یک استادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.[۲۵]

او خانه مسکونی خود را برای کلاس آموزشی تقدیم کرد و آثارش نیز در این خانه عرضه می‌شود.

همچنین موزه ای از آثار او در سال ۱۳۷۳ روز جهانی موزه در کاخ موزه‌های سعدآباد افتتاح شد.[۲۶]

مجموعه ای از آثار کلارا آبکار در زمینه‌های نقاشی‌های آبرنگ و مستندسازی اشیاء موزه مردم‌شناسی و هنرهای تزیینی وجود دارد و در ویترین بزرگ تالار موزه آبکار نقاشی‌های زیر لاکی، روغنی به نمایش گذاشته شده‌اند.[۲۷]

آثار مینیاتور آبکار در فاصله‌های مناسب بر روی دیوار این تالار به نمایش گذاشته شده‌است که از جمله اولین اثر رنگی نقاشی وی است.


ایسنا[ویرایش]

بانوی هنرمندی که از او به عنوان نخستین زن مینیاتوریست ایران نام می‌برند.[۲۸]

کلارا آبکار که از ارمنیان ساکن جلفای نو بود، در سال ۱۲۹۴ در تهران و در خانواده‌ای هنرمند متولد شد.[۲۹] خواهران و برادران آبکار به رشتهٔ عکاسی علاقه‌مند بودند و در این زمینه فعالیت می‌کردند.[۳۰]

او از زمان ورود به مدرسه به مینیاتور و نگارگری علاقه داشت و علاوه بر گرفتن دیپلم در این زمینه،[۳۱] درسال ۱۳۲۰ از سوی وزارت پیشه و هنر گواهینامه درجه اول هنر را دریافت کرد.[۳۲]

و بیش از ۳۰۰ اثر در زمینه‌های مختلف تذهیب، تشعیر، گره چینی و نقاشی زیر لاکی خلق کرد.[۳۳] او آثار هنری‌اش را به سازمان میراث فرهنگی اهدا کرده‌است که در موزه سعدآباد نگه‌داری می‌شوند.[۳۴]


این هنرمند سال‌ها در اداره هنرهای زیبای کشور مشغول به کار بود و هنگام بازنشستگی موفق به گرفتن گواهینامه درجه یک استادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.[۳۵]

آموختن گره باعث شد او به شیوه منحصربه‌فردی در زمینه تذهیب دست پیدا کند.[۳۶] تذهیب سفید با نقش بته‌جقه آبکار، یکی از آثار معروف این هنرمند در دوران معاصر است.[۳۷]

او در کارهایش از طبیعت بی‌جان، گل‌ها و مناظر اسب‌سواری به وفور بهره می‌گرفت.[۳۸] همچنین او برای نگارگری‌هایش از شخصیت‌های ادبیات ایران مانند لیلی و مجنون استفاده می‌کرد.[۳۹]

او به المان‌ها و اصول هنر ملی نیز اهمیت می‌داد و آن‌ها را در کارهایش به خوبی می‌توان مشاهده کرد. همچنین آبکار در کارهایش از چهره زنان که به شیوه قلم‌زنی کار می‌شدند، بهره می‌گرفت. او در تابلوهایش از رنگ‌هایی با طیف‌های متنوع و اغلب سفید، سبز، زرد، قهوه‌ای و ارغوانی با زمینه سیاه استفاده می‌کرد. او در مینیاتورها و قلم‌گیری‌هایش از رضا عباسی و حسین بهزاد تأثیر می‌گرفت.[۴۰]


راسخون[ویرایش]

در سال ۱۳۱۷، دیپلم رشتهٔ مینیاتور را از آن خود کرد.[۴۱] مضامین هنر آبکار در مینیاتور بیشتر برگرفته از ادبیات ایران است.[۴۲] وی در محضر حسین کاشی‌تراش به تعلیم طرح و رسم گره و گره‌چینی پرداخت.[۴۳] وی در سال ۱۳۲۰ از طرف وزارت پیشه و هنر، گواهی‌نامه درجهٔ اول مینیاتور را به خود اختصاص داد[۴۴] و در سال ۱۳۶۸ گواهی‌نامهٔ درجهٔ یک هنرمندی- معادل رتبهٔ استادی- را از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد.[۴۵] در بهمن ۱۳۷۱ نمایشگاهی از مجموعهٔ آثار آبکار در موزهٔ هنرهای ملی ایران برگزار شد.[۴۶] و همین امر انگیزه‌ای شد تا به او پیشنهاد شود که آثارش را به سازمان میراث فرهنگی کشور اهداء کند.[۴۷] بعد از گذشت اندک زمانی در همان سال، وی خانه و آثارش را به سازمان میراث فرهنگی کشور اهداء کرد. براساس تصمیم این سازمان، خانهٔ مسکونی این هنرمند تبدیل به موزهٔ آبکار شد، اما به دلیل کوچک بودن منزل، تصمیم بر این شد تا در مجموعهٔ کاخ موزه‌های سعدآباد موزه‌ای از آثار استاد برپا شود و خانهٔ مسکونی هنرمند به صورت کلاس‌های آموزشی برای اعتلای هنر نگارگری درآید. موزهٔ مینیاتور کلارا آبکار در هفتهٔ میراث فرهنگی و روز جهانی موزه (۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۳) افتتاح شد.[۴۸]

