دبیره پارسی لاتین
دبیره پارسی لاتین یا خط فارسی لاتین (ویرایش دوم) یک دبیرهٔ کاملاً اختصاصی برای زبان پارسی است که بعنوان بهترین جایگزین برای دبیرهٔ فعلی پیشنهاد شدهاست. دبیره پارسی لاتین دارای ۲۸ حرف مجزا میباشد. برخلاف دبیرهٔ انگلیسی، در این دبیره حروف ترکیبی بکار گرفته نشدهاند و برای هر واج، یک حرف مجزا تعریف شدهاست. این مقاله توسط سازنده دبیره پارسی لاتین ویرایش شده است. بعنوان مثال در دبیرهٔ پارسی لاتین، برای واج (چ)، حرف اختصاصی Č درنظر گرفته شدهاست.[۱]
حروف بزرگ Ž Z Y V U T Š S R P O N M L K J I Ȟ H Ǧ G F E D Č B Ǎ A حروف کوچک ž z y v u t š s r p o n m l k j i ȟ h ǧ g f e d č b ǎ a واج (آوا) ژِ زِ یِ وِ او تِ شِ سِ رِ پِ اُ نِ مِ لِ کِ جِ ایـ خِ هِ قِ گِ فِ اِ دِ چِ بِ آ اَ
مروری بر الفبای عربی در ایران[ویرایش]
پس از حمله اعراب به ایران، خط پهلوی ممنوع اعلام شد و پس از کتابسوزیهای فراوان، الفبای عربی بعنوان الفبای رسمی سرزمین فارس معرفی گشت. در طول دورههای مختلف، کارشناسان ایرانی به نواقص بیشمار الفبای فارسی پی برده و قصد تغییر آن را داشتند.[۲] به همین ترتیب اعداد عربی نیز به کشور ایران راه یافتند.
- دکتر رحمت مصطفوی مدیر مجلهٔ روشنفکر در سال ۱۳۴۴ الفبای عربی را «مُردار» نامید و گفت:
«این خط مثل بختک روی زبان ما، روی روح و فکر نوآموزان ما و روی روح و فکر همهٔ کسانی که حرفهشان نویسندگی یا ادبیات نیست و خط را برای احتیاجات روزانه و شغلی میخواهند افتادهاست.»[۳]
- احمد کسروی در سال ۱۳۲۲ در کتاب «زبان پاک» چنین مینویسند:
«بیگفتگوست که باید الفبای ما دیگر گردد. در این باره پنجاه سال است (تا سال ۱۳۲۲) سخن میرود و اکنون باید بهکار بسته شود و ما شایستهترین دستهایم که آن را بکار بندیم. اگر امروز ما این را بکار نبندیم، یا همچنان میماند و بجایی نمیرسد یا بهدست کسان ناشایستی میافتد که یک چیز ناقص درست کرده و بهدستها دهند.»[۴]
- ابوریحان بیرونی در کتاب «الصیدنه»، خط عربی را «آفت» نامید و نوشت: یک یونانی به ولایت ما گذر کرد و من پیش او میرفتم و نامهای میوهها، تخمها، گیاهها و دانهها را به زبان یونانی میپرسیدم و مینوشتم. ولی خط عربی آفت بزرگی دارد و آن همانندی واتها به همدیگر و ضرورت تمایز با نقطه و اعراب و علامات است که اگر آنها را ننویسند، معنی مبهم میشود. اگر این آفت نبود، کتابهای ترجمه شده به عربی از قبیل دیسقوریدس و جالینوس و غیره کافی بود. ولی اکنون اعتمادی بر آنها نیست. [۵] [۶]
مطالب بیشتری مربوط به تاریخچه و نقلقولهای کارشناسان در صفحهٔ لاتیننویسی فارسی ویکیپدیا و کتاب در پیرامون تغییر خط فارسی به قلم یحیی ذکاء قابل مشاهده است. [۷]
ویژگیها[ویرایش]
دبیره پارسی لاتین دارای شش واکه و شش حرف کارُندار میباشد. برای ساخت حروف اختصاصی این دبیره، یک نشانگر واحد به شکل کارُن بهکار گرفته شدهاست تا اشخاص یادگیرنده، در یادگیری حروف اختصاصی، دچار سردرگمی نشوند و همچنین حروف تازه، با حروف انگلیسی تداخلی نداشته باشند. از مزایای کارُن این است که این نشانگر همانند یک فِلِش، دقیقاً به حرف زیر خود اشاره میکند. در اینصورت امکان ندارد که یک کارُن که متعلق به یک حرف میباشد، بهمراه حرف بعدی یا قبلی خوانده شود. برای مثال در واژه باد (bǎd)، کاملاً مشخص است که کارُن به حرف a تعلق دارد.
