You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

امیر حسین خنجی

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو


امیرحسین خُنجی (زادۀ ۱۰ مهر ۱۳۲۶ در خنج؛ درگذشتۀ ۳۰ مهر ۱۳۹۲ در شیراز) ادیب، تاریخ‌دان و پژوهشگر ایرانی بود. [۱][۲][۳]

امیرحسین خنجی
امیرحسین خنجی در کتابخانۀ شخصی-۱۳۸۳
امیرحسین خنجی در کتابخانۀ شخصی-۱۳۸۳
زادروز ۱۰ مهر، ۱۳۲۶
خنج، لارستان، استان فارس
مرگ ۳۰ مهر، ۱۳۹۲
بیمارستان نمازی، شیراز
ملیت ایرانی
پیشه نویسنده، تاریخ‌دان، پژوهشگر، شاعر، و مترجم
تخلص خنجی
وب‌گاه رسمی

زندگی‌نامه[ویرایش]

امیرحسین خنجی در ۱۰ مهر ۱۳۲۶ در شهر خُنج زاده شد. سال‌های کودکی و دبستان را در زادگاه خود سپری کرد و در همان هنگام، خواندن قرآن را از آغاز تا پایان در مکتب‌خانه [۴] گذراند و با واژگان و عبارات قرآنی آشنا شد و در ده‌سالگی همۀ قرآن را ازبَر داشت. پس از پایان دورۀ ابتدائی، تحصیل علوم دینی را نزد شیخ عبدالرزاق ابونجمی آغاز کرد و نزد او دو کتاب در صرف و نحو، دو کتاب در فقه، و کتابی در احادیث پیامبر اسلام خواند. [۵]

در سال ۱۳۴۱ همراه پدر برای کار به قطر رفت، یک سال بعد همزمان با کارکردن تحصیلات خود را در مدرسۀ عربیِ دولتیِ قطر ادامه داد و عربی را مسلط شد و دیپلم زبان عربی گرفت. سپس در دانش‌سرای علوم دینی قطر -وابسته به الأزهر - تحصیلات علوم دینی خود را نزد قرضاوی و دیگر معلمان فراگرفت و پس از آن به میهن بازگشت. [۶][۷]

در سال تحصیلیِ ۱۳۵۱-۱۳۵۲ در دانشگاه تهران پذیرفته شد و تحصیلات خود را تا اخذ درجۀ فوق لیسانس در رشتۀ علوم سیاسی از همان دانشگاه و درجۀ فوق لیسانس در رشتۀ روابط بین‌الملل فرهنگی از دانشگاه فارابی ادامه داد، و سرانجام دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه تهران گرفت.[۸][۹]

در سال ۱۳۶۲ به دلایل سیاسی مجبور به خروج از ایران شد و مدتی به تجارت پرداخت و چندسالی را در کشورهای اروپایی و آسیایی و آفریقایی گذراند. چندسال بعد کار خود را به دیگران سپرد و تمامی وقت خود را صرف تألیف آثارش کرد که تقریباً سی سال دوم زندگی او را در بر گرفت. با ورود اینترنت سایت ایران‌تاریخ را راه‌اندازی کرد و از سال ۱۳۸۰ گزیده‌هایی از آثار خود را در آن منتشر می‌کرد.[۱۰][۱۱]

امیرحسین خنجی در اواخر زندگی به بیماری سرطان مبتلا شد. با شدت گرفتن بیماری ابتدا در یکی از بیمارستان‌های شهر کویت تحت درمان قرار گرفت؛ اما بنابر اصرار خود -پس از سالیان درازی دوری از وطن- به ایران منتقل و در بیمارستان نمازی شیراز بستری شد. سرانجام در بامداد روز سه‌شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۲ درگذشت و بنا بر وصیتش در زادگاه خود به خاک سپرده شد.[۱۲][۱۳]

آثار[ویرایش]

گزیده‌های منتشر شده[ویرایش]

از سال ۱۳۸۰ گزیده‌هائی ساده‌شده از آن‌ها را به‌شکل کتاب و کتابچۀ الکترونیکی به فرمت پی‌دی‌اف در وب‌سایت ایران‌تاریخ منتشر می‌کرد. از آنجا که بیشتر تألیفات او در بازخوانی انتقادی تاریخ است وب‌سایت او توسط وزارت ارشاد اسلامی فیلتر شد و این فیلترینگ هنوز هم ادامه دارد. کتاب «گویش لارستانی»، و ترجمۀ چند اثر دیگر از عربی به پارسی تنها آثار چاپ شدۀ او هستند. برخی آثار ترجمه و گزیده‌های منتشرشدۀ آثار وی عبارت‌اند از:

ترجمه‌ها[ویرایش]

  1. فرق الشیعه؛[۱۴][۱۵] ترجمۀ کتاب فرق الشیعۀ ابومحمد نوبختی از عربی به پارسی بر اساس نسخ مطابقت داده شدۀ: المطبعة الحیدریة، چاپ نجف؛ نسخۀ تصحیح شدۀ نشر دار الاَضواء، بیروت؛ نسخۀ تصحیح شدۀ نشر دار الرشاد، قاهره؛ نسخۀ تصحیح شدۀ نشر المکتبة الازهریة للتراث، قاهره. [۱۶] توضیح کوتاه مترجم پیرامون کتاب: «در این کتابچه پس از اشاره به فرقۀ سبائیه که در زمان علی ظهور کردند دربارۀ چه‌گونگی انشعابهای متعدد در اهل‌تشیع پس از حسین ابن علی و پیدایش فرقه‌های پرشمار شیعی سخن رفته، از فرقۀ سه امامی، از دوازده فرقۀ شیعیان کیسانی، از سیزده انشعاب در شیعیان جعفر صادق، از چهار انشعاب در شیعیان موسی کاظم، از انشعابها در شیعیان علی ابن موسی، و از اختلافات سیزده فرقه از شیعیان امامی پس از درگذشت حسن عسکری بر سر اینکه آیا حسن عسکری پسر دارد یا ندارد، و اگر پسر دارد آیا پیش از درگذشتش یا پس از درگذشتش به‌دنیا آمده و مادرش کدام یک از کنیزان حسن عسکری است، سخن رفته است.»
  1. داستانهای قرآنی؛ [۱۷] ترجمۀ آیات قرآن، بدون تفسیر (ترجمه از امیرحسین خنجی) شامل داستانهای ذیل: « آفرینش جهان، آفرینش آدم، هابیل و قابیل، نوح، ابراهیم، لوط، شعیب، عاد و ثمود، یوسف، تولد موسا و مَرد شدنش، موسا و خضر، موسا و فرعون، موسا و بنی‌اسرائیل، داوود، سلیمان، شهر سبا، ذوالقرنین، اصحاب کهف، عیسا مسیح، ساعه و قیامت.»

تاریخ اسلام[ویرایش]

  1. 'اسلام‌های متعارض
  2. بازخوانی داستان کربلا
  3. بازخوانی داستان غدیر خم
  4. فروپاشی شاهنشاهی ساسانی
  5. جایگاه علی النقی در سلسلۀ امامت
  6. کنیزداری در اسلام[۱۸]
  7. همسران پیامبر اسلام
  8. نقش ایرانیان مدینه در ترور عمر

تاریخ ایران[ویرایش]

  1. چرا تاریخ می‌خوانیم
  2. بازخوانی تاریخ ایران‌زمین (دو مجلد)
  3. تاجیکستان، پارۀ تن ایران‌زمین[۱۹]
  4. استره و بخت‌آور (داستان)
  5. قزلباشان در ایران[۲۰]
  6. مازیار و مرداویج
  7. یعقوب لیث سیستانی
  8. سابقۀ تاریخی اسکان قبایل و عشایر عرب در خوزستان [۲۱]
  9. راهگشایان حاکمیت ترک بر ایران‌زمین
  10. بازخوانی حکم مجازات مرتکبان زنا و فحشاء در قرآن و سنت[۲۲][۲۳]

گویش لارستانی[ویرایش]

کتاب گویش لارستانی اثر امیرحسین خنجی[۲۴][۲۵][۲۶] در بهار ۱۳۹۴ توسط انتشارات نویدی شیراز به چاپ رسید و در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رونمایی شد.[۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱]

سروده‌ها[ویرایش]

امیرحسین خنجی جدا از تألیف کتاب و تاریخ‌نگاری، شاعر زبردستی هم بود و از نوجوانی شعر می‌سرود. سروده‌های او شامل اشعاری به‌گویش لارستانی و زبان پارسی است. فایل صوتی سروده‌های لارستانی خود را نخستین بار در دهۀ شصت بر روی کاست منتشر کرد. این اشعار در میان مردم لارستان محبوبیت دارد و برخی ابیات آنها به‌شکل زبانزد درآمده است. [۳۲] [۳۳]

نمونۀ سروده‌های پارسی[ویرایش]

گزیده‌هایی از اشعار فارسی امیرحسین خنجی:[۳۴]


