You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

طایفه محمدموسایی

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو

طایفه محمدموسایی یکی از طوایف لر زبان ایل بزرگ بهمئی ساکن در خوزستان و کهگیلویه می‌باشند. این طایفه با بیش از ۲۰هزار جمعیت در شهرهای رامهرمز، باغملک، شوشتر، اهواز، میداود، رودزرد، دیشموک و سایر نقاط ایران زندگی می‌کنند. از مهم‌ترین روستاهای محمدموسایی‌نشین می‌توان به دره بنیاب، منجوک، پتک، چیت انبه و.. اشاره کرد. اکثریت جمعیت این طایفه در شهرستان رامهرمز زندگی می‌کنند.

طایفه محمدموسایی خود به چندین تیره دیگر تقسیم می‌شود. از جمله مراد، باقر و تیره‌ای دیگر به نام «بامسیر» که در شوشتر زندگی می‌کنند. زبان اصلی این طایفه لری (گویش بهمئی) نزدیک به لری بویراحمدی و بختیاری و سرشار از لغات ایرانی اصیل است.[۱]

سبک زندگی طایفه در گذر زمان[ویرایش]

طایفه محمدموسایی در گذشته دور مثل دیگر اقوام لر زبان به دو شیوه کوچ نشینی و یکجانشینی زندگی می‌کردند. منطقه سردسیری این طایقه کِرَنگ در استان کهگیلویه و منطقه برفی و سردسیری رشته کوه‌های زاگرس (غارون، سرحد) بوده‌است. اما در گذر زمان اکثریت جمعیت این طایفه به زندگی روستایی و شهری روی آوردند.

سوابق سیاسی و مبارزاتی طایفه[ویرایش]

غیرت و شجاعت این طایفه در طول تاریخ زبان زد خاص و عام بود. در مبارزات مردمی شمال خوزستان و کهگیلویه طایفه محمدمیسایی همیشه پیش قدم بودند. یکی از طوایف فعال در جنبش جنوب ایران بر علیه انگلیسی‌ها طایفه محمدموسایی بوده‌است؛ که چندین بار به مقر نیروی‌های انگلیسی در رامهرمز را مورد حمله قرار دادند. پرچمداران مبارزات ایل بهمئی بر علیه رژیم پهلوی طایفه محمدموسایی بودند. افراد مبارزی چون گل محمد و صفر از قهرمانان تاریخی این طایقه هستند. در دوران پهلوی که محمدموسایی علیه رضا شاه قیام کردند باعث شد و ۷۰ نفر از بزرگان این طایفه توسط این رژیم زندانی و کشته شدند. یکی از جنگویان این طایفه یعنی گل محمد فرزند عبدمحمد با خیانت عده‌ای از خوانین محلی وقت و افرادی از ایل طیبی زخمی و کشته شد. سپس سر گنده و توخالی‌اش را به دربار پهلوی تقدیم کردند. بین این طایفه با طایفه خواجه امیری و طایفه محمدی درگیری‌های خونین رخ داد که به کشته و زخمی صدها نفر از این طوایف انجامید.

صفر محمدمیسایی[ویرایش]

