میرزا احمدخان بیرانوند
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. (اکتبر ۲۰۱۷) |
میرزااحمدخان بیرانوند، شناختهشده به میرزامه داماد کریم خان زند بود که توانست ایل بیرانوند را جزو خوانین اصلی و رسمی لرستان کند.[۱]
میرزااحمد خان بیرانوند[ویرایش]
تا قبل از حکومت زندیه خوانین و رؤسای ایل بیرانوند از طایفه کر (مال اسد) انتخاب میشدند. میرزا احمدخان پسره شمس الدین دوم به علت شایستگی داماد کریم خان زند میشود و به فرمان او جای دیگر خوانین را میگیرد[۱] میرزا احمدخان بیرانوند جد اعلای خوانین بیرانوند از تیره معروف شمس الدین بوده. شمس الدین و میرزا احمدخان اولین کسانی بودند که به فرمان کریم خان زند به ریاست ایل بیرانوند نایل شدند[۲] میرزااحمدخان سرکردهای توانا و مردی لایق بود که به اقتدار و شهرت رسید در زمان وی ایل بیرانوند به موقعیت اجتماعی و سیاسی بسیار مهمی دست یافت میرزااحمد خان در جنگ مابین کریم خان زند و آزاد خان افغان نقش مهمی ایفا میکند در این جنگ رشادتها از خود نشان میدهد و موفق میشود نظره خان زند را بخود جلب کند و در این موقعیت پدره میرزااحمدخان (شمس الدین) با مردانگی قابل وصفی به دفاع از زن و بچه کریم خان زند میپردازد.[۳] در زمان برگشت به لرستان کریم خان زند به همراهی میرزااحمدخان بیرانوند به دیدار خانواده خود میرود و چون خانواده اش ذکر نیکی بسیار زیادی از شمس الدین دارند کریم خان زند خشنود میگردد و در ازای رشادتهای میرزا احمدخان بیرانوند و نیکی و مردانگی قابل وصف شمس الدین دخترش بانو را به عقد میرزا احمدخان بیرانوند درمیآورد و خانی اصلی و رسمی لرستان را به میرزااحمدخان و اولادش اعطا میکند[۴] از آن پس اولاد و نوادگان میرزااحمدخان خوانین اصلی لرستان بهشمار میروند
اولاد و نوادگان میرزااحمد خان بیرانوند[ویرایش]
میرزااحمدخان بیرانوند سه پسر دارد با نامهای: فرضالی، سلطان، زین العابدین خان از قراره معلوم زین العابدین خان و اولادش بعد از میرزااحمدخان بیرانوند به ریاست ایل بیرانوند میرسند که خوانین اصلی و رسمی لر بهشمار میروند. زین العابدین خان چهار پسر داشته با نامهای: زکی خان، مراد خان، علی محمدخان[۵]
زکی خان[ویرایش]
زکی خان دومین فرزند زین العابدین خان که در جوانی فوت شد و زنش به عقد علی محمدخان برادر کوچکتر عالی جاه عالی شأن مرادخان و زکی خان درآمد که اولادش به خوانین اسدخانی و خوانین اعظمی مشهور میشوند
اولاد مهم زکی خان:
- حسین علی خان،
حسین علی خان و اولاد و نوادههایش تا سال ۱۳۱۲ ش: اسد خان، نظر علی خان، حاج علی خان،
حیدر خان، رستم خان، طهماسب خان، خسرو خان، شفیع خان، بابا خان.
از نسل اسد خان و بطن زوجههای او (شرف نساء، نازی خانم و خیره):لطف علی خان، مهر علی خان،
فاضل خان، جهانگیرخان، کسه خان، محمد رحیم خان، رشید خان و مرشد خان.
از نسل لطف علی خان:غلام علی خان (غله)، حسین خان، محمد علی خان، عزیز خان، صید مهدی خان.
از نسل غلام علی خان:یدااله خان، نصرالله خان، غلام خان و علیرضا خان.
از نسل حسین خان:احمد خان
از نسل محمد علی خان:شکرالله خان، خیرالله خان و نورالله خان.
از نسل مهر علی خان:علی مردان خان، علی رضا خان، مرتضی قلی خان.
از نسل فاضل خان:یدالله خان، نصرالله خان، حسین خان، صید محمد خان ایلخانی، سردار خان.
از نسل نظر علی خان:پاپی خان، عباس خان، محمد قلی خان و نجف علی خان.
از نسل حاج علی خان:شیخ علی خان، ملک علی خان، میرزا خان، باقر خان، لطیف خان و محمد خان.
از نسل رستم خان:احمد خان، کمر خان، توشمال خان، محمود خان، حسین علی خان، علی خان،
چراغ خان و علکه خان.
از نسل طهماسب خان:محمد حسن خان، تیمور خان، کاظم خان، ولی خان، محمد صادق خان،
هادی خان، علی خان، چراغ خان، صید محمد خان و اکبر خان.
از نسل خسرو خان:باقر خان، غلام حسین خان و مرید خان.
از نسل جهانگیر خان:نعمتالله خان، محمد یوسف خان، مهدی خان، مراد خان و اسفندیار خان.
از نسل علی محمد خان:محمد خان، اسمعیل خان، کلب علی خان، رحمان خان، سلمان خان،
حاتم خان، داراب خان، آزاد خان، فرجالله خان، تقی خان، عزیز خان، لطیف خان، مزبان خان
و کاظم خان.
