غزلواژه
غزلواژه عنوان سبک خاصی است که در سال ۱۳۸۹ در غزل مدرن ایران زیر نام بیانیهٔ پیشنهاد فرم تازهای در غزل امروز ایران توسط محمود طیّب به وجود آمده و اعلام موجودیت کردهاست. بیانیهٔ این سبک، بهطور رسمی در کتاب و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی در سال ۱۳۸۹ خورشیدی منتشر شد و از ویژگیهای برجستهای که میتواند امروزه و بعدها این کتاب را به گونهای متفاوت جلوه دهد همین بیانیه است که در آن غزلهایی با شکلی دیگرگونه و تازه (نو) زیر عنوان یک سبک مستقل منتشر شدهاست.
او در این بیانیه میگوید کارهای فراوانی در حوزههای شعر عاشقانه، اجتماعی، انتقادی و جنگ (و دفاع مقدس) زیر این شکل شعری نو کار کردهاست. در این مجموعه غزلواژههای با محتوای جنگ و ادبیات پایداری منتشر شدهاست و در بیانیه به غزلهای دیگری با محتوای اجتماعی، عاشقانه و غیره نیز اشاره شده و بعضاً عین شعر نقل شدهاست.
بیانیهٔ این شکل نو، در کتاب «و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی» به چاپ رسیدهاست. دومین مجموعهٔ شعر محمود طیّب[۱] با عنوان «و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی»(۱۳۸۹ خورشیدی) در اواخر دههٔ هشتاد خورشیدی منتشر شد.[۲] در اینجا برای معرفی غزلواژه، متن کامل بیانیه از همین کتاب نقل میشود.
پیشنهاد فرم تازهای در غزل امروز ایران[ویرایش]
در این شکل تازه، غزل به صورت سطحی موزاییکشده و منظم ارائه میشود و متن در همان شکل کلاسیک، با بافتی نو کار میشود. در این فرم، صنعتهای بلاغی اگرچه با محدودیتهایی روبهرو میشود اما آنچنان فراگیر نیست که غزل آسیب جدی ببیند. تشبیه، تضاد، استعاره، حسآمیزی و پارادوکس برجستهترین فنون بدیعی و بیانی هستند که همچنان قابلیت بهکارگیری را خواهند داشت. شعریّت ادبی تا اندازهٔ فراوانی در این بافت، جای خود را به تصویرسازیهای رئال و عینی میدهد. غزل بیشتر در خدمت روایت و تصویر است تا «تغزّل»، احساس، تخیل و شعریت؛ با آنکه رسالت غزل بیشتر همین گزینههاست. اما با خواندن کارهایی از این دست، در کنار دیگر گونههای غزل، همان لطف فرم همیشهٔ این قالب زیبا احساس میشود. در این فرم تازه، فعلها، حرفهای اضافه و مضافٌالیه از اندام جمله و ساختِ دستوری متن حذف میشود و غزل مجموعهای از نامها، صفتها و اصوات است. شاعر میبایست قدرت تصویرپردازی و تسلط خود را در روایت و شعر، تنها در بستر این واژهها نشان دهد و کارهای خواستنی و آرمانی مطلوب را بیافریند. از سوی دیگر این نوآوری و دیگر نوآوریهای در این راستا (:سالم) در مقایسه با دیگر نوآوریهایی که در عرصهٔ غزل امروز صورت گرفتهاست مانند «بدعتِ ناسازِ پستمدرنیسم» که به تخریب و نابودی این شکل زیبای شعری پرداختهاست بسیار امیدوارکننده و شایان توجه است. طیب نخستین غزل در این شکل را بهطور رسمی در سال ۱۳۸۵ در مجلهٔ هابیل[۳] منتشر کردهاست: غزل واژهٔ جنگ:
ایمان، دفاع، جبهه، خطر، انفجار، جنگ | سنگر، کمین، خلوص، شبیخون، صفا، تفنگ | |
مین، انفجار، توپ، مسلسل، گلوله، بمب | یوزی، کلاش، ژ۳، نفر، کوه، تپه، سنگ | |
تسبیح، مهر، چفیه، وصیت، نماز، عطر | قرآن، پلاک، قمقمه، ساعت، دعا، فشنگ | |
موجی، شهید، زخم، جنون، ماسک، خنده، اشک | خردل، اسید، گاز، عطش، میکروب، شرنگ | |
گردان، نظام، دسته، ستون، بخش، رسته، تیپ | ارتش، سپاه، منطقه، لشکر، بسیج، هنگ | |
دارو، پزشک، درد، عصا، تخت، ویلچر | تزریق، باند، ضدعفونی، سرم، سرنگ | |
مادر، پدر، عروس، برادر، عزیز، زن | لیلا، علی، بنفشه، محمد، صنم، فرنگ | |
دیروز: دین، نبرد، وطن، آرمان، خدا | امروز: ایسم، ژست تفکر! بزک، فرنگ![۴] |
در سال ۱۳۸۸ این غزل با این ساختار در کتاب «از حنجر هٔ کارون»[۵][۶] به چاپ رسید و موازی با انتشار همین کتاب، نخستین شعر را در این شکل (در قالب مثنوی ۶ بیتی) از یکی از شاعران، در یکی از مجموعههای شعر دفاع مقدس دیدم. شعری که بر همین وزن، و در بسیاری موارد، با همین واژگان «غزل واژهٔ انفجار» سروده شدهاست![۷] شعری که به نظر میرسد شاعرِ آن، دوازدهمین شمارهٔ مجلهٔ هابیل را دیده بود اما به آن اشارهای نکرد.
