You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

لبیکی

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

قوم لبیکی از طایفه بزرگ جنگروی می‌باشد که سلسه اتابکان یا خورشیدیان از این طایفه می‌باشد . در سال 570 ه.ق سر سلسله اتابکان کوچک (شجاع الدین فرزند خورشید ) از این طایفه بود که در منطقه لرستان و ایلام با تحریک و کمک مردم و طوایف مختلف لرستان ادعای استقلال کرد و سنگ بنای حکومتی را گذاشت که با همه افت و خیزهای تاریخ منطقه تا سال 1006 ه.ق (به مدت 436 سال) عمر کرد و طولانیترین حکومت ایرانی بعد از اسلام و دومین حکومت طولانی پس از اشکانیان در ایران را رقم زد.

شجره نامه قوم لبیکی جنگروی[ویرایش]

شجره نامه این قوم عبارت است از میرزا علی لبیکی ابن خدارحم ابن حیدر ابن میرزا ابن حاجی علی خان ابن صفدر خان ابن بهمن خان از طایفه جنگروی و فرزندان بهمن خان در غربی‌ترین نقطه اصفهان در منطقه ای به نام قلعه بهمن (که این قلعه توسط جد بزرگشان بهمن خان احداث شده‌است) و منطقه چمن سلطان یا شهرک امام در شرق الیگودرز مستقر می‌باشند .

اتابکان کوچک از طایفه جنگروی سلسله ای از اتابکان لرستان که در فاصلهٔ سال‌های 570 تا 1006ق در قسمت‌های شمالی و غربی لرستان (ناحیه لر کوچک) حکومت می‌کرده‌اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع‌الدین‌خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده‌اند و آخری‌شان به دست شاه عباس یکم صفوی کشته گردید.(دایرةالمعارف فارسی، ج. ۲، ص. ۲۴۹۲)

شعبه ٔ لر کوچک اتابکان کوچک لرستان چند نفر امیر معتبر ازمیان ایشان برخاسته و مدت امارتشان از لر بزرگ نیز طویل تر بوده‌است. لرستان منقسم به دو قسمت لر بزرگ و لر کوچک است و منشاء این تقسیم و وجه تسمیه آنکه در قدیم ألایام دو برادر بودند بزرگ بدر نام داشت و کوچک ابومنصور معاصر یکدیگر در دو موضع از آن ولایت ایالت داشتند نقلست که چون برادران از جهان گذران انتقال کردند محمدبن هلال بن بدر در آن مملکت تاج ایالت بر سر نهاد و منصب وزارت را به محمدبن خورشید داد و در شهور سنه ٔ خمسمائه (500 ق.) صد خانه وار کرد از جبل السماق شام (کردستان سوریه)، به سبب وحشتی که ایشان را با مهتر قوم خود افتاده بود، به لرستان امدند و در خیل احفاد محمد خورشید که وزرا بودند نزول کردند، برسبیل رعیتی.

ابوالحسن فضلوی که رئیس ایشان بود پسری داشت علی نام و چون علی درگذشت پسرش محمد بخدمت سلغریان شتافت و بواسطه ٔ شجاعت معتبر گشت و پس از فوت وی ولدش ابوطاهر که جوانی بود شجاعت مآثر ملازمت اتابک سنقر اختیار کرد و در آنوقت که اتابک سنقر به احکام شبانکاره مخالفت مینمود ابوطاهر را با سپاهی گران بجنگ ایشان فرستاد و ابوطاهر بر مخالفان ظفر یافته دوستکام بفارس بازگشت اتابک سنقر او را تحسین نموده گفت از من چیزی طلب نمای … ابوطاهر گفت اگر اجازت شود به لرستان روم و آن ولایت را جهة اتابک مستخلص گردانم و سنقر لشکری مصحوب ابوطاهر گردانیده او را بدان جانب گسیل فرمود. و اومؤسس سلسله ٔ اتابکان لرستان است .

