You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

Miriam (short story)

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

Miriam: A Classic Story of Loneliness
نویسندهTruman Capote
کشور ایالات متحده آمریکا
زبانEnglish
شابکشابک ‎۹۷۸−۰−۸۷۱۹۱−۸۲۹−۱

" میریام " داستان کوتاهی است که توسط ترومن کاپوته نوشته شده است. در اصل این نسخه در ژوئن 1945 در mademoiselle منتشر شد . [۱] "میریام" یکی از اولین داستان های کوتاه منتشر شده کاپوته بود و در سال 1946 جایزه او.هنری را در رده بهترین داستان چاپ اولی دریافت کرد. [۲]

برداشت[ویرایش]

خواهر کارسون مک کولرز ، ریتا اسمیت ، که به عنوان دستیار ویراستار در مادمازل کار می کرد ، داستان کاپوته "میریام" را پیشنهاد کرد. او به جورج دیویس کمک کرد ، که اولین شروع چاپ خودرابه ترومن داد . [۳]

خلاصه طرح[ویرایش]

"میریام" در مورد یک بیوه 61 ساله به نام خانم اچ میلراست که پس از مرگ شوهرش می خواهد سالهای باقی مانده از زندگی خود را به تنهایی در آپارتمان خود در نزدیکی رود خانه ایست بگذراند. او بسیار تنها است ، هیچ دوستی برای صحبت کردن ندارد و با هیچ یک از بستگان خود ارتباط برقرار نمی کند.

یک روز ، وقتی به سالن تئاتر می رود ، با دختری جوان و باهوش به نام میریام آشنا می شود. خانم میلر مبهوت است که نام کوچک این دختر نیز میریام است. میریام از خانم میلرمیخواهد برای او بلیط فیلم بخرد زیرا ذربان اجازه ورود به او را نمی دهد. او به خانم میلر 25 سنت (دو سکه و یک نیکل) میدهد برای خرید بلیط . آنها وقتی خانم میلر به جستجوی صنذلی میرود ازهم جدامیشوند. وقتی فیلم تمام می شود ، خانم میلر به خانه برمی گردد. هفته بعد ،درب خانه خانم میلر کوبیده میشود. وقتی او به آن پاسخ داد ، فهمید میریام است ، دختری که در سالن سینما ملاقات کرده است. خانم میلر از میریام می خواهد که به خانه برود ، اما میریام امتناع می کند و از خانم میلر می خواهد برایش یک ساندویچ ژله درست کند. بعد از اینکه میریام قبول کرد اگر ساندویچ به او بدهد به اتاق خواب خانم میلر میرود و یک گل سینه تراش کاری شده پیدا می کند که به خانم میلرداده شده بود. توسط شوهر درگذشته اش. او از خانم میلر می پرسد اگر بتواند آن را نگه دارد ، و خانم میلر علی رغم تمایلش به جلوگیری اواز گرفتن ان با درماندگی تن میدهد. میریام سپس به سمت کاناپه برمی گردد و ساندویچ خود را تمام می کند.

قبل از ترک کردن ، میریام از خانم میلرمیپرسد برای یک بوسه شب بخیر ، اما خانم میلر امتناع می کند. میریام به سمت یک گلدان نزدیک می رود و آن را روی زمین خرد می کند ، دسته گل را زیر پا می گذارد و سپس می رود. صبح روز بعد ، خانم میلر آپارتمان خود را ترک می کند تا روز را به خرید در فروشگاه های مختلف در اطراف شهر نیویورک بگذراند . با رسیدن به خانه ، میریام برمی گردد ، با اصرار زنگ خانه را می زند در حالی که خانم میلر از گشودن درب امتناع میکند. پس از پایان زنگ در ، خانم میلر به درب منزل می رود تا ببیند میریام آنجا را ترک کرده است یا نه. میریام اینکاررانکرده و قبل از اینکه خانم میلربتواند درب راببندد به داخل خانه می شتابد. میریام روی کاناپه می نشیند و به خانم میلر می گوید برای آوردن جعبه بزرگی که با خود آورده بود. او از روی کنجکاوی انجام می دهد. میریام هنگام اظهار نظر در مورد گیلاس ، کیک بادام ، و گلهای سفید که خانم میلرخریداری کرده بود به خانم میلر گفت که جعبه راباز کند.همه آنچه که او پیدا کرده لباس ودوم عروسک شبیه همان عروسکی است که میریام در دست داشت. سپس میریام به خانم میلرمی گوید. که قرار است با او زندگی کند.

