You can edit almost every page by Creating an account. Otherwise, see the FAQ.

نیمروز (شاهنامه)

از EverybodyWiki Bios & Wiki
پرش به:ناوبری، جستجو


نیمروز
اطلاعات کلی
نامنیمروز
نام‌های دیگراحتمالا سیستان
نوعپایتخت
موقعیتنامعلوم
کشورزابل
دیرینگیپیش از میلاد
نشان تمدنیاز تمدن‌های باستان
پرونده:Text from Shahnameh1.jpg
سندی از شاهنامه نیمروز را با دایره سبز رنگ نشان می‌دهد

نیمروز (Nimrooz) در شاهنامه صراحتاً پایتخت زابل عنوان نمی‌شود ولی مانند سیستان با تمدن و فرهنگ زابلیان عجین است. این عرض جغرافیایی در حمله تورانیان به ایران در زمان نوذر مورد هجوم قرار گرفت و مسخر سپاه پشنگ شد.

پیشینه نیمروز شاهنامه[ویرایش]

هنگام حمله تورانیان به سرکردگی افراسیاب به مرزهای ایران، سیاست تورانیان مبتنی بر این شد که توأمان هم به پایتخت ایران حمله شود هم به پایتخت زابل. در شاهنامه بوضوح شهر نیمروز پایتخت زابل عنوان نشده ولی چون پایتخت نوذر آمل، متصرف شد پس مقرّ زال که نیمروز بود نیز در همان حملات متصرف گشت؛ تصرف این دو شهر اولویت نخست افراسیاب در جهانگشایی جدید بود.

افراسیاب لشکر جنگی خویش را در دو فرسنگی دهستان متوقف نمود و طلایه‌ها به اطراف و اکناف فرستاد تا موقعیت و شرایط نبرد را خوب بسنجند؛ طلایه‌ها خبر از پیروزی حتمی بر نوذر دادند چون تعدد قوای جنگی نوذر بسیار اندک بود. افراسیاب که پیروزی را حتمی دید بخشی از لشکر خود را به استعداد سی‌هزار نفر تحت فرماندهی دو تن از سرداران تورانی به اسامی شماساس و خزروان به جانب زابل گسیل کرد. چون بلافاصله ابیات از جلوس شماساس بر تخت نیمروز خبر می‌دهد لذا حتما پایتخت زابل همین شهر بوده‌است و این در زمانی است که خبر مرگ سام هم انتشار یافته‌بود:

مرا بیم ازو بُد به ایران زمینچو او شد ز ایران بجوییم کین
همانا شماساس در نیمروزنشستست با تاج گیتی‌فروز
به هنگام هر کار جستن نکوست زدن رای با مرد هشیار و دوست

این سخنان افراسیاب در نامه‌ای است که پیش از آغاز نبرد با نوذر توسط پیکی برای پدرش شاه توران پشنگ فرستاده شد. در مصرع نخست، بیم افراسیاب و کلا تورانیان در این یورش سراسری فقط سام بود و چون خبر مرگ وی انتشار یافته بود دیگر افراسیاب در کشور ایران و زابل از کسی واهمه‌ای نداشت فتح پایتخت‌های دو کشور برای او مسلّم شده‌بود.

روز سوم نبرد افراسیاب با نوذر، از جناح راست لشکر به دهستان رخنه ایجاد شد و تورانیان توانستند از دروازه حصار شهر عبور نمایند و نبرد را به کوی و برزن بکشانند و همان روز پایتخت ایران آمل فتح گردانند. در این بحبوحه شاه ترکان سپهبد کروخان ویسه نژاد را احضار نمود فرمانی صادر و او را بسوی پارس روانه کرد تا شبستان ایرانیان را بدست آورد. قارن هم پس از این ماجرا بی اذن نوذر بدنبال کروخان برفت ولی ظاهرا قارن و سپاه او زودتر به پارس رسیده بودند چون هنگام بازگشت دو سپاه در محلی مقابل هم قرار گرفتند و قارن از درفش سیاه تورانیان ایشان را شناخت. به قارن خبر رسیده بود که تورانیان آمل و دهستان را گرفته‌اند و اکنون نوبت نیمروز است بدین سبب انگیزه نبرد تیزتر شد[۱]:

ز ویسه به قارن رسید آگهیکه آمد به پیروزی و فرّهی
ستوران تازی سوی نیمروزفرستاد و خود رفت گیتی‌فروز

ابیات گرچه همش از برتری ایرانیان دم می‌زنند ولی حکیم طوس فردوسی بخاطر اینکه اصل موضوع دچار فراموشی یا تحریف نگردد بعضی مصرع‌ها که حقیقت ماجرا را برملا می‌کنند با ظرافت بیان کرده‌است: که آمد به پیروزی فرّهی منظور لشکر توران است

پانویس[ویرایش]

  1. احتمال اینکه در این نبرد قارن کشته شده‌باشد بسیار زیاد است

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

This article "نیمروز (شاهنامه)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:نیمروز (شاهنامه). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.



Read or create/edit this page in another language[ویرایش]