حمداﷲ مستوفی گوید: تومان لر کوچک ولایتی معتبر است ... و نیز هم او در ذکر شعبه لر کوچک گوید: در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که درکول مارود بودند چون در آن کول مردم بسیار شدند هرگروهی بموضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند چنانکه در آن، چنگردی اوتری و هر قبیله از لران که در آن کولی مقام نداشتند لر اصلی نباشند... چنانکه کوشکی، کنبلی، روزبهانی، ساکی، سادلرینی، داودی، عباسی، محمد کماری و گروهی (و) جنک رومی که امرای لر و خلاصه ایشانند از شعبه سلغوری اند

و از شعب دیگران این اقوام اند: کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاه کاهی و رجوارکی، دری، ویراوند، و مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند اما قوم ساهی ارسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه خمسین و خمسمائه هرگز سروری علی حده نداشته‌اند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بوده‌اند.

در این تاریخ حسام الدین شوملی از ترکان افشری (افشاری) تابع سلجوقیان، حاکم منطقة لر کوچک و بعضی خوزستان بود از قوم جنکردی محمد و کرامی پسران خورشید به خدمت شومله رفتند و مرتبه ٔ بلند یافتند و ایشان را فرزندان معتبر خاستند... (تاریخ گزیده ص. 547-548).

لرستان یعنی اراضی لرنشین مقارن استیلای مغول به دو قسمت تقسیم میشد لر بزرگ و لر کوچک امروز به جای لر بزرگ کوه گیلویه و بختیاری قرار دارد و لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان میگوئیم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند میشده بیشتر ناحیه ٔ فیلی یعنی اطراف خرم آباد و اراضی پشت کوه بوده‌است . (تاریخ مغول ص 442). در مجمل التواریخ گلستانه (ص 204) مراد از لر بزرگ، ایلات لرستان حالیه و مراد از لر کوچک، ایلات بختیاری دانسته شده‌است یعنی به خلاف تقسیم فوق .

طوایف لر کوچک قبایلی بودند مخلوط از کردان آسیای صغیر و لرها که در حدود میان عراق عرب و عراق عجم ییلاق و قشلاق میکرده‌اند در سال 850 ق . یکی از روسای لر کوچک که شجاع الدین خورشید نام داشت طوایف لر کوچک را تحت امر خود آورد و بر قلعه مستحکم مانرود از قلاع مستحکم لرستان استیلا یافت .و پس از وی سلسله امرای لرکوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین ایشان که ذکری از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که سمت لالائی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت لرستان داشته‌است.

امرای لر کوچک :

1 - شجاع الدین خورشیدبن ابی بکر (580 - 621). 2- سیف الدین رستم برادرزاده ٔ او. 3- ابوبکربن محمد برادرسیف الدین رستم . 4- عزالدین گرشاسف بن محمد برادر ابوبکر. 5- حسام الدین خلیل بن بدربن شجاع الدین خورشید تا640. 6- بدرالدین مسعودبن حسام الدین خلیل (640 - 658). 7- تاج الدین شاه بن حسام الدین خلیل (658 - 677). 8- فلک الدین حسن و عزالدین حسین دو پسر بدرالدین مسعود (677 - 692). 9- جمال الدین خضربن تاج الدین شاه (692 - 693). 10- حسام الدین عمر و صمصام الدین محمود (693 - 695). 11- عزالدین محمدبن عزالدین حسین (695 - 706). 12- دولت خاتون زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین (706 - 720). 13- شجاع الدین محمودبن عزالدین حسین (720 - 750). 14- ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود (750 - 804). 15- سیدی احمدبن عزالدین (804 - 851). 16- شاه حسین عباسی (815 - 873). 17- شاه رستم عباسی از 873. 18- اغوربن شاه رستم . 19- جهانگیربن اغور تا 949. 20- رستم خان بن جهانگیر از 949 تا 978 حیات داشته‌است . (تاریخ مغول. تألیف عباس اقبال. صص 448 - 452 )

منابع[ویرایش]

  • لر کوچک در دهخدا
  • اتابکان لر کوچک در دهخدا
  • اتابکان لرستان در دهخدا
  • دایرةالمعارف فارسی، ج. ۲، ص. ۲۴۹۲
  • تاریخ مغول. تألیف عباس اقبال. ص 448 - 452

جنگروی در لغت‌نامه دهخدا[۱]


This article "لبیکی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:لبیکی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]