You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

تاریخ ملت ترک زبان

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

مردمان ترک اول بار در پیرامون اتحادیه شیونگنو (معاصر دودمان چینی هان) ظاهر شده‌اند.[۱] آن‌ها ممکن است به مردمان شیونگنو، دینگلینگ و تیله مرتبط باشند. بنا بر کتاب وی، مردم تیله بازمانده چیدی، مردمان سرخ دی که با جین در بهار و پاییز رقابت می‌کردند بودند.[۲] قبایل ترک، نظیر خزران و پشنگ‌ها یحتمل پیش از امپراتوری گوک ترک یا مغولستان در قرن ششم سال‌ها به‌طور ایلیاتی می‌زیسته‌اند. آن‌ها اشراف و گله‌دارانی بودند که در جستجوی ثروت و مراتع جدید بودند. اولین اشاره به ترکان در متنی چینی است که به تجارت ابریشم ترکان با سغدیان در طول جادهٔ ابریشم اشاره می‌کند.[۳] اولین استفاده ضبط شده از واژه «ترک» به‌عنوان نامی سیاسی ارجاعی در قرن ششم است در چینی مدرن توجو تلفظ می‌شود. خاندان آشینا از لی جین به خانات روران مهاجرت کردند و تقاضا کردند از آن‌ها حفاظت شده به عضویت در اتحادیه آنان درآیند. این قبیله به آهنگری شهره بودند. به آنان در نزدیکی یک معدن کوهستانی زمینی داده شد که شبیه کلاهخود بود، به این دلیل آنان نام 突厥 یا (tūjué) را گرفتند. یک قرن بعد، قدرت آنان به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوک را بنیان نهادند.[۴]

از میان قبایل ساکن شمال چین، پانصد قبیله یا آشینا را می‌توان نام برد که از امتزاج قبایل گوناگون پدید آمدند. آن‌ها در پیکار با چینیان در قرن چهارم میلادی شرکت داشتند و به تبعیت هون‌ها درآمدند.[۵]

هامر ـ پورگشتال ذکر کرده‌است که طایفهٔ ترک باید همان باشد که در تألیفات هرودوت به‌صورت تارژِتااوس (ترگیتاوس) و در تورات به‌صورت توقارمه (توغارمه) نوشته شده‌است.[۶]

خاستگاه اصلی مردمان ترک‌تبار، آسیای میانه بوده و این مردم که از نژاد زرد هستند[۷][۸][۹][۱۰] در نوشته‌های کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زرد رنگ و بور و چشمانی آبی و شبیه به اروپایی‌های امروزی توصیف کرده‌اند.[۱۱] اما نوشته‌های تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگی‌های ظاهری و درنهایت زردپوست شدن آن‌ها به دست نمی‌دهند.[۱۱] اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرت‌ها بخش‌های بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترک‌زبان شدند.[۱۲] ۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی ترک هستند.[۱۳]

گسترش و ورود اقوام ترک از آسیای میانه به سایر مناطق[ویرایش]

سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه که مادرش روس و پدرش از قوم تووا است.[۱۴]

نظریات زیادی برای خاستگاه اولیه اقوام ترک و زبان آنها وجود دارد، از استپ های شرقی دریای خزر تا شمال شرقی آسیا (منچوری) [۱۵]

امپراتوری گوک‌ترک‌ها[ویرایش]

خانات ترک در سال ۶۰۰ میلادی

در قرن ششم میلادی قدرت گوک‌ترک‌ها به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوک‌ترک را بنیان نهادند. [۱۶] این حکومت به رهبری بومین خان و برادرش ایستمی خان گسترش یافت. سقوط دولت هپتالیان توسط اتحاد ایستمی خان و خسرو انوشیروان صورت گرفت و روابط حسنه این دو حکومت با ازدواج انوشیروان با دختر ایستمی خان بیشتر شد. به نوشتهٔ مسعودی نام این دختر که مادر هرمزد چهارم می‌شد، فاقم و به ثبت ابن بلخی قاقم و به نوشتهٔ یک اثر متأخر تاکوم بوده‌است .[۱۷] اولین خاقانات ترک به سرعت در غرب به دریای خزر گسترش یافت. بین سالهای 581 و 603، خاقانات ترک غربی در قزاقستان در طی یک جنگ داخلی از خاقانات ترک شرقی در مغولستان و منچوری جدا شد.[۱۸]