مراد خان[ویرایش]
پسر ارشد زین العابدین خان؛ عالی جاه عالی شأن مراد خان که جد خوانین مرادی بهشمار میرود که مطرح ترین و مشهورترین و شجاعترین نوه میرزااحمدخان بیرانوند بود که نسبت به سایر برداران و اقوام بشدت پیشی گرفت تا جایی که نام وی پس از سیصد سال نسبت به شخص میرزااحمدخان یا پدرش زینالعابدین خان اول مطرح تر و مشهورتر شد بگونه ای که سایر برادران زیر سایه نام وی گم شدند که پس از او ریاست ایل بیرانوند به ملک احمدخان فرزند رشید مرادخان میرسد اولاد مهم مراد خان:
- ملک احمدخان، زین العابدین خان، حسین خان، اکبرخان، اصغر خان، تقی خان
از نسل ملک احمدخان: نصرالله خان مشهور به نصرالله خان طلا پوش، خانی، حاج نصرالله خان
از نسل زین العابدین خان: احمدخان، افراسیاب خان، حاج سلطان محمدخان مرادی، حاج داراب خان مرادی
از نسل حسین خان: علی نقی خان، امیر خان، رستم خان، سردارخان،
از نسل اکبرخان و اصغرخان اطلاعاتی موجود نمیباشد.
از شخصیتهای مهم مراد خانی ملک احمد خان معروف به ملکمه میباشد که به تعریف او میپزدازیم:
ملک احمدخان بیرانوند[ویرایش]
این نوشتار کامل نیست. |
ملک احمدخان بیرانوند | |
---|---|
دوران | سلطنت محمدشاه قاجار ریاست از ۱۱۸۵ تا ۱۲۲۱ |
بر سر کار آمدن | ۱۱۸۵ با قدرت کامل و شجاعت |
نام کامل | ملک احمدخان مرادی بیرانوند |
لقب(ها) | کبیر، شاه مله، کوه کلات نشین، سردار لر و متصرفگر: تنها متصرفگر بزرگ ایل بیرانوند |
تعمید | ۱۲۲۱ |
زادروز | ۱۴ اسفند ۱۱۵۹ |
زادگاه | لرستان |
درگذشت | ۱۴ آبان ۱۲۲۱ (۶۲ سال) |
محل درگذشت | کلات مورموری |
آرامگاه | طاق ملکمه واقع در کلات مورموری |
پیش از | زینالعابدین مراد خان |
پس از | مرادخان |
همسر | حاجر |
پدر | مرادخان بیرانوند |
مادر | فلک ناز خانم |
فرزندان | نصرالله خان طلا پوش |
دین | اسلام |
ملک احمدخان مرادی بیرانوند از سرکردگان ایل بیرانوند و استان لرستان در زمان اوایل قاجار بود ملک احمدخان را میتوان در تاریخ لرستان بیهمتا دانست وی پسر مراد خان بود مراد خان پسر زین العابدین خان اول و زین العابدین خان پسر میرزااحمدخان بیرانوند بود علل مشهور طبق اسناد و مدارک به جای مانده میرزااحمدخان بیرانوند داماد کریم خان زند بوده و دختر کریم خان زند را به زنی گرفته ملک احمدخان از نوادگان میرزااحمدخان بیرانوند میباشد که مدت زیادی ریاست ایل بیرانوند را در دست داشت و در زمان ریاست مشارالیه بر ایل بیرانوند وی را حاکم بلامنازع لرستان دانستهاند لرستان آن زمان شامل ایلام، پشت کوه، و قسمتهایی از کرمانشاه بوده که وسعت بسیار زیادی داشتهاست.
