You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

کاروان عمر

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو


کاروان عمر
کاروان عمر: خاطرات سیاسی و فرهنگی هفتاد سال عمر
پرونده:کاروان عمر-1.jpg
نویسندهاحمد اقتداری
ناشرمؤلف (احمد اقتداری)
محل نشرایران
تاریخ نشر۱۳۷۲
چاپاول
شمارگان۱۰۰۰ جلد
تعداد صفحات۳۸۶
موضوعخودزندگی‌نامه
سبکخاطره‌نویسی
زبانفارسی
نوع رسانهچاپی
قطعوزیری
تعداد جلد۱
کتابخانهٔ ملی ایران‭م۷۵–۶۵۱۱
دیوئی۹۵۵/۰۸۲۴۰۹۲
کتابخانه کنگره‏‫‭DSR۱۴۸۶/‮الف‬۶۷آ۳ ۱۳۷۲
لارستان کهن و فرهنگ لارستانی
سایهٔ سیمرغ

کاروان عمر: خاطرات سیاسی و فرهنگی هفتاد سال عمر عنوان کتابی از احمد اقتداری، نویسنده و تاریخ‌نگار ایرانی است. این کتاب که در سبک خاطره‌نویسی نوشته شده‌است، زندگی‌نامه و خاطرات نویسنده را در سن ۷۰ سالگی در بر می‌گیرد. این کتاب به زبان فارسی نوشته شده و نخستین بار در سال ۱۳۷۲ خورشیدی به چاپ رسیده‌است. اقتداری خاطراتش را در این کتاب به چهار بخش تقسیم کرده‌است که عبارت‌اند از جوانی و نشاط زندگی، خاطرات سی سال معلمی، خاطرات چهل سال وکالت دادگستری و حاصل عمر.[۱][۲]

زمینه[ویرایش]

انتشار کتاب‌هایی با موضوعات خاطره‌نویسی و شرح حال در سال‌های دههٔ ۷۰ خورشیدی افزایش یافت و توجه مخاطبان حوزهٔ نشر را به خود جلب کرد. بیشتر نویسندگان این کتاب‌ها، سیاست‌مداران بودند که در خاطرات‌شان به تعامل‌های خود با دیگر اصحاب قدرت می‌پرداختند و سهم محققان و معلمان در نوشتن کتاب‌هایی با موضوع شرح حال، کمتر بود. در این میان، کتاب کاروان عمر که نویسندهٔ آن هم سیاست‌مدار بود و هم محقق و معلم، اهمیت خاصی داشت.[۳]

نویسنده[ویرایش]

احمد اقتداری در سال ۱۳۹۵

احمد اقتداری (۳ خرداد ۱۳۰۴ – ۲۷ فروردین ۱۳۹۸) ایران‌شناس، پژوهشگر خلیج فارس و جغرافیای تاریخی و فرهنگی مناطق جنوبی ایران و استاد دانشگاه ایرانی بود. او از خاندان خوانین گراش در دوران قاجار بود و منصب‌هایی چون ریاست ادارهٔ فرهنگ لارستان و شهرداری لار را در جوانی بر عهده داشت. همچنین سابقهٔ نامزدی برای نمایندگی مجلس شورای ملی از حوزهٔ لارستان، تدریس در دانشگاه تهران و ریاست دفتر مطالعات خلیج فارس در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی از دیگر سِمَت‌هایی است که در زندگینامهٔ اقتداری به چشم می‌خورد.[۴] عمدهٔ شهرت اقتداری به علت پژوهش در حوزهٔ خلیج فارس است و به همین علت به «پدر مطالعات خلیج فارس» مشهور است. اقتداری ده‌ها کتاب و صدها مقاله نگارش و منتشر کرده‌است. او در آثارش به موضوعات گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف ایران‌شناسی می‌پردازد.[۵] کتاب خلیج فارس از دیرباز تا کنون به قلم اقتداری، جایزهٔ ویژهٔ یونسکو در ایران را به خود اختصاص داده و کتاب تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران نیز مورد تقدیر قرار گرفته‌است.[۶]