یک خانم میلر ترسیده به آپارتمان طبقه پایین میرود که محل زندگی یک زوج جوان است. خانم میلر به آنها می گوید که یک دختر جوان مدام ظاهر می شود و او را تنها نمی گذارد. او مردی را که در آنجا زندگی می کند متقاعد می کند تا در طبقه بالا اتاق را چک کند در حالی که همسرش خانم میلر را دلداری می دهد. مرد به طبقه پایین برمی گردد و می گوید طبقه بالا هیچ دختری نیست. خانم میلر می پرسد آیا جعبه بزرگی وجود دارد یا خیر و مرد می گوید که آنجا نبود. خانم میلر به طبقه بالا برمی گردد تا ببیند کسی آنجا نیست. او بیش از هر زمان دیگری از خلأ حیرت انگیز خانه و خالی از سکنه ترسیده وبر روی کاناپه می افتد. او چشمان خود را می بندد و آرام می شود و به خودش یادآوری می کند که او خانم اچ میلر است، زنی که تنها زندگی می کند و همه کارها را خودش انجام می دهد. او سپس از صدای دیگری ، صدای ریختن لباس ابریشمی ، آگاه می شود. او سیخ میشود و با ترس چشمهایش را باز می کند تا ببیند میریام به او خیره شده است. آخرین سطر داستان میریام گفت "سلام" ، "مبهم است ، در این که میریام صحبت میکند، مبهم است.

تاریخچه انتشار[ویرایش]

"میریام" از اوایل سال 1949 در مجموعه داستان کوتاه کاپوته یک درخت شب و داستانهای دیگر تجدید چاپ شد . با عنوان میریام: یک داستان کلاسیک از تنهایی ، در سپتامبر 1981 به شکل جلدسخت منتشر شد . اخیراً در داستانهای کامل ترومن کاپوت ، که در سال 2004 منتشر شد ، گنجانده شد.

پذیرش و تحلیل انتقادی[ویرایش]

"میریام" به دلیل داشتن "کیفیت رویایی مانند و روانشناختی" و مضمونی در کشف اختلال شخصیت دوگانه مشهور است. [۴]

رینولدز پرایس مشاهده می کند که دو داستان کوتاه اولیه کاپوته ، "میریام" ، همراه با "یک کوزه نقره ای" نشان دهنده آشنایی وی با دیگر نویسندگان معاصر جنوب ، به ویژهکارسون مک کولرز است . او همچنین ذکر می کند که "میریام" با "یک سرگرمی شاید خیلی آسان" اغشته وعجین شده است. . [۵]

خوانندگان به نمادگرایی در داستان ، به ویژه استفاده از رنگ در لباس اشاره کرده اند. آبی ،رنگ مورد علاقه خانم میلر به عنوان نمادی از غم و اندوه دیده می شود. آلو به عنوان نمادی از ثروت و سفید به عنوان نمادی برای تمیز بودن ، خوب و سالم بودن مورد توجه قرار می گیرند. به طور مشخص میریام اغلب سفید می پوشد و بارها در طول داستان برف می بارد و برف نیز سفید است. ریشه عبری نام "میریام" ممکن است به عنوان "کودک آرزو شده" ترجمه شود ، که می تواند چیزهای زیادی در مورد آنچه خانم میلر میخواهد ودر بازدید کننده جوان خود می بیندتوضیح دهد.میریام را می توان نمادی برای فرشته مرگ دانست.[نیازمند منبع]

کاپوته همچنین درباره مضامین هویتی که در داستان نهفته است ، اظهار می دارد: ". . . زیرا تنها چیزی که او به میریام از دست داده بود ، هویت او بود ، اما اکنون او دانست که دوباره شخصی را که در این اتاق زندگی می کرد پیدا کرده که غذاهای خودش را می پخت ، صاحب یک قناری بود ، شخصی که می توانست به او اعتماد کند و اوراباور داشته باشد: خانم اچ میلر »(کاپوته ، 49) [۶]

اقتباس[ویرایش]

اقتباس از "میریام" در فیلم گلچین سه گانه فرانک پری در سال 1969 (معروف به سه گانه ترومن کاپوت ) گنجانده شده است که شامل اقتباس های "یک خاطره کریسمس" و "در میان مسیرهای بهشت" است.

منابع[ویرایش]

یادداشت
  1. Clarke, Gerald. Capote: A Biography (New York: Simon and Schuster, 1988), page 85.
  2. "PEN/O. Henry Award Past Winners List". Retrieved 2011-05-03.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
  3. Plimpton, George. Truman Capote: In Which Various Friends, Enemies, Acquaintances, and Detractors Recall His Turbulent Career (New York: Doubleday, 1997), pages 42&49.
  4. Stanton, Robert J. Truman Capote: A Primary and Secondary Bibliography (1980) G K Hall & Company. شابک ‎۹۷۸−۰−۸۱۶۱−۸۱۰۸−۷ p. 43
  5. Price, Reynolds, introduction to The Complete Stories of Truman Capote (New York: Random House, 2005), pages xi&xii.
  6. Capote, Truman. "Literary Elements Present in Miriam". Blogspot. Retrieved 26 February 2013.صفحه پودمان:Citation/CS1/en/styles.css محتوایی ندارد.
فهرست کتب

رده:داستان‌های کوتاه ترسناک رده:داستان‌های کوتاه مورد اقتباس در فیلم رده:داستان‌های کوتاه ۱۹۴۵ (میلادی) رده:صفحات با ترجمه بازبینی‌نشده



This article "Miriam (short story)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:Miriam (short story). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]