سرابندی
خاندان سرابندی ممسنی از طوایف پارسی استان سیستان و بلوچستان است. طایفه سرابندی از طوایف قدیمی ایل باستانی ممسنی میباشد. ممسنیها در استانهای فارس و سیستان و بلوچستان زندگی میکنند. تیمور گورگانی در سال ۷۸۵ ق / ۱۳۸۳ میلادی به سیستان حمله کرد و ملک قطب الدین حاکم سیستان را شکست داد. تیمور اکثریت جمعیت طوایف سرابندی و شهرکی ممسنی را که قسمت اصلی سپاه سیستان را تشکیل میدادند به مناطق اراک، همدان و لرستان در غرب ایران تبعید کرد. تبعدیان طوایف سرابندی و شهرکی در سه موج مهاجرت در زمان شاهرخ جانشین تیمور، درزمان شاه عباس صفوی و آخرین گروه در زمان نادرشاه به سیستان برگشتند. سرداران طوایف سرابندی و شهرکی از زمان نادر شاه افشار تا زمان ناصرالدین شاه قاجار از خاندانهای حکومتگر سیستان بودند. ناصرالدین شاه قاجار و وابستگان استعماری دربار قاجار، در راستای اجرای سیاست حکومت بریتانیا برای تجزیه سیستان و بلوچستان، سردار تاج محمد خان سرابندی حاکم سیستان را از حکومت خلع و بازداشت کردند. با واگذاری حکومت سیستان به خاندان علم، نیمی از سرزمین سیستان و بلوچستان با حکمیت گلد اسمید انگلیسی از پیکر ایران جدا گردید. این طایفه تا اواخر دوره قاجار سربندی نامیده میشد. خاندان سرابندی از طوایف وابسته به ایل ممسنی هست. علت انتساب آنها به نخعیها، به این دلیل است که از زمان انوشیروان که یمن به تصرف ایران درآمد حدود هزار سرباز ممسنی از استان فارس به عنوان بخشی از ارتش ساسانی با خانوادههای خود به یمن اعزام شدند. بین آنها و قبایل نخعی و همدانی یمن از طریق ازدواج خویشاوندی و هم پیمانی صورت گرفت. با گسترش اسلام و سقوط دولت ساسانیان، گروهی از ممسنیهای یمن که با مالک اشتر خویشاوند بودند به ایران برگشتند و نهایتاً در زادبوم اولیه شان در استان فارس و سیستان مستقر شدند. هنوز بازماندگان ایل ممسنی و و طایفه ای از آن به نام جاوید (جاوی) در یمن و شرق آفریقا زندگی میکنند. در ممسنی استان فارس و سیستان مناطقی به اسم سربند وجود دارد. ممسنیها طبق روایات قومی از نسل رستم زال میباشند.
مسئله ای که ذهن خیلیها را به خود مشغول کرده وجود برخی روایتها در مورد عرب بودن خاندان سرابندی و نسبت آنها با مالک اشتر نخعی میباشد. تشابهات اسمی در طی زمان باعث سردرگمی نسب شناسان شده ولی صفحات ثبت شده تاریخ از این معماها پرده برداشته ابتدا به معرفی ملک اژدر (ممسنی) و تشابه اسمی او با مالک اشتر نخعی میپردازیم. سردار سپاه یزدگرد پادشاه ایران در جنگ با مسلمانان شخصی بود به نام شهرک مرزبان پارس از نسل سورن پهلو سیستانی شکست دهنده کراسوس رومی بود. شهرک از نوادگان رستم بود و نقش اژدها بر روی کتفهایش خالکوبی شده بود در میان نویسندگان اسلامی از ایشان به عنوان ملک اژدر یعنی صاحب و شاه اژدها نام برده میشد؛ و همین نام در تاریخ برایش ماندگار ماند نسب سردار محمدحسن خان جد براهویی ممسنی در عصر صفوی به همین مالک اژدر میرسد پس از شکست سپاه یزدگرد در قادسیه سپاه اسلام به سمت فارس حرکت نمودند شهرک