توانا[ویرایش]

کلارا آبکار - آبکاریان- نگارگر، مینیاتوریست و تذهیب‌کار ایرانی، ارمنی در سال ۱۲۹۴ شمسی دیده به جهان گشود.[۴۹] او از تبار ارمنیان محله جلفا در اصفهان بود. آبکار در هنرستان دخترانه آن زمان به عنوان هنرجو به تحصیل پرداخت و پس از گذراندن دورهٔ سه سالهٔ هنرستان، وارد هنرستان عالی هنرهای زیبا شد.[۵۰] او در این دورهٔ سه سالهٔ هنرستان، شاگرد اساتیدی هم‌چون طاهر جوادزاده که استاد چیره‌دست مینیاتور بود و همین‌طور هادی تجویدی و حسین کاشی‌تراش به عنوان استاد گره چینی بوده‌است.[۵۱] هادی تجویدی نگارگر و نوازنده‌ای بود که مینیاتور ایرانی را پس از نزدیک به سه قرن وقفه و رکود به سبک و شیوهٔ اصیل و سنتی برگرداند و پایه‌گذار مکتبی نو در مینیاتور معاصر با نام «مکتب مینیاتور تهران» شد.[۵۲] بسیاری او را حلقهٔ اتصال هنر نگارگری سنتی به نسل امروز می‌دانند.[۵۳] آبکار به نگارگری ایرانی (مینیاتور)، تذهیب، تشعیرسازی، گرهٔ چینی و نقاشی زیرلاکی می‌پرداخت و در زندگی خود بیش از سی‌صد اثر هنری ماندگار به جا گذاشت. (پوران فرخ زاد، کارنمای زنان کارای ایران، تهران، نشر قطره، ۱۳۸۱ ص ۱۸) تشعیرسازی که به آن تشعیراندازی نیز گفته می‌شود شیوه‌ای در نگارگری کتاب و مرقع است. گرهٔ چینی نیز یکی از شاخه‌های معماری و کاشی‌کاری سنتی است. این هنر علاوه بر معماری در صنایع چوب نیز رواج دارد. آبکار در سال ۱۳۱۹ به هنرستان عالی مینیاتور که بعدها به آن نام‌های هنرستان عالی هنرهای ایرانی و هنرستان هنرهای زیبایی کشور داده شد رفت و در آن‌جا دورهٔ عالی مینیاتور را سپری کرد. آبکار در سال ۱۳۲۰ از سوی وزارت پیشه و هنر، گواهی‌نامهٔ درجه اول هنر کسب کرد.

در سال ۱۳۳۷ ارزش تحصیل در رشته‌های هنرهای زیبا معادل لیسانس شناخته شد و آبکار موفق به اخذ مدرک لیسانس شد. از معروف‌ترین آثار این هنرمندِ بزرگ می‌توان به «انوشیروان و بزرگ‌مهر»، «شکار بهرام»، «یوسف و زلیخا»، «پیرزن و سلطان سنجر»، و «تاج پیمان» که نگین‌کاری روی نقره بود اشاره کرد. آبکار تابلوهای بسیاری در زمینهٔ تذهیب دارد که تذهیب هشت‌ضلعی او با طرح بته جقه بسیار معروف است. کلارا آبکار در سال ۱۳۵۶ از خدمات دولتی بازنشسته شد. در سال ۱۳۶۸ این هنرمند از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درجهٔ استادی در رشتهٔ مینیاتور که معادل دکترای هنری بود اعطا شد.

آبکار منزل مسکونی خود را به عشق به فرهنگ و هنر برای کلاس آموزشی تقدیم کرد که آثارش نیز در این خانه عرض شد. آبکار در سال ۱۳۷۲ منزل و کلیهٔ آثار هنری خود را به سازمان میراث فرهنگی اهدا کرد. در ۲۹ اردیبهشت سال ۱۳۷۳ و هم‌زمان با روز جهانی موزه مجموعهٔ آثار این بانوی هنرمند در کاخ موزه‌های سعدآباد افتتاح شد. آبکار برای طراحی سیمرغ خود توانست جایزهٔ کارل کروپ را از آن خود کند. بنای موزهٔ مینیاتور آبکار یکی از ساختمان‌های نه چندان قدیمی مجموعهٔ کاخ سعدآباد است. این بنا در سال ۱۳۷۳ موزهٔ مینیاتور آبکار نام نهاده شد.