انتخاب دشوار
مردم به ‌جهان دو گونه‌اند، ای بخرد!دین‌بارِ خردگر‌یز یا اهل خرد
بنگر به ‌میانِ این‌دو تا بگز‌ینیراهی که تو را باید و شائی و سزد
دیدم به ‌رهی دو تا مسلمان و جهودسر‌کو‌لۀ هردو سفرۀ موسا بود
این طعنه به ‌آن می‌زد و آن طعنه به ‌اینچون تو‌شۀ هردو وعدۀ فردا بود
در مسجدِ آدینه شدم وقت نمازدیدم دوهزار مرد در راز و نیاز
افر‌اشته دست و سر به ‌زیر و گر‌یانکای قا‌صمِ جا‌بِر تن کا‌فر بگداز
از درب کلیسا گذر افتادم دوشناگاه شنیدم از درون بانگ و خروش
جمعی به ‌نوای ارغنون می‌خواندندرَبـّاه! برای محو کُفّار بکوش
رفتم به‌ خر‌اباتِ مغان سیرکنانجمعی دیدم به‌ خوش‌دلی باده‌زنان
پیری به‌ سرود خسروانی می‌خواندما را چه به ‌ایمان و به ‌کفر دگران
در مد‌رسه شیخ شهر مستِ گُفتارصوفی‌ست به‌ خانقاه مستِ رفتار
از خا‌نقه و مدرسه گشتم بیزارجانم به ‌فدای رندِ مستِ سَرِ دار
یک‌دم به ‌درون خود سفر با‌ید کردبر رفته و آینده نظر باید کرد
باید که چو مهر و مَه به ‌عالَم نگریستوَز فتنۀ کفر و دین گذر باید کرد
عشاقِ خدا در همه جا بسیارندجمعی مدهوش و عدّه‌ئی هشیارند
من عاشقِ آن کسانِ بی‌جان و دل‌امکز عشقِ رخِ خلقِ خدا سر‌شارند


کویر
عاقلان! دیوانه‌ام سرگشته‌ام، شیدا استمدر دیارِ «لا» وُ مستِ بادۀ «الا» استم
در کویرِ زندگی من زندگان گم کرده‌امگاه در خویش‌ام، گهی در منزل لیلا استم
صد زبان دارم به کام و در پیِ یک همزبانروز و شب بی‌پا و سر در بحر و بر جویا استم
می‌روم تا کوه را دردآشنای خود کنمکوه می‌گوید خمش! من‌هوستم من‌هاستم
با زبان خامه رفتم تا بگویم داستانخامه گفت ای‌جان ز من بگذر که من رسوا استم
می‌گدازم روز و شب در آتش بی‌همدلیبا که گویم رازِ دل؟ دایم در این سودا استم
نغمه‌ها را زخمه‌ئی باید که بر ساز آوردمرغِ جان را ذوقِ دیداری به‌پرواز آورد


منزل عاریت
می‌گذرد با شتاب قافلۀ روزگاردورِ جوانی رباید فلکِ نابه‌کار
می‌رود از سینه‌ها خاطره‌های زمانمی‌پرَد از مغزها یادِ خزان و بهار
دوست و یار و رفیق جمله ز هم بگسلندمهر و موَدَّت کند ز مهربانان فرار
منزل ما عاریت، محفل ما بی‌اماننیست در این رهگذر جای دوام و قرار
هر نفسی از جَرَس خیزد بانگ رَحیلراهِ شدن پرخطر، اشترکان بی‌مهار
آمده‌ایم از کجا؟ تا به کجا می‌رویم؟مقصدِ این کاروان نیست به کس آشکار
جان و دلم شد ملول، باده بده ساقیامطربِ سیمین‌بَنان! زخمه بزن بر سه تار
رونق عهدِ شبابْ یک‌دو نفَس بیش نیستحیف بُوَد گر روَد بی می و رود و کنار
تا که در این بادیه عشق بُوَد راهبرچشم من و روی دوست، دستِ من و زلفِ یار
می‌وَزَد از طرفِ راغ بادِ خوشِ فروَدینمی‌رسد از کوه و دشت بوی خوشِ نوبهار
گاهِ تماشا شده است، خیز و به‌صحرا خرامکامِ دل از دل‌سِتانْ گیرْ لب جوی‌بار
چَنبَرۀ زندگی نقشِ سراب است و هیچتا که تو را فرصت است عمر به‌شادی گذار