یا همان ملک اژدر سپاهی عظیم از ممسنیها و کردها جمع نمود و در جنوب کوههای فارس به مقابله سپاه اسلام رفت در برخی روایات شفاهی ممسنیهای سیستان آمده که ملک اژدر با حضرت علی (رض) کشتی گرفت و از ایشان شکست خورد و پس از آن به اسلام گروید اما واقعیت ندارد واقعیت اینست که شهرک و یاران ممسنی اش لشکر اسلام را به تنگ آورده بودند در حمله ای غافلگیرانه شهرک افرادش را به دو گروه تقسیم نمود خود از رو به رو میجنگید و گروهی را مأموریت داد کوه را دور بزنند و از پشت به لشکر اسلام حمله کنند همینجا بود که جمله معروف حضرت عمر (رض) نقل میشود که از مدینه منوره خطاب به لشکر اسلام فرمودند. یا ساریه جبل و این جمله شکست لشکر شهرک را در پی داشت و او در این جنگ به خاطر میهنش کشته شد در زمان خلافت حضرت علی (رض) ممسنیها به لشکر ایشان پیوستند وجود مالک اشتر نخعی در لشکر ایشان و عنوان پارتی نخرزی میان ممسنیها برخی را در قرنهای بعد به اشتباه انداخت. ممسنیها قسمت اول ممسنی یا همان مماسن که در تاریخ باستان تلفظ میشده یکی از بزرگترین ایلات کشور بوده و تمدنشان به شهر سوخته بازمیگردد جایی که در آن جراحی چشم و… انجام میشد و از آنچه از نوشتههای مکتوب نویسندگان باستان میتوان نتیجه گرفت ممسنی یکی از خاندانهای سکایی پارتی شاخه ای از ایرانیان باستان میباشد که در طول تاریخ به سه بخش عمده تقسیم میشوند گروه اول از مماسنها سرابندیها هستند از نسل رستم و اقوام او در سیستان هستند که حتی تا حمله تیمور لنگ نیز خود را مماسنی مینامیدند در تاریخ سیستان آمده تیمور سرابندیها را به غرب ایران تبعید کرد و استفاده از نام مماسنی را برای آنها ممنوع کرد. طوایف سرابندی که در حال حاضر ساکن سیستان جدید و قدیمند از همین گروه هستند
ممسنیها قسمت دوم در مورد گروه دوم قدیمیترین مدارک را کنت کورتث بدست داده اورا از دو شهر نام میبرد یکی شهر کوروش و دیگری شهر مماسن هر چند آریان فقط از شهر کوروش نام میبرد که هر دو حوالی امو دریا یعنی سیحون و جیحون ساخته شدهاند. انگونه که کورتث و آریان نقل میکنند کوروش کبیر جهت حفظ متصرفاتش در آسیای میانه شهرهایی بنا کرد و طوایف دلیری از سیستان سکایی و سایر نقاط ایران جهت محافظت از متصرفاتش به آنجا منتقل نمود این طوایف از نسل رستم پهلوان ایران زمین بودند. البته احتمال غریب نیز وجود دارد که گروهی از اقوام کوچ و بلوچ را نیز در همین زمان به آنجا منتقل کرده باشد مماسنها پس از انتقال به شهر کوروش همراه سایر گروها ی تازهوارد به خارجیها مشهور شدند و چند صد سال آنجا ماندگار شدند و این حرف کورتث گزاف نیست که از دو شهر نام برده احتمالاً مماسنها پس از افزایش جمعیتشان در آنجا شهر جدیدی بنا کردهاند تا اینکه اسکندر مقدونی به آنجا حمله کرد اسکندر شهرها و قلعهها را یکی پس از دیگری فتح نمود تا به هر کوروش رسید آریان میگوید اسکندر پس از رسیدن به نزدیکی کوروپولیس یا شهر کوروش قاصدی با پنجاه نفر به شهر فرستاد و اعلام نمود اگر تسلیم شوید کاری با شما نخواهد داشت وگرنه همچون سایر