گروو (موسیقی)
![](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6a/George_Clinton_Parliament_Funkadelic.jpg/300px-George_Clinton_Parliament_Funkadelic.jpg)
در موسیقی، گروو یا جریان ریتمیک حس تأثیر ("احساس") تغییر الگو در یک ریتم پیشراننده یا حس «سوینگ» است. در جاز ، میتوان آن را بهعنوان کیفیت واحدهای ریتمیک که بهطور مداوم تکرار میشوند، احساس کرد که توسط تعامل موسیقی نواختهشده توسط نوازندگان ریتم یک گروه (مثلاً درام، باس الکتریک یا کنترباس، گیتار، و کیبوردها) ایجاد میشود. گروو یکی از ویژگیهای مهم موسیقی عامهپسند است و می توان آن را در ژانرهای بسیاری از جمله سالسا، راک، سول، فانک و فیوژن پیدا کرد.
![](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/16/Characteristic_rock_drum_pattern.png/350px-Characteristic_rock_drum_pattern.png)
![دربارهٔ این پرونده](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cb/Loudspeaker-rtl.png/11px-Loudspeaker-rtl.png)
از دیدگاه موسیقیشناسی قومی، گروو بهعنوان «احساس نامشخص اما منظم از چیزی که به شیوهای متمایز، منظم و جذاب حفظ میشود و برای جذب شنونده بکار میرود» توصیف شده است.[۲] موسیقیشناسان و سایر محققان از حدود دهه 1990 مفهوم گروو را تحلیل کردهاند. آنها استدلال کرده اند که «گروو» عبارت است از «درک الگوبخشی ریتمیک» یا «احساس» و «حس شهودی« از «یک چرخه در حرکت» که از «الگوهای ریتمیک همزمان با دقت هماهنگشده» بیرون میآید که رقصیدن یا ضربهزدن با پا را القا میکند. از طرف شنوندگان این مفهوم را می توان به انواع اوستیناتوها مرتبط کرد که عموماً تلفیقها و موسیقیهای رقص مشتق از موسیقی آفریقا را همراهی میکنند (به عنوان مثال موسیقی آفریقایی-آمریکایی ، آفریقایی-کوبایی، آفریقایی-برزیلی و غیره).[۲]
این اصطلاح اغلب به اجراهای موسیقیای اطلاق میشود که فرد را به حرکت یا رقص وادار و به طرز لذتبخشی «گروو» کند (کلمهای که دلالتهای جنسی نیز دارد) به کار میرود.[۲] عبارت «در گروو» (مانند قطعهٔ استاندارد جاز ) به طور گسترده ای از سال 1936 تا 1945، در اوج دوران سوئینگ، برای توصیف اجراهای درجه یک جاز استفاده میشد. در دهههای 1940 و 1950، گروو معمولاً به معنای «روال، ترجیح، سبک، [یا] منبع لذت» موسیقایی بود.[۲]
دیدگاه نوازندگان[ویرایش]
![](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1d/BennyGoodmanStageDoorCanteen.jpg/300px-BennyGoodmanStageDoorCanteen.jpg)
مانند اصطلاح «سوینگ» که برای توصیف یک "احساس" ریتمیک منسجم در مورد جاز استفاده میشود، تعریف مفهوم «گروو» می تواند دشوار باشد. مقاله مارک ساباتلا با عنوان Establishing The Groove استدلال میکند که «گروو یک چیز کاملاً ذهنی است.» او ادعا می کند که «یک نفر ممکن است فکر کند که یک درامر خاص حس خوبی میدهد، در حالی که شخص دیگری ممکن است فکر کند که همان درامر خیلی سفت یا خشک مینوازد و دیگری ممکن است فکر کند که او خیلی شل است.» به طور مشابه، یک مربی باس میگوید که در حالی که «گروو یک چیز گریزان است» میتوان آن را به عنوان «آنچه باعث نفسکشیدن موسیقی میشود» و «حس حرکت در مورد یک آهنگ» تعریف کرد.[۳]
در بافتار موسیقی، فرهنگ لغات عمومی، گروو را به عنوان «یک ریتم برجسته و لذتبخش» یا عمل "خلقکردن، رقصیدن با، یا لذتبردن از موسیقی ریتمیک" تعریف می کنند.[۴][۵] استیو ون تلهجویس «گروو» را به این معنا، بهعنوان نقطهای در آهنگ یا اجرا توصیف میکند که اثر موسیقی باعث میشود «حتی افرادی که نمیتوانند برقصند نیز حس رقصیدن پیدا میکنند...».