کاید صفر محمد موسایی یکی از بزرگ مردان ایل بهمئی ازطایفه بزرگ محمدموسایی می‌باشد، در زمان قیام ۱۳۱۶ علاءالدینی ها علیه رضاشاه پهلوی باوجودی که از منطقه علاﺀ فاصله زمانی زیادی داشته‌است. اما با توجه به اینکه ایشان فردی شجاع و کاردان بودند، پس از درخواست بزرگان ایل و اصرار براینکه تنها تفنگچین ماهر ایل که می‌تواند از عهده این کار برآید کاید صفر محمدموسایی (مهمدی‏) می‌باشد. مقرر شد که طبق یک برنامه‌ریزی دقیق جهت آزادی خداکرم خان (خان طلا) از زندان بهبهان که یک پادگان نظامی بود اقدام کند؛ لذا ایشان پس ازپذیرفتن درخواست به خانه خود که درابوالفارس بوده برگشت تا با برادران و خانواده خود مشورت نماید. با مخالفت خانواده روبرو می‌شود. اما ایشان به خانواده تأکید می‌کندکه امید ایل به نجات خان است و من هم طبق قول خود باید نسبت به آزادی آن اقدام کنم و پس از اسرارهای فراوان آن‌ها را متقاید کرده و سوار بر اسب شده که مجهز به سلاح کمری و برنو بوده عازم بهبهان می‌شوند. پس ازورودبه بهبهان به ملاقات خان می‌رود. پس از ملاقات باخان ایشان را از نقشه خویش آگاه می‌سازد و از او می‌خواهد که به صورت یک شبانه روز به استراحت مطلق بپردازد تا دو شب دیگر به سراغ او برود و ایشان را از بند زندان نجات دهد. سپس دو روز بعد طبق قرار به اطراف زندان رفته و کمین زده تا تمام راه‌های ورودی و خروجی زندان راکنترل کند. سپس به بازار بهبهان می‌رود و با خرید زنجیر و قلاب و کلنگ درشب موعود به سمت زندان روانه می‌شود و از آنجا که خان درطبقه دوم زندان بود ورود به زندان از درهای ورودی غیرممکن بود. مجبور می‌شود با ترفندهای خاصی از پشت دیوار زندان به وسیله قلاب و زنجیر خود را به پشت بام زندان برساند و پس از کندن سقف اتاقی که خان در آن زندانی بوده موفق می‌شود؛ که خان را به پشت بام ببرد و آن را به بیرون از زندان هدایت می‌کند، جهت فریب مأموران دولتی به جای اینکه به سوی منطقه بهمئی حرکت کنند راه خود را کج و به سوی شیراز حرکت می‌کنند تا از خطر تعقیب در امان بمانند و به مدت دوشبانه روز خود را در نخلستان‌های بهبهان مخفی می‌کنند. کاید صفر زنجیرهایی راکه به خان آویزان بوده باکلت پاره می‌کند و همان‌جا متوجه می‌شود. بعد از دوشبانه روز هر دو به جایی می‌روند که قبلاً کایدصفر اسبانی در میان نخلستانها آماده کرده بود و هر دو سوار بر اسب به سمت لیکک (شهرستان بهمئی) حرکت می‌کنند و با رسیدن به لیکک خبر آزادی خان توسط کایدصفر در میان مردم طنین انداز می‌شود؛ و با رقص و سرودهای محلی و پایه کوبی به استقبال آن‌ها می‌روند. مسئولان زندان و نظامیان هنگ بهبهان پس از اطلاعات کسب شده موفق می‌شوند، شخص مورد نظر را شناسایی کنند و پس از سه ماه که موقعیت آن را پیدا کردند درگیری مسلحانه بین نیروهای دولتی و کاید صفر با یکی از تفنگچیان همراه او بوده شروع می‌شود، شخصی که همراه او بوده زخمی و با وجود اینکه زخمی بوده فرار می‌کند، اما کاید صفر به مبارزه خود ادامه می‌دهد تا اینکه فشنگ در تفنگ گیر می‌کند و نظامیان با به جا گذاشتن چندین زخمی موفق به دستگیری آن در منطقه ابوالفارس (بردخیمه) می‌شوند؛ و توسط نیروهای امنیتی به شهرستان رامهرمز فرستاده می‌شود و پس از دستور از نظامیان ارشد تهران حکم اعدام وی صادر می‌شود و پس ازاطلاع رسانی به گوش مردم رامهرمز در منطقه خرمن زار (استادیوم شهیدتختی فعلی) حکم اعدام در ملع عام صادر می‌شود؛ و بنا به گفته شاهدان عینی در موقع اجرای حکم چهار نفر از نظامیان که از اجرای حکم تمرد می‌کنند، همراه او و به دستور فرمانده هنگ اعدام می‌شوند و در همان شب داییان مرحوم جسد آن را از گودال برداشته و در جای نا معلومی او را دفن می‌کنند و از ترس رژیم شاهنشاهی تا به امروز کسی نمی‌داند که درکجا به خاک سپرده شده‌است و در پایان سه فرزند بنام‌های حاج جعفر کربلایی، صفدر و یک دختر به یادگارمانده است؛ و این قسمتی از سرگذشت کاید صفر محمدموسایی از طایفه محمدموسایی وایل بزرگ بهمئی بوده‌است.

تصاویری از روستای دره بنیاب[ویرایش]

روستای دره بنیاب در یک روز بارانی
روستای دره بنیاب
روستای دره بنیاب - طایفه محمدموسایی

دره بنیاب[ویرایش]

دره بنیاب، روستایی از توابع بخش صیدون شهرستان باغ‌ملک در استان خوزستان ایران است. این روستا بیش از ۲۰۰۰ نفر جمعیت دارد. روستای دره بنیاب در دامنه کوه ساولک که متعلق به طایفه محمد موسایی واقع شده‌است. ۹۰ درصد جمعیت روستای دره بنیاب را طایفه بزرگ محمد موسایی تشکیل می‌دهند؛ و تعداد اندکی از طایفه نرمیسایی نیز در این روستا زندگی می‌کنند. روستای دره بنیاب در منطقه خوش آب و هوای دامنه کوه ساولک واقع شده‌است. باغ‌ها و چشمه‌های اصلی این روستا بر اثر خشکسالی اخیر از بین رفته‌اند.

روستای منجوک[ویرایش]

یکی دیگر از روستاهای طایفه محمدموسایی در دو کیلومتری روستای دره بنیاب در سواحل رودخانه اعلاء قرار دارد.

جستارهای وابسته[ویرایش]

کتاب‌شناسی[ویرایش]

(جغرافیای بهمئی، مونوگرافی ایل بهمئی، جمعیت بهمئی، مسکن در ایل بهمئی)[ایلات و عشایر ایران/ ۲]

منابع[ویرایش]

  1. نادر افشاری: ایل بهمئی، انتشارات خجسته، تهران، 1391.

[۱][۲]

  • جنبش جنوب ایران، «جلد اول»، احمد دشتی، قم، هفته نامهٔ خلیج فارس، چاپ اول، ۱۳۷۹.

«قوم لر» به معرفی تاریخچه، فرهنگ، هویت و مشاهیر قوم لر اثر جعفر یوسفی «قوم لر» سکندر امان‌اللهی بهاروند «پژوهشی دربارهٔ پیوستگی قومی و پراکندگی جغرافیایی لرها در ایران» - انتشارات امیرکبیر

This article "طایفه محمدموسایی" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:طایفه محمدموسایی. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.

  1. حسین کسایی: فارس نامه ناصری، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۲.
  2. امان‌الهی بهاروند. اسکندر: قوم لر، انتشارات آگاه، تهران، ۱۳۷۴.


Read or create/edit this page in another language[ویرایش]