موزهٔ مینیاتور این هنرمند در دورهٔ محمدرضاشاه ساخته شد. کلارا آبکار هم‌واره از معلم نقاشی دورهٔ متوسطه‌اش «مارکار قرابگیان» به عنوان کسی یاد می‌کرد که بر او تأثیر بسیار گذاشته‌است. مارکار قرابگیان نقاش و شاعر ارمنی‌تبار بود که به دِوْ (DEV) تخلص داشت. آبکار در سال ۱۳۶۷ در حالی‌که ۷۳ سال سن داشت اولین نمایش‌گاه خود را در موزهٔ هنرهای ملی ایران برگزار کرد که مورد توجه بسیاری قرار گرفت و تحسین بسیاری‌ها را برانگیخت.

آبکار در کارهای خود از چهرهٔ زنان که به شیوهٔ قلم‌زنی کار می‌شدند استفادهٔ فراوان می‌کرد. او در تابلوهای خود از رنگ‌هایی با طیف‌های متنوع و اغلب سفید، سبز، زرد، قهوه‌ای و ارغوانی با زمینهٔ سیاه استفاده می‌کرد. کلارا آب‌کار با وجود نیاز مالی هیچ‌گاه آثارش را به معرض فروش قرار نداد و پاسخش در برابر کسانی که به اصرار خواهان خرید آثارش بودند این بود که مگر شما می‌توانید فرزندانتان را بفروشید. کلاره آبکار در اول فروردین سال ۱۳۷۵ پس از یک دوره بیماری و در سن ۸۱ سالگی درگذشت و در قبرستان ارامنه به خاک سپرده شد.

اصفهان[۵۴][ویرایش]

خانم آبکار از نگارگران بنام معاصر می‌باشد. در تذهیب، گره سازی و نقاشی زیر لاکی مهارت وافری داشت؛ در فضاسازی و ترکیب رنگ نگاره‌هایش توانا بود و در عین حال آثارش از لطافتی زنانه برخوردارند. مضامین آثارش را بیشتر از ادبیات غنی فارسی برمیگرفت. تذهیب سفید با نقش بته جقه از آثار منحصر به فرد او و به نوعی برند کاری ایشان بود

کلارا آبکار از تبار ارمنیان جلفای نو در سال ۱۲۹۴ خورشیدی در تهران به‌دنیا آمد. او به نگارگری ایرانی (مینیاتور)، تذهیب، تشعیر، گره چینی و نقاشی زیر لاکی می‌پرداخت و ۳۰۰ اثر هنری از خود به جای گذاشت که به سازمان میراث فرهنگی اهدا کرده‌است و اکنون در موزه سعدآباد قرار دارد.[۵۵]


در سال ۱۳۲۰ از طرف وزارت پیشه و هنر گواهینامه مینیاتور ساز درجه یک را گرفت. در سال ۱۳۳۴ به عنوان هنرمند مینیاتور در اداره هنرهای زیبای کشور استخدام و مشغول به کار شد.[۵۶] در سال ۱۳۳۷ درجه لیسانس مینیاتور را گرفت.[۵۷] بانو کلارا آبکار همزمان با فراگیری مینیاتور و تذهیب در محضر حسین کاشی تراش اصفهانی طرح و رسم گره را آموخت.[۵۸] در سال ۱۳۵۶ از خدمات دولتی بازنشسته شد.[۵۹] در سال ۱۳۶۸ از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درجه استادی در رشته مینیاتور یا نگارگری سنتی (معادل دکترای هنری) به او اعطا شد.[۶۰]

بانو کلارا آبکار تا آن زمان بیش از نیم قرن به خلق آثار هنری پرداخته بود. او به دلیل علاقه فراوانی که به کشور و هموطنان خود داشت د ر سال ۱۳۷۰ کلیه آثار و خانه خود را جهت برپایی موزه به سازمان میراث فرهنگی کشور تقدیم کرد.[۶۱] به علت کوچک بودن خانه و مشکلات تجهیز آن جهت برپایی موزه قرار شد تا خانه اهدایی به کلاس‌های آموزش هنر تبدیل شود و موزه ای به نام او در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد ایجاد گردد.[۶۲]

در سال ۱۳۶۷ در حالیکه ۷۳ ساله بود اولین نمایشگاه خود را در موزه هنرهای ملی ایران برگزار کرد که تحسین بسیاری را برانگیخت.[۶۳]

آثار

مجلس شیخ صنعان

دختر ترسا

تابلوی حضرت یوسف و مجلس زلیخا در سال ۱۳۵۲ نقاشی روی عاج

ایشان در بامداد ۱ فروردین ۱۳۷۵ خورشیدی در سن ۸۱ سالگی در پی یک بیماری چند ماهه درگذشت.[۶۴]