درون‌مایه[ویرایش]

اقتداری خاطراتش را در کاروان عمر، در چهار بخش نوشته‌است: بخش اول با عنوان «جوانی و نشاط زندگانی» از صفحهٔ ۹ تا ۲۳۵، بخش دوم با عنوان «خاطرات سی سال معلمی» از صفحهٔ ۲۳۹ تا ۲۵۴، بخش سوم با عنوان «خاطرات چهل سال وکالت دادگستری» از صفحهٔ ۲۵۵ تا ۲۷۴ و بخش چهارم با عنوان «حاصل عمر» از صفحهٔ ۲۷۵ تا ۲۹۳.[۷] پس از این چهار بخش، فهرست اعلام شامل اسامی شخصیت‌ها، مؤسسات و مکان‌های جغرافیایی در صفحات ۲۹۵ تا ۳۱۴ آمده‌است. آخرین صفحات کاروان عمر را تصاویری از نویسنده، خانوادهٔ او و دوستان و همکارانش تشکیل می‌دهند که در ۷۲ صفحه (از صفحهٔ ۳۱۵ تا ۳۸۶) چاپ شده‌است.[۸][۹] در بخش‌های مختلف کتاب، چند قطعه شعرِ سرودهٔ نویسنده آورده شده که با وجود معایب فنی، بیان‌گر احوال و احساسات اوست.[۱۰]

بخش اول: جوانی و نشاط زندگانی[ویرایش]

نویسنده در صفحات اولیهٔ کتاب، خود و خاندانش را به اختصار معرفی کرده و از بزرگان خاندانش همچون پدرش مرتضی‌قلی‌خان و جدش فتحعلی‌خان بیگلربیگی نام برده‌است. او در ادامه به چگونگی تحصیلات مقدماتی، خدمت سربازی و سپس آشنایی با عبدالرحمان فرامرزی و حسین علاء پرداخته که به انتصاب اقتداری به ریاست ادارهٔ فرهنگ لارستان انجامید. شرح تلاش‌های اقتداری برای همگانی‌شدن سوادآموزی و احداث مدارس متعدد در مناطق جنوبی ایران، در صفحات بعدی کاروان عمر آمده‌است. او ضمن تشریح این اقدامات فرهنگی، تصویری هم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم لارستان ارائه داده‌است. او سپس به ماجرای مخالفتش با کاندیداتوری فرامرزی در انتخابات شانزدهمین دورهٔ مجلس شورای ملی (۱۳۲۸) و جریان این انتخابات خونین می‌پردازد. اقتداری در ادامه، ماجرای شهردار شدنش در لار و نامزدی‌اش برای مجلس بیست و یکم شورای ملی (۱۳۴۲) را توضیح داده‌است. او در شرح این رویدادها، تنها به ذکر مناسبات خود با سیاست‌مداران و نهاد قدرت نپرداخته و مطلب را در حیطهٔ اجتماع نیز بررسی کرده‌است؛ به گونه‌ای که شرایط و زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی و همچنین نسبت و ارتباط او با گروه‌های مختلف اجتماعی، مورد توجه نویسنده بوده‌است. این نوع داده‌ها دربارهٔ شهرهایی که دور از مرکز قرار دارند و کمتر مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، به اهمیت کاروان عمر افزوده‌است. در بخش دیگری اقتداری فعالیت‌های علمی خود را شرح داده‌است که از مهم‌ترین بخش‌های این کتاب به‌شمار می‌رود. کناره‌گیری از شهرداری لار، شروع اشتغال به وکالت دادگستری و چگونگی انتشار اولین کتاب‌هایش با عناوین فرهنگ لارستانی و لارستان کهن در سال ۱۳۳۴ خورشیدی از جمله موضوعاتی است که در این قسمت از کتاب شرح داده شده‌است. آشنایی نویسنده با ایران‌شناسانی چون ایرج افشار، منوچهر ستوده، محمدتقی دانش‌پژوه، عباس زریاب خویی و شماری دیگر از محققان این عرصه در کتاب آمده‌است و اقتداری از مباحثات شکل‌گرفته در این گردهمایی‌ها، نکات قابل‌توجهی را نوشته‌است. بیشترین حجم کتاب در این بخش، مربوط به مقطع زمانی سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۸ خورشیدی است. دورانی که اقتداری به استخدام سازمان جلب سیاحان درآمد و به عنوان کارشناس گردشگری به سفرهای داخلی و خارجی متعددی پرداخت. او همچنین از این فرصت برای مطالعه و فعالیت‌های پژوهشی استفاده کرد. این بخش از کتاب شامل خاطراتی که طی این سفرها (به خصوص سفر در کرانه‌های شمالی و جنوبی خلیج فارس و دریای عمان) و در ارتباط با شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی آن مناطق اتفاق افتاده‌است. همچنین او در این بخش به تحقیقاتش در سواحل جنوبی ایران برای نوشتن کتاب‌هایی چون خلیج فارس، آثار شهرهای باستانی و آثار و بناهای تاریخی خوزستان پرداخته‌است. سفر به کشورهای اروپایی و مدیترانه‌ای، بازدید از موزه‌های و مراکز دانشگاهی آن کشورها و مناظره و گفتگو با شخصیت‌های فرهنگی آن مناطق و همچنین شرکت در سمینارها و کنگره‌های ایران‌شناسی، از دیگر خاطرات اقتداری است که در این قسمت از کاروان عمر منعکس شده‌است. او در پایان این بخش از شماری از دانشمندان رشته‌های تاریخ، ادبیات و حقوق یاد کرده و به صورت مختصر، به معرفی آن‌ها و روابطش با آن افراد اشاره کرده‌است که افرادی چون موسی عمید، محمد مصدق، محمدتقی بهار و محمدعلی سدیدالسلطنه از آن جمله‌اند.[۱۱] یکی از مفصل‌ترین معرفی‌ها در این قسمت، مربوط به حبیب یغمایی، مدیر مجلهٔ یغما، است.[۱۲]