حروف مشابهی که از الفبای عربی وارد زبان پارسی شدند و ایرانیان تفاوتی بین ادای آنها قائل نیستند، همگی در یک حرف جدید ادغام گشتهاند. برای مثال هر چهار حرف (ز، ذ، ض و ظ) در یک حرف ادغام شده و به شکل (Z واحد) نوشته میشوند.
دبیرهٔ پارسی لاتین دارای سه واکه کوتاه و سه واکه بلند و در مجموع شش واکه میباشد. الفبای فارسی مُعَرّب، دقیقاً همانند الفبای عربی، دارای واکههای کوتاه به شکل (فتحه، کسره، و ضمّه) است که در موارد ابهامزدایی بهصورت سه نشانه (ـَــِــُ) به حروف اضافه میگردند. در دبیره پارسی لاتین، این سه واکهٔ کوتاه، جای خود را به حروف لاتین e, o و a دادهاند. همچنین برای جایگزینی واکههای بلند (آ، او، ای، اُو)، از حروف (ǎ , u ,i) استفاده شدهاست. جدول زیر مربوط به شش واکهٔ الفبای فارسی و جایگزینهای لاتین آنها در دبیرهٔ جدید میباشد.[۸]
واکهها در جدولی جداگانه[ویرایش]
واکه فارسی | اَ | اِ | اُ | آ | ئی | او |
---|---|---|---|---|---|---|
حرف لاتین | a | e | o | Ǎ,ǎ | i | u |
نمونه فارسی | امیر | ابراهیم | اُمید | آزیتا | ایران | آتوسا |
نمونه پارسی لاتین | Amir | Ebrǎhim | Omid | Ǎzitǎ | irǎn | Ǎtusǎ |
معرفی حروف کارُندار[ویرایش]
حروف الفبای فارسی | آ | چ | ق/غ | خ | ش | ژ |
---|---|---|---|---|---|---|
حروف کارُندار | Ǎ | Č | Ǧ | Ȟ | Š | Ž |
نمونه فارسی | آستین | چیستان | قسمت | خسته | شنبه | ژیلا |
نمونه پارسی لاتین | Ǎstin | Čistǎn | Ǧesmat | Ȟasteh | Šanbeh | Žilǎ |
جدول همهٔ سی حرف دبیره پارسی لاتین، شامل واکهها و پیشخوانها بهمراه نمونه[ویرایش]
واج فارسی | حرف لاتین | نمونه | نمونه | نمونه | نمونه | نمونه | نمونه | نمونه |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
اَ | A a | اَسب Asb | اَزگیل Azgil | اَرده Arde | اَلبرز Alborz | اَصیل Asil | اَنار Anǎr | ارباب Arbǎb |
آ | Ǎ ǎ | آب Ǎb | آبان Ǎbǎn | آسان Ǎsǎn | آریایی Ǎryǎyi | آذین Ǎzin | آزاد Ǎzǎd | آبتین Ǎbtin |
بِ | B b | بوستان Bustǎn | باد Bǎd | باران Bǎrǎn | بادبان Bǎdbǎn | باده Bǎde | بیا Biǎ | برجسته Barjaste |
چِ | Č č | چوب Čub | چریدن Čaridan | چیستان Čistǎn | چاره Čǎre | منچستر Mančester | چنار Čenǎr | چروک Čoruk |
دِ | D d | دماوند Damǎvand | دیوان Divǎn | بدرود Bedrud | داستان Dǎstǎn | در Dar | دارا Dǎrǎ | دادگر Dǎdgar |
اِ | E e | اِمروز Emrooz | اِصفَهان Esfahǎn | اِسهال Eshǎl | اِمرسان Emersǎn | اِیوان Eyvǎn | عرفان Erfǎn | انتظار Entezǎr |
فِ | F f | فکر Fekr | فیلسوف Filsuf | فیجی Fiji | کیف Kif | فرهنگ Farhang | فربه Farbe | هفت Haft |
گِ | G g | گلستان Golestǎn | گاری Gǎri | گیج Gij | گرفتار Gereftǎr | گیلاس Gilǎs | گیلان Gilǎn | بزرگ Bozorg |