ورود به ایران[ویرایش]

دودمان غَزنَوی یا غزنویان (۱۱۸۶–۹۷۷ میلادی)[۱۹] اولین دودمان ترکتبار بود که بر ایران حکومت کردند، غزنویان یک سلسلۀ ترکتبار ایرانی [۱۹][۲۰]، پارسی‌گوی و مسلمان بود. شهرت این سلسله، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است. پادشاهان غزنوی حامی زبان و ادبیات پارسی بودند به گونه ای که رنسانس زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی را در دوره غزنوی در قرن یازدهم میلادی میدانند. [۲۱][۲۲][۲۳] دانشمندان و شعرایی مانند فردوسی، ابوریحان بیرونی،[۲۴] فرخی سیستانی [۲۵] ، عنصری [۲۶] به دربار سلطان محمود دعوت شدند. با فتح ری و اصفهان به دست سلطان محمود، ادبیات فارسی در آذربایجان و عراق عجم گسترش یافت.[۲۷] با فتح شمال هند توسط سلطان محمود غزنوی، فرهنگ و ادبیات فارسی به لاهور راه یافت،[۲۸] لاهور، تحت حکومت غزنویان در قرن یازدهم به یک مرکز مهم فرهنگی زبان و ادبیات پارسی تبدیل شد.[۲۹][۲۴]

گسترش حکومت به تمام مناطق ایران و فتح آسیای کوچک[ویرایش]
قلمرو امپراتوری سلجوقی در اوج قدرت از کوه های هندوکش تا مدیترانه

ترکان سلجوقی (۱۱۹۴–۱۰۳۷ میلادی)[۳۰][۳۱] [۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] به رهبری طغرل بیک با شکست دادن غزنویان در نبرد دندانقان، سلطنت خود در ایران و آسیای میانه را آغاز کردند. پس از طغرل و در دوره سلطنت آلپ ارسلان، سلجوقیان با پیروزی در نبرد ملازگرد [۳۶] که به اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منجر شد باعث ورود طوایف ترکمان به آناتولی (ترکیه کنونی) شدند، سلجوقیان پس از پیروزی بر امپراطوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) در نبرد ملازگرد به پیشروی خود ادامه داده و علاوه بر آسیای صغیر بر خاور نزدیک از جمله فلسطین نیز مسلط شدندشد.[۳۷][۳۸][۱۱][۳۹][۴۰] پیروزی امپراتوری سلجوقی در نبرد ملازگرد تنها به شکست و اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منتهی نشد بلکه سد استوار امپراتوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) برای همیشه در برابر ایرانیان و مسلمانان فرو ریخت تا شروعی باشد برای وقایع بعدی در منطقه آسیای صغیر. در طول یک سده جمعیت بزرگی از ترکهای اوغوز به سوی آناتولی مهاجرت کردند. تصرف آناتولی از سوی ترکان اغوز در عین حال موجب نجات جهان اسلام از مخاطرات و تهدیدات جدی امپراتوری بیزانس شد که با تصرف آسیای صغیر و ایجاد یک مدنیت نوین اسلامی برای جهان اسلامی موهبتی بود. تأسیس امپراتوری سلجوقیان روم توسط نوادگان ارسلان اسرائیل از اولین پیامدهای این پیروزی است [۴۱] سلجوقیان در این نبرد یکی از بزرگترین پیروزی‌های عالم اسلام بر مسیحیت را کسب کردند که آن را به عنوان جهاد مقدس نامیدند و بعدها به دلیل اهمیتش توسط مورخان به جنگ خندق دوم دنیای اسلام معروف شد.