حقوق زنان[ویرایش]

کلارا آبکار در سال ۱۲۹۴ ه‍.ش در یکی از خانواده‌های ارامنهٔ جلفای اصفهان در تهران به دنیا آمد از همان دوران کودکی علاقهٔ شدیدی به هنر نشان می‌داد و همین علاقه موجب تا پایان دورهٔ سه سالهٔ دبیرستان در سال ۱۳۱۴ ه‍.ش به هنرستان دخترانه راه یابد.[۶۵] . او در هنرستان بانوان تهران زیر مظر استادانی بزرگی چون هادی خان تجودی و علی درودی مکتب نگارگری اسلامی ایرانی را آموخت. در سال ۱۳۱۷ موفق به دریافت دیپلم در رشتهٔ مینیاتور شد و از این رو به هنرستان عالی هنرهای زیبا راه یافت.[۶۶] .

کلارا آبکار در محضر استادانی چون طاهرزاده بهزاد، مقیمی تبریزی، هادی خان تجویدی، مینیاتور و نزد علی درودی و عبدالله باقری، تذهیب و در محضر نصرالله یوسفی، تذهیب و نقش قالی و در نزد حسین کاشی تراش، گره چینی را آموخت.[۶۷] . مینیاتور هنر اول استاد است. مضامین او در این رشته بیشتر بر گرفته از ادبیات غنی و پر رمز و راز عارفانه ایران است.[۶۸] . او نیز توانست در سال ۱۳۲۰ ه‍.ش از طرف وزارت پیشه و هنر، گواهینامهٔ درجه اول مینیاتور و در سال ۱۳۶۸ گواهینامهٔ درجه یک هنری که معادل رتبهٔ استادی است را از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از آن خود سازد.[۶۹] در بهمن ماه ۱۳۷۱ نمایشگاهی از مجموعه آثارش در موزهٔ هنرهای ملی برگزار شد.[۷۰] پس از آن به او پیشنهادشد تا آثارش را به سازمان میراث فرهنگی کشور اهدا کند. اکنون خانه استاد محلی برای کلاس‌های آموزشی هنر به بانوان شده‌است.[۷۱] .

...

آبکار با بیش از ۴۰ سال فعالیت هنری آثاری در زمینهٔ مینیاتور، تذهیب، تشمیر، گره چینی و نقاشی زیرلاکی نزدیک به ۳۰۰ اثر از خود برجای گذاشته‌است.[۷۲] . او در چند نمایشگاه گروهی و گالری‌های مهر، مهرگان، سالیوان، باشگاه ارامنه موزه، هنرهای معاصر شرکت کرده بود.[۷۳] . کلارا آبکار با گام‌های آهسته، ولی پیوسته و به شیوه ای علمی و مطمئن دست به کار هنر نقاشی زد و سرآمد این هنر در میان زنان شد. آبکار به نوعی وارث هنر اجدادش در جلفای قدیم ارمنستان و از سوی دیگر وارث هنر اصیل و غنی ایرانی بود. از مشهورترین آثار وی می‌توان تابلوهای «دادخواهی»، «انوشیروان و بزرگمهر»، «شکار بهرام»، «یوسف و زلیخا»، «پیرزن و سلطان سنجر» را نام برد.[۷۴] . کلارا اعتقاد داشت که هنر واقعی با پول سازگار نیست بنابراین هیچ‌گاه آثار خود را نفروخت.[۷۵] .


سعدآباد[۷۶][ویرایش]

آقای اسکندری مسئول موزه آبکار در گفتگو با واحد اطلاع‌رسانی روابط عمومی مجموعه فرهنگی-تاریخی سعدآباد پیرامون زندگی و نحوه تحصیلات این هنرمند گفتند: خانم کلارا آبکار از هنرمندان ارامنه کشورمان می‌باشند که در سال ۱۲۹۴ ه‍.ش از یک خانواده هنر پرور اصفهانی در تهران بدنیا آمد. این هنرمند پس از اتمام تحصیلات مقدماتی خود به علت علاقه زیادی که به نگارگری داشت به پیشنهاد یکی از بستگان خود در هنرستان نسوان که تنها کانون هنری آن زمان بود ثبت نام کرد. خانم آبکار در همان آغاز رشته مینیاتور را انتخاب و اولین درس مینیاتور و تذهیب را نزداساتید این رشته در آن دوره آقایان: هادی تجویدی و علی درودی فرا گرفت و در سال ۱۳۱۷ موفق به دریافت دیپلم مینیاتور با امضای طاهرزاده بهزاد، هادی تجویدی و علی درودی شد. همزمان با فراگیری مینیاتور و تذهیب از محضر حسین کاشی تراش اصفهانی طرح و رسم گره چینی را آموختند. در سال ۱۳۱۹ به هنرستان عالی مینیاتور که بعد به نام هنرستان عالی هنرهای زیبا تغییر نام داد رفته و تحت تعلیم اساتیدی چون علی کریمی، عبدا.. باقری، نصرت ا… یوسفی دروره عالی مینیاتور را گذراند. در سال ۱۳۲۰ از وزارت پیشه و هنر گواهینامه درجه اول مینیاتور را دریافت نمود و در سال ۱۳۳۷ موفق به کسب لیسانس در رشته مینیاتور گردید.. این هنرمند در سال ۱۳۵۶ از خدمات دولتی بازنشست و در سال ۱۳۶۸ از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درجه استادی در رشته مینیاتور به ایشان اعطاء گردید. مسئول موزه آبکار پیرامون افتتاح موزه آبکار چنین عنوان نمود: آثار این هنرمند بزرگ که حاصل تلاش نیم قرن از دوران عمر ایشان می‌باشد به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اهداء و به مجموعه فرهنگی-تاریخی سعدآباد منتقل گردید و در تاریخ ۲۸ اردیبهشت سال ۱۳۷۳ همزمان با روز جهانی موزه در مکانی که در گذشته کاخ لیلا پهلوی بود موزه آثار مینیاتور کلارا آبکار رسماً افتتاح گردید.

