شهر ایران (شاهنامه)
شهر ایران | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | شهر ایران |
نامهای دیگر | ایرانشهر |
نوع | پایتخت |
موقعیت | به اقتضای دوره متغیر |
شناخته شده | پایتخت ایرانیان باستان |
دیرینگی | پیش از میلاد |
نشان تمدنی | تمدن باستانی |
شهر ایران بعد از اصطلاح ایران در شاهنامه به ندرت تکرار شده ولی از فحوای کلام چنین بر میآید که معرف شهری بدین نام و نشان نیست بلکه سخن از پایتخت ایران است که در هر دوره یا پادشاهی مکان و موقعیتش متفاوت است.
شهر ایران دوره زال[ویرایش]
ماجرای زال از بدو تولد تا سنین کهولت در شاهنامه منقول است، او در کودکی توسط پدر از خانواده طرد شد سپس در دوران نوجوانی از کوه بازگردانده شد. سپس توسط منوچهر پادشاه ایران بر زابل حاکم شد و تا دوران پیری زال در شاهنامه همچنان حضور دارد. اما در دوران جوانی زمانیکه عاشق رودابه بود پدرش را بسیار به تکاپو انداخت چون سام سردار منوچهر بود و منوچهر از ازدواج زال با نسل تازی بسیار مخالف بود بدین سبب سام در مخمصه سختی گرفتار شده بود نه میتوانست رأی پادشاه نادیده بگیرد و نه میتوانست دل پسرش زال را بشکند.
سام عاقبت ناچار شد با ستارهشماران مشورت نماید تا از فرجام این وصلت با خبر شود. ستارهشناسان پس از جستجو در کواکب با خوشحالی نزد سام آمدند و این ازدواج را نیکو ابراز داشتند. چون آنها در طالع دیده بودند کودکی از این دو متولد خواهد بنام رستم که: بدو باشد ایرانیان را امید. زمانیکه ستارهشمار این اخبار را به سام میگفت فرستاده زال نزد سام منتظر جواب بود چون اگر با خواسته زال موافقت نمیشد زال قصد داشت با پدر بجنگد. وقتی سام خوشیُمن بودن وصلت را شنید بسیار هدیه نثار اطرافیان کرد آنگاه سفیر زال را روانه کرد؛ سپس خود با سپاهش شبانه بسوی شهر ایران یعنی پایتخت منوچهر روانه شد.
فرستادٔ زال را پیش خواند | ز هر گونه با او سخنها براند | |
بگفتش که با او به خوبی بگوی | که این آرزو را نبد هیچ روی | |
ولیکن چو پیمان چنین بُد نخست | بهانه نشاید به بیداد جست | |
من اینک به شبگیر ازین رزمگاه | سوی شهر ایران گذارم سپاه |
سام هنگام بدرقه سفیر زال به او که گفت با هیچکس در میانه راه دم مزن و سریع روانه شو تا زال را از این اختر نیکو آگاه کنی، بعد از آن فرمان داد تا سپاه سریع آماده حرکت به بسوی پایتخت ایران شوند. در آنزمان سام در جنگ با گرگساران بود، به پیروزی هم دست یافته بود، هزار اسیر با غل و زنجیر پیاده پیشاپیش لشکر کشیده شدند. زمان حرکت بطرف پایتخت ایران شبانه اتفاق افتاد:
دو بهره چو از تیره شب درگذشت | خروش سواران برآمد ز دشت | |
همان ناله کوس با کرّه نای | برآمد ز دهلیز پردهسرای | |
سپهبد سوی شهر ایران کشید | سپه را به نزد دلیران کشید |
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- پارسی نگاشته شاهنامه، نگارش:حسین الهی قمشهای، انتشارات محمد، چاپ سوم، ۱۳۷۹ (از نسخه مسکو). شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵
پیوند به بیرون[ویرایش]
این یک مقالهٔ خرد پیرامون شاهنامه است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
This article "شهر ایران (شاهنامه)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:شهر ایران (شاهنامه). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.