تاریخچۀ کیهانشناسی
بابلیها اولین منجمان هستند. آنها سیستم شصتشصتی را اختراع کردند که در عصر مدرن ما به صورت ثانیهها، دقایق، ساعتها و درجات مورد استفاده قرار میگیرد. منجمان بابلی به خاطر پیشگویی آینده با استفاده از اخترشناسی گزارشات دقیقی در مورد حرکات ماه و سیارات در آسمان داشتند. عقاید آنها دربارهٔ زمین مربوط به پیش از دورهٔ مربوط به علم جدید میباشد. آنها به کیهانی اعتقاد داشتند که زمین در مرکز جهان بود و زیر آب محصور شده بود و هفت بدن آسمانی که در آسمان خداوندی قرار داشتند در اطراف زمین در کرههای مربوط به خود حرکت میکردند. (آنها به ترتیب ماه، عطارد، ناهید، خورشید، مریخ، مشتری هستند). ستارهها ثابت فراتر از زحل و فراتر از آبی که زمین را احاطه کرده قرار داشتند. بابلیان افسانهٔ اختراعی شباهت بسیار به سایر فرهنگ دارد. خدایان درگیر خلق جهان بودند و از بینظمی و بیشکل کیهان میساختند. داستان بابلیان در مورد جنسیس را میتوان در انوما الیش پیدا کرد. در این کتاب پیکاری میان ماردوک، خدای نظم و تیامات اژدها، نمایندهٔ بینظمی اتفاق میافتد. ماردوک پیروز میشود و بدن تیامات را تکهتکه میکند که از نصفی از آن اجسام آسمانی و از نصف باقیمانده، زمین را میسازد. بنابراین حتی مردمان اولیه نیز نیاز به توضیح چگونگی شکلگیری جهان را تشخیص داده بودند و بابلیان در پیشنهاد روئیدن نظم از درون بینظمی تنها نبودند. نیاز به درک اینکه از کجا آمدهایم، تلاشی است که تا نجوم امروز ادامه داشته است.
یونان باستان[ویرایش]
اگرچه یونانیان به خدایان و افسانه بهشت آینهای بابلیان اعتقاد داشتند، هفت قرن قبل از میلاد دستهٔ تازهای از متفکران با اتکا به قسمتی از مشاهدات دنیای اطرافشان استفاده از دلیل و استدلال را برای ورود تئوریهای دنیای طبیعی و کیهانشناسی آغاز نمودند. با اینکه فیلسوفان یونان باستان اعتقادات گوناگونی دربارهٔ طبیعت و جهان داشتند، میتوانیم رشتهای از منطق و تحقیق را دنبال کنیم که سرانجام ما را به علم مدرن راهنمایی کند.
تالس[ویرایش]
(634-546 قبل از میلاد) اعتقاد داشت که زمین سطح صافی بود که در آب محصور شده بود.
آناکساگروس[ویرایش]
(500-428 قبل از میلاد) اعتقاد داشت که جهان شکل استوانهای بود و اینکه ما روی سطح بالاییاش زندگی میکنیم. این جهان استوانهای، آزادانه در فضایی خالی غوطهور است که ستارههای ثابت در پوستهای کروی اطراف استوانه میچرخند. ماه در اثر بازتاب نور رسیده از خورشید روشن میشود و ماهگرفتگی نتیجهٔ افتادن سایه زمین روی ماه است.
اودوکوس[ویرایش]
(400-347 قبل از میلاد) هم یک مدل هندسی برای زمین داشت. با این تفاوت که در آن هر کدام از سیارات، ماه و خورشید روی کرههای متحدالمرکز جداگانهای حرکت میکنند و دوباره ستارههای ثابت بر روی پوستهٔ خارجی قرار دارند. هر کدام از پوستههای متعلق به اجسام آسمانی برای توجیه حرکتشان در آسمان در نسبتهای مختلف حرکت میکنند. با داشتن مدل ناشی از مشاهدات حرکات سیارات، پیروان اودوکوس تعدادی دایره به آن اضافه کردند. برای مثال برای مریخ هفت دایره لازم بود. پیچیدگی این سیستم به زودی از محبوبیت این مدل کاست.
ارسطو[ویرایش]
(384-322 قبل از میلاد) با اضافه کردن تعدادی کره برای یکسان کردن حرکات سیارات، مخصوصا حرکات پسروی سیارات خارجی را دوبارهسازی کرد. ارسطو اعتقاد داشت که طبیعت از خلا تنفر دارد. بنابراین او به جهانی مملو از کرههای بلوری متحرک در اطراف زمین معتقد بود. ارسطو نیز باور داشت که جهان ابدی و غیرقابل تغییرات بود و خارج از کرهٔ ثابت ستارهها، عدم قرار داشت.
آریستارکوس[ویرایش]
(310-230 قبل از میلاد) برای اولینبار از فاصلهٔ بین ماه و خورشید برآورد ناشیانهای کرد. برآورد او خورشید را بیستبار دورتر قرار میداد و تنها دلیلی که باعث میشد آن دو را در یک اندازه ببینند این بود که قطر خورشید بیستبار بزرگتر از ماه بود. آریستاکوس متحیر بود که اگر خورشید خیلی دور بود، امکان داشت که در جهان سرگردان شود؟ آیا احساس میکنید که زمین به دور آن میگردد؟
کلادیوس بطلمیوس[ویرایش]
(100-170 بعد از میلاد) در کتاب علم نحو پایهٔ عقاید کیهانشناسی اودوکوس و ارسطو را بنیان نهاد. با این تفاوت که سیارات در فلک تدویر دایروی بر روی یک مدار بزرگتر میچرخیدند.
This article "تاریخچۀ کیهانشناسی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:تاریخچۀ کیهانشناسی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.
This page exists already on Wikipedia. |