پرونده:Manzikert1.jpg
نبرد ملازگرد از تاثیرگذارترین نبردها که منجر به ورود طوایف ترک به آناتولی شد

سلجوقیان مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند و حامیان هنر و ادبیات بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و امام محمد غزالی مشخص می شود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، در حالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[۴۲]بنیادگذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظام‌الملک طوسی در بغداد، بلخ، نیشابور و اصفهان از کوشش‌های فرهنگی این دوره است.[۴۳] برنامه درسی نظامیه ابتدا به مطالعات دینی، قوانین اسلامی، ادبیات عرب و علم حساب متمرکز شده و بعداً به تاریخ، ریاضیات، علوم فیزیکی و موسیقی نیز تعمیم یافته است.[۴۴]

امپراطوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکده های اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، میتوان به مسجد بزرگ اصفهان (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[۴۵]

قلمرو سلطنت خوارزمشاهیان در حدود ۱۲۰۰ میلادی

پس از سلجوقیان، خوارزمشاهیان (۱۲۳۱–۱۰۷۷ میلادی)[۴۶] که دودمانی پارسی‌گوی [۴۷][۴۸][۴۹] با تبار ترکی-ایرانی و سنی مذهب بود و توسط مملوکان تُرک شکل گرفت [۵۰][۵۱] بر ایران و آسیای میانه حکومت کردند.[۴۶] خوارزمشاهیان ابتدا به عنوان حکومتی دست نشانده از طرف امپراتوری سلجوقی بوده و بعد از آن به صورت پادشاهی مستقل حکومت کردند. [۵۲] [۵۳][۵۴] بنیانگذار این سلسله، انوشتکین بود که در سال ۱۰۷۷ میلادی توسط ملکشاه سلجوقی به عنوان حاکم خوارزم منصوب شد. [۵۵] فرزندان انوشتکین (تا پیش از ۱۱۵۷ میلادی) به نمایندگی از پادشاهان سلجوقی بر خوارزم حکمرانی می کردند. [۵۶] انوشتکین ممکن است متعلق به قبیله بیگدلی از ترکان اوغوز باشد. [۵۷]

وسعت قلمرو این سلسله طبق تخمین ۲٫۳ (یا طبق تخمین دیگر ۳٫۶) میلیون کیلومتر مربع بوده است. [۵۸][۵۹]

قلمرو امپراتوری تیموری

پس از ایلخانان و ایجاد حکومت ملوک الطوایفی در ایران، امپراتوری تیموری (۱۵۰۷–۱۳۷۰ میلادی)[۶۰][۶۱] شکل گرفت. تیمور گورکانی (فاتح تُرک)[۶۰] نخستین امیر گورکانی (تیموری) و پایه‌گذار این دودمان شاهی است، که در بیش‌تر سرزمین‌های آسیای مرکزی و غربی فرمان راند. امپراتوری تیموری یا امپراتوری گورکانی دودمانی ترک‌تبار با فرهنگی ایرانی بود.[۶۲][۶۳] تیمور در زبان جغتایی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکانی» و «صاحبقران» یاد شده‌است. عمدتاً از وی به خاطر فتوحات بی رحمانه از هند و روسیه تا دریای مدیترانه و برای دستاوردهای فرهنگی امپراتوری گورکانی یاد می‌شود.[۶۴]

در سال ۸۰۰ تیمور سرزمین فارس، بخشی از عراق و آذربایجان را گرفت و سلسلهٔ جلایریان را نیز منقرض کرد. آنگاه رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال ۷۹۵ ه‍.ق بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد. در سال ۸۰۰ (۷۷۶ ه‍.خ) هند را فتح کرد و دهلی را به تصرف درآورد. با عثمانیان نیز جنگ‌ها کرد و در سال ۸۰۴ (۷۸۰ ه‍.خ) بایزید عثمانی را به اسارت بگرفت. تیمور در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه‍.خ) به سمرقند پایتخت خویش برگشت، عزم تسخیر چین را نمود ولی اجل مهلتش نداد و در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه‍.خ) در ۶۹ سالگی در قزاقستان[۶۵] درگذشت.