بخش‌های دوم و سوم: خاطرات معلمی و وکالت[ویرایش]

اقتداری در این بخش از کتاب دوازده خاطره از دوران سی‌سالهٔ معلمی خود نقل کرده‌است.[۱۳] او در چهارمین بخش نیز به نقل دوازده خاطرهٔ دیگر، از چهل سال اشتغال به حرفهٔ وکالت دادگستری اقدام کرده‌است.[۱۴] مجلهٔ آینده، خاطرات این بخش را «حکایتی روشن از بی‌عدالتی همیشگی» قلمداد کرده‌است.[۱۵]

بخش چهارم: حاصل عمر[ویرایش]

اقتداری در آخرین فصل از کاروان عمر، به معرفی تمامی کتاب‌ها، مقاله‌ها و دیگر نوشته‌هایی پرداخته که تألیف، ترجمه و تصحیح نموده‌است.[۱۶] او در این قسمت، ۲۳ جلد کتاب و ۱۰۷ عنوان مقاله را که تا زمان انتشار کاروان عمر چاپ کرده و نیز عنوان ۵۰ مقاله‌ای که در کتاب کِشتهٔ خویش گردآورده را فهرست کرده‌است. همچنین نام ۱۰ کتاب زیر عنوان «آماده برای چاپ» ذکر شده که بیشتر در موضوعات مربوط به نواحی ساحلی خلیج فارس است. در بین آثار اقتداری، ترجمه‌هایی از کتاب‌ها و مقالات ایران‌شناسان اروپایی نیز به چشم می‌خورد.[۱۷]

نگارش و انتشار[ویرایش]