شهرها نابود میشوید مماسنها جواب دادند در جوانمردی کوروش شکی ندارند و به آنها اجازه اقامت حوالی قلعه رادادند مماسنها میدانستند اسکندر با شهرهای دیگر چه کرده شب هنگام به اردوی دشمن حمله برده و همه را کشتند اسکندر خشمگین شده شهر را محاصره کرد قلعه کوب آوردند و شروع به تخریب قلعه نمودند اما مماسنها به سختی دفاع میکردند در همین حین اسکندر متوجه مسیر رودی که از شهر میگذشت شد با یارانش از آن طریق وارد شهر شدند و نبرد سختی آغاز شد مماسنها کنار هم جمع شده و دفاع میکردند و سنگی بر گردن اسکندر زدند که تا مدتی بیهوش بود او پس از به هوش آمدن دوباره حمله نمود و یارانش که روحیهٔ تازه ای یافته بودند مماسنها را شکست دادند هشت هزار نفر از مماسنها کشته و ده هزار نفر دیگر اسیر شدند البته کورتث گفته این واقعه در شهر مماسن روی داد او میگوید اسکندر مماسنها را برده و میان افرادش تقسیم نمود اما این گفته به نظر درست نمیآید زیرا اسکندر سعی مینمود اقوام قلدر وشجاع را همیشه تحت نظر خود قرار دهد به همین دلیل جایشان را با اقوام مقدونی و هلنیک از شاخههای قدیمی یونان باستان که پشت سر او در حرکت بودند تعویض میکرد او اقوام اسیر را به انطاکیه حلب و اتن منتقل میکرد و در آنجا از آنها به عنوان نیروی کار استفاده مینمود او اکثر مماسنها را به روم شرقی منتقل کرد و آنها مدت قرنها تحت امپراطوری روم زندگی میکردند اما همیشه به فکر بازگشت به وطن بودند تا اینکه صلاح الدین ایوبی در سال هزارو صد هشتاد میلادی توانست حلب را فتح کند و برخی از اقوام ایرانی که طی بیش از هزار سال هویتشان سینه به سینه حفظ کرده بودند بار دیگر توانستند به سرزمینشان بازگردند کسانی که حمدالله مستوفی را به گزافه گویی در مورد قوم مماسن متهم میکنند به بیراهه رفتهاند مستوفی در قرن هفتم شمسی از مهاجرت طوایفی از جبل سماق سوریه حوالی حلب که تا قبل از ورود مسلمانان جزو امپراطوری روم بودند به فارس خبر میدهد و میان آنها از قومی به نام مماسن نام میبرد او میگوید در اوایل قرن ششم تقریباً پس از پنجاه سال بعد از فتح حلب توسط صلاح الدین ایوبی اقوامی از آنجا به فارس کوچ نمودند و طایفه ای به نام مماسن در میانشان هست و در واقع اینها همان برادرانی هستند که سالها درد غربت را زیر سایه مقدونیها چشیدند ولی هیچگاه هویتشان را فراموش نکردند.
ممسنیها قسمت سوم گروه سوم از ممسنیها با گروه اول هم تبار و هم ریشه اند که با یاری سربازان اشکانی توانستند سرزمین ایران را از سلوکیان باز پس گیرند و مقدونیها را از میهن بیرون کنند آنها گروهی از سکاهای پارتی بنام اشکانیان بودند اشکانیان به رسم اجدادشان با پرچم نشان اژدها وارد میدان نبرد میشدند کاری که رستم انجام میداد و اینرسم حتی تا دوره زندیه نیز پابرجا بود و سرداران ممسنی از پرچم یا همان علم اژدها پیکر استفاده میکردند یکی از پنج فرمانده اصیل پارتی سورن سردار نامی ایران و حاکم فارس بود که نسب شناسان او را از نسل رستم میدانند؛ که طوایف ممسنی سیستانی سرابندی و.. از تبار سورن هستند.