در کتاب و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی، بیشتر از پنج کار به صورت غزل واژه در حوزهٔ شعر جنگ منتشر شدهاست و در دیگر شعرهای این کتاب نیز بیتهایی به صورت پراکنده در این ساختار دیده میشود. لازم به اشاره است که در برخی از کارهای پیشتر از این کتاب نیز تکبیتیهایی دیده شدهاست که حالتی از غزل واژه دارد اما هیچگاه پیش از این، متنی منسجم و بیانیه وار در این راستا تنظیم و منتشر نشدهاست.
طیب در بیانیه میگوید بهترین محتوایی که متناسب با غزلْواژه به نظر رسید و تجربه شدهاست، محتوای اجتماعی ـ انتقادی است و غزلهای فراوانی در این حوزه نوشتهاست.
برای نمونه غزلِ زیر در حوزهٔ شعر اجتماعی با حالتی شبهانتقادی از نخستین کارهای از این دستِ طیب میباشد که البته صفت در ردیف و همچنین مضاف و مضافٌالیه در چند جای دیگر به کار گرفته شدهاست.
غزلی که عنوان آ ن پیرمرد کور است:
قرمز! چراغ راهنما، پیرمردِ کور | لرزان، ضعیف، روی عصا، … پیرمرد کور | |
خلوت، سکوت، جمعه، خیابان، هوای گرم | زنبیِل، نان، خرید، دوا، پیرمرد کور | |
ماشین، شراب، مردِ جوان، پارتی، موزیک | سرعت، عبور، نقض، خطا، پیرمرد کور | |
ترمز…! شدید، ظهر، تصادف! صدای آه | خون! ضربه، قلب، جمجمه، پا، پیرمرد کور | |
راننده، گیج، پرت و پلا، عربده، نهیب: | احمق! نفهم! سربههوا! پیرمردِ «کور» ! | |
راننده، گاز، دنده، خشن، بیمحل، گریز | عابر: آهای! مست! کجا؟!... پیرمردِ کور؟ ! | |
انسان، شرف، معاد، عدالت، حساب، حشر! | دوزخ، عذاب، کفر، خدا، پیرمرد کور! | |
... یک نعش، گنگ، کنجِ خیابان، مچاله، سرد | تنها، کنارِ جوی، رها، پیرمرد کور![۸] |
او در پایان بیانیه میگوید همهٔ شکلهای پیشنهادی و نظرهای در حوزهٔ غزل تا امروز مورد احترام میباشند و این فرم در کنار دیگر فرمها، پیشنهادی برای غزل امروز ایران است و بدیهی است که شکل و بافت اصیل غزل و آنچه از پیش به ما رسیدهاست زیباترین فرمی است که از این قالب انتظار میرود و همواره دلنشین و زیباترین خواهد بود.[۹] همانگونه که در متن بیانیه نیز آمدهاست از آغاز شعر فارسی تاکنون کوتاهگویی و گزیدهگویی باب بودهاست؛ و همین است که گاه در شعر فارسی- به ویژه از (دورهٔ مشروطه (۱۲۸۴٬۱۲۸۵–۱۳۰۴) به این سو، به مصراعها یا بیتهایی برمیخوریم که صرفاً چینش و بافتی از نامها یا صفات هستند و شاعر از حروف اضافه، مضافها و فعلها در متن بهره نبردهاست. اما نکته اینجاست که در همهٔ آن موارد یا تعمدی در کار نبوده یا اگر بوده، هر شاعر معمولاً به یک یا دو مورد تنها بسنده کردهاست (آنهم در مصراع یا نهایتاً بیتی!) و نخواسته یا نتوانستهاست شکلی نو را پدید آورد. همان گونه که پیش از نیما (بی هیچ قیاسی) شمس جهان کسمایی (۱۲۶۲–۱۳۴۰) کار یا کارهایی شکسته و کاملاً آزاد سروده و منتشر کرده بود اما تلاشهای نیما بود که شکلی نو را رسمیت بخشیده و تثبیت کرد. این شکل شعری در کتاب فرهنگ گونه های نوپدید در شعر فارسی معاصر [۱۰]}} به همراه نمونه هایی زیر این شکل نقل شده است.