برنارد کوکله استدلال میکند که «گروو شیوهای است که یک نوازنده باتجربه در مقایسه با شیوهٔ نوشتهشدن آن ریتم، آن را با نواختن کمی «قبل یا بعد از ضرب» اجرا میکند. کوکله ادعا می کند که "مفهوم گروو در واقع با زیبایی شناسی و سبک ارتباط دارد". گروو یک عنصر هنری، به عبارتی انسانی است و بسته به بافت هارمونیک، مکان آن در آهنگ، صدای ساز نوازنده و در تعامل با گروو نوازندگان دیگر تکامل می یابد، که او آن را گروو «جمعی» می نامد».[۶] تغییرات ریتمیک جزئی توسط اعضای بخش ریتم مانند نوازنده باس، می تواند به طور چشمگیری حس را در هنگام نواختن یک آهنگ، حتی برای یک گروو ساده خواننده-ترانهسرا، تغییر دهد.
تحلیل نظری[ویرایش]
ریچارد میدلتون ، موسیقیشناس بریتانیایی (1999) خاطرنشان می کند که در حالی که «مفهوم گروو» از دیرباز در استفاده خود موسیقیدانان آشنا بوده است، موسیقیشناسان و نظریهپردازان اخیراً شروع به تحلیل این مفهوم کرده اند.[۷] میدلتون بیان می کند که گروو "...نشانگر درک الگوهای ریتمیک است که زیربنای نقش گروو را در تولید "حس" ریتمیک یک قطعه تشکیل میدهد. او خاطرنشان می کند که "حس ایجاد شده توسط یک چارچوب تکرار شونده" نیز با واریاسیونها نیز تغییر میکند. [۷] "گروو" از نظر چینش توالی الگوها" به عنوان نت شافل" نیز شناخته می شود - جایی که انحراف از جایگاه دقیق فاصلهها وجود دارد.
هنگامی که عبارت عامیانهٔ "در گروو بودن" برای گروهی از بداههنوازان به کار می رود، این به عنوان "سطح پیشرفت بالایی برای هر گروه موسیقی بداهه" محسوب میشود، که "معادل توصیف بوم و جاورسکی از یک میدان برانگیخته" است. ، که محققان دینامیک سیستمها ادعا می کنند "نیروهای پیوند نامرئی هستند که مستقیماً بر تجربه و رفتار ما تأثیر می گذارند". [۸] پیتر فورستر و جان بیلی استدلال میکنند که «شانس دستیابی به این سطح بالاتر از نوازندگی» (یعنی دستیابی به «گروو») زمانی بهبود مییابد که نوازندگان «به روی ایدههای موسیقایی دیگران باز باشند»، «راههایی برای تکمیل ایدههای موسیقایی سایر شرکتکنندگان بیابند». و "در موسیقی ریسک کنند". [۸]
توری و آیگن تعریف فلد از گروو را به عنوان "حس شهودی سبک به عنوان فرآیند، ادراک یک چرخهٔ در حرکت، شکل یا الگوی سازماندهی آشکار شده، خوشهبندی مکرر عناصر در طول زمان" ذکر میکنند. آیگن بیان میکند که «وقتی گروو در میان نوازندگان ایجاد میشود، کل موسیقایی از مجموع اجزای آن بزرگتر میشود و به فرد امکان میدهد تا چیزی فراتر از خودش را تجربه کند که خودش به تنهایی نمیتواند آن را ایجاد کند (آیگن) 2002، ص34)».