قلمرو آق قیونلوها

با شکست گورکانیان از آق قیونلوها (که از طوایف ترکمن بودند)[۶۶] و کشته شدن ابوسعید گورکان به دست اوزون حسن، قلمرو امپراتوری تیموری در بیشتر نقاط ایران به دست آق قیونلوها(۱۵۰۸–۱۳۷۸ میلادی)[۶۶][۶۷] افتاد. اوزون حسن به عنوان مقتدرترین پادشاه آق قیونلو محسوب میشود، وی پدر بزرگ شاه اسماعیل صفوی از طرف مادری بود.[۶۸]

هرچند حکومت صفویه از سلسله های ترک تبار محسوب نمی‌گردد ولی مهمترین نیروی نظامی که دودمان صفویه را به قدرت رساند قبایل هفتگانه ترک (قزلباش ها) بودند،[۶۹][۷۰][۷۱] که شاه اسماعیل به کمک ایشان توانست با شکست آق‌قویونلوها و ازبکان، در تبریز تاجگذاری کند.[۴۰] تمام شاهان صفوی در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن می‌گفت و شعر می‌سرود)[۷۲] ولی برخی معتقدند که خاندان صفوی ترکیزه شده و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند. [۷۳]

پرتره نادرشاه افشار که هم اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می شود

پس از اشغال ایران در دوران صفویه بوسلیه افغان ها، نادر شاه افشار از ایل افشار (از طوایف ترکمن)[۷۴][۷۵][۷۶][۷۷] که از مشهورترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است با سرکوب افغان‌ها، دودمان افشاریه را بنیان نهاد و از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی[۷۸][۷۹] پادشاه ایران بود. بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستان و جنگ‌های پیروزمندانه او سبب شهرت وی شد. اَفشار یا اوشار یکی از ایل‌های ترک اغوز (ترکمن)[۸۰][۸۱][۸۲][۸۳] در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ ترک (ایل شاملو، ایل قاجار، ایل روملو، ایل استاجلو، ایل تکه‌لو، و ایل ذوالقدر) از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های دودمان صفوی و سپاه قزلباش را بنیاد گذاردند.[۸۴] این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش خوانده شدند.[۸۵]

پرچم ایران در دوره پادشاهی قاجار

پس از افشاریان، قاجاریان (۱۹۲۵–۱۷۹۴ میلادی) که نام دودمانی از ترکمانان[۸۶] است از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ هجری شمسی بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند. بنیان‌گذار این سلسله آغامحمدخان قاجار است. وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود[۸۷][۸۸] و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت.[۸۹] جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار و قراردادهای ترکمنچای، گلستان و پاریس از مهمترین وقایع دوران سلطنت قاجار است.

ورود ترک تباران به شمال آفریقا[ویرایش]
قلمرو امپراتوری عثمانی شامل کشورهایی از سه قاره

ترک‌های آفریقای شمالی (کولوگلیس) شامل ترک‌هایی می‌شود که در دوران حکمرانی سلطنت مملوک مصر[۹۰]، سلطنت ممالیک بحری (مصر)[۹۱] ، طولونیان [۹۲] و امپراطوری عثمانی در شمال آفریقا شامل (لیبی، مصر، تونس و الجزایر) ساکن شده‌اند.[۹۳]

ترک‌های مصر[۹۴] به شهروندان مصر با پس زمینه قومی ترک گفته می‌شود. در اواخر قرن ۱۱ام، مصر برای اولین بار توسط سلسله بحری توسط ترک‌ها بنیان‌گذاری شد، این دودمان در سال ۱۵۱۷ از مملوکیان در نبرد ریدانیه در نزدیکی قاهره در شمال مصر اداره می‌شد، شکست خوردند. ترک‌هایی در ارتش و طبقه اشراف از آن دوران نیز حضور داشتند.[۹۵] پیشینه دیگری از حضور ترک‌ها در مصر به دوران امپراطوری عثمانی برمی گردد که کشور کنونی مصر جزئی از مستمعره و فتوحات عثمانی‌ها بود. در سال‌های قبل از انقلاب ۱۹۱۹ مصر، طبقات حاکم و بالا عمدتاً ترک یا از تبار ترک بودند، که همگی سهم وراث حکومت عثمانی مصر بودند.[۹۶] هیچ برآورد روشنی در مورد جمعیت ترک‌ها در مصر وجود ندارد، چندین منبع تعدادشان را در محدوده ۱۰۰،۰۰۰ نفر[۹۷]، از سوی دیگر ادعاهایی مبنی بر جمعیت ۷۵۰،۰۰۰ الی ۱،۵۰۰،۰۰۰ نیز وجود دارد.[۹۸]

