You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
پرونده:ع. طارق.jpg
زمینهٔ کاری شعر، رمان‌نویسی،نگارش مقاله‌، پژوهش ادبی، ترانه‌سرایی
زادروز ۱۱مرداد۱۳۴۱
سنقر کلیایی
ملیت ایرانی
در زمان حکومت دودمان پهلوی، جمهوری اسلامی ایران
رویدادهای مهم انقلاب ۱۳۵۷ ایران
سال‌های نویسندگی از ۱۳۶۰ تا کنون
سبک نوشتاری نوگرا و آوانگارد
کتاب‌ها دیدم خدا می‌گریست ـ فرصت آبی شعر ـ آخرین حرف خزان ـ آبی‌ترین و سفر ـ آواز ماهیان ـ باریدن از ناگهان ـ تبعید به شعرهای خیس ـ تپش در میان دو مرگ ـ تکرار تا زیبایی ـ چامه‌های فصل خاکستر ـ در تبعید خاک ـ سایه‌ها و باد ـ سکوت آبی ماه ـ گفتیم نه و ایستادیم ـ آنان که با منند بیایند ـ بهار از دیوارها گذشته بود ـ برف‌ها و سکوت ـ بالهای بی قافیه ـ مترسک و پرنده‌ی نخستین خطر ـ جوانه‌های آبی چخماق ـ‌چکه‌های ترد عقیق ـ قیام تا آزادی ـ میان من و نگاه ـ جادوی نوشتن (یادداشت‌هایی در باره‌ی نویسندگی) ـ نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید) ـ مافیای بیت خامنه‌ای و اهمیت تحریم آن ـ دل‌گریه‌های قلم ـ درنگ‌‌پاره‌ها ـ مکث در پرانتز آبی ـ من و برف‌های سهیل ـ سفر تا اعماق آینه

علیرضا خالوکاکایی با تخلص ع. طارق (زاده‌ی ۱۱مرداد۱۳۴۱) شاعر، نویسنده‌، ترانه‌ سرا، پژوهش‌گر ادبیات، مقاله‌نویس، ژورنالیست و فعال سیاسی در تبعید ایرانی است. این هنرمند در سال ۱۳۴۱ در یک خانواده‌ی فقیر در شهر سنقر کلیایی به دنیا آمد. به نقاشی و کتاب علاقه وافر داشت. در ۱۴سالگی یک مجموعه قصه برای کودکان نوشت. در ۱۵سالگی با خواندن کتاب‌های علی شریعتی، صمد بهرنگی و دفاعیه‌ی مهدی رضایی و خسرو گلسرخی قدم به دنیای سیاست گذاشت و همراه با جوانان سیاسی شهر به فعالیت زیرزمینی روی آورد. با شروع تظاهرات دانش‌آموزی علیه حکومت شاه در سال ۱۳۵۷ به آن پیوست. با تأسیس جنبش ملی مجاهدین به عضویت در آن درآمد. در سال ۱۳۶۰ با تأثیرپذیری از جان باختن تعدادی از دوستانش به سرودن شعر متمایل شد. به دلیل مخالفت با جمهوری اسلامی زندگی مخفی اختیار کرد. در سال ۱۳۶۵ از طریق غیرقانونی از ایران خارج شد.[۱]

زندگی مخفی در جمهوری اسلامی[ویرایش]

۵سال آوارگی و جابجا شدن مداوم از شهری به شهر دیگر او را بیشتر به دنیای شعر نزدیک‌تر کرد. او در باره‌ی زندگی مخفی خود در مقدمه‌ی کتاب سکوت آبی ماه، دومین مجموعه شعر خود، این‌چنین نوشته است:

«آن سال به دلیل فشارهای عظیم روحی، تنهایی در پشت درهای بسته و پنجره‌های تاریک، در به دری و آوارگی و تحت تعقیب بودن و زیستن ۲۴ساعته در وضعیت آماده‌باش، تازه به شعر رو آورده بودم و داشتم در کنار فعالیت‌های سیاسی، آن را تجربه می‌کردم. البته آشنایی‌ام با ادبیات و نیز داستان‌نویسی به ۱۴سالگی‌ام برمی‌گردد؛ یعنی ۵سال زودتر از خطرکردن ناشیانه در وادی شعر. شعر را نه برای شاعر شدن و بودن یا چاپ کتاب، که سنگ صبوری می‌دیدم که می‌توان دل‌زمزمه‌های مکنون را با آن در میان نهاد.»[۲]