مقاله جف پرسینگ در سال 2002 ادعا کرد که "گروو یا حس" یک "پدیدهٔ شناختی و زمانمند است که از یک یا چند الگوی ریتمیک همزمان که با دقت با هم تراز شدهاند پدید میآید، که مشخصهٔ آن درک پالسهای تکرار شونده، و تقسیم ساختار در چنین پالسهایی است،... درک یک چرخه زمانی، با طول 2 پالس یا بیشتر، که امکان شناسایی مکانهای چرخه را فراهم می کند، و ... اثربخشی درگیر کردن پاسخ های هماهنگکننده بدن (مانند رقص، ضربهزدن با پا)".
دیدگاههای عصبشناسی[ویرایش]
از گروو به عنوان نمونه ای از جفتشدن حسی-حرکتی بین سیستمهای عصبی یاد شده است.[۹] جفتشدن حسی- حرکتی جفت یا ادغام سیستم حسی و سیستم حرکتی است. یکپارچه سازی حسی-موتور یک فرآیند ایستا نیست. برای یک محرک معین، یک فرمان موتور واحد وجود ندارد. پاسخهای عصبی تقریباً در هر مرحله از مسیر حسی حرکتی در مقیاسهای زمانی کوتاه و طولانی توسط فرآیندهای بیوفیزیکی و سیناپسی ، اتصالات مکرر و بازخورد ، و یادگیری ، و همچنین بسیاری از متغیرهای داخلی و خارجی دیگر اصلاح میشوند. تحقیقات اخیر نشان داده است که حداقل برخی از سبک های موسیقی راک مدرن شیارگرا با " زیبایی شناسی دقیق" مشخص می شوند و قوی ترین تحریک شیار را می توان برای الگوهای درام بدون انحرافات میکروتایمینگ مشاهده کرد. [۱۰]
استفاده در ژانرهای مختلف[ویرایش]
جاز[ویرایش]
در برخی از سبک های سنتی جاز، نوازندگان اغلب از کلمهٔ "سوینگ" برای توصیف حس انسجام ریتمیک یک گروه ماهر استفاده می کنند. با این حال، از دهه 1950، نوازندگان سهنفرهٔ ارگ و زیرسبکهای جاز لاتین نیز از اصطلاح "گروو" استفاده کردند. هربی مان، نوازنده فلوتِ جاز، در مورد "گروو" زیاد صحبت میکند. در دهه 1950، مان "در اوایل دهه 60 وارد یک گروو برزیلی شد، سپس در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 وارد یک گروو فانکی و روحانگیز شد. در اواسط دهه 70 او در حال ساخت رکوردهای دیسکوی موفق بود، اما هنوز در یک گروو ریتمیک آهنگسازی میکرد." او رویکرد خود برای یافتن گروو را اینگونه توصیف می کند: "تنها کاری که باید انجام دهید این است که امواجی را بیابید که شناور شدن روی آنها راحت باشد." مان استدلال میکند که «مظهر یک قطعهٔ گروو» آلبوم «Memphis Underground یا Push Push» است، زیرا «بخش ریتم بهطور تمام در یک ادراک واحد قفل شده است».