شخصیت[ویرایش]
شخصیت افراد بزرگ را میتوان خاص و منحصر به فرد دانست که ملک احمدخان هم شامل آن میشود. ملک احمدخان انسانی فوقالعاده عادل بوده در عین حال فردی سختگیر در ریاست بوده سختگیریهای بیش از حد وی برای دریافت مالیاتها و تقسیمبندی اراضی منجربه کدورتها میشود ملک احمدخان که تنها فرد در تاریخ لرستان بهشمار میرود که توانسته از تمام لرستان آن زمان با آن وسعت اخذ مالیات کند ملک احمدخان فردی شدیدالعمل و تندخو هم بهشمار میرود شاید اگر در شخصیت وی شدیدالعملی وجود نداشت نمیتوانست مالیات لرستان را جمعآوری کند ملک احمدخان تا آنجایی سخت میگیرد که منجربه تارانده شدن خوانین زکی خانی و علی محمدخانی از میان بیرانوند به میان سگوند میشود و چون سگوندها قبلاً مورد سختگیریهای ملک احمدخان قرار گرفته بودند با روی باز به استقبال از خوانین علی محمدخانی و زکی خانی پرداختند که زمینه قتل ملک احمدخان را فراهم کنند
چهره و اندام[ویرایش]
ملک احمدخان دارای چهرهای فوق استثنایی بوده مشهور است چهره ملک احمدخان باعث ترسی بر پیکر تمام خوانین میشد وی قدی بسیار بلند و علل مشهور بالای ۲متر داشته در کنار قد بلندش بسیار سنگین وزن بوده مشهور است وی آنچنان قدرتمند بود که وقتی بر زمین با عصبیت پا مینهاد زمین به مانند برف برای پاهایش بود و پاهای تنومند وی به زمین فرومیرفت از عجایب افرادی است که هیچ احدی تاب مبارزه رویاروی با وی را نداشته حتی ایلات و طوایف که شمار آنها بیش از حد بوده قدرت آن را که در مبارزه رویاروی با وی بجنگند را نداشتهاند از نمونه قدرتهای فیزیکی وی میتوان به شکستن دست یکی از بزرگان و خوانین بنام آن زمان اشاره کرد که هنگامی با وی دست به دست میشود آنچنان فشاری بر دست وی وارد میاورد که دستش بشدت جراحت برمیدارد چهار انگشت از رقیب را میشکند و آنچنان فشاری بر دستانش میآید که آن چهار انگشت شکسته در سر انگشتان پوستشان ترَک برمیدارد و از نوک انگشتانش خون فواره میزند. ملک احمدخان از عجایب افرادیست که تاریخ لرستان تا بحال بخود دیده است سبیلان بلند وی مشهور و زبانزد عام و خاص بود که نوادگان وی این سیرت زیبای خوش سبیل بودن را از جدشان به ارث بردهاند. لازم است ذکر شود که هر اسبی توانایی جابه جایی ملک احمدخان را نداشته و اسبش معروف به دخمه دارای شرایط خاصی بوده که توانسته پیکر تنومند ملک احمدخان را بر دوش بکشد
دوران کودکی و جوانی ملک احمدخان بیرانوند تا زمان رسیدن وی به ریاست[ویرایش]
تاریخ لرستان چه قبل از ملک احمدخان و چه بعد از ملک احمدخان کسی که به شجاعت و دلاوری وی باشد بخود ندیده است ملک احمدخان مرادی بیرانوند فرزند بزرگتر مراد خان در حوالی سالهای ۱۲۰۰ قمری و۱۱۵۸ شمسی دیده به دنیا گشود وی از همان کودکی فردی جسور نترس و بی باک بود سوارکاری و تیرندازی را در دوران نوجوانی به اوج رساند طوریکه تیرندازی و سوار کاری وی بسیار مشهور بوده و زبانزد عام و خاص میشود ملک احمدخان وقتی به جوان رشیدی تبدیل میشود ریاست ایل بیرانوند از پدرش عالی جاه عالی شأن مرادخان بیرانوند به ارث میبرد یا بقولی بخاطر رشادتها و شجاعتهای فراوانش مرادخان بنفع ملک احمد خان از ریاست ایل کنار میکشد. شرح حال این حوادث به ۱۲۲۵تا ۱۲۲۷قمری و ۱۱۸۵شمسی برمیگردد در آن زمان ملک احمدخان جوانی شجاع و نترس است که با شجاعت موفق میشود به ریاست و سرکردگی ایل بیرانوند برسد
ریاست بر ایل بزرگ بیرانوند[ویرایش]
ملک احمدخان که موفق به رسیدن به ریاست ایل بیرانوند میشود ریاست ایل برای وی کافی نبوده و تا آنجا پیش میرود که والی پشت کوه را فراری داده و حاکم بلامنازع لرستان میشود وی تا آنجا پیش میرود که شروع به تصرف اراضی طوایف و ایلات دیگر لرستان میکند. تاریخ لرستان چه قبل از ملک احمدخان و چه بعد از ملک احمدخان کسی که به شجاعت و دلاوری وی باشد بخود ندیده است
تصرفات ملک احمدخان[ویرایش]