ترک‌های تونس[۹۹] یا تونسی‌های ترک[۱۰۰] به اقوامی از ترکان آناتولی اطلاق می‌شود. که یک گروه اقلیت را در تونس تشکیل می‌دهند.[۱۰۱] برای اولین بار، حدود ده هزار سرباز ترک امپراطوری عثمانی در سال ۱۵۳۴ زمانی که تونس کنونی جزئی از حکومت عثمانی قلمداد می‌شد، وارد این منطقه شدند.[۱۰۲] با سقوط حکومت عثمانی، ترک‌ها و استعمارشان بر این منطقه برای قرن‌ها که تحت سلطه ترک‌ها بود، پایان پذیرفت. به عنوان یک نتیجه، ترکیب قومی تونس با مهاجرت ترکان از آناتولی و سیر تکاملی "کولوگلیس" که مردم از تغییرمخلوط ترک و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند.[۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵] خانواده‌ها با اصالت ترک عمدتاً در نزدیکی شهرهای ساحلی، نظیر مهدیه و شهر تونس و اطراف جزیره جربه زندگی می‌کنند.[۱۰۶][۱۰۷]

ترک‌های الجزایر[۱۰۸] یا الجزایری‌های ترک[۱۰۹] گروه قومی از ترک‌های آناتولی هستند؛ که یک گروه اقلیت را الجزایر تشکیل می‌دهند.[۱۱۰][۱۰۱] در طول حکمرانی امپراطوری عثمانی، الجزایر مستعمره و زیر سلطه سیاسی-منطقه‌ای این حکومت بود.[۱۱۱] به عنوان نتیجه، یک ترکیب قومی از الجزایری‌ها با مهاجرت ترک‌ها از آناتولی و سیر تکاملی از «کولوگلیس» که مردمی مخلوط از ترکی و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند.[۱۱۲][۱۱۳] با توجه به گزارش سفارت ترکیه در الجزایر بین ۶۰۰٬۰۰۰–۷۰۰٬۰۰۰ مردم ترک در الجزایر زندگی می‌کنند، با این حال، سفارت فرانسه جمعیت ترک‌ها را تا حدود ۲ میلیون برآورد می‌کند.[۱۱۴] در سال ۱۹۵۳، صبری هیزمتلی مطرح کرد که که مردم با منشأ ترک ۲۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل می‌دهند.[۱۱۵] با این حال، یا توجه به گزارش کسب و کار گروه آکسفورد در سال ۲۰۰۸ اظهار داشتند که بر اساس یک برآورد محتاطانه تر، نشان می‌دهد که مردم از تبار ترک، ۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل می‌دهند[۱۱۰] براساس این گزارش، در سال ۲۰۰۶، جمعیت الجزایر ۳۴٫۸ میلیون نفر بود که جمعیت اقلیت ترک در حدود ۱٬۷۴۰٬۰۰۰ تخمین زده می‌شد.[۱۱۰] طی یک مقاله از روزنامه زمان در سال ۲۰۰۷ اظهار داشت که ترک‌ها تشکیل دهنده ۱۰٪ از جمعیت ۳۳٫۳ میلیون ساکنان الجزایر، یعنی ۳٬۳۰۰٬۰۰۰ نفر از منشأ ترک می‌باشند.[۱۱۶] در سال ۲۰۱۲، دفتر ملی الجزایر آمار کل جمعیت کشور را ۳۷٫۱ میلیون نفر اعلام کرد.[۱۱۷] اقلیت ترک به‌طور عمده در شهرهای بزرگ این کشور زندگی می‌کنند.[۱۱۰] آن‌ها به‌طور عمده دارای یک حضور سنتی و قوی در کنار موروها می‌دارند. بخش قابل توجهی از تلمسان نیز محل زندگی جامعه ترک در الجزایر می‌باشد.[۱۱۸][۱۱۹] با توجه به حضور طولانی حاکمان ترک در قصبه الجزیره زندگی می‌کنند.[۱۲۰] جوامع قابل توجهی در بسکره، قبائل، وادالزیتون[۱۲۱] و استان مدیه حضور دارند.[۱۲۲]

مآخذ[ویرایش]

This article "تاریخ ملت ترک زبان" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:تاریخ ملت ترک زبان. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.