رگی[ویرایش]
در موسیقی رگی، دنسهال و داب ، اصطلاح کریاویویی "riddim" برای توصیف الگوهای ریتم ایجاد شده توسط الگوی درام یا بیسلاین قوی استفاده می شود. در سایر زمینه های موسیقی، "riddim" را "گروو" یا بیت می نامند. یکی از «riddim»هایی که بهطور گستردهای کپی شده است، یعنی Real Rock ، در سال 1967 توسط Sound Dimension ضبط شد. "این قطعه حول یک نت باس تک و قوی ساخته شده بود که نتهای سبکتری بدنبال آن میآمد. این الگو بارها و بارها به صورت هیپنوتیزمی تکرار میشد. صدا آنقدر قدرتمند بود که یک سبک کامل از رگی را به وجود آورد که برای رقص آهسته به نام rub a dub طراحی شده بود." [۱۱]
R&B[ویرایش]
«گروو» همچنین با نوازندگان فانکی، مانند درامرهای جیمز براون، کلاید استابلفیلد و جابو استارکس ، و با موسیقی سول گروه خورده است. «در دههٔ 1950، زمانی که «فانک» و «فانکی» به طور فزایندهای به عنوان توصیف در زمینهٔ موسیقی سول استفاده میشدند - این معنی از معنای اصلی بوی تند به معنایی بازتعریفشده از یک گروو قوی و متمایز تبدیل شد." به عنوان موسیقی رقص سول آن روزگار، ایده اصلی فانک ایجاد یک گروو تا حد ممکن شدید بود." هنگامی که یک درامر گرووی می نوازد که "بسیار محکم و با احساسی عالی است..."، به طور غیررسمی به آن "در جیب (in the pocket)" گفته می شود. هنگامی که یک درامر" این احساس را برای مدت طولانی حفظ می کند و هرگز تزلزل نمی کند، اغلب به عنوان یک جیب عمیق (deep pocket) شناخته می شود."
هیپ هاپ[ویرایش]
مفهومی مشابه «گروو» یا «سوینگ» در ژانرهای آفریقایی-آمریکایی دیگر مانند هیپ هاپ نیز استفاده می شود. گروو ریتمیک که هنرمندان جاز آن را حس «سوینگ» مینامند، گاهی اوقات به عنوان «جریان» یا «فلو» در صحنه هیپهاپ نامیده میشود. «فلو برای هیپ هاپ به همان میزان اساسی است که مفهوم سوئینگ برای جاز." همانطور که مفهوم "سوینگ" در جاز شامل نواختن عمدی عقبتر یا جلوتر از بیت میشود، مفهوم فلوی هیپهاپ نیز در مورد "فانککردن با انتظارات خود از زمان" است - یعنی ریتم و نبض موسیقی.[۱۲] «فلو دربارهٔ آنچه گفته میشود نیست، بلکه دربارهٔ نحوهٔ گفتن آن است».
گروو متال[ویرایش]
![](https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b7/Rex_Brown_Pantera_2023_%28cropped%29.jpg/150px-Rex_Brown_Pantera_2023_%28cropped%29.jpg)
در دهه 1990، اصطلاح «گروو» برای توصیف نوعی از ترش متال به نام «گرو متال» استفاده شد که بر پایه استفاده از ریفهای ترش با تمپوی متوسط و آکوردهای قدرتی که با سینکوپاژ سنگین نواخته میشوند، ساخته شده است. "سرعت دیگر نکته اصلی نبود، آن چیزی بود که خواننده پانترا، فیل آنسلمو، "گروو قدرت" نامید. ریفها بدون نیاز به گرول یا گیتارهایِ دث متال با دیستورشن بالا، به طور غیرمعمولی سنگین میشدند، ریتمها بیشتر به یک گروو سنگین وابسته بودند. [۱۳]
در هوی متال، اصطلاح «گروو» میتواند با ژانرهای استونر متال ، اسلاج متال ، دووم متال و دث متال و همچنین جنت مرتبط باشد.الگو:ریتم و متر
جستارهای وابسته[ویرایش]
- جریان ریتمیک
- شیار نادر
- تمپو روباتو
مراجع[ویرایش]
- Busse, W. G. (2002): Toward Objective Measurement and Evaluation of Jazz Piano Performance Via MIDI-Based Groove Quantize Templates. Music Perception 19, 443–461.