نوگلِ باغِ شیراز
مهوشی عشوه‌گری لاله‌عذاری طنازدیدمش دوش به‌بزمی شده با دل دمساز
دیده تا چشم سیاه و قد رعنایش دیدگفت احسنت بر این آیت زیبایی و ناز
مرغ جان سیرکنان رفت سوی باغ تنششد گرفتار خم اندر خمِ آن زلف دراز
رفتم و گفتمش ای دیده به رویت روشنمهربانی کن و با این دلِ شوریده بساز
نازنینی که جهانی به‌نگاهی می‌سوختبر سر لطف و صفا بود و بشد محرم راز
با شکرخنده به‌کامِ دلِ من فال گرفتمونسی یافتمش خوش‌دل و عشرت‌پرداز
دادمش جامی و زی‌خلوت خاصش بردمتا مگر لعبت من گردد و من لعبت‌باز
در نشاط آمد از آن باده و چون گل بشکفتشد دلش گرمِ تمنا و در آمد به‌نیاز
تابِ‌دل داد ز دست و همه‌تن خواهش شدآتشین گشت و به‌محراب هوس برد نماز
پردۀ شرم فکند از رخِ همچون ماهشگیسو افشاند و به‌وجد آمد و در کرد فراز
سینه بگشود و قبا باز گرفت از برِ خویشکرد باغ بر و دوشش به‌رخِ مهمان باز
دیده شد محوِ تماشای بلورین بدنشدل چو آهو به‌چراگاهِ تنش در تک و تاز
او تب‌آلوده و آغوش رها کرده به منمن شکرخای شدم، لعل لبش شکّرساز
پنجه شد مستِ نوازشگریِ گیسویشسینه همبازیِ آن مرمرِ سیماب‌گداز
بر جبینش گلِ صد گوهرِ تابنده دمیدشد شتابنده و بر توسنِ دل زد مهماز
خوش‌درآمیخت به‌من دوش‌وبر آویخت به‌تندیده بربست که آنک تو و گنجینۀ راز
هردوتن ملتهب و بال‌زنان در کش‌وتابمضطرب‌حالت و خوی‌کرده و در سوز و گداز
او شده جانِ من و من شده جان دلِ اوما شدیم آن دم و من شد ز حقیقت به‌مَجاز
ساعتی در حرمِ گرمِ وصال آسودمشد مرادِ دل و جان حاصل از آن مایۀ ناز
صبحدم گفتمش ای راحتِ‌جان اصل تو چیست؟گفت: این نوگل زیبا است ز باغ شیراز
خاست از بستر و بدرود کنان رفت ز درگفتم ای کاش شبی باز شوی بنده‌نواز
گفت با یادِ لب و دوش و برم دل خوش‌دارما چو عمریم که چون رفت نمی‌آید باز
گفتمش یاد تو از خاطرِ خنجی نرودمگر آنگه که شود این تن و دل خاک‌انداز

جستارهای وابسته[ویرایش]



منابع[ویرایش]