  1. Findley, Carter Vaughn. 2005. The Turks in World History. Oxford University Press. ISBN 0-19-516770-8; ISBN 0-19-517726-6 p. 29
  2. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  3. http://www.iranicaonline.org/articles/sogdian-trade
  4. Carter V. Findley, The Turks in World History, (Oxford University Press, October 2004) ISBN 0-19-517726-6
  5. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، عنایت الله رضا، ص 29-30
  6. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام turk وارد نشده است
  7. محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پان‌ترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۸۹
  8. [۱]
  9. spiritus-temporis بایگانی‌شده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، بازدید: نوامبر ۲۰۰۸.
  10. «تاتار». دانشنامه جهان اسلام.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ قدیانی، فرهنگ توصیفی تاریخ ایران، ۱۱۱.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  12. Origin of Türks and Tatars, Moscow, Publishing house "Insan", 2002, BBK ۶۳٫۳ (۲Р-۶Т), ۰۹۴, Published by the decision of the Bureau of the Humanities Branch of AN RT, Editor: Doctor of Historical Sciences, Professor Ya.S.Sharapov, Reviewers: Doctor of Philosophy, Professor R.Kh.Bariev, Doctor of Historical Sciences, Professor D.K.Sabirov
  13. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام CIA-Appendix وارد نشده است
  14. Сергей, Шойгу. "Сергей Шойгу — Без дураков — Эхо Москвы, 23.04.2008". Эхо Москвы (به русский). Retrieved 2020-05-31.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  15. خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
  16. Carter V. Findley, The Turks in World History, (Oxford University Press, October 2004) ISBN 0-19-517726-6
  17. رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 536.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  18. Haywood, John (1998), Historical Atlas of the Medieval World, AD 600–1492, Barnes & Noble
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ "Ghaznavid dynasty | Turkic dynasty". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-29.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  20. Böwering, Gerhard; Crone, Patricia; Mirza, Mahan (January 1, 2012). The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought. Princeton University Press. pp. 410–411.
  21. Bosworth 1968, p. 44.
  22. Sharlet 2011, p. 46.
  23. Rowson 1998, p. 251.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Spooner & Hanaway 2012, p. 284.
  25. Sharlet 2011, p. 27.
  26. Sharlet 2011, p. 52.
  27. Ahmadi 2004, p. 146.
  28. Ziad 2006, p. 294.
  29. Alam, Nalini & Gaborieau 2000, p. 24.
  30. Seljuq. (2009). Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
  31. "Oğuz | people". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-29.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  32. Merriam-Webster Online – Definition of Seljuk
  33. The History of the Seljuq Turks: From the Jami Al-Tawarikh (LINK)
  34. Shaw, Stanford. History of the Ottoman Empire and Modern Turkey (LINK)
  35. Golden, Peter B. (1992). An Introduction to the History of the Turkic People. Otto Harrassowitz, Wiesbaden. p. 209
  36. "Battle of Manzikert | Summary". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  37. "Alp-Arslan | Seljuq sultan". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  38. "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  39. کوریک، امپراتوری بیزانس، ۱۱۱.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ امامی خوئی، «نبرد ملازگرد یا خندق دوم دنیای اسلام».صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  41. عسلی و بینش، روزهای سرنوشت ساز در جنگ‌های صلیبی، ۲۱.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  42. Andre Wink, Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World, Vol.2, 16.  – via Questia (نیازمند آبونمان)
  43. Ed(s). "al- Niẓāmiyya , al- Madrasa." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2010, retrieved 20(03/2010)
  44. B.G. Massialas & S.A. Jarrar (1987), "Conflicts in education in the Arab world: The present challenge", Arab Studies Quarterly: "Subjects such as history, mathematics, physical sciences, and music were added to the curriculum of Al-Nizamiyah at a later time."