فعالیت‌های ادبی[ویرایش]

کتاب نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید)


علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) آثار متعددی در زمینه‌ی شعر و نثر و تا به حال ۳۵کتاب از آثار خود را در فضای مجازی منتشر کرده است. او از شاعران و نویسندگانی است که پیوسته به نوگرایی باور داشته و هیچگاه در یک سبک درجا نزده است. علاوه بر شعر، داستان کوتاه و رمان، در زمینه‌ی وزن شعر در کتاب [[نبض احساس ـ آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید وزن‌های جدیدی را با نامهای زیبای فارسی برای غزل و نیز ترانه‌سرایی کشف و پیشنهاد کرده است. این نامگذاری شامل بحور واوزان عروضی نیز می‌شود. او هم‌چنین در عرصه‌ی نویسندگی در کتاب جادوی نوشتن ـ یادداشت‌هایی در باره‌ی نویسندگی‌ ثمره‌ی پژوهش و دستاوردهای خود را به اشتراک گذاشته است. برخی نوشته‌های موجز او تم عرفانی ـ فلسفی دارد. نمونه‌هایی از آن را در کتاب‌های دل‌گریه‌های قلم، درنگ‌پاره‌ها و مکث در پرانتز آبی می‌توان یافت. او خود و دیگر شاعران و نویسندگان در تبعید، را شاعران مقاومت و آزادی می‌خواند. [۳]

شعر مقاومت و آزادی[ویرایش]

پرونده:علیرضا خالوکاکایی.png
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)


علیرضا خالوکاکایی شعر مقاومت و آزادی را در یکی از مقاله‌های خود این‌گونه تعریف می‌کند:

«شعر مقاومت بیان لحظات و صداهای گذرا و فراموش شده است. سوژه‌های شعر مقاومت، بسیار متنوع و پردامنه‌اند و عواطف ناب و گسترده‌یی را در برمی‌گیرند؛ سوژه‌ها و عواطفی که شاعر مقاومت، یا عاجز از بیان تمامی آنهاست‌، یا فرصت تصویر آنها را ندارد زیرا خود در متن آتش است و جزیی از جریان متلاطم مبارزه. آری، شاعر مقاومت‌، در گرماگرم نبرد سهمگین سرنوشت‌، مجال روی کاغذ آوردن ندارد او تنها به ثبت حادثه‌ای در عاطفه‌ی خود بسنده می‌کند و با قطره اشکی تأثر خود را بروز می‌دهد تا پیش‌آیی دقیقه‌یی چند برای ثبت و تصویر؛ که ممکن است هیچ‌گاه پیش نیاید.»

[۴]

برشی از رمان آنان که با منند بیایند[ویرایش]

پرونده:طرح جلد کتاب آنان که با منند بیایند.png
کتاب آنان که با منند بیانید ـ جلد ۱


-كه هستی؟ از كجا می‌آیی؟ به كجا می‌روی؟

...

دو غولتشن بی‌شاخ و دم، دو بیابانی زاد پوشیده روی و زمخت رفتار، او را دمرو بر رمل خوابانده بودند. یكی نشسته روی تاشدنگاه زانو و دیگری بر انحنای كمر. یكی پاهایش را به هم چفت نگاه می‌داشت، دیگری دستانش را از پشت به هم گره می‌زد و همزمان كتف‌هایش را به زمین می‌چسباند.

-آیا موش صحرایی زبانت را جویده است؟

-گفتم كه هستی؟ از كجا می‌آیی؟ به كجا می‌روی؟

قیس بزحمت سرش را چرخاند و از آن رو دوباره گونه بر رمل چسباند. در این حالت با مردمكان به بالا چرخیده‌اش می‌توانست قسمتی از نیم‌تنه‌ی فاخر صاحب صدا را ببیند. او موزه‌‌یی چرمین به پای داشت با مهمیزی آهنین بر پشت پاشنه‌ی آن، نیز پاتاوه‌‌یی ابریشمین گرد ساق، و تا آنجا كه می‌توانست دید، شلواری سرخ، انتهایش، مچاله در پاتاوه. دنباله‌ی غلافی كج‌تاب و منقش به محاذات پای چپ او در آمد و رفت.