قِ/غِ | Ǧ ǧ | غروب Ǧorub | قیر Ǧir | غم Ǧam | قدیم Ǧadim | قو Ǧu | قیصر Ǧeysar | قاصدک Ǧǎsedak |
هِ/حِ | H h | هنر Honar | هرمز Hormoz | حریم Harim | هستی Hasti | هتل Hotel | هیرمند Hirmand | بهزیستی Behzisti |
خِ | Ȟ ȟ | خرس Ȟers | خواجه Ȟǎje | خسته Ȟaste | خنده Ȟande | خوردن Ȟordan | خُسرو Ȟosro | خواب Ȟǎb |
ایـ | I i | خیس Ȟis | نیکی Niki | ایران Irǎn | ایست Ist | بیمار Bimǎr | بیننده Binande | دیرپا Dirpǎ |
جِ | J j | جنگل Jangal | جوراب Jurǎb | جوجه Juje | برنج Berenj | جیرجیرک Jirjirak | جراحَت Jerǎhat | جسمانی Jesmǎni |
کِ | K k | کودک Kudak | کباب Kabǎb | کرم Kerm | پیکان Peykǎn | باکتری Bǎkteri | کانتینر Kǎntiner | کرمان Kermǎn |
لِ | L l | لنگر Langar | لانه Lǎne | لامپ Lǎmp | لیلا Leylǎ | لب Lab | لیاقت Liǎǧat | لوله Lule |
مِ | M m | میهن Mihan | مثال Mesǎl | میمون Meymun | میدان Meydǎn | مال Mǎl | خمیده Ȟamide | مردم Mardom |
نِ | N n | نسیم Nasim | نه Na | نیزار Neyzǎr | بُن Bon | نان Nǎn | نرگس Narges | بنویس Benevis |
اُ | O o | اُمید Omid | اُسطوره Osture | اردک Ordak | عنوان Onvǎn | اُستاندار Ostǎndǎr | بستان Bostǎn | بُطری Botri |
پِ | P p | پدر Pedar | پیمان Peymǎn | پوست Pust | پرنده Parande | پول Pul | پاسارگاد Pǎsǎrgǎd | پیله Pile |
رِ | R r | رنگ Rang | بُردار Bordǎr | بختک Baȟtak | بختیار Baȟtyǎr | رفتن Raftan | ریسمان Rismǎn | راه Rǎh |
سِ/صِ/ثِ | S s | سیب Sib | سَرو Sarv | صابون Sǎbun | سرد Sard | سلیم Salim | سرکه Serke | حس Hes |
شِ | Š š | شن Šen | شش Šeš | شمران Šemrǎn | شِگَرف Šegarf | شِگِفت Šegeft | شهنامه Šahnǎme | میش Miš |
تِ/طِ | T t | طناب Tanǎb | تابناک Tǎbnǎk | توس Tus | طوطی Tuti | تربت Torbat | طغیان Toǧyǎn | موتور سیکلت Motorsiklet |
او | U u | پوک Puk | بودن Budan | نورانی Nurǎni | نوشین Nušin | کوروش Kuroš | عود ud | اهورا Ahurǎ |
وِ | V v | ورزش Varzeš | وکالت Vekǎlat | وارث Vǎres | ویالن Viyǎlon | سیاوش Siyǎvaš | مثنوی Masnavi | وسط Vasat |
یِ | Y y | یکتا Yektǎ | یگانه Yegǎne | بین Beyn | مریم Maryam | حیدر Heydar | حیوان Heyvǎn | داریوش Dǎryuš |
زِ/ذِ/ضِ/ظِ | Z z | زن Zan | زندگی Zendegi | آزادی Ǎzǎdi | زیرک Zirak | ظریف Zarif | زیبا Zibǎ | عزیز Aziz |
ژِ | Ž ž | ژنتیک Ženetik | ژاله Žǎle | ژَرفا Žarfǎ | ژیلا، Žilǎ | ژست Žest | ژیان Žiǎn | پژمرده Pažmorde |
دستور و قواعد[ویرایش]
- واژگان به همان صورت که ادا میشوند، نوشته هم میشوند. برای مثال «خواب» به شکل Ȟǎb نوشته میشود. نه Ȟavǎb یا در مثالی دیگر واژه خواستن و خاستن هردو به صورت Ȟǎstan نوشته میشوند که معنی آنها بستگی به جملهٔ آنها دارد. در املای این دبیره، هیچگونه استثنایی وجود ندارد و قوانین محکم هستند.