ملک احمدخان پس از رسیدن به ریاست ایل بیرانوند میداند که ایل بیرانوند رو به تزاید گذاشته و جمعیت در حال افزایش است پس در اولین اقدام خود به قلعه رحیم خانی سگوند هجوم میبرد و در عرض مدت کمتر از ۲۴ ساعت موفق میشود اراضی زیادی از ایل سگوند را تصرف کند و ایل سگوند را به نواحی دیگر از جمله خوزستان بتاراند ایل سگوند که به خوبی میداند در مبارزه رؤیا رویی در مقابل ملک احمدخان کاری از پیش نمیبرند، شکست را قبول میکنند و پا به فرار میگذارند ولی منتظر موقعیت میشوند که در سرفرصت از وی انتقام جویی کنند ملک احمدخان که به اراضی سگوندها راضی نمیشود قصد حمله به پشت کوه را میکند و موفق میشود که قسمتهای زیادی از پشت کوه از جمله کوه کلات را تصرف کند و در صدد تعقیب والی پشت کوه درمیاید والی که ملک احمدخان را فردی جسور و با جدیت میبیند به وی پیغامی میفرستد که ملک احمدخان چه میخواهی که دست از جان ما برداری و در آن نامه اشاره میکند تعدادی قیطول منحصر بفرد برای محافظت از خودم دارم که آنها را به حضرت عالی تقدیم میکنم مشروط بر آنکه دست از تعقیب من برادری ملک احمدخان با دیدن قیطولهای منحصر به فرد آنها را میپذیرد و برمیگردد وی که سیری ناپذیر بود در برگشت به املاک زیادی از … حمله میکند و قسمت از املاک آنان را هم مورد تصرف ایل بیرانوند در میاورد پس از آن به مرز ایل بیرانوند با ایل حسنوند رفته و چندین روستا را از ایل حسنوند تصرف میکند از جمله شاه جمشید. روزی ملک احمدخان در منطقه گل زرد در حال عبور است و به مرز بین ایل بیرانوند و حسنوند میرسد مرز را با هندوانه کاشتهاند ملک احمدخان که در حال استراحت است متوجه جابه جایی احتمالی مرز میشود و سریعاً ریاست ایل حسنوند را احضار میکند ریاست ایل حسنوند که خود میداند به یکی از افراد برای جابه جایی مرز دستور داده است سریعاً متوجه میشود و خود به همراه جانشینش به نزد ملک احمدخان میروند و چون میداند مورد تنبیه ملک احمدخان قرار خواهد گرفت جانشینش را به نزد سردار فرستاده و خود در چند صد متری بازمیایستد و نظاره گر ماجرا میشود ملک احمدخان هندوانهای در دست میگیرد و آن را دو نصف میکند. (از گفتن بقیه ماجرا به دلیل رعایت ادب خودداری میشود) و مرز بیرانوند و حسنوند را تعیین میکند. با تصرفات بیش از حد ملک احمدخان ایلات و طوایف لرستان بر آن میشوند که انتقام خود را از ملک احمدخان بگیرند وقتی ملک احمدخان در یک درگیری با خوانین زکی خانی و علی محمدخانی آنان را میتاراند آنان به میان ایل سگوند میروند که برای قتل وی چاره اندیشی کنند این زمان مصادف با درگیری اعراب با محمدشاه قاجار است محمدشاه قاجار نمیتواند کاری از پیش ببرد و در طی نامهای به سران لر کمک میخواهد که ملک احمدخان در جواب وی میگوید به تنهایی میتواند اعراب را سرکوب کند که پیشبینی وی به حقیقت پیوست و توانست اعراب را سرکوب و از آنان غنیمت بگیرد که به پاس این خدمت از محمدشاه قاجار لقب میگیرد و به وی مدال اعطا میکند
القاب ملک احمدخان[ویرایش]
القاب وی شاید بیشمار بودهاند به دلیل لیاقت بیش از حد ایشان اما از جمله القاب کشف شده میتوان به لقب کبیر و لقب سردار منطقه اشاره کرد کبیر: لقب کبیر بر گرفته از چهره فوق استثنایی وی میباشد وی آنچنان چهره اش زبانزد عام و خاص شده بود که باعث ترسی بر پیکر سایر خوانین میشد همین چهره استثنایی وی منجر به آن شد که به وی بزرگ بگویند و پس از مدتی وی را ملک احمدخان کبیر بخوانند سردار منطقه: وقتی شاه دید که ملک احمدخان چگونه اعراب را رام کرد و ریاست آنان را به کام مرگ فرستاد بر آن شد که سرداریت تمام لرها را به وی اعطا کند که از آن پس وی را سردار لر نامیدند
پایان ریاست بر لرستان[ویرایش]