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ طیّب، محمود، و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، 1389. خانهٔ کتاب.
- ↑ «و تو را شنیدم… روزی که اتفاق افتادی». آدینه بوک. ۷ خرداد ۱۳۹۲. دریافتشده در ۲۸ می ۲۰۱۳.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ر. ک. مجلهٔ هابیل، تخصصی دفاع مقدس، شمارهٔ 12، بهمن و اسفند 1385، ص 30
- ↑ طیب، محمود(1389) و تو را شنیدم… روزی که اتفاق افتادی، چاپ نخست، تهران، نشر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، صص: 38 و 39.
- ↑ از حنجر هٔ کارون، گزیدهٔ غزل دفاع مقدس استان خوزستان، ص 106
- ↑ ساکی، بهمن (گردآورنده) (۱۳۸۸)، از حنجرهٔ کارون مجموعه شعر دفاع مقدس شاعران استان خوزستان (گردآوری)، تهران: نیلوفرانصفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ر. ک. بوی تمشک، مجموعهٔ آثار منتخب دومین جشنواره شعر پایداری استان یزد، 1388، صص 146ـ147
- ↑ سراجی، محسن (1388) برای روزهای مبادا 3، چاپ نخست، مشهد، انتشارات سخن گستر، ص50.
- ↑ و تو را شنیدم… روزی که اتفاق افتادی، 19 ـ 22.
- ↑ * ساکی، بهمن. (۱۳۹۷) فرهنگ گونه های نوپدید در شعر فارسی معاصر. جلد نخست، تهران، عصر داستان. شابک ۱−۳۰−۶۹۷۰−۶۰۰−۹۷۸. خانهٔ کتاب
منابع[ویرایش]
- اسرافیلی، حسین. (۱۳۸۵) زخم سیب. مجموعه اشعار برگزیده پانزدهمین کنگرهٔ سراسری شعر دفاع مقدس (گردآوری). تهران: صریر. شابک ۹۶۴−۶۱۷۴−۲۸−۰. خانهٔ کتاب.
- بوی تمشک(۱۳۸۸) مجموعهٔ آثار منتخب دومین جشنواره شعر پایداری استان یزد.
- ساکی، بهمن. (۱۳۸۸) از حنجره کارون. مجموعه شعر دفاع مقدس شاعران استان خوزستان (گردآوری). تهران، نیلوفران. شابک ۹۷۸−۶۰۰−۵۵۱۳−۲۲−۶. خانهٔ کتاب.
- ساکی، بهمن. (۱۳۹۷) فرهنگ گونه های نوپدید در شعر فارسی معاصر. جلد نخست، تهران، عصر داستان. شابک ۱-۳۰-۶۹۷۰-۶۰۰-۹۷۸. خانهٔ کتاب
- سراجی، محسن (۱۳۸۸) برای روزهای مبادا ۳، چاپ نخست، مشهد، انتشارات سخن گستر.
- طیّب، محمود. (۱۳۸۹) و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی. تهران: حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس. شابک ۹۷۸−۶۰۰−۵۲۶۲−۶۲−۹. خانهٔ کتاب.
- طیّب، محمود(1394) مدرنیسم و پست مدرنیسم در غزل امروز ایران (با مقدمهای بر غزل فارسی از آغاز تا دورهٔ مدرن)، تهران، فرهنگ مانا.شابک ۹۷۶−۶۰۰−۷۱۱۸−۶۷−۲. خانهٔ کتاب.
This article "غزلواژه" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:غزلواژه. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.