توضیحاتی در مورد طوایف سرابندی در سیستان و بلوچستان تیره سرداری سرابندیها نوادگان امیر قنبر خان سرابندی هستند که دو فرزندامیرقنبر خان به نام امیرکوچک خان ملقب به امیر کوچک خان سیستانی و امیر غلام شاه خان عنان سرابندی داشته که در سیستان ساکن هستند. فرزندان امیر کوچک خان امیر قنبرخان سوم ،ابراهیم خان وامیرزینل خان بود.فرزند امیر زینل خان امیر هاشم خان دوم سرابندی ،هست که نوادگانش معروف به هاشمزهی هستند. امیر هاشم خان سه فرزند به نام محمدخان محبت خان وکوچک خان نوادگانش در خاش نوک آباد کوچک خان نوادگانش در بزمان یک فرزند دیگر در نهبندان سردار امیر کوچک خان و امیر غلامشاه خان فرزندان امیر قنبر خان دوم فرزند امیر هاشم خان اول فرزند امیر بولاغی خان اول فرزند امیرکوچک خان اول فرزند امیر صفدر خان سرابندی هستند تیره دیگر سرابندی نوادگان رستم خان سرابندی هستند؛ که در لادیز میرجاوه و سروان ساکن هستند معروف به خوبیارزهی، ارباب، رستم خانی هستند. سردار امیر قنبر خان دوم سرابندی و رستم خان دو برادر فرزندان امیرهاشم خان اول فرزندامیر بولاغی خان فرزند امیرکوچک خان اول فرزند امیر صفدر خان سرابندی هستند. امیر صفدر خان فرزند محمد حسین خان سیستانی هست. محمد حسین خان سرابندی سیزده فرزند داشته. محمد حسین خان فرزند حیدر خان هست. حیدر خان سرابندی هفده فرزند داشتهاست. حیدر خان فرزند میر قنبر خان اول سرابندی فرزند شاه محمدحسن سرابندی فرزند شاه خسرو سرابندی سرداران و شجره خاندان سرابندی
*رستم جهان پهلوان ایران زمین
- سورن پهلو سیستانی (سورنا)
- شهرک ممسنی
- سپهبد گودرز ممسنی نیای سرداران سرابندی
- امیر مجدالدین سربندی حاکم قلعه فهندژ شیراز قرن هشتم
- امیر علی سربندی قرن هشتم
- نقیب جمال سربندی
- شاه خسرو سربندی
- شاه محمدحسن سربندی
- سردار امیر قنبر خان اول
- سردار امیر حیدر خان
- سردار امیر محمد حسین خان صاحب پرچم اژدها پیکر یادگار خاندان رستم
- سردار امیر صفدر خان
- سردار امیر قنبر خان دوم
- سردار امیر کوچک خان
- سردار امیر قنبر خان سوم چهار فرزند به نام محمدرضا خان، حسین خان، علیخان و سردار امیر زینل خان که همسرش دختر سردار امیرغلامشاه خان عنان عمویش بود؛ که سردار امیر زینل خان به دست برادر خانمش سردار محمدرضاخان اول سرابندی به قتل رسید. از وی یک فرزند به نام سردار امیر محمد خان به جا ماند که مالک روستای محمدآباد زابل بود. محمدخان هفت فرزند به نام شهباز خان، زینل خان، محمداعظم خان، علی اکبر خان، شاهپسند خان، علیخان، و سردار امیر رستم خان بزرگ سرابندی معروف به زره پوش که مادرش دختر خانجان خان سنجرانی حاکم چخانسور بوده.
سردار امیر رستم خان هفت فرزند به نام سلطانعلی خان، شهباز خان، سعید خان، دوستمحمد خان، ابراهیم خان، یارمحمدخان، مهراب خان.
- امیر غلام شاه خان دوره زندیه
- سردار محمدرضاخان اول دوره زندیه و اوایل قاجار
- سردار امیرخان معاصر فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار
- سردار محمدرضاخان دوم حاکم سیستان معاصر محمدشاه. حاکم سیستان تا سال ۱۲۶۷ ه. ق/ ۱۸۵۰ میلادی
- سردار لطفعلی خان فرزند و جانشین سردار محمدرضاخان، بوسیله عمویش سردار علیخان از حکومت سیستان برکنار و نابینا گردید.
- سردار علی خان خان حسام السلطنه فرزند سردار امیرخان، حاکم سیستان از سال۱۸۵۱ تا ۱۸۵۸، ویپرچم ایران را بر فراز مقر سرابندیها در سکوهه برافراشت.