روسای ایلات و طوایف که میدانند در مبارزه رویاروی تاب مقاومت در مقابل ملک احمدخان را ندارند و در مقابل قدرت وی کاری از پیش نخواهند برد دست به تاکتیکی حیله گرانه میزنند و ملک احمدخان و برادرانش را به قصد آشتی به قتل گاه دعوت میکنند وقتی که ملک احمدخان مالیاتهای لرستان را جمعآوری کرده و در حال برگشت به مقصد است از دعوت دشمنانش باخبر میشود و دعوت آنها را میپذیرد در این هنگام ملک احمد خان وقتی به قتل گاه نزدیک شده چندی جلوتراز قیطولش به شکارگاه میرود از بده شانس بر اثر طوفان و باران شدید رودخانه سیاه گاو طغیان میکند و مابین ملک احمدخان و قیطولش جدایی واقع میشود. کسی که در آنجا حضور دارد متوجه جدایی ملک احمدخان و قیطولش میشود و این امر را خیلی زود به اسماعیل خان حیدر خان و حاج علی خان و حسینعلی خان گزارش میدهد آنها هم فرصت را مقتنم میشمارند و با ایلات خود راهی شکارگاهی میشوند که ملک احمدخان حضور دارد در بین راه قبیلهای بزرگ از اعراب را هم با خود همراه میکنند. وقتی که به شکارگاه میرسند برادرش متوجه حضور سپاه موتلفه و متحدهٔ حیدرخان اسماعیل خان حاج علی خان و حسینعلی خان و قبیلهای بزرگ از اعراب میشود و به ملک احمدخان گزارش میدهد که حمله کردهاند تعداد آنها کثیر و غیرقابل شمارش است بهتر است که بگریزیم در این هنگام شه مراد خان ده لرانی به ملک احمدخان ملحق میشود اما ملک احمدخان که در شجاعت و جسارت در کل کشور بینظیر است ترسی به دل راه نمیدهد و به برادرش میگوید پسر میخواهی جنگ را به راحتی واگذار کنی؟ و دستور حمله میدهد برادرانش با شجاعت و جسارت تمام همدوش وی میجنگند وشه مرادخان ده لرانی که در جنگاوری و شجاعت در میدان نبرد گوشزد است با تمام وجود به پشتیبانی از ملک احمدخان میپردازد که در مورد نبرد وی حکایات زیادی وجود دارد معروف است که شه مراد خان ده لرانی به تنهایی میتوانسه سیصد سوار را رام کند و بر آنان بتازد شاید در نظر اغراقآمیز باشد ولی شواهد و حکایات موجود دال بر قدرت لاین وصف شه مرادخان ده لرانی در میادین نبرد داشته و در میدان نبرد بارها بر دشمنان ملک احمدخان چیره میشود و آنان را فراری میدهد ملک احمدخان هم خود که در میدان نبرد رقیبی ندارد بارها دشمنان را قلع قمع میکند و شه مراد خان ده لرانی با شهامت تمام همدوش باملک احمدخان میجنگد و بارها به ملک احمدخان و برادرش تقی خان روحیه ادامه مبارزه میدهد (مِنو تَقی بالمو دُر تی پِمو کَم شه مِرا خُون، دِ ه لُرو، گوت، خاطرو جمع) ملک احمدخان هم با قدرت قابل وصفی به ادامه نبرد میپردازد تا جایی که خیلی از دشمنان وی پراکنده و متواری میشوند اما در این هنگام برادرش تقی خان کشته میشود (بَه کُشیم، تا بَه کُشیم، یَه قورسونه تَقی خونه، کُشتِنه، خو، دوده مونه) ملک احمدخان با دیدن مرگ برادرش به میان دشمنان هجومی سنگین میبرد در این هجوم که خیلی از دشمنان را از پای درمیآورد و محل مذکور را شبیه به قبرستان میکند ملک احمدخان هربار که به آنها حملهور میشود تعداد زیادی از آنها را به قتل میرساند تا اینکه رفیق صمیمی خودش حیدر خان را میبیند و متعجب میشود با هفت تیری که در دست دارد به او شلیک میکند اما از شانس بدش هفت تیر کار نمیکند حیدر خان که میداند اسب ملک احمدخان رام نشدنی است و نمیتوانند بر وی چیره شوند دستور میدهد تا یک اسب ماده را بیاورند زیرا که میداند اسب ملک احمدخان با دیدن ماده اسب رام نشدنی میشود (اسب سوز ملکمه لغوم کرده هیچ نمسه قصد جون کرده) وقتی اسب ملک احمدخان ماده اسب را میبیند به طرف ماده اسب حرکت میکند و در این میان اسب وی را با گلوله از پای درمیآورند و ملک احمدخان در حالی که بر زمینمیخورد مورد اصابت گلوله دشمنانش قرار میگیرد با اینکه چند زخم مهلک برداشته برمیخیزد و در میان دشمنانش فریادی میکشد که شما ناجوان مردانه مرا بقتل رساندید ولی برادران رشیدم نخواهند گذاشت خون به ناحق ریخته من پایمال شود و به گواهی تاریخ مدت کوتاهی از این ماجرا نمیگذرد که برادرنش طوایف مذکور را به طرزی بیرحمانه قلع و قمع میکند[۶][۷][۸][۹] دکتر احمدی مینویسد: ملک احمدخان در تاریخ لرستان بیهمتا میباشد چرا که وی با قدرت شخصی خود بر ریاست ایل میرسد و باقدرت شخصی خود ممالک زیادی تصرف میکند از جمله قلعه رحیم خانی