  45. "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  46. ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-28.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  47. C. E. Bosworth: Khwarazmshahs i. Descendants of the line of Anuštigin. In Encyclopaedia Iranica, online ed., 2009: "Little specific is known about the internal functioning of the Khwarazmian state, but its bureaucracy, directed as it was by Persian officials, must have followed the Saljuq model. This is the impression gained from the various Khwarazmian chancery and financial documents preserved in the collections of enšāʾdocuments and epistles from this period. The authors of at least three of these collections—Rašid-al-Din Vaṭvāṭ (d. 1182-83 or 1187-88), with his two collections of rasāʾel, and Bahāʾ-al-Din Baḡdādi, compiler of the important Ketāb al-tawaṣṣol elā al-tarassol—were heads of the Khwarazmian chancery. The Khwarazmshahs had viziers as their chief executives, on the traditional pattern, and only as the dynasty approached its end did ʿAlāʾ-al-Din Moḥammad in ca. 615/1218 divide up the office amongst six commissioners (wakildārs; see Kafesoğlu, pp. 5-8, 17; Horst, pp. 10-12, 25, and passim). Nor is much specifically known of court life in Gorgānj under the Khwarazmshahs, but they had, like other rulers of their age, their court eulogists, and as well as being a noted stylist, Rašid-al-Din Vaṭvāṭ also had a considerable reputation as a poet in Persian."
  48. Homa Katouzian, "Iranian history and politics", Published by Routledge, 2003. pg 128: "Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability"
  49. "Persian Prose Literature." World Eras. 2002. HighBeam Research. (3 September 2012);"Princes, although they were often tutored in Arabic and religious subjects, frequently did not feel as comfortable with the Arabic language and preferred literature in Persian, which was either their mother tongue—as in the case of dynasties such as the Saffarids (861–1003), Samanids (873–1005), and Buyids (945–1055)—or was a preferred lingua franca for them—as with the later Turkish dynasties such as the Ghaznawids (977–1187) and Saljuks (1037–1194)". [۲]
  50. Bosworth in Camb. Hist. of Iran, Vol. V, pp. 66 & 93; B.G. Gafurov & D. Kaushik, "Central Asia: Pre-Historic to Pre-Modern Times"; Delhi, 2005; شابک ‎۸۱−۷۵۴۱−۲۴۶−۱
  51. C. E. Bosworth, "Chorasmia ii. In Islamic times" in: Encyclopaedia Iranica (reference to Turkish scholar Kafesoğlu), v, p. 140, Online Edition: "The governors were often Turkish slave commanders of the Saljuqs; one of them was Anūštigin Ḡaṛčaʾī, whose son Qoṭb-al-Dīn Moḥammad began in 490/1097 what became in effect a hereditary and largely independent line of ḵǰᵛārazmšāhs." (LINK)
  52. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-28.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  53. «KHWARAZMSHAHS i. – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  54. Rene Grousset, The Empire of the Steppes:A History of Central Asia, Transl. Naomi Walford, (Rutgers University Press, 1991), 159.
  55. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-28.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  56. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-28.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  57. Fazlallakh, Rashid ad-Din (1987). Oghuznameh (in Russian). Baku.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد."Similarly, the most distant ancestor of Sultan Muhammad Khwarazmshah was Nushtekin Gharcha, who was a descendant of the Begdili tribe of the Oghuz family."
  58. خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
  59. خطای لوآ در پودمان:Citation/CS1/en/Identifiers در خط 47: attempt to index field 'wikibase' (a nil value).
  60. ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  61. "Timurid dynasty | History, Architecture, & Meaning". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  62. B.F. Manz, "Tīmūr Lang", in Encyclopaedia of Islam, Online Edition, 2006
  63. Maria Subtelny, Timurids in Transition, 40: "Nevertheless, in the complex process of transition, members of the Timurid dynasty and their Persian Mongol supporters became acculturate by the surrounding Persianate millieu adopting Persian cultural models and tastes and acting as patrons of Persian culture, painting, architecture and music." pg 41: "The last members of the dynasty, notably Sultan-Abu Sa'id and Sultan-Husain, in fact came to be regarded as ideal Perso-Islamic rulers who develoted as much attention to agricultural development as they did to fostering Persianate court culture." Jump up ^
  64. "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  65. هفته‌نامهٔ امرداد، شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۹۰، ص ۸.
  66. ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ «AQ QOYUNLŪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۰.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  67. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام :7 وارد نشده است
  68. هینتس، والتر. تشکیل دولت ملی در ایران. ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: ۱۳۶۲، خوارزمی، ص۸۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  69. "Kizilbash | Ṣafavid history". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-29.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  70. حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  71. «ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  72. V. Minorsky, The Poetry of Shah Ismail, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London, Vol. 10, No. 4. (1942), pp. 1053)