- سردار تاج محمدخان حسام الملک فرزند سردار محمدرضاخان، حاکم سیستان از سال ۱۸۵۸ تا ۱۸۶۷ م (حکومت سرابندی در سیستان با دسیسه انگلستانو خاندان علم بوسیله ناصرالدین شاه منقرض شد)
- سردار پردل خان فرزند سردار لطفعلی خان اواخر قاجار
- سلطان دادکریم فرزند چاووش خان فرزند قربان خان فرزند محمد خان فرزند هاشم خان فرزند زینل خان فرزند کوچک خان فرزند قنبر خان مسئول جمع آوری خراج وحاکم دولتی وقت قاجار درمنطقه نوک آباد ریگان ،نرماشیروبزمان واولین شخصی دربلوچستان که لقب سلطانی راازحاکم کرمان عبدالحسین میرزا فرمانفرما دریافت نمود
- سردار علیخان دوم اولین نماینده مردم سیستان در مجلس شورای ملی
- لال خان سرابندی(تیره هاشم زهی)که درجنگ بر علیه انگلیسی ها در دره نالک همراه با ده نفرازطایفه سرابندی از تیره هاشمزهی به کمک نورمحمد زابد رفتن که با سن کمی که داشتن وقتی شجاعت ودلیری ایشون رو نورمحمد زابد مشاهده میکند بعد ها دخترش رو به عقد لال خان سرابندی درمیاورد،لال خان در جوانی توسط افرادی از طوایف همجوار بعداز دیدار با حاکم کرمان وگرفتن حکم جمع آوری خراج منطقه سرحد وبزمان مسموم شدن وبعد از دوماه درسنین جوانی از دنیا میروند.
- سردارمحمدرضاخان سوم فرزند سردار پردل خان. وفات ۱۳۶۵شمسی نامدارترین فرد معاصر سیستان
- سردار امیر خان فرزند سردار پردل خان
- سردار ابراهیم خان نماینده سیستان در مجلس شورای ملی، آخرین چهره نامدار سیستان وفات ۱۳۸۷
- سردار غلامحسین خان فرزند سردار امیر خان
- محمد عمر خان فرزند سردار ابراهیم خان
- فرد نامدار خاندان سرابندی پروفسور کمال خان سرابندی فرزند مرحوم عباسعلی خان.
- شهید حاج مسعود هاشم زهی نماینده ادوارمختلف مجلس وملقب به فرزند تفتان
- سردار حاج حلیم سرابندی اولین بلوچ استان که به ریاست بازرسی بانک ملی استان منصوب میشن
- سرتیپ سلیمان سرابندی(هاشمزهی)اولین بلوچی که بعد از شکل گیری ارتش به شکل مدرن امروزی به درجه سرتیپی رسیدن وازفرمانده ها بزرگ در جنگ تحمیلی
بزرگان نامی خاندان سرابندی
- مهندس غلامحسین خان سرابندی(پردلی) فرزند سردارامیر خان
- سردار حاجی احمد خان سرابندی(هاشمزهی)فرزند سردا آقامحمدخان وخواهرزاده سردار حاجی بهارخان
- محمدعمرخان سرابندی(پردلی)فرزند سردار ابراهیم خان
- حاجی مهراب سرابندی(هاشمزهی)ازریش سفیدان بزرگ سرحد واز اولین سرمایه داران سرحد
- حاج ایرج خان سرابندی فرزند رضا خان
- آقا رضا خان سرابندی فرزند علیخان
- آقا رضا خان سرابندی فرزند خانجان خان
- حاجی رستم خان سرابندی فرزند شیرمحمد خان
- محمود خان سرابندی فرزند آقا جان
- ناصرخان سرابندی فرزند آقا خان
و… جوان نامدار خاندان سرابندی
- محسن خان سرابندی فرزند عبدالعزیز خان
تیرههای خاندان سرابندی
- محمد حسنی
- پارسی بان
- شریفی
- ارباب
- رستم خانی
- خوبیارزهی
- هاشمزهی
- فتاحی
- شهلی بر
- جمالزهی
- تاج محمدی
- مصطفی خانی
- کمال خان زهی
- هفت تیره در لرستان و همدان و اراک معروف به سیلاخوری و خراطها و… که هر تیره بالای هزار نفر جمعیتشان هست
منابع[ویرایش]
- Goldsmid , Eastern Persia
- Bellow, mission of sistan
- مقدمهای بر شناخت طوایف سیستان، سعید جانب الهی، ۱۳۶۲
- شجره الملوک تاریخ حماسی سیستان، سروده صبوری، ناصح و ظهیر، تصحیح منصور صفت گل، انتشارت میراث مکتوب ۱۳۸۶
- زادسروان سیستان، غلامعلی رئیسالذاکرین، ۱۳۷۰
- تاریخ شفاهی قوم ممسنی (به نقل از زنده یاد حاج عبدالله خان شهرکی در سال ۱۸۷۲ بر اساس تحقیقات دکتر بلو انگلیسی)
این یک مقالهٔ خرد پیرامون ایران است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
This article "سرابندی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:سرابندی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.