موزه‌ی چرمین پیش آمد. ابتدا مشتی شن بر صورت قیس پاشید آنگاه فرا رفت و روی گردن او فرود آمد. قیس بی‌طاقت از دردی كه در مهره‌های گردنش پیچیده بود، سخت به سرفه افتاد. در همان حال طعم دانه‌های درشت و شور شن را در زیر دندانهایش حس كرد. از لای دندانهای كلید شده نالید:

- استخوانهایم دارد... خرد می‌شود.. آزاد... بگذاریدم‌م‌م... تا تا تا بگویم....

- خوب جامه‌هایش را تفتیش كنید، همچنین جهاز شترش را...

[صاحب موزه‌ی چرمین گفت].

...

موزه‌ی چرمین از روی گردن قیس برداشته شد. دو مرد دیگر برخاستند. قیس نفسی به آسودگی كشید. مدتی خواست در آن حالت بماند تا عضلاتش اندكی بیاسایند اما  چنگی قوی او را از خاك برگرفت و برزانوان نشاند.[۵]

کتاب‌ها:[ویرایش]

شعر:[ویرایش]

رمان:[ویرایش]

داستان کوتاه:[ویرایش]

مقاله و جستار:[ویرایش]

پژوهش:[ویرایش]

فلسفی ـ عرفانی:[ویرایش]

خاطره و اتوبیوگرافی:[ویرایش]

نمایشنامه:[ویرایش]


نمونه‌ی شعر[ویرایش]

به من فرصت آبی شعری ببخش! [۳۹][ویرایش]

پرونده:کتاب فرصت آبی شعر.png
کتاب فرصت آبی شعر
از فلس‌های ستارگانت
به من فرصت آبی شعری ببخش!
تا بدانم
در کدام دقیقه‌ی آسمان
زیر کدام قصیده‌ی باران
ایستاده‌ام

***

حیرت کودکانه‌ی تماشا را
در نگاه من بنشان
تا شکوه خدا را
در حوصله‌ی کوچک یک شبنم
به قنوت فروتنی قیام کنم

***

دقیقه‌های مرا
از بال کبوترانت
رنگین‌کمان تازه‌ای آیینه کش

***

آشوب باد مرا
بر رواق عمر
به قنوت فروتنی قیام کنم
ابریشم آرامشی دریوزه کن

***

پچ پچ عطرهای نهفته‌ی قلبت را
همچنان خواهم خواند
با اشتیاق بارانی لحظاتم رازی‌ست
چشم‌هایمان به زبانی دل‌آشنا
با هم سخن می‌گویند
مرا به دانایی بکر خواب‌هایت ببر!

***

به من بگو از کدام سمت
به طلوع بال پرستو
می‌توانم رسید؟

***

آی دانایی بکر!
از فلس‌های ستارگانت
به من فرصت آبی شعری ببخش!

از کتاب فرصت آبی شعر

بترس از من [۴۰][ویرایش]

من آن خشمم وزان در پنجه‌ی دریا، بترس ازمن!

من آن موجم رفیق هر چه توفان‌ها، بترس از من!

اگر پس می‌نشینم باز می‌گردم قوی آهنگ

نمی‌میرم در این آمد، شدن اما،‌ بترس از من!

من آن انگشت ترد بارها بشکسته خون آغشت

کنون مشتی درشتم، سرخ و صولت‌زا،‌ بترس از من!

هنوز از آخرین پیغام چشمان «ندا» خیس‌ است

شکسته بغض خونفام خیابان‌ها بترس از من!

هنوز از خاطراتم واژه‌های سرخ می‌بارد

به هر میدان منم اینک تو را جویا، بترس از من!