کارهای آبکار را در چهار بخش معرفی نمودند: بخش اول آثار مینیاتور خانم آبکار که با تذهیب همراه بوده که خود مشتمل بر دو قسمت می‌باشد:

الف-آثاری که با الهام از اشعار کهن ادب فارسی به تصویر درآمده مانند لیلی و مجنون

ب-آثاری که به بازسازی از آثار نقاشان بزرگی چون سلطان محمد و آقا میرک به تصویر کشیده شده‌است مانند انوشیروان و بزرگمهر

بخش دوم به تابلوهای آبرنگ مستند شده برگرفته از آثار مردم‌شناسی مربوط می‌شود. بخش سوم مربوط به آثار زیرلاکی است (نقاشی زیرلاکی نوعی از نقاشی است که بر روی کاغذ فشرده و چوب انجام می‌شود) و بخش چهارم آثار نقش گره می‌باشد (نقش گره نقوش منظم و نامنظم هندسی است که با قواعد خاصی کنار هم قرار می‌گیرند).

مسئول موزه آبکار در ادامه به فعالیت‌های این موزه اشاره کرده و افزودند: این موزه در بخش ساماندهی اموال اقداماتی همچون تهیه اسلاید از آثار موزه جهت تهیه کارهای چاپی، تهیه عکس‌های شناسنامه ای، تهیه عکس‌های آسیب‌شناسی جهت مشخص نمودن میزان آسیب دیدگی و تهیه شناسنامه‌های مربوطه، مرمت آثار و تعویض قاب و … را در دست اجرا دارد. همچنین در بخش پژوهش اقدام به جمع‌آوری اطلاعات مربوط به آثار موزه نموده‌است. در پایان اسکندری به روند اجرای پروژه تأسیساتی و ساخت مخزن در این موزه اشاره نموده و اظهار امیدواری کرد که این موزه که از مرداد سال ۱۳۸۵ نعطیل می‌باشد تا پایان سال جاری بازگشایی شود.

نو اندیش[۷۷][ویرایش]

«کلارا آبکار» هنرمندی که توانست با تصویر کردن داستان‌های ادبیات ایران، نام خود را به‌عنوان یک بانوی هنرمند در تاریخ مینیاتور ایران ثبت کند.[۷۸]

کلارا آبکار در سال ۱۲۹۴ متولد شد.[۷۹] او که از ارمنیان ساکن جلفای نو بود، از زمان ورود به مدرسه به مینیاتور و نگارگری علاقه داشت، در این زمینه دیپلم گرفت و به هنرستان عالی هنرهای زیبا وارد شد.

او از شاگردان هادی تجویدی بود.[۸۰] تجویدی هنرمندی بود که مینیاتور ایرانی را پس از نزدیک به سه سده وقفه و رکود، به سبک و شیوه اصیل و سنتی خود برگرداند.[۸۱] آبکار نزد او و دیگر اساتید این هنر، آموزش دید و موفق شد بیش از ۳۰۰ اثر در زمینه‌های مختلف تذهیب، تشعیر، گره‌چینی و نقاشی زیر لاکی خلق کند.[۸۲]


او به المان‌ها و اصول هنر ملی نیز اهمیت می‌داد و آن‌ها را در کارهایش به‌خوبی می‌توان دید.[۸۳] همچنین آبکار در کارهایش از چهره زنان که به شیوه قلم‌زنی کار می‌شدند، بهره می‌گرفت.[۸۴] او در تابلوهایش از رنگ‌هایی با طیف‌های متنوع و اغلب سفید، سبز، زرد، قهوه‌ای و ارغوانی با زمینه سیاه استفاده می‌کرد.[۸۵] او در مینیاتورها و قلم‌گیری‌هایش از رضا عباسی و حسین بهزاد تأثیر می‌گرفت.[۸۶] آبکار در نخستین روز سال ۱۳۷۵ درگذشت و در قبرستان ارامنه به خاک سپرده شد.[۸۷]

