رمان میدگارد
رمان میدگارد مجموعه رمانی در ژانر فانتزی و ایرانی می باشد که احمدرضا صالحی اولین جلد آن را در سال 1392 هجری شمسی منتشر کرد.
این رمان درحالی که در بهره اول به فروش نرسید اما پس از مدت زمان کوتاهی فروش چشمگیری داشت.
تاکنون چهار جلد از این مجموعه به چاپ رسیده است که بدین ترتیب می باشد:
1- دره طلسم شده از انتشارات اندیشه مطهر
2- چشمه کوه مشرق (بخش اول) از انتشارات یوحنا
3- چشمه کوه مشرق (بخش دوم) از انتشارات یوحنا
4- نفرین مهتاب از انتشارات یوحنا
موضوع داستان[ویرایش]
این داستان درباره جوانی به نام آریاست که در پرورشگاهی می زیسته. او که نشانی عجیب برروی سینه خود دارد، متوجه می شود که انسان کامل نیست و ترکیبی از پری و آدمیزاد هست. همین موضوع سبب افسانه ای شدن او می شود و با خانواده پدری اش مشغول مبارزه با موجودات اهریمنی می شود.
شخصیت ها[ویرایش]
آریا بردیا زناهره[ویرایش]
آریا فرزند بردیا فرزند قطمیر فرزند برسیسا از خاندان زناهره، شخصیت اول این مجموعه هست که از ازدواج یک پری به نام بردیا و یک انسان به نام فاطیما به وجود آمده است. او به خاطر پریزاد بودنش، یعنی هم از آدمیان و هم از پریان بودنش، به یک موجود افسانه ای تبدیل می شود که باید بین شاه کاظم (شاه نیکوکار و قدرتمند) و خفقان (قویترین موجود اهریمنی) یکی را انتخاب کند. فراز و نشیب های زندگی آریاست که سبب زیبایی رمان میدگارد شده است.
تینا سورنا زناهره[ویرایش]
تینا فرزند سورنا فرزند قطمیر فرزند برسیسا از خاندان زناهره، دخترعمو آریاست که از جایی به بعد هردو درگیر عشق راستین و محکمی می شوند. تینا نیز همچو آریا پدر و مادرش را از دست داده بود و همراه با پدربزرگش، قطمیر، زندگی می کرده است. جدایی های پی در پی آریا و تینا جذابیت بیشتری را برای این مجموعه به ارمغان می آورد.
قطمیر برسیسا زناهره و سارا[ویرایش]
قطمیر فرزند برسیسا از خاندان زناهره، پدربزرگ تینا و آریاست. قطمیر با ازدواجش با سارا صاحب دو فرزند دوقلو به نام های سورنا و بردیا می شود. قطمیر و سارا در شب حمله جوفا از هم جدا می شوند و پس از پانزده سال دوباره به هم می رسند. دلسوزی ها و کمک های این دو به شخصیت اول یکی دیگر از دلایل جذابیت این مجموعه هست.
خفقان و کاظم[ویرایش]
خورشید شاه از پریان بزرگ و قدرتمندی بود که توانست برای اولین بار به عنوان یک پری بر تخت پادشاهی جهان و سرزمین میانه بنشیند. پس از مرگ وی پادشاهی به فرزندش شاه کاظم رسید؛ اما پسر دیگر خورشید یعنی خفقان، به خاطر اختلاف نظری که بر شیوه حکومت با شاه کاظم داشت، با او به مخالفت برخاست. دو بردار که یکی از پریان خوب و دیگری از پریانی بدجنس و اهریمنی بود، قصد جنگ با یکدیگر را کردند که آریا نیز باید بین کاظم و خفقان انتخابی را داشته باشد که ناخواسته خفقان را انتخاب می کند.
جوفا ، سرپینا و نسرم[ویرایش]
کاظم با ملکه ای به نام نسیم ازدواج کرد و صاحب دو دختر به نام سرپینا و نِسِرم شد. سرپینا خدمتکاری به نام جوفا داشت که مخفیانه خیانت کرده و به خفقان پیوسته بود. او مأموریت داشت تا سرپینا را به قتل برساند. او در یک جنگل قصد حمله به او را می کند، از قضا انسانی در حال عبور از آنجا بود. سرپینا به سمت مرد رفت و خنجره نقره اندود آن انسان را برداشت (نقره دارای خاصیتی است که تماسش با هر پری سبب مرئی شدن او می شود) جوفا از ترس تماس با نقره پا به فرار می گذارد؛ اما سرپینا قابل لمس و دیدن برای آن آدمیزاد شد. آن دو درگیر عشق شده و درعین حال مخالفت شاه کاظم، با هم ازدواج کردند؛ اما جوفا در شب چهارشنبه به آن دو حمله کرد و جانشان را ستاند. بعد از چند روز جنازه آن دو درحالی که خونشان مکیده شده بود یافت می شود. حضور جوفا در داستان و دشمنی او با آریا یکی دیگر از دلایل جذابیت داستان هست. [۱]
منابع[ویرایش]
- ↑ صالحی، احمدرضا. مجموعه رمان میدگارد. نشر اندیشه مطهر و یوحنا.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
This article "رمان میدگارد" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:رمان میدگارد. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.