کتاب کاروان عمر نوشتهٔ احمد اقتداری است و خود او نیز به عنوان ناشر، کتاب را منتشر کرده‌است. این کتاب در سال ۱۳۷۲ خورشیدی و در تهران، در ۳۸۶ صفحه به چاپ رسیده‌است.[۱۸] البته نگارش کتاب در آبان ۱۳۷۱ پایان گرفته‌است.[۱۹] این کتاب در قطع وزیری چاپ شده و قیمت آن در زمان انتشار، ۴۰۰۰ ریال بوده‌است.[۲۰]

نقدها[ویرایش]

فرهاد طاهری در دانشنامهٔ ایران، کاروان عمر را گزارشی دقیق و بی‌پرده از جنبه‌های مختلف زندگی اقتداری می‌داند.[۲۱] نویسندهٔ مجلهٔ ایران‌شناسی، کاروان عمر را مانند رمانی گیرا و پرجاذبه و با نثری روان توصیف کرده‌است. او همچنین شرح‌های اقتداری از سفرهایش و خاطره‌های بخش‌های معلمی و وکالت (فصل‌های دوم و سوم کتاب) را مورد توجه قرار داده و آن‌ها را خواندنی دانسته‌است.[۲۲] مجلهٔ آینده نیز قلم اقتداری را استوار، شیرین و باکشش دانسته‌است.[۲۳] عباس پرتوی مقدم، مهم‌ترین دغدغهٔ اقتداری در کاروان عمر را «نادیده گرفتن تاریخ و هویت ملی» عنوان می‌کند و عمده‌ترین ویژگی‌های کتاب را در سه نکته برمی‌شمرد که عبارت‌اند از:

  1. صریح و نقادانه‌بودن قلم نویسنده که با ریشه‌یابی ضعف‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع، عملکرد کارگزاران حکومت را نقد کرده‌است. او در بخش‌هایی از کتاب، انتقاداتی نیز به خود و خاندانش (که از حاکمان محلی بودند) وارد می‌کند.
  2. دقت، ظرافت و نکته‌سنجی نویسنده که برای مثال همراه با ذکر نام افراد، به خصوص افراد ناشناس، به معرفی آن‌ها پرداخته‌است.
  3. نثر جذابی که خواننده را با خود همراه می‌کند.[۲۴]

منابع[ویرایش]

پانویس

  1. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.
  2. «کاروان عمر»، سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی.
  3. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.
  4. طاهری، «اقتداری»، دانشنامهٔ ایران.
  5. رحمانی، «به ایرانِ جاودانی‌ام»، وبگاه رادیو فرهنگ.
  6. اقتداری، کاروان عمر، ۳۲۶–۳۳۶.
  7. م.، «گلگشتی در انتشارات فارسی»، ایران‌شناسی.
  8. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.
  9. م.، «گلگشتی در انتشارات فارسی»، ایران‌شناسی.
  10. «معرفی کتاب‌های تازه»، آینده.
  11. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.
  12. م.، «گلگشتی در انتشارات فارسی»، ایران‌شناسی.
  13. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.
  14. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.
  15. «معرفی کتاب‌های تازه»، آینده.
  16. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.
  17. م.، «گلگشتی در انتشارات فارسی»، ایران‌شناسی.
  18. م.، «گلگشتی در انتشارات فارسی»، ایران‌شناسی.
  19. تقوی، تقویم تاریخ لارستان، ۱۵۸–۱۵۹.
  20. «معرفی کتاب‌های تازه»، آینده.
  21. طاهری، «اقتداری»، دانشنامهٔ ایران.
  22. م.، «گلگشتی در انتشارات فارسی»، ایران‌شناسی.
  23. «معرفی کتاب‌های تازه»، آینده.
  24. پرتوی مقدم، «نگاهی به سه کتاب»، رشد آموزش تاریخ.

مآخذ

پیوند به بیرون[ویرایش]


This article "کاروان عمر" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:کاروان عمر. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.

Page kept on Wikipedia This page exists already on Wikipedia.


Read or create/edit this page in another language[ویرایش]