که متعلق به ایل سگوند است و در آن زمان ایل سگوند از قویترین ایلات لرستان بهشمار میرود. ملک احمدخان برخلاف سایر خوانین دیگر که در کنار قیطولشان و نزدیکانشان قدرت میگرفتند وی با قدرت شخصی خود به اسم و رسم میرسد، در روایتی محلی مشهور است هنگامی که ملک احمدخان به قتل میرسد نوکری شخصی دارد که شهر را ترک میکند و به شهری دیگر میرود در آن شهر به خدمت یکی از رجال معروف در میآید که آوازه ملک احمدخان را شنیده وقتی خدمتگذار را میبیند بر ریش و سبیلش شانهای میکشد و میگوید ای رعیت من بهتر هستم یا ملک احمدخان؟ رعیت در پاسخ میگوید: من که رستم و علی را ندیده ام ولی به الله قسم که سه مرد بر زمین آمد اول رستم زال بعد علی و بعد ملک احمدخان (مقصود خدمتگذار از لحاظ زمان است) خان مزبور در جواب خدتمتگذار میگوید پدرم بمیرد برای همچین مردی کسی بر جایش مانده که خونش پایمال نشود؟ خدمتگذار جواب میدهدبرادران وی به خون خواهی از برادرشان ساکت نمینشینند[۱۰]
اشعاری در وصف ملک احمدخان کبیر[ویرایش]
در مورد ملک احمدخان بیرانوند اشعار زیادی سروده شدهاست از جمله اشعار زیر:
- یهو کیَتیمسهُ اِ قُی حیر******باید وَ مَردی بُنیمِن کمر
معنی: بدونه آمادگی افتادهایم در جنگ با حیدرخان باید مردانه کمر جنگ ببندیم
قُی کَتِسه مَلکَمه شا ***** چه فایده که نِره نیرو اُ سپا
(معنی: جنگی بر شاه افتاده (ملک احمدخان) اما افسوس که او تنهاست و همراهانش با او نیستند)
وِتوُنه اَ مَلکَمه که خوُن دلیرَ *****قُی نا برُاَر کَتِسَ اَ شیرِ دلیر
َ (معنی: میگویند که ملک احمدخان دلیری بیهمتاست و جنگی نابرابر بر آن شیر دلیر تحمیل شده)
- مَلکَمه هَته دِیار حیَر خونُ صد سوُار ***کُیل اِ تُاو مَلکَمه پآاُ نیآ اِ فرار
- معنی: ملک احمدخان وقتی به حیدرخان که صد اسب سوار همراهش است هجوم میبرد همه صد سوار از دیدن ملک احمدخان پا به فرار میگذارند
- اَر پیآ بیآینِوُ مُوتتُ یه قُیَ *****تا نیشونتُ دَم مَرد مِیدوُ کیهَ
- معنی: اگر مردانگی داشتید اعلام مبارزه و جنگ میکردید تا بشما نشان دهم که مرد میدان و نبرد کیست؟
ملکمه بالابلنگ گردن خروسی قی ون وه گداُ صفر روسی
ملک احمدخان خوش قد و بالا که گردنش به زیبایی گردن خروس است به درگیری با سه طایفه و ایل میپردازد معنی:
مَلکه مِه، گردن گلاویی سگونه، وَنه، وه، دور، چی بَط، اُویی
معنی: ملک احمدخان که گردنش بزیبایی گلابی است دشمنان راچون بط روی اب میچرخاند منظور نبرد او باشمشیر بوده
اگر مِه باشتیمه دِ خُوم بِراره که مُفتام دِ پُشت یه پِشکَه سوارهِ
معنی: اگر برادرانم همراه من بودند نمیگذاشتند که مرا دستگیر و بر ترک اسب نهند
چوپونه، دُو، بولِنیها، مِه کِنه، قی شاه مِلَه نه، کُشتِنه، دو کُول کَنی
معنی:چوپانی در بلندیها فریاد میزند که شاه مله { مقصود ملک احمد}را در محل "کول کنی " کشتند
مِنو تَقی بالمو دُر تی پِمو کَم شه مِرا خُون، دِ ه لُرو، گوت، خاطرو جمع
معنی: من وتقی برادر ملک احمدخان دست هایمان آویزان و نیرویمان کم است، شه مرادخان میگوید خاطر جمع باشید مقصود امید دادن بادامه نبرد است
مِرا خونه، دَه لرو، شیرَه، پیا اِ ه مِشَه کُوره، وا صد سوار، زَه، دِ، چِغاه
معنی: مردادخان ده لرانی که شیر مردی است مشه (پسر …) را که صد نفر نیرو سوار همراه داشت بتنهایی بطرف تپهها فراری داد بَه کُشیم، تا بَه کُشیم، یَه قورسونه تَقی خونه، کُشتِنه، خو، دوده مونه
معنی: بکشیم، بکشیم تا اینجا قبرستان بشود زیرا تقی خان را که بهترین فرد دودمان بود کشتهاند
اَر خُدا، وِم، بَه دیه، به کِردیمه، رُشت هفت تیر کهِ، صد تِمه نیم، هیرِ ه میکُشت
معنی: اگر خداوند میخواست که من ترقی کنم هفت تیر صد تومانی من حیدر را میکشت
بَه کُشیم، تا بَه کُشیم، یَه جنگ خونه تَقی خونه، کُشتِنه، خو، دوده مونه
ار، شانسکم، بیاوردی، طالعکم بکردیه رُشت تفنگ که حسن موسی هیرِ ه میکُشت
قُی، قُی نا براُور بی.
(جنگ جنگی نابرابر بود)
قُی، قُی فوق باُور بِی.