  73. E. Yarshater,"AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan",Encyclopædia Iranica,Vol. III, Fasc. 3, pp. 238-245
  74. «AFSHARIDS – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  75. «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  76. «NĀDER SHAH – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  77. "Nādir Shāh | Iranian ruler". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-26.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  78. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام ReferenceA وارد نشده است
  79. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام ToolAutoGenRef1 وارد نشده است
  80. «AFSHARIDS – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  81. «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  82. «NĀDER SHAH – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  83. "Nādir Shāh | Iranian ruler". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-26.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  84. «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۰.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  85. حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  86. "Qājār dynasty | Iranian dynasty". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-30.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  87. https://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/geograohy_history/c12_1381725237p1.php/تاریخچه-ساری?amp=1
  88. https://www.isna.ir/amp/97030803969/
  89. «Fis - قاجار». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۶ مارس ۲۰۰۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  90. "Mamluk | History, Significance, Leaders, & Decline". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-29.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  91. "Baḥrī period | Mamlūk history". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-29.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  92. "Ṭūlūnid Dynasty | Egyptian history". Encyclopedia Britannica (به English). Retrieved 2020-05-29.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  93. http://factsanddetails.com/asian/cat65/sub424/entry-5879.html
  94. Baring 2005, 169.
  95. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۳۰ مه ۲۰۲۰.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
  96. Abdelrazek 2007, 37.
  97. Baedeker 2000, lviii.
  98. Akar 1993, 94.
  99. Hourani & Ruthven 2002, 129.
  100. Todays Zaman. "Turks in northern Africa yearn for Ottoman ancestors". Archived from the original on 13 March 2011. Retrieved 2012-03-18.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  101. ۱۰۱٫۰ ۱۰۱٫۱ UNESCO 2009, 9.
  102. UNESCO 2009, 12.
  103. Tunisia Today. "Vient de paraître "Tribus: des origines à la dislocation"". Retrieved 2012-04-18.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  104. UNESCO 2009, 13.
  105. Milli Gazete. "Levanten Türkler". Archived from the original on 23 February 2010. Retrieved 2012-03-19.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  106. Leaders. "Le Monde Arabe et la Turquie: les prémices d'une entente". Retrieved 2013-03-29.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  107. Delarosbil, Dave (2006), Mahdia: histoire et société (PDF), Université de Montréal, p. 7صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.[پیوند مرده]
  108. Toussaint-Samat 2009, 10.
  109. Todays Zaman. "Turks in northern Africa yearn for Ottoman ancestors". Archived from the original on 13 March 2011. Retrieved 2012-03-18.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  110. ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ ۱۱۰٫۲ ۱۱۰٫۳ خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام OBG 2008 loc=10 وارد نشده است
  111. Ruedy 2005, 22.
  112. Stone 1997, 29.
  113. Milli Gazete. "Levanten Türkler". Archived from the original on 23 February 2010. Retrieved 2012-03-19.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  114. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام Turkish Embassy in Algeria 2008 loc=4 وارد نشده است
  115. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام Hizmetli 1953 loc=10 وارد نشده است
  116. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام Zaman وارد نشده است
  117. National Office of Statistics Algeria. "Démographie". Retrieved 2012-03-18.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  118. Appiah & Gates 2010, 475.
  119. Britannica (2012), Tlemcen, Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Onlineصفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  120. Oakes 2008, 5.
  121. Rozet 1850, 107.
  122. Les Enfants de Médéa et du Titteri. "Médéa". Retrieved 2012-04-13.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.


Read or create/edit this page in another language[ویرایش]