- از آنجایی که در زبان پارسی چیزی به نام تشدید وجود ندارد، واژههای عربی که تشدید دارند، به همان صورت که ادا میشوند، نوشته هم میشوند. همانند مُحَمّد، مُدَبّر Mohammad, Modabber
- واجِ (یِ آخر چسبان) در انتهای واژههایی مثل «سیمای ایران»، به همان صورت که ادا میشود، با ye به شکل Simǎye iran نوشته میشود. یا عبارت (دویِ صد متر) به شکل doye sad metr نوشته میشود.
- برای اضافه کردن پسوند به واژگانی که در انتهای آنها (ـه) وجود دارد، آن ـه حذف میگردد. بعبارت دیگر، هرگونه پسوندی بدون استثناء، (ـه) انتهای واژه را حذف میکند. برای مثال واژهٔ (بستگان) بصورت Bastegǎn و واژه (سایبان) بصورت Sǎyebǎn و واژهٔ (همهجا) به صورت Hamejǎ نوشتهمیگردد؛ بنابراین واژههای Hamehjǎ و Sǎyehbǎn و Bastehgǎn از نظر املایی غلط هستند.
- در جمع بستن یک گروه، از پسوندهای hǎ و hǎye استفاده میشود. برای مثال واژهٔ (بزها) بصورت Boz+hǎ و (بزهای) به صورت (Boz+hǎye)، (ضربهها) بصورت Zarbe+hǎ نوشته میشود.
- در دستور دبیره پارسی لاتین، هیچگونه استثنای املایی در زمینهٔ حروف تکراری یا ترکیبی وجود ندارد و تمام حروف خاص هستند. برای مثال در الفبای انگلیسی، حروف ترکیبی سیاِیچ و اساِیچ (ch و sh) برای ادای واجهای (چِ و شِ) بکار میروند؛ ولی در دستور دبیرهٔ پارسی لاتین، واجهای (چ و ش) به ترتیب بصورت اختصاصی (Č و Š) نشان داده میشوند که باعث شده این دبیره با الفبای انگلیسی تداخل نداشته باشد و افراد نوآموز، با دوگانگیها روبرو نشوند. همچنین این روش از یک سری مشکلات خاص پیشگیری نمودهاست. برای مثال واژهٔ (اِسهال یا تَسهیل) باید به همانصورت که نوشته میشوند، خوانده هم بشوند Eshǎl Tashil. در طرف مقابل اگر حروف ترکیبی (ch و sh) برای ادای واجهای (چِ و شِ) معرفی شده بودند، خواننده این دو واژه را (اِشال) و (تَشیل) میخواند؛ ولی در دبیره پارسی لاتین، حرف مجزایی به شکل š برای واج (شِ) درنظر گرفته شدهاست.
- تنها، حروف آغازین جملات بصورت بزرگ نوشته میشوند. مثل .Emruz došanbe, bist o sevome bahman ast امروز دوشنبه، بیست و سوم بهمن است.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ لاتیننویسی_فارسی ویکیپدیا
- ↑ کتاب در پیرامون تغییر خط فارسی نوشته یحیی زکاء به تاریخ ۱۳۲۹ خورشیدی
- ↑ https://www.parsine.com/fa/news/28654/سرگذشت-فکر-تغییر-خط-فارسی
- ↑ http://www.kasravi.info/ketabs/zabane-pak.pdf
- ↑ الصیدنة فی الطب
- ↑ در پیرامون تغییر خط فارسی یحیی ذکاء صفحه ۱۲
- ↑ ketabnak.com/book/67462/در-پیرامون-تغییر-خط-فارسی?&page=all
- ↑ لاتیننویسی_فارسی ویکیپدیا
This article "دبیره پارسی لاتین" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:دبیره پارسی لاتین. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.