- Clark, Mike, and Paul Jackson (1992) Rhythm Combination, realisation Setsuro Tsukada. Video recording, 1 cassette (VHS). Video Workshop Series. [N.p.]: Atoss.
- Klingmann, Heinrich (2010): Improvising with a Groove – Pedagogic Steps Towards an Elusive Task, Lecture at the 2nd IASJ Jazz Education Conference, Corfu 2010
- Pressing, Jeff (2002): "Black Atlantic Rhythm. Its Computational and Transcultural Foundations." Music Perception 19, 285–310.
- Prögler, J. A. (1995): "Searching for Swing. Participatory Discrepancies in the Jazz Rhythm Section." Ethnomusicology 39, 21- 54.
- PopScriptum (2010): The Groove Issue
- list of literature on groove [۱]
الگو:Drum beatsالگو:ریتم و متر
This article "گروو (موسیقی)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:گروو (موسیقی). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
- ↑ Peckman, Jonathan (2007). Picture Yourself Drumming, p. 50. شابک ۱−۵۹۸۶۳−۳۳۰−۹.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ Kernfeld, Barry. "Groove (i)". The New Grove Dictionary of Jazz, 2nd ed. (Grove Music Online). Oxford Music Online. Retrieved 16 October 2015.
In the realm of jazz, a persistently repeated pattern. More broadly, Feld (1988), studying groove from an ethnomusicological perspective, defines it cautiously as "an unspecifiable but ordered sense of something that is sustained in a distinctive, regular and attractive way, working to draw the listener in." Connections to dance are important, and the statement that a performance has, or achieves, a groove, usually means that it somehow compels the body to move. Still more generally, the term has a sexual origin and connotation which is obvious, requiring no explanation... Within jazz circles, Gold identifies the phrase "in the groove" – which from around 1936 to 1945 (i.e., during the height of the swing era) was in widespread use in referring to jazz performances which were "excellent" or, by extension, "sophisticated" – and the term "groove" – referring in the 1940s and 1950s to "routine, preference, style, source of pleasure"... Characteristically... [groove] tends to operate with reference to styles from the latter third of the twentieth century which utilize characteristic accompanimental ostinatos drawn from African-derived dance music, whether African-American (e.g., soul, funk, disco, rap, hip-hop), Afro-Cuban dance music (e.g., salsa), or Afro-Brazilian (samba), or some other such fusion.
صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.(نیازمند آبونمان) خطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نام «Grove» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است - ↑ Stews Lessons: Creating The Groove بایگانیشده در ۲۰۱۲-۰۲-۱۰ توسط Wayback Machine
- ↑ "Definition of groove". allwords.com.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ "groove". TheFreeDictionary.com.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ بایگانیشده در سپتامبر ۲۴, ۲۰۰۶ توسط Wayback Machine
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Middleton, Richard (1999). Form, in "Key Terms in Popular Music and Culture". Malden, Massachusetts. شابک ۰−۶۳۱−۲۱۲۶۳−۹. p. 143.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ "Archived copy" (PDF). www.systemdynamics.org. Archived from the original (PDF) on 1 July 2017. Retrieved 15 January 2022.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
- ↑ Kenner, Rob (23 May 2004). "MUSIC; 'Real Rock' Through the Ages". The New York Times. Retrieved 25 October 2017.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ William Jelani Cobb. To the break of dawn: a freestyle on the hip hop aesthetic . 2007. Page 87-88. شابک ۰−۸۱۴۷−۱۶۷۰−۹.
- ↑ "The History of Metal". Archived from the original on 2002-10-01. Retrieved 2007-08-03.
Pantera practically revolutionized thrash metal. Speed wasn’t the main point anymore, it was what singer Phil Anselmo called the "power groove." Riffs became unusually heavy without the need of growling or the extremely low-tuned and distorted guitars of death metal, rhythms depended more on a heavy groove
صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.