(جنگ جنگی فوق باور بود)
مله شاه اِ قُی تَنیا بِی
(ملک احمدخان در جنگ تنها بود)
مله شاه، شاهی بی هَمتا بِی
(ملک احمدخان شاهی بینظیر بود)
اِی، شاه بالا بلنگَ کُور مراد بِی
(این شاه بلند قد پسر مراد خان بود)
لا مَصب اِ تیپُ قیافهَ بِی همتا بِی
(بیدین در قیافه و تیپ همتا نداشت)
مله شاه وِت تَن وَ اِسارتُ خواری نِمِیَم
(ملک احمدخان گفت تن به اسارت و بدبختی نمیدهم)
سَره جلوُ پآ یاغی، اُ نوکریِلم هُوار نِمِیَم
(سرم را جلوی پای نوکرهایم و یکسری یاغی خم نمیکنم)
مِه چه پِیشامدیل تَلخمه چَشیهَ
(من پیش امدهای تلخی رو چشیده ام)
پَرده ظالمو طاغوتیم دِریاَ
(از شاه تا ظالم را نابود کرده ام)
علی محمدخان[ویرایش]
- علی محمد: علیمحمد (جد خوانین سپهوند) علی محمدخان دارای هفت پسر بنامهای اسماعیل خان، محمدخان، کلبعلی خان، رحمان خان، آزادخان، حاتم خان، سلیمان خانداشت. لازم است ذکر شود خوانین سپهوندی در ریاست ایل بیرانوند نقش چندانی نداشتهاند[۱۱][۱۲]
علی مردان خان بیرانوند ملقب به امیر اعظم[ویرایش]
علیمردان خان امیر اعظم | |
---|---|
دوران | نزدیک ۱۲۷۵–۱۳۰۱ |
لقب(ها) | امیر اعظم، دروازه لزستان و پشتکوه، سالارمظفر |
زادگاه | لرستان، مهرعلی خانی |
درگذشت | ۱۳۰۱ |
محل درگذشت | در محل موسم به باجگیری خودش فلک الدین |
پس از | مهرعلی خان |
دودمان | خوانین زکی خانی |
پدر | مهرعلی خان بیرانوند |
مادر | گوهرخانم والی زاده |
فرزندان | مرتضی خان |
دین | اسلام |
علیمردان خان کبیر ملقب به سالارمظفر و امیراعظم معروف به مردوبزرگترین و نام آورترین سرکرده لر و لک بودهاست که هرگز سر سازش با حکومتها ظالم را نداشت. علی مردان خان اعظمی بیرانوندبزرگترین فرمانروای خودمختار و یکهتاز تاریخ غرب ایران که توانست به مدت چند سال لرستان را از حکومت مرکزی جدا کند. این فرمانروای بزرگ تاریخ پدر مرتضی خان اعظمی وپدربزرگ دکتر هوشنگ اعظمی پزشک مشهور و انسان دوست میباشد. قلمرو حکومت وی از پشتکوه ایلام تا بروجرد بود. زمانی کهاز بروجرد به پشتکوه یا برعکس، عزیمت میکردند سران تمام طوایف و ایلات لر هدایایشان را آماده و به ایشان تقدیم میکردند. علیمردان خان اعظمی بیرانوند چندین جایگاه برای گرفتن باج از خوانین ایلهای ثروتمند جنوبی، مرکزی و شمالیلرستان را مشخص کرده بود از جمله:پشتکوه، خرمآباد و قلعه کیوره دربروجرد."در آن سالها که قحطی بر لرستان حاکم بود این بزرگمرد تاریخ ایران جان بسیاری از مردم تهی دست را با استفادهاز باجهایی که از خوانین ثروتمند گرفته بود و همچنین غارتهایی که از مالکان خارج کشور مثل اعراب آورده بود نجات داد.سران تمام ایلات و طوایف لرستان به خاطراقتدار بیش از حد علیمردان خان اعظمیبیرانوند با ایشان متحد میشدند. تا زمانی که ایشان زندهبود هیچ احدی جرأت نزدیک شدن به خاک لرستان را نداشت. قوای بیرانوند به فرماندهی این بزرگمرد تاریخ ایران، ظل السلطان پسر ظالم ناصرالدین شاه را غارت کردند و سپس او به تهران فرستادند ضمن اینکه قدرت ظل سلطان برکسی پوشیده نبوده و خوده شاه از وی بیم و هراس بسیار داشت تا جایی که ظل سلطان را با سیاستی خاص محدود کردند وگرنه وی به قدری قدرتمند بوده که جلوس بر تخت پادشاهی برای وی کار سختی نبودهاست ولی علی مردان خان امیر اعظم وی را تا بروجرد پیش کشانید و او را غارت کرد ظل سلطان حاکم و ارشد اولاد شاه ایران که معروف به خونخوار بوده قدرت خود را در مقابل این شاه لر (شاه مردو) ضعیف دیده و تمام احشام خودرا جای گذارده و فقط فرصت فرار پیدا میکند. ایشان والی پشتکوه را نیز مطیع خود کرد. طی جنگ جهانی اول روسها که وارد خاک ایران شدند به لرستان نیز آمدند و تا بروجرد پیشروی کردند و در پیچ خم کوههای لرستانایلات و عشایر با آنها درگیر شده وعلیمردان خان اعظمی بیرانوند بزرگ فرمانروای لرستان و ایل بیرانوند در مقابل آنان با مردانگی قابل وصفیایستادگی کردند بهطوریکه نیروهای روس را شکست دادند و تا قم بر آنها تاختند. رضاشاه در دوره احمدشاه که تقریباً تمام قدرت در دستش بود چندین بار به قصد فتح لرستان به آنجا حمله کردو هربار به دلیل وجود این سردار دلیرشکست میخورد. شکستهای مکرر رضاشاه از قوای بیرانوند و لرستان به فرماندهی علیمردان خان اعظمی بیرانوندموجب شد که طی برنامهای چند سالهاین بزرگمرد تاریخ ایران و لرستان راسرانجام در زمستان ۱۳۰۱ ترور کنند. ترور علیمردان خان اعظمی به فاتحان لرستان کمک به سزایی کرد زیرا تا زمانیکه این بزرگمرد در قید حیات بود همه مطیع امر و نهی او بودند ولی بعد ازترور وی لرستان به چند دسته تقسیم شده و هر دسته طرفدار یک نفر شدند. علیمردان خان اعظمی بیرانوند از چندنظر بر همه بزرگان عصر خویش برتریداشت:
۱-شکست سپاه روس و انگلیس در جنگجهانی اول توسط ایل بیرانوند به فرماندهی ایشان،
۲-شکست نیروهای قاجار-۳مطیع کردن والیها و حاکمان دست نشانده قاجارها،
۳-جدا کردن لرستان از حکومت مرکزی و حاکمیت خودختار چند ساله وی بر لرستان آن زمان که شامل ایلام ولرستان فعلی میشد،
۴-غیرقابل نفوذ بودن لرستان در زمان حاکمیت ایشان.