اگر ممنوع، اگر بر دار، اگر درخون؛ ولی بیدار منم اینک هماورد تو در هر جا، بترس از من

به يادتان [۴۱][ویرایش]

سحر که باد در شقایق آشیانه می‌کند
دلم به یادتان بهار را بهانه می‌کند
شبان که شبنم از حریر ماه می‌چکد به خاک
چکاوک از شما به گوش گل ترانه می‌کند
براوج بر شدید همچو موج،‌فوج فوج
که آفتاب در نگاهتان هنوز خانه می‌کند
شما غرور عشق و روح آتش‌اید و عطر آب
هنوز میهن از عبورتان جوانه می‌کند

***

ستارگان، ستارگان،‌ستارگان! نمرده‌اید
دلم به یادتان بهار را بهانه می‌کند

از کتاب سایه‌ها و باد

نمونه‌ی نثر[ویرایش]

شرم باد مرا اگر بسرایم كه گویندم «شاعر»! است و دریوزگی چند نگاه تحسین‌ آمیز و سطحی را از پیراهن عقل به درشوم.

شرم باد مرا شرمی عظیم، اگر واژگانی چند به رشته كشم كه گویندم «اهل قلم» است و سخن‌پرداز؛ در این نمایش بازار عرضه‌ی «خود»، كالایی باشم پیچیده در زرورقی چشم فریب، باد به غبغب افكنده‌‌ای تهی‌ مغز، پركننده‌ی گوش‌ها؛ و آوخ! تهی از حقیقت دلقكی، رقصنده با باد و آنچه «پسند روز» نام دارد. شرم! شرم!

آوخ! به‌ناگزیر در زمانه‌ای می‌زیم كه باید كلمه را با فواره‌ی خون شست و با ناب‌ترین نباریده‌ی باران تطهیر كرد. آب دریاها را باید به مدد طلبید. نه، نه... اقیانوسی از اشك‌های خداوند بایست. خدایگانان كلام، بی‌ برآمدن بر بلندا‌های نیالوده‌ی دار، از كدام ارتفاع گویا می توانند عصمت واژگان را جار زنند؟! بی‌سوختن «با آتش و نفت و بوریا» سخنان شان چگونه خواهد توانست وجدان ها را به حریق عشق دركشد؟! [۴۲]

منابع و پانویس‌ها[ویرایش]