  1. محمد خواجه‌پور (۳ آبان ۱۳۹۲). «درگذشت تاریخدان خنجی». هفت‌برکه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  2. «گزارش تصویری اولین همایش تجلیل از نویسندگان خنجی». مجتمع فرهنگی هنری صابرین خنج. ۲۷ آبان ۱۳۹۴.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  3. پیمان کلانتر معتمدی (۱۶ بهمن ۱۳۹۲). «غرب متمدن، وامدار ایران». پایگاه خبری قانون.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  4. مدرسه‌ای که در آن خواندن و نوشتنِ قرآن و اصول دین را آموزش می‌دادند.
  5. خنجی، امیرحسین (۱۳۹۴). گویش لارستانی. شیراز: انتشارات نوید شیراز. ص. ۹. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۹۲۴۲۷۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  6. خنجی، امیرحسین (۱۳۹۴). گویش لارستانی. شیراز: انتشارات نوید شیراز. ص. ۱۱. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۹۲۴۲۷۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  7. خنجی، امیرحسین (۱۳۹۲). چرا تاریخ می‌خوانیم؟. وبگاه ایران‌تاریخ. ص. ۷.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  8. محمد خواجه‌پور (۳ آبان ۱۳۹۲). «درگذشت تاریخدان خنجی». هفت‌برکه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  9. خنجی، امیرحسین (۱۳۹۴). گویش لارستانی. شیراز: انتشارات نوید شیراز. ص. ۱۱. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۹۲۴۲۷۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  10. محمد خواجه‌پور (۳ آبان ۱۳۹۲). «درگذشت تاریخدان خنجی». هفت‌برکه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  11. خنجی، امیرحسین (۱۳۹۴). گویش لارستانی. شیراز: انتشارات نوید شیراز. ص. ۱. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۹۲۴۲۷۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  12. هیجار خنج (۳۰ آبان ۱۳۹۲). «درگذشت امیرحسین خنجی». هیجار خنج.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  13. محمد خواجه‌پور (۳ آبان ۱۳۹۲). «درگذشت تاریخدان خنجی». هفت‌برکه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  14. کتابخانۀ دیجیتال تبیان (۲۱ اسفند ۱۳۸۸). «فرق الشیعۀ حسن بن موسی نوبختی؛ مترجم: امیرحسین خنجی». وبگاه ایران‌تاریخ.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  15. آسمان کتاب (۲۱ اسفند ۱۳۸۸). «ترجمۀ فرق‌الشیعه». وبگاه ایران‌تاریخ.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  16. نوبختی، ابومحمد (۱۳۸۸). فرق الشیعه. ترجمهٔ امیرحسین خنجی. وبگاه ایران‌تاریخ. ص. ۲.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  17. امیرحسین خنجی (۱۳ فروردین ۱۳۹۲). «داستانهای قرآنی (ترجمۀ آیات قرآن، بدون تفسیر)» (PDF). وبگاه ایران‌تاریخ.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  18. امیرحسین خنجی. «کنیزداری در اسلام». وبگاه ایران‌تاریخ.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  19. شهروز. «بازنویسی و خلاصه‌ای از کتاب تاجیکستان پارۀ تن ایران‌زمین نوشتۀ امیرحسین خنجی». انجمن فرهنگی فراز.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  20. دکتر محمود دهقانی (۱۴ دی ۱۳۹۲). «صفویه و خلیج فارس». روزنامۀ دنیای اقتصاد.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  21. عبدالنبی قیم (۳۰ مهر ۱۳۹۴). «از عبادان تا آبادان» (PDF). دنیای اقتصاد.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  22. ترکاشوند، امیرحسین (۱۳۹۰). رجمِ سنگسار (نقدهای درون‌فقهی بر سنگسار). ترکاشوند.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  23. بهرامی، محمد (۱۳۸۷). حقوق کیفری اسلام در ترازوی منتقدان (سنگسار). پژوهش‌های قرآنی.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  24. ایوب محمدی (۲ تیر ۱۳۹۴). ««زبان لاری» یک عنوان پذیرفته شده بین‌المللی است». پایگاه خبری تحلیلی صحبت.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  25. ایوب محمدی (۳ آوریل ۲۰۲۰). ««زبان لاری» یک عنوان پذیرفته شده بین‌المللی است». پایگاه خبری تحلیلی صحبت. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ ژوئن ۲۰۲۰.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  26. ایوب محمدی (۲ تیر ۱۳۹۴). ««زبان «لاری» یک عنوان پذیرفته‌شدهٔ بین‌المللی است/عبارت «زبان اچمی» کاملاً اشتباه است.»». آفتاب لارستان.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  27. وب‌سایت میلاد لارستان (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴). «رونمایی از واژه‌نامهٔ گویش لارستانی». مجلهٔ خبری، فرهنگی و اجتماعی میلاد لارستان.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  28. خبرگزاری شبستان (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴). «رونمایی ۶ عنوان کتاب ار ناشران استان فارس». خبرگزاری شبستان، رسانهٔ حوزهٔ فرهنگ و اندیشه.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  29. گروه خبر کوتاه (۲ اردیبهشت ۱۳۹۴). «امیرحسین خنجی». پایگاه خبری تحلیلی صبح شیراز.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  30. هادی صدیقی (۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴). «داریوش نویدگویی». دانشگاه آزاد اسلامی اوز.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  31. زهرا شاه‌نظر. «کتابهای منتشرشدهٔ انتشارات نوید شیراز در سال ۱۳۹۴». انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران، شاخهٔ منطقهٔ جنوب کشور.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  32. امیرحسین خنجی (۲۱ فروردین ۱۳۹۱). «سروده‌های لارستانی امیرحسین خنجی» (PDF). وبگاه ایران‌تاریخ.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  33. خنجی، امیرحسین (۱۳۹۴). گویش لارستانی. شیراز: انتشارات نوید شیراز. ص. ۱۳. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۹۲۴۲۷۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  34. امیرحسین خنجی (۲۹ دی ۱۳۸۸). «سروده‌های پارسی امیرحسین خنجی» (PDF). وبگاه ایران‌تاریخ.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.


This article "امیر حسین خنجی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:امیر حسین خنجی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]