پهلو (شاهنامه)
پَهلِو | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | پَهلِو |
نامهای دیگر | پهلوان. پایتخت |
نوع | لقب. شهر |
موقعیت | ناشناخته |
شناخته شده | پهلوانی. پایتخت کیکاووس |
دیرینگی | پیش از میلاد |
نشان تمدنی | از ورزشهای باستانی |
پهلو لقب یا عنوان پهلوانی است که در شاهنامه ظاهراً فقط به رستم آن هم در ایام نوجوانی داده شدهاست که گاهی نیز با اصطلاح تهمتن مترادف است. پهلو بجز عنوان قهرمانی شهر یا پایتخت کیکاووس نیز اطلاق شده. پادشاهان ایرانی شاهنامه برخیها بمحض جلوس بر تخت پادشاهی بویژه آنهاییکه مؤسس و پایهگذار سلطنت جدید بودند مقر یا تختگاهشان نیز تغییر مییافت مانند منوچهر، نوذر یا کیکاووس.
پهلو عنوان[ویرایش]
لقب پهلو زمانی به رستم داده شده که هنوز او به سبب خردسالی در هیچ میدان جنگی شرکت ننموده و خود را نیازموده است ولی در ماجرای فیلسفید که شبانه افسار گسسته بود، فرصتی شد تا رستم ناخواسته توان و نیروی خود را بروز دهد یا به همه ایل و تبارش پتانسیل توان درونی وی ثابت شود. این حادثه زمانی وقوع یافت که او هیچ نبردی را نیازموده بود:
بخفت و به خواب اندر آمد سرش | برآمد خروشیدنی از درش | |
که پیل سپید سپهبد ز بند | رها گشت و آمد به مردم گزند | |
چو زان گونه گفتارش آمد به گوش | دلیری و گردی درو کرد جوش |
با سر و صدای سکنه، رستم بطرف گرز نیا شتافت و آنرا بر داشت از در بیرون زد؛ عدهایی از فیلبانان خواستند مانع او در مقابله با فیل شوند ولی یک ضربه مشت رستم به یکی از آنها، راه را بیدرنگ برایش باز نمود همه کنار رفتند تا فقط نظارهگر نبرد رستم با فیلسفید در شب تیره باشند. در این حادثه برای بار نخست به رستم نوجوان لقب پهلو دادهشدهاست [۱]:
رمیدند ازان پهلو نامور | دلاور بیامد به نزدیک در | |
بزد گرز و بشکست زنجیر و بند | چنین زخم ازان نامور بُد پسند | |
همی رفت تازان سوی ژنده پیل | خروشنده مانند دریای نیل |
پهلو پایتخت[ویرایش]
کیکاووس از جمله پادشاهان نامدار ایران باستان است که تحولات بسیاری در زمان او، توسط او اتفاق افتاد که مهمترین آن حذف یا نابودی دولت توران برای همشیه از صحنه تاریخ است. زمانیکه کیکاووس توانست بر مشکلات اولیه برای رسیدن به ثبات نسبی حکومت خود فائق آید، شیطان یا همان ابلیس معروف برایش نقشهها کشید تا او را بدست خودش از قدرت خلع یا ساقط نماید. این بود که روزی در پگاه جلسه پنهانی یا هم قطاران خویش یعنی ابلیسهای کوچک تشکیل داد. در این جلسه مشورتی ابلیس بزرگ توصیه کرد که یکی باید در نقش دیو، آشنا به هر گونه تردستی به کاخ کاووس رفته و او را از راه بدر نماید. در این ماجرا برای بار نخست پایتخت کاووس پهلو نامیده میشود:
غلامی بیاراست از خویشتن | سخنگوی و شایستهٔ انجمن | |
همی بود تا یک زمان شهریار | ز پهلو برون شد ز بهر شکار | |
بیامد بر او زمین بوس داد | یکی دستهٔ گل به کاووس داد |
پانویس[ویرایش]
- ↑ موضوعی که در متون شاهنامه قابل تأمل است اینست که رستم نوجوان دوبار در دوره متفاوت در صحنه نبرد حاضر میشود
منابع[ویرایش]
- شاهنامه فردوسی. از نسخه مسکو. نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵
پیوند به بیرون[ویرایش]
این یک مقالهٔ خرد پیرامون شاهنامه است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
This article "پهلو (شاهنامه)" is from Wikipedia. The list of its authors can be seen in its historical and/or the page Edithistory:پهلو (شاهنامه). Articles copied from Draft Namespace on Wikipedia could be seen on the Draft Namespace of Wikipedia and not main one.