آفتاب[۸۸][ویرایش]

کلارا آبکار در سال ۱۲۹۴ در یکی از خانواده‌های ارمنی جلفای اصفهان که در تهران سکونت داشتند، متولد شد.[۸۹] هنر در خانواده آبکار بیگانه نبود و خواهران و براداران کلارا به هنر عکاسی علاقه داشتند و آن را دنبال می‌کردند.[۹۰]

علاقه او به نگارگری از همان دوران کودکی شکل گرفت.[۹۱] به خاطر همین علاقه بود که در سال ۱۳۱۴ به مدرسه صنایع قدیمه رفت.[۹۲] او دوره عالی مینیاتور را در هنرستان عالی مینیاتور (که بعدها به آن، نام‌های هنرستان عالی هنرهای ایرانی و هنرستان هنرهای زیبای کشور داده شد) گذراند.[۹۳] آبکار علاوه بر گرفتن مدرک دیپلم در رشته نگارگری، هنر نقشه گره را نیز آموخت و در سال ۱۳۲۰ از سوی وزارت پیشه و هنر گواهینامه درجه اول هنر را گرفت.[۹۴]

او پس از ورود به هنرستان بانوان تهران، مکتب نگارگری اسلامی - ایرانی را از اساتیدی مانند هادی تجویدی، علی درودی و همچنین طاهرزاده بهزاد آموخت.[۹۵] این هنرستان از نخستین مراکز هنری در ایران بود که مخصوص زنان علاقه‌مند به هنر ساخته شده بود و روی آموزش شیوه‌های بومی و سنتی هنرهای ایرانی متمرکز بود.[۹۶] در هنرستان عالی هنرهای زیبا نیز زیر نظر علی کریمی، مقیمی تبریزی، عبدالله باقری، زاویه و نصرت‌الله کریمی هنر را ادامه داد.[۹۷]

این هنرمند پس از به پایان رساندن تحصیلات خود، در اداره هنرهای زیبای کشور استخدام و مشغول به کار شد.[۹۸] وقتی در سال ۱۳۶۸ بازنشسته شد، به او گواهینامه درجه یک استادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعطا کردند.[۹۹]

آبکار در کنار مینیاتور، هنر نقش گره (هندسه نقوش) را از حسین کاشی‌تراش آموخت.[۱۰۰] آموختن گره باعث شد او به شیوه منحصربه‌فردی در زمینه تذهیب دست پیدا کند.[۱۰۱] تذهیب سفید با نقش بته‌جقه آبکار، یکی از آثار معروف این هنرمند در دوران معاصر است.[۱۰۲]

این هنرمند اولین نمایشگاه آثار خود را در سال ۱۳۶۷ در موزه هنرهای ملی ایران برگزار کرد.[۱۰۳] او در کارهایش از طبیعت بی‌جان، گل‌ها و مناظر اسب‌سواری به وفور بهره می‌گرفت. همچنین او برای نگارگری‌هایش از شخصیت‌های ادبیات ایران مانند لیلی و مجنون استفاده می‌کرد.[۱۰۴]

او به المان‌ها و اصول هنر ملی نیز اهمیت می‌داد و آن‌ها را در کارهایش به خوبی می‌توان مشاهده کرد.[۱۰۵] همچنین آبکار در کارهایش از چهره زنان که به شیوه قلم‌زنی کار می‌شدند، بهره می‌گرفت.[۱۰۶] او در تابلوهایش از رنگ‌هایی با طیف‌های متنوع و اغلب سفید، سبز، زرد، قهوه‌ای و ارغوانی با زمینه سیاه استفاده می‌کرد.[۱۰۷] او در مینیاتورها و قلم‌گیری‌هایش از رضا عباسی و حسین بهزاد تأثیر می‌گرفت.[۱۰۸]

آبکار در زمینه‌های مختلفی مانند تذهیب، تشعیر، گره‌چینی و نقاشی زیرلاکی کار می‌کرد.[۱۰۹] از تابلوهای او می‌توان به «انوشیروان و بزرگمهر»، «شکار بهرام»، «یوسف و زلیخا»، «پیرزن و سلطان سنجر»، «مجلس شیخ صنعان»، «دختر ترسا»، «بزم» و «باده عشق» اشاره کرد.[۱۱۰]

آثار این هنرمند در موزه‌های مردم‌شناسی، موزه هنرهای ملی و موزه ملی ارمنستان نگهداری می‌شوند.[۱۱۱] خانه این هنرمند نیز اکنون برای آموزش و نمایش هنر نگارگری در اختیار علاقه‌مندان قرار دارد.[۱۱۲] آبکار در سال ۱۳۷۱ حدود ۳۰۰ اثر هنری خود را در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار داد.[۱۱۳]

موزه آثار آبکار در سال ۱۳۷۳ در روز جهانی موزه در کاخ - موزه سعدآباد افتتاح شد.[۱۱۴] نقاشی‌های آبرنگ، مستندسازی اشیای موزهٔ مردم‌شناسی، هنرهای تزیینی، نقاشی‌های زیرلاکی و روغنی این هنرمند در این موزه به‌نمایش گذاشته شده‌اند.[۱۱۵] موزه مینیاتور این هنرمند در دوره حکومت محمدرضا پهلوی ساخته شد.[۱۱۶] پس از انقلاب و در سال ۱۳۷۳ تغییراتی در فضای داخلی آن به‌وجود آمد و با نمایش آثار آبکار به کار خود ادامه داد.[۱۱۷]

کلارا آبکار در نخستین روز سال ۱۳۷۵ درگذشت و در قبرستان ارامنه به خاک سپرده شد.[۱۱۸]

پیمان[۱۱۹][ویرایش]

کلارا آبکار

در تهران به دنیا آمد. وی دانش آموختهٔ هنرستان عالی هنرهای زیبا با درجهٔ ممتاز در مینیاتور و تذهیب بود.



کلارا آبکار در۱۳۷۲ش منزل و کلیهٔ آثار خود را به سازمان میراث فرهنگی اهدا کرد و این سازمان نیز در ۱۳۷۳ش موزهٔ کلارا آبکار را در مجموعهٔ فرهنگی کاخ سعدآباد بنا نهاد. [۱۸]

[۱۸] ۱۸ـ نک: «یادنامهٔ کلارا آبکار»، پیمان، ش۲ (تابستان ۱۳۷۵): ۵–۳۵.


منابع[ویرایش]


فعلاً استفاده نشده[ویرایش]



Stu[ویرایش]

در سال ۱۳۱۴ در سن ۱۸ سالگی به مدرسه صنایع قدیمه (هنرستان عالی هنرهای ایرانی) راه یافت وی در آنجا شاگرد تجویدی، طاهرزاده بهزاد، مقیمی، زاویه، کریمی و علی دورودی بود و در مکتب اصفهان فعالیت داشت و اکثراً درکشیدن مراسم بزم مشهور است.[۱۲۰]

بانو آبکار اولین درس‌های مینیاتور و تذهیب را از این استادان به نام فرا گرفت.[۱۲۱]

استاد آبکار در سال ۱۳۱۷ موفق به دریافت دیپلم مینیاتور شد.[۱۲۲] وی در سال ۱۳۱۹ به هنرستان عالی مینیاتور (که بعدها به آن نامهای هنرستان عالی هنرهای ایرانی و هنرستان هنرهای زیبایی کشور داده شد) رفت و دوره عالی مینیاتور را گذراند.[۱۲۳]


کلارا آبکار در هنرستان بانوان تهران مکتب نگارگری اسلامی-ایرانی را نزد هادی تجویدی و علی درودی تحصیل کرد.[۱۲۴]


کلارا آبکار در هنرستان بانوان تهران، مکتب نگارگری اسلامی-ایرانی را نزد هادی تجویدی و علی درودی و طاهر زاده بهزاد فرا گرفت.[۱۲۵]

وی پس از ورود به هنرستان عالی هنرهای زیبا زیر نظر علی کریمی و مقیمی تبریزی و عبدالله باقری و زاویه و نصرت‌الله کریمی به هنر آموزی پرداخت.[۱۲۶]

او در این میان از محضر کاشی تراش فنون طرح و رسم گره و گره چینی را آموخت.[۱۲۷]

آبکار از هنرجویان هنرستان عالی هنرهای زیبا بود و هنر نگارگری را نزد اساتیدی چون تجویدی، طاهرزاده بهزاد و مقیمی آموخت.[۱۲۸]


آبکار در کنار مینیاتور، هنر نقش گره (هندسه نقوش) را از حسین کاشی‌تراش آموخت.[۱۲۹]



Exb[ویرایش]

کلارا آبکار در چند نمایشگاه گروهی، در گالری‌های «مهر»، «مهرگان»، «سولیوان»، «باشگاه ارامنه» و «موزه هنرهای معاصر» شرکت کرده بود.[۱۳۰]


شرکت در چندین نمایشگاه گروهی در نگارخانه‌های مهرگان، باشگاه ارامنه و موزهٔ هنرهای معاصر از جمله فعالیت‌های حرفه ای وی محسوب می‌شوندافت لقب استاد از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۷۱ش شد. او همچنین برای طراحی سیمرغ خود جایزهٔ جشنوارهٔ کارل کروپ را دریافت داشت[۱۳۱].


۱۳۷۱[ویرایش]

وی، به پاس سال‌ها فعالیت هنری، مفتخر به دریافت لقب استاد از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۷۱ش شد. او همچنین برای طراحی سیمرغ خود جایزهٔ جشنوارهٔ کارل کروپ را دریافت داشت[۱۳۲].


۱۳۷۲[ویرایش]

در سال ۱۹۹۲ میلادی (۱۳۷۲ ه‍. ش) به همت اداره کل موزه‌های تهران در «مجموعهٔ فرهنگی سعدآباد» موزهٔ آثار این هنرمند تأسیس شد، موزه‌ای که بر آن نام پرافتخار «آبکار» نقش بسته‌است.[۱۳۳]

۱۳۷۳[ویرایش]


This article "کلارا آبکارا" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:کلارا آبکارا. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.

  1. بِربِریان، کلارا آبکار.
  2. بِربِریان، کلارا آبکار.
  3. بِربِریان، کلارا آبکار.
  4. بِربِریان، کلارا آبکار.
  5. بِربِریان، کلارا آبکار.
  6. بِربِریان، کلارا آبکار.
  7. بِربِریان، کلارا آبکار.
  8. بِربِریان، کلارا آبکار.
  9. بِربِریان، کلارا آبکار.
  10. بِربِریان، کلارا آبکار.
  11. بِربِریان، کلارا آبکار.
  12. بِربِریان، کلارا آبکار.
  13. صدرنیا، تولد یک موزه (موزۀ مینیاتور کلارا آبکار).
  14. صدرنیا، تولد یک موزه (موزۀ مینیاتور کلارا آبکار).
  15. صدرنیا، تولد یک موزه (موزۀ مینیاتور کلارا آبکار).
  16. صدرنیا، تولد یک موزه (موزۀ مینیاتور کلارا آبکار).
  17. صدرنیا، تولد یک موزه (موزۀ مینیاتور کلارا آبکار).
  18. صدرنیا، تولد یک موزه (موزۀ مینیاتور کلارا آبکار).
  19. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  20. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  21. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  22. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  23. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  24. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  25. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  26. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  27. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  28. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  29. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  30. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  31. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  32. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  33. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  34. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  35. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  36. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  37. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  38. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  39. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  40. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  41. [[#راسخون|]].
  42. [[#راسخون|]].
  43. [[#راسخون|]].
  44. [[#راسخون|]].
  45. [[#راسخون|]].
  46. [[#راسخون|]].
  47. [[#راسخون|]].
  48. [[#راسخون|]].
  49. کلارا آبکار، نخستین زن مینیاتوریست ایران.
  50. کلارا آبکار، نخستین زن مینیاتوریست ایران.
  51. کلارا آبکار، نخستین زن مینیاتوریست ایران.
  52. کلارا آبکار، نخستین زن مینیاتوریست ایران.
  53. کلارا آبکار، نخستین زن مینیاتوریست ایران.
  54. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  55. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  56. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  57. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  58. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  59. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  60. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  61. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  62. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  63. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  64. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  65. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  66. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  67. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  68. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  69. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  70. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  71. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  72. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  73. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  74. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  75. باقری، خانهٔ کلارا آبکار مرکز آموزش هنرهای نقاشی.
  76. «ابراز امیدواری از بازگشایی موزه آبکار در سال ۸۶». سایت کاخ موزه سعد آباد. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  77. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  78. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  79. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  80. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  81. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  82. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  83. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  84. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  85. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  86. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  87. «یادی از «کلارا آبکار» نخستین بانوی مینیاتوریست ایران». نواندیش. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  88. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  89. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  90. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  91. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  92. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  93. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  94. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  95. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  96. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  97. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  98. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  99. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  100. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  101. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  102. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  103. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  104. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  105. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  106. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  107. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  108. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  109. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  110. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  111. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  112. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  113. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  114. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  115. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  116. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  117. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  118. «یادی از نخستین بانوی مینیاتوریست ایرانی». آفتاب. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  119. http://www.paymanonline.com/article.aspx?id=24002A8D-F6B1-40D2-9B3D-755D471DD121. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۸. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  120. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  121. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  122. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  123. زندگی‌نامه کلارا آبکار.
  124. [[#راسخون|]].
  125. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  126. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  127. زندگینامه: کلارا آبکار (1294-1375).
  128. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  129. اولین زن مینیاتوریست ایران چه کسی بود؟.
  130. بِربِریان، کلارا آبکار.
  131. پیمان، چهره های معرفی شده در نمایشگاه هنرمندان ارمنی ایران.
  132. پیمان، چهره های معرفی شده در نمایشگاه هنرمندان ارمنی ایران.
  133. بِربِریان، پیمان.


Read or create/edit this page in another language[ویرایش]