  1. خالوکاکایی علیرضا. من و برف‌های سهیل. انتشارات smashwords
  2. https://www.smashwords.com/books/view/947935
  3. معرفی‌نامه‌ی شاعر ـ سایت smashwords
  4. سایت ایران آزاد. مقاله‌ی شعر مقاومت
  5. https://www.balatarin.com/permlink/2019/9/7/5166205
  6. [۱][۲] خالوکاکایی علیرضا. دیدم خدا می‌گریست. انتشارات smashwords . شعرهای ۹۶ ـ ۱۳۹۳
  7. [۳]خالوکاکایی علیرضا. فرصت آبی شعر. انتشارات smashwords . شعرهای ۹۶ ـ ۱۳۹۳
  8. [۴]خالوکاکایی علیرضا. آخرین حرف خزان. انتشارات smashwords. شعرهای ۱۳۶۰
  9. [۵]خالوکاکایی علیرضا. آبی‌ترین و سفر. انتشارات smashwords. شعرهای ۱۳۷۳
  10. [۶]خالوکاکایی علیرضا. آواز ماهیان. انتشارات smashwords. شعرهای ۱۳۶۸
  11. [۷]خالوکاکایی علیرضا. باریدن از ناگهان. انتشارات smashwords.
  12. [۸]خالوکاکایی علیرضا. تبعید به شعرهای خیس. انتشارات smashwords. شعرهای ۶۶ ـ ۱۳۶۵
  13. [۹]خالوکاکایی علیرضا. تپش در میان دو مرگ. انتشارات smashwords. شعرهای ۷۶ـ ۱۳۷۳
  14. [۱۰]خالوکاکایی علیرضا. تکرار تا زیبایی. انتشارات smashwords. شعرهای ۶۹ ـ ۱۳۶۸
  15. [۱۱] خالوکاکایی علیرضا. چامه‌های فصل خاکستر. انتشارات smashwords. شعرهای ۶۵ ـ ۱۳۶۰
  16. [۱۲] خالوکاکایی علیرضا. در تبعید خاک. انتشارات smashwords. شعرهای ۱۳۸۰
  17. [۱۳]خالوکاکایی علیرضا. سایه‌ها و باد. انتشارات smashwords. شعرهای ۷۹ ـ ۱۳۶۷
  18. [۱۴]خالوکاکایی علیرضا. سکوت آبی ماه. انتشارات smashwords. شعرهای ۱۳۶۰
  19. [۱۵]خالوکاکایی علیرضا. گفتیم نه و ایستادیم. انتشارات smashwords. شعرهای۸۰ ـ ۱۳۷۹
  20. [۱۶]خالوکاکایی علیرضا. آنان که با منند بیایند ـ جلد۱ .انتشارات smashwords. ۱۳۹۷ـ ۱۳۸۶
  21. [۱۷] خالوکاکایی علیرضا. آنان که با منند بیایند ـ جلد۲. انتشارات smashwords.
  22. [۱۸]خالوکاکایی علیرضا. آنان که با منند بیایند ـ جلد۳. انتشارات smashwords. ۳
  23. [۱۹]خالوکاکایی علیرضا. آنان که با منند بیایند ـ جلد. انتشارات smashwords. ۴
  24. [۲۰]خالوکاکایی علیرضا. بهار از دیوارها گذشته بود. انتشارات smashwords. ۱۳۶۷
  25. [۲۱]خالوکاکایی علیرضا. برف‌ها و سکوت. انتشارات smashwords. ۱۳۶۴
  26. [۲۲]خالوکاکایی علیرضا. بالهای بی قافیه. انتشارات smashwords. ۱۳۹۳
  27. [۲۳]خالوکاکایی علیرضا. مترسک و پرنده‌ی نخستین خطر. انتشارات smashwords. ۱۳۹۷
  28. [۲۴]خالوکاکایی علیرضا. جوانه‌های آبی چخماق. انتشارات smashwords. ۱۳۹۷
  29. [۲۵]خالوکاکایی علیرضا. چکه‌های ترد عقیق. انتشارات smashwords. ۹۸ـ ۱۳۹۷
  30. [۲۶]خالوکاکایی علیرضا. قیام تا آزادی. انتشارات smashwords. ۱۳۹۶
  31. [۲۷]خالوکاکایی علیرضا. میان من و نگاه. انتشارات smashwords. ۱۳۸۴
  32. [۲۸]خالوکاکایی علیرضا. جادوی نوشتن (یادداشت‌هایی در باره‌ی نویسندگی) . انتشارات smashwords. ۱۳۸۳
  33. [۲۹] خالوکاکایی علیرضا. نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید) . انتشارات smashwords. ۱۳۸۳
  34. [۳۰]خالوکاکایی علیرضا. مافیای بیت خامنه‌ای و اهمیت تحریم آن. انتشارات smashwords. ۱۳۹۸
  35. [۳۱]خالوکاکایی علیرضا. دل‌گریه‌های قلم. انتشارات smashwords. ۱۳۸۸
  36. [۳۲] خالوکاکایی علیرضا. درنگ‌پاره‌ها. انتشارات smashwords. ۱۳۸۹
  37. [۳۳]خالوکاکایی علیرضا. من و برف‌های سهیل. انتشارات smashwords. ۱۳۸۳
  38. [۳۴]خالوکاکایی علیرضا. سفر تا اعماق آینه. انتشارات smashwords. ۱۳۸۳
  39. واژک ـ سایت ادبیات آزاد. به من فرصت آبی شعری ببخش!
  40. خالوکاکایی. علیرضا. سایت بالاترین. بترس از من
  41. دلم به یادتان بهار را بهانه می‌کند
  42. واژک ـ سایت ادبیات آزاد

پیوند به بیرون[ویرایش]

واژک ـ سایت ادبیات آزاد

گفت‌وگو با علیرضا خالوکاکایی.  سایت به سوی پیروزی

سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران). گفت‌وگو با علیرضا خالوکاکایی. وظیفه‌ی هنر و هنرمند در قیام سراسری ایران

کتاب‌های علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق). کتابخانه فارسی

Ali reza Khalo kakaee: Books - Amazon.com

خالوکاکایی علیرضا. مرگ قهرمان می‌طلبد

خالوکاکایی علیرضا. داستان کوتاه. بهار از دیوارها گذشته بود

خالوکاکایی علیرضا. همبستگی ملی. بنیادگرایی تهدید جهان امروزین

خالوکاکایی علیرضا. آی ترانه‌ی خورشید بگو ما چه می‌خواهیم؟

This article "علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]