۵-بارها شکست دادن نیروهای رضاشاه به فرماندهی خود رضاشاه و امیراحمدی
۶-ترور ناجوانمرادنه ایشان به دستعوامل رضاشاه که در بین نوکرهای ایشان نفوذ کرده بودند
۷-برعکس بقیه بزرگان هرگز گول قسم و قرآن حکومتها را نخورد
۸-ترس شاهها و شاهزادهها و تمام حاکمان و بزرگان از ایشان
۹-اقتدار بیش از حد ایشان
۱۰-یک پارچه بودن لرستان آن زمان که شامل لرستان فعلی و ایلام میشد[۱۳][۱۴]
منابع[ویرایش]
- معجزی والیزاده، محمدرضا (۱۳۸۹). میرزااحمدخان: نام اوران لرستان:. تهران: انتشارات حروفیه. ص. صفحات ۴۰۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۷۰۰-۶۵-۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ولایتی، هادی (۱۳۶۳). سلسله زندیان:. انتشارات سخن. ص. صفحات ۴۳. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۷۲۳۱۶۳.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- بیرانوند، ماشالله (۱۳۸۶). رؤسای ایل بیرانوند: تنگه زاهدشیر لرستان. خرمآباد: انتشارات شاهپورخواست. ص. صفحات ۳۴. شابک ۹۸۷-۹۶۴-۲۷۰۷-۰۷-۲ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
پانویس[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ بیرانوند، ماشالله (۱۳۸۶). رؤسای ایل بیرانوند: تنگه زاهدشیر لرستان. خرمآباد: انتشارات شاهپورخواست. ص. صفحات ۳۴. شابک ۹۸۷-۹۶۴-۲۷۰۷-۰۷-۲ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد. - ↑ معجزی والیزاده، محمدرضا (۱۳۸۹). میرزااحمدخان: نام اوران لرستان:. تهران: انتشارات حروفیه. ص. صفحات ۴۰۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۷۰۰-۶۵-۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ولایتی، هادی (۱۳۶۳). سلسله زندیان:. انتشارات سخن. ص. صفحات ۴۳. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۷۲۳۱۶۳.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ ولایتی، هادی (۱۳۶۳). سلسله زندیان:. انتشارات سخن. ص. صفحات ۴۴. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۷۲۳۱۶۳.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ معجزی والیزاده، محمدرضا (۱۳۸۹). میرزااحمدخان: نام اوران لرستان:. تهران: انتشارات حروفیه. ص. صفحات ۲۰۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۷۰۰-۶۵-۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ احمدی مجد، صادق (۱۳۹۳). تاریخ لرشتان در روزگار قاجار:. اصفهان: انتشارات اصفهان. ص. صفحات ۳۷،۳۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ رضایی، صبا (۱۳۹۳). تاریخ قاجار:. تهران: انتشارات علوم تحقیقات. ص. صفحات۶۵،۶۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ معجزی والیزاده، محمدرضا (۱۳۸۶). حسینعلی خان: نام اوران لرستان:. تهران: انتشارات حروفیه. ص. صفحات ۴۸،۵۴. شابک -۶۵-۷۷۰۰-۹۶۴-۹۷۸ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: length (کمک).صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد. - ↑ رحمتی، حشمت الله (۱۳۸۶). حکومت بهرام میرزا: قوم لر در اینه تاریخ:. خرمآباد: انتشارات شاهپورخواست. ص. صفحات ۱۳۷. شابک -۹-۲۴-۲۷۰۷-۹۶۴-۹۷۸ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد. - ↑ رضایی، صبا (۱۳۹۳). تاریخ لرستان در قاجار:. تهران: انتشارات علوم تحقیقات. ص. صفحات ۴۷،۴۶.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ بیرانوند، ماشالله (۱۳۸۶). رؤسای ایل بیرانوند: تنگه زاهدشیر لرستان. خرمآباد: انتشارات شاهپورخواست. ص. صفحات. شابک ۹۸۷-۹۶۴-۲۷۰۷-۰۷-۲ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد. - ↑ معجزی والیزاده، محمدرضا (۱۳۸۹). میرزااحمدخان: نام اوران لرستان:. تهران: انتشارات حروفیه. ص. صفحات. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۷۰۰-۶۵-۸.صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
- ↑ معجزی والیزاده، محمدرضا (۱۳۸۶). علی مردان خان: نام اوران لرستان:. تهران: انتشارات حروفیه. ص. صفحات ۳۰۶،۳۰۷،۳۰۸. شابک ۸-۶۵-۷۷۰۰-۹۶۴-۹۷۸ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد. - ↑ بیرانوند، ماشالله (۱۳۸۹). علی مردان خان: تنگه زاهدشیر لرستان:. خرمآباد: انتشارات شاهپورخواست. ص. صفحات۵۹،۶۰،۶۱. شابک ۲-۰۷-۲۷۰۷-۹۶۴-۹۷۸ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).صفحه پودمان:Citation/CS1/fa/styles.css محتوایی ندارد.
This article "میرزا احمدخان بیرانوند" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:میرزا